روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۲۷
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
عنه عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابي عمير عن ابن اذينه عن ابي عبد الله ع :
الکافی جلد ۱ ش ۳۲۶ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۳۲۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۶۵
امام صادق (ع) در تفسير اين آيه (۷ سوره ۵۸): «راز گوئى ميان سه كس نباشد جز اينكه خدا چهارمين آنها است و نه ميان پنج كس جز اينكه خدا ششمين آنها است» فرمود: خدا يگانه است، يكتا حقيقت و جدا از خلق خود، خويش را چنين معرفى كرده و او به هر چيز احاطه دارد بطور زير نظر داشتن و فراگرفتن و توانش بر آن، هموزن ذرهاى در آسمانها و زمين از علم او بر كنار نيست و نه خردتر از آن و نه بزرگتر از آن، از نظر احاطه و علم بدان نه از نظر تحقق آن در ذات حق زيرا اماكن در ذات خود محدود باشند و چهار حد آنها را در بر دارد و اگر خدا بالذات آنها را در خود داشته باشد بايست محدود گردد و در بر گرفته شود. در تفسير قول خدا: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۷۲
امام صادق عليه السلام راجع بقول خداى تعالى (۷ سوره ۵۸) «رازگوئى ميان سه نفر نباشد جز اينكه خدا چهارمين آنهاست و نه ميان پنج نفر جز اينكه او ششمين آنهاست» فرمود: او يكتا و ذاتش يگانه و از خلقش جداست و خود را اين گونه توصيف نموده است (كه فرموده: چيزى مانند او نيست) و او بهمه چيز احاطه دارد (نه بطور احاطه ظرف بر مظروف بلكه) بطور زير نظر داشتن و فرا گرفتن و توانائى، هموزن ذره و نه سبكتر و نه سنگينتر از آن نه در آسمانها و نه در زمين از علم او پنهان نيست از نظر احاطه و علم نه از نظر ذات و حقيقت، زيرا اماكن بچهار حد (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل است، اگر از نظر ذات و حقيقت باشد لازم آيد كه در برگيرد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۴۰۳
از او- يعنى از كلينى رضى الله عنه- [از] چند نفر از اصحاب ما، از احمد بن محمد بن خالد، از يعقوب بن يزيد، از ابن ابى عُمير، از ابن اذينه، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است در فرموده خداى تعالى: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ» «۲»، يعنى: «نمىباشد و واقع نمىشود از راز گفتن سه كس، مگر اينكه خدا چهارم ايشان است، و نه راز گفتن پنج كس، مگر آنكه او ششم ايشان است»، (و نه پستتر و كمتر از اينكه دو باشد، يا چهار، و نه بيشتر از اينكه شش است تا آنچه نهايت ندارد، مگر آنكه او با ايشان است، در هر جا كه باشند؛ از اقطار آسمانها و نواحى زمين). كه حضرت فرمود: «خدا يكى است و يگانه (كه شريك و نظير ندارد) واحدي الذات است (كه جزء مادى و صورى ندارد؛ نه در ذهن و نه در خارج) و از خلق خود جدا است (كه در ميانه او و ايشان مباينت است) و به همين، خويش را وصف نموده (چه در بسيارى از مواضع قرآن فرموده كه: چيزى مانند او نيست)، و خدا به هر چيز احاطه دارد، و به طور اطلاع بر وجه استعلا و احاطه و قدرت: «لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ» «۳»، يعنى: «دور شود و پوشيده نگردد از او هم سنگ مورچه خُرد، يا به وزن ذرهاى از ذرات هوا در آسمانها، و نه در زمين، و نه خُردتر از آن، و نه بزرگتر از اين»، وليكن به طور احاطه و علم (يعنى: علم آن جناب رفيق آنها است و محيط و مطلع بر ايشان)، نه به اعتبار و ذات مقدس؛ زيرا كه مكانها به اندازه در مىآيند، و حدود چهارگانه گرداگرد آن را فرا مىگيرد».
(و مراد از حدود چهارگانه، جهات ششگانه است كه عبارت است از بالا و زير و راست __________________________________________________ (۲). مجادله، ۷. (۳). سبأ، ۳. و چپ و پيش و پس، وليكن چون غير از بالا و زير، فى حد ذاته متميز نبود، بلكه تميز و تحقق آن به امر اعتبارى بود، لهذا حضرت راست و چپ را يك حد قرار داد، چنانچه پيش و پس را يك حد حساب نمود). بعد از آن فرمود كه: «پس اگر احاطه خدا بر چيزها به اعتبار ذات باشد، و بر ذات لازم مىآيد كه اين حدود، گرداگرد آن را فرو گرفته باشند».
در بيان فرموده خداى تعالى: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» «۱». __________________________________________________
(۱). طه، ۵.