روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۹۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
الحسين بن محمد الاشعري عن معلي بن محمد عن محمد بن جمهور عن محمد بن اسماعيل عن سعدان عن ابي بصير قال :
الکافی جلد ۱ ش ۴۹۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۵۰۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۹۵
ابو بصير گويد: به امام صادق (ع) گفتم: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» يعنى چه؟ فرمود: اى ابا محمد، رسول خدا (ص) بيم دهنده است و على (ع) رهبر بود، بگو بدانم امروز هم رهبرى هست؟ گفتم: آرى قربانت، هميشه از شما خانواده رهبرى پس از رهبرى بوده تا نوبت به شما رسيده، فرمود: اى ابا محمد، خدايت رحمت كناد، اگر چنان بود كه آيهاى در باره مردى نازل مىشد و چون آن مرد مىميرد آن آيه هم مىمُرد و تمام مىشد كه قرآن مرده بود و تمام شده بود ولى بايد قرآن در آنچه مىماند و مىپايد زنده و مجرى باشد، چنانچه در آنچه گذشته زنده و مجرى بوده است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۷۲
ابو بصير گويد بامام صادق (ع) آيه «همانا توئى بيم دهنده و براى هر گروهى رهبريست» را عرضكردم، فرمود: بيم دهنده رسول خدا (ص) است و رهبر على است. اى ابو محمد آيا امروز رهبرى هست؟ عرضكردم: آرى فدايت گردم، هميشه از شما خانواده رهبرى پس از رهبر ديگرى بوده تا بشما رسيده است، فرمود خدايت رحمت كناد: اى ابا محمد: اگر چنين ميبود كه چون آيهاى در باره مردى نازل ميشد و آن مرد ميميرد آيه هم از بين ميرفت (و مصداق ديگرى نداشت) كه قرآن مرده بود ولى قرآن هميشه زنده است بر بازماندگان منطبق مىشود چنانچه بر گذشتگان منطبق ميشد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۶۰۹
حسين بن محمد اشعرى، از مُعلّى بن محمد، از محمد بن جُمهور، از محمد بن اسماعيل، از سَعدان، از ابو بصير روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» يعنى چه؟ فرمود كه: «رسول خدا صلى الله عليه و آله ترسانندهاى است كه خدا فرموده، و على-/ صلوات اللَّه عليه-/ همان رهنما است كه در آيه مذكور است. اى ابو محمد! آيا امروز هيچ رهنمايى هست؟» عرض كردم: بلى! فداى تو گردم، هميشه از شما رهنمايى بعد از رهنمايى بوده، تا آنكه هدايت به تو داده شد، و خلافت به تو رسيد. حضرت فرمود: «خدا تو را رحمت كند اى ابو محمد! اگر قصّه چنان باشد كه هرگاه آيهاى بر مردى فرود آيد، پس آن مرد بميرد، آن آيه بميرد (و مصداق خارجى نداشته باشد)، كتاب خدا مىميرد و معطّل و بيكار مىماند و بيانش فوت مىشود (چه بنابر اين فرض، رهنمايى نيست كه مردم را به سوى احكام و اسرار آن راهنمايى كند). وليكن اين كتاب خدا زنده است كه جارى مىشود در كسانى كه باقى ماندهاند؛ چنانچه در آنان كه در گذشتهاند جارى شده و امر و نهى آن به همه رسيده و مىرسد».