روایت:الکافی جلد ۱ ش ۷۸۳
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن الحسن عن سهل عن محمد بن عيسي عن فضاله بن ايوب عن الحسين بن ابي العلا عن ابي عبد الله ع قال سمعته يقول :
الکافی جلد ۱ ش ۷۸۲ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۷۸۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۴۵۵
حسين بن ابى العلاء گويد: از امام صادق (ع) شنيدم، مىفرمود كه: عمر بن عبد العزيز به ابن حزم (محمد بن حزم انصارى كه در زمان پيغمبر، سال دهم هجرت در نجران كه پدرش از طرف پيغمبر حاكم آن بود متولد شده و در" نهايه" او را از فقهاء شمرده و گويا در اين زمان والى مدينه بوده) نوشت كه در آمد موقوفه على (ع) و عمر و عثمان را براى او بفرستد، ابن حزم در آمد موقوفه على (ع) را از زيد مطالبه كرد كه در ميان اولاد على از همه بزرگتر بود. در جواب گفت: متولى بعد از خودِ على حسن بوده و بعد از حسن حسين و بعد از حسين على بن الحسين و بعد از على بن الحسين محمد بن على عليهم السلام، بايد او را بطلبى، ابن حزم نزد پدرم فرستاد و پدرم نامهاى بهمراه من نزد او فرستاد و من نامه را به او دادم و يكى از خود ماها به امام گفت: اين موضوع را اولاد حسن مىشناسند؟ فرمود: آرى چنانچه مىدانند اين شب است، ولى حسد است كه آنها را به اين اظهار مخالفت وامىدارد و اگر از راه حق دنبال حق مىرفتند براى آنها بهتر بود ولى آنها دنيا را مىخواهند. اين ابى يعفور گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: عمر بن أبى عبد العزيز به ابن حزم نوشت و مانند همين را ذكر كرده جز آنكه گويد ابن حزم نزد زيد بن حسن كه از پدرم بزرگتر بود فرستاد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۷۸
ابن ابى العلاء گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام ميفرمود: عمر بن عبد العزيز بابن حزم (كه گويا والى او در مدينه بوده) نوشت كه صدقه (يعنى دفتر موقوفات و صدقات- مجلسى (ره)-) على و عمر و عثمان را براى او بفرستد، ابن حزم هم شخصى را نزد زيد بن حسن كه بزرگترين اولاد على بود فرستاد تا آن را مطالبه كند. زيد گفت: حاكم [متولى] بعد از على حسن بود و پس از حسن حسين و بعد از حسين بن على بن الحسين و پس از على بن الحسين محمد بن على است، از او مطالبه كن، ابن حزم نزد پدرم فرستاد، پدرم مرا فرستاد تا آن دفتر را بابن حزم تحويل دادم (و دفتر صدقات عمر و عثمان را هم از اولاد خود آنها مطالبه كرد). ابن ابى العلاء گويد: يكى از ما بامام عرضكرد: اولاد حسن اين موضوع را ميدانند؟ فرمود: آرى چنان كه ميدانند اكنون شب است، ولى حسد آنها را تحريك ميكند، و اگر ايشان حق را از راه حق مطالبه كنند، براى خود آنها بهتر است، اما ايشان دنيا را ميطلبند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۵
محمد بن حسن، از سهل، از محمد بن عيسى، از فَضالة بن ايّوب، از حسين بن ابى العلاء از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مىفرمود: «عمر بن عبدالعزيز به ابن حزم نوشت كه: دفتر صدقات و موقوفات على و عمر و عثمان را به سوى او فرستد، و ابن حزم فرستاد به نزد زيد بن حسن-/ كه به حسب سنّ از همه بنىهاشم بزرگتر بود-/ و او را از دفتر صدقه سؤال نمود. زيد در جواب گفت كه: والى بعد از على، حسن بود و بعد از حسن، حسين و بعد از حسين، على بن الحسين، و بعد از على بن الحسين، محمد بن على است. پس به سوى او بفرست و ابن حزم به سوى پدرم فرستاد، و پدرم مرا با آن كتاب به سوى او فرستاد تا آنكه آن را به ابن حزم تسليم نمودم». بعد از آن، بعضى از كسان ما به آن حضرت عرض كرد كه: فرزندان امام حسن عليه السلام، اين را مىشناسند؟ (و مىدانند كه امامت با اولاد امام حسين است و اولاد امام حسن را در آن بهرهاى نيست). فرمود: «آرى، چنانچه شما مىشناسيد كه اين زمان شب است، وليكن حسد ايشان را بر اين مىدارد و اگر حق را طلب مىكردند، هر آينه از براى ايشان بهتر بود، وليكن ايشان دنيا را مىطلبند».