روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۴۴
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن عاصم بن حميد قال قال :
الکافی جلد ۱ ش ۲۴۳ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۲۴۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۲۶۹
از على بن الحسين (ع) راجع به توحيد پرسش شد، فرمود: به راستى خداى عز و جل مىدانست در آخر الزمان مردمى كاونده آيند و به خاطر آنها سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را نازل كرد و آياتى از سوره حديد تا آنجا كه فرمايد: «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» هر كه براى خداشناسى ما وراى اينها را بجويد هلاك است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۲۳
از امام چهارم (ع) راجع بتوحيد پرسش شد، فرمود: خداى عز و جل دانست كه در آخر الزمان مردمى محقق و مو شكاف آيند از اين رو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آيات سوره حديد را كه آخرش «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» است نازل فرمود، پس هر كه براى خداشناسى غير از اين جويد هلاك است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۳۰۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد، از نضر بن سُويد، از عاصم بن حُميد روايت كرده است كه گفت: از حضرت على بن الحسين عليه السلام سؤال شد از توحيد و خداشناسى، فرمود: «به درستى كه خداى عزّوجلّ دانست كه در آخرالزمان گروهى به هم خواهند رسيد كه متعمق باشند و در باب توحيد خدا پر دقت نمايند، به اين سبب سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آياتى چند از اول سوره حديد را تا فرموده آن جناب: «عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» «۱»، فرو فرستاد كه خدا را به اين نحو بشناسند. پس هر كه بالاتر از آن را قصد كند، __________________________________________________
(۱). حديد، ۵.
هلاك مىگردد» (و در اول سوره حديد مذكور است كه: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ* لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ* هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ* هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ* لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ* يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» «۱»، يعنى: «تسبيح و تنزيه كرد خدا را آنچه در آسمانها است از: فرشتگان و آفتاب و ماه و ستارگان و غير آن، و آنچه در زمين است، از: حيوانات و نباتات و غير آن. اوست غالب در هر چه خواهد، و دانا به هر چه فرمايد. از براى اوست پادشاهى در آسمانها و زمين. زنده مىگرداند مردگان را و مىميراند زندگان را و بر همه چيز نهايت قدرت و توانايى دارد. اوست اول و پيش از همه موجودات كه پيش از او چيزى نبوده و آخر بعد از فناى ممكنات، كه بعد از او چيزى نخواهد بود؛ چه او را نهايتى نيست و ظاهر و هويدا كه وجودش در هر چه بنگرى پيدا است، و باطن و پنهان كه حقيقت ذات مقدس او را تعقل نتوان كرد. و او را به همه چيز هميشه عالم و دانا است و ظاهر و باطن در پيش او يكسان است. اوست آنكه آفريد آسمانها و زمين را در مدت شش روز (يا آنكه يوم، عبارت است از يك دوره فلك اطلس و آن، آسمان نيست بلكه آسمان منحصر است در افلاك كواكب سبعه سياره و روز كه مقابل شب است، و تازى آن، نهار است و آن از حركت آسمانِ آفتاب- كه آسمان چهارم است- به هم مىرسد. پس مراد آن است كه آسمانهاى هفت گانه و زمين را در شش دوره فلك اطلس آفريد و زمان دوره آن يك شبانه روز است) پس مستولى شد بر عرش (يا قصد تدبر آن فرمود). مىداند آنچه را كه در آيد در زمين، چون تخمها و مردگان و غير آن و آنچه را كه بيرون آيد از آن، چون نباتات و معادن و مانند آن و آنچه را كه فرود آيد از آسمان، چون احكام و فرشتگان و تگرگ و برف و باران و آنچه را كه بالا رود و در آيد در آن چون ارواح و اعمال بندگان و دعوت ايشان و فرشتگان، نويسندگان كردار ايشان و امثال آن و او با __________________________________________________
(۱). حديد، ۱ تا ۶.
شما است به علم و قدرت عموماً، و به فضل و رحمت خصوصاً؛ در هر جا كه باشيد و خدا به آنچه مىكنيد- از خير و شر- بينايى تمام دارد و اوست پادشاهى آسمانها و زمين كه حكمگذارى و فرمانروايى او در آنها است، و به سوى خدا بازگردانيده مىشود عاقبت همه كارها. در مىآورد شب را در روز (يعنى در آنْ افزايد چون ايام بهار و زمستان) و در مىآورد روز را در شب؛ چون فصل پاييز و تابستان و او دانا است به آنچه در دلها است» (از امور مكنونه از عزائم و اعتقادات و ارادات، و چيزى از آنها پوشيده و پنهان نيست).