روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۳۵
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن احمد بن محمد بن ابي نصر قال :
الکافی جلد ۱ ش ۲۳۴ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۲۳۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۲۵۷
احمد بن محمد بن ابى نصر گويد: مردى از ما وراء نهر بلخ حضور امام رضا (ع) آمد و گفت: من از شما مسألهاى پرسم اگر جواب مرا چنانچه مىدانم بگوئى معتقد به امامتت مىشوم. امام فرمود: بپرس هر چه خواهى، گفت: به من بگو پروردگار تو از كى بوده، و چگونه بوده و بر چه تكيه دارد؟ امام (ع) فرمود: به راستى خداى تبارك و تعالى مكان را در لا مكان آفريده و در بىكيفيتى كيفيت را پديد آورده و به نيروى خود تكيه دارد، آن مرد برخاست و سر آن حضرت را بوسيد و گفت: گواهم كه شايسته پرستشى جز خدا نيست، و محمد (ص) رسول خدا است و على وصى رسول خدا است و پس از او سرپرست آنچه را كه رسول خدا (ص) سرپرستى مىكرد، و گواهم كه شما امامان راستگو هستيد و شخص شما جانشين پس از آنهائيد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۱۸
مردى از پشت نهر بلخ آمد و خدمت حضرت رضا (ع) رسيد و عرضكرد: من از شما مسألهاى ميپرسم، اگر چنانچه ميدانم جواب گوئى بامامتت معتقد شوم. امام فرمود: هر چه خواهى بپرس، عرض كرد: بمن بگو پروردگارت از كى بوده [و كجا بوده] و چگونه بوده و تكيهاش بر چيست؟ امام فرمود خداى تبارك و تعالى مكان را مكان كرد بىآنكه خود مكانى داشته باشد و چگونگى را چگونگى ساخت بىآنكه خود چگونگى داشته باشد و بر قدرت خود تكيه دارد، آن مرد برخاست و سر آن حضرت را بوسيد و گفت گواهى دهم كه شايان پرستش جز خدا نيست و محمد فرستاده اوست و على وصى پيغمبر و سرپرست دعوت او پس از وى ميباشد و شمائيد پيشوايان راستگو و توئى جانشين بعد از آنها (راجع بتوضيح حديث به صفحه- ۱۰۱- مراجعه شود، حديث- ۳- باب اول).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۲۹۱
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند از احمد بن محمد بن خالد، از احمد بن محمد بن ابى نصر كه گفت: مردى از پس نهر بلخ- كه آن را جيحون مىگويند- به خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام آمد و عرض كرد كه: من تو را از مسألهاى سؤال مىكنم، اگر آن مسأله را جواب دادى، به آنچه در نزد من است، يعنى از حق، كه آن را به دليل و برهان يافتهام، يا از معصومين به من رسيده، به امامت تو قائل مىشوم. حضرت امام رضا عليه السلام فرمود كه: «از هر چه مىخواهى سؤال كن». عرض كرد كه: مرا خبر ده از پروردگار خويش كه در چه زمان بوده و چگونه بوده و اعتمادش (يعنى در آفريدن آنچه آفريده)، بر چه چيز بوده؟ (و چون سؤال از زمان صحت ندارد، مگر در باب آنچه در زمان باشد و زمان نيست، مگر از براى صاحب ماده جسمانيه كه مكان لازم اوست، لهذا) حضرت در رد سائل فرمود كه: «خداى تبارك و تعالى، حقيقت مكان كه كو و كجا را سؤال از وقت موجود فرموده، بى آنكه كو و كجايى باشد. (چه از نفى آن، نفى زمان لازم مىآيد؛ زيرا كه اين دو، لازم و ملزومند و نبود يكى، نبود ديگرى را لازم دارد. ابن بابويه رحمه الله، در عيون اخبار الرضا عليه السلام سؤال سائل را به اين روش وارد آورده است: در كجا بود؟ و اين، أظهر است. حضرت فرمود كه:) حقيقت حال را كه چگونه و چون، سؤال از آن است، به عرصه وجود آورده، بى آنكه چگونگى و چونى باشد و اعتماد آن جناب بر قدرت خويش بوده» (كه مراد از آن، ذات مقدس است). آن مرد برخاست و به خدمت آن حضرت آمد و سر مباركش را بوسيد و گفت كه: شهادت مىدهم به آنكه خدايى نيست، مگر خدا و آنكه محمد رسول خدا و على وصى رسول خدا است و بعد از آن حضرت قيم بود به آنچه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر پا كرده بود كه حافظ و نگهدار آن بود، و حق آن را به جا مىآرود؛ چنان كه آن حضرت به جا مىآورد و آنكه شما امامان راستگوييد و آنكه جانشين ايشانى بعد از ايشان.