روایت:الکافی جلد ۱ ش ۶۳۴
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن ابن رياب عن ابي عبيده قال :
الکافی جلد ۱ ش ۶۳۳ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۶۳۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۲۴۱
ابو عبيده گويد: برخى از اصحاب از امام صادق (ع) از جفر پرسيد، در پاسخ فرمود: آن پوست گاوى است كه پر است از علم و دانش، به آن حضرت عرض كرد: پس جامعه چيست؟ فرمود: آن يك طومارى است كه هفتاد ذراع درازا دارد در پهناى يك پوست ساخته شده مانند ران يك شتر تنومند دو كوهان كه هر چه مردم نياز دارند در آن است و هيچ قضيهاى نيست مگر اينكه در آن است تا برسد به غرامت خراش در تن. عرض كرد: پس مصحف فاطمه (ع) چيست؟ راوى گويد: مدتى دراز دم فرو بست و سپس فرمود: شما از آنچه مىخواهيد يا نمىخواهيد كاوش مى كنيد و پژوهش مىنمائيد، حق اين است كه فاطمه (ع) پس از رسول خدا (ص) هفتاد و پنج روز زنده بود و اندوه فراوانى از مرگ پدرش در دل داشت و جبرئيل مىآمد و او را سر سلامتى مىداد و در مرگ پدر تسليت مىگفت و او را خوشدل مىداشت و از پدرش و جايگاهوى به او گزارش مىداد و از آنچه پس از وى براى ذريهاش پيش آيد به او خبر مىداد و على (ع) آنها را مى نوشت، اين موضوع مصحف فاطمه (ع) است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۴۸
ابو عبيده گويد: يكى از شيعيان از حضرت صادق عليه السلام راجع بجفر پرسيد، حضرت فرمود: جفر پوست گاويست پر از علم، عرضكرد: جامعه چيست؟ فرمود: طوماريست بطول هفتاد ذراع و عرض يك پوست مانند ران شتر فربه كه تمام احتياجات مردم در آن نوشته است، (يعنى نوشتهها در آنست نه آنكه روى خود آن پوست نوشته باشد- مرآت) همه قضايا حتى جريمه خراش در آنجا هست، عرضكرد: مصحف فاطمه چيست؟ حضرت مدتى سكوت كرد و سپس فرمود: شما از آنچه ميخواهيد و نميخواهيد بحث ميكنيد (يعنى بعضى از پرسشهايت بقصد فهميدن نيست يا بدردت نميخورد) همانا فاطمه بعد از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله هفتاد و پنج روز در دنيا بود و از فراق پدر اندوه بسيارى داشت و جبرئيل عليه السلام مىآمد و او را در مرگ پدر تسليت ميداد و خوشدل ميساخت و از احوال و مقام پدرش خبر ميداد و سرگذشت اولادش را پس از او برايش ميگفت و على عليه السلام اينها را مينوشت و آن نوشتهها مصحف فاطمه عليها السلام است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۷۶۵
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از ابن رئاب، از ابو عُبيده روايت كرده است كه گفت: بعضى از اصحاب ما امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كرد از جفر. حضرت فرمود كه: «جفر، پوست گاوى است كه پر است از علم». سائل عرض كرد كه: جامعه را نيز بيان فرما كه چيست؟ فرمود كه: «جامعه صحيفهاى است كه طول آن، هفتاد ذراع است و عرضش به قدر عرض پوست گاو است، و مانند ران شتر تنومند دو كوهانى است (يعنى: چون پيچيده شود ضخامت آن به قدر ضخامت اين مىشود). و در آن است هر چه مردمان به آن احتياج داشته باشند. و هيچ حكمى نيست مگر آنكه در آن مذكور است؛ حتّى ديه خراش». سائل عرض كرد كه: مصحف فاطمه را نيز تفسير فرما. حضرت مدّتى طولانى سكوت نمود، بعد از آن فرمود كه: «شما تفحّص و كاوش مىكنيد از آنچه مىخواهيد و از آنچه نمىخواهيد (يعنى: بحث مىكنيد از آنچه دانستن آن ضرور باشد و به كار شما آيد، و از آنچه دانستن آن ضرور نيست و به كار شما نيايد). به درستى كه فاطمه عليها السلام، بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله، هفتاد و پنج روز در دنيا ماند، و آن حضرت را اندوه سختى بر وفات پدر بزرگوارش رخ نموده بود، و جبرئيل عليه السلام به نزد او مىآمد و او را بر مصيبت پدرش تسلّى مىداد، به وضع خوبى و دل او را خوش مىداشت، و او را خبر مىداد از پدرش و از قرب و منزلت و جاه و مرتبت آن حضرت در نزد حضرت عزت، و خبر مىداد او را به آنچه بعد از او و ذريّه آن حضرت خواهد بود، و على عليه السلام آن را مىنوشت و مصحف فاطمه عليها السلام اين است».