روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۲۶
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن بعض اصحابنا عن علي بن عقبه بن قيس بن سمعان بن ابي ربيحه مولي رسول الله ص قال :
الکافی جلد ۱ ش ۲۲۵ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۲۲۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۲۴۹
على بن عقبه ... گويد: از امير المؤمنين (ع) پرسيدند: به چه نحو پروردگار خود را شناختى؟ فرمود: به نحوى كه خود را به من معرفى كرده، عرض شد: چگونه خود را معرفى كرده است؟ فرمود: هيچ نقش و صورتى به او نماند، به حواس احساس نشود، به مردم سنجيده نگردد، نزديك است در عين دورى و دور است در عين نزديكى، برتر از هر چيز است و نتوان گفت چيزى برتر از او است، جلوى هر چيز است و نتوان گفت جلوى دارد، در همه چيز وارد است نه مثل آنكه چيزى درون چيزى است و از همه چيز فراست نه چون چيزى كه بيرون چيزى است، منزه باد آنكه همچنين است و جز او همچنين نيست، هر چيز را سر آغازى است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۱۵
از امير المؤمنين (ع) سؤال شد كه پروردگارت را بچه شناختى؟ فرمود: بآنچه خودش خود را برايم معرفى كرده. عرض شد: چگونه خودش را بتو معرفى كرده؟ فرمود: هيچ صورتى شبيه او نيست و بحواس درك نشود و بمردم سنجيده نشود، در عين دورى نزديكست و در عين نزديكى دور (با آنكه از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است، بندگان در نهايت پستى و او در نهايت علو است) برتر از همه چيز است و گفته نشود چيزى برتر از اوست، جلو همه چيز است و نتوان گفت جلو دارد (پس؟؟؟ بودنش بمعنى تقدم رتبه و علت بودن اوست نه جلو بودن مكانى) در اشياء داخل است نه مانند داخل بودن چيزى در چيزى (بلكه بمعنى احاطه علم و تدبير و فيضش باجزاء ممكنات) از همه چيز خارجست نه مانند چيزى كه از چيزى خارج باشد (بلكه بمعنى شباهت نداشتنش بهيچ چيز) منزه است آنكه چنين است و جز او چنين نيست، و او سر آغاز همه چيز است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۲۸۳
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند از احمد بن محمد بن خالد، از بعضى از اصحاب ما، از على بن عُقبة بن قيس بن سِمعان از ابى رُبيحه- غلام آزاد شده رسول خدا صلى الله عليه و آله- گفت: از امير المؤمنين عليه السلام سؤال شد كه پروردگار خويش را به چه شناختى؟ فرمود كه: «به آنچه خويش را به من شناسانيده». به آن حضرت عرض شد كه: چگونه خويش را به تو شناسانيده؟ فرمود كه: «هيچ صورت به او شباهت ندارد و به حواس، او را در نتوان يافت و او را با مردمان قياس نمىتوان نمود، و با وجود دورى كه از همه دارد، نزديك است و با وجود نزديكى كه به همه دارد، دور است. در بالاى هر چيز است به واسطه قدرت و غلبه بر آن. نمىتوان گفت كه: چيزى در بالاى اوست، در پيش روى هر چيزى است، بر همه پيشى دارد و نمىتوان گفت كه: چيزى بر او پيشى گرفته. در همه داخل است، اما نه چون چيزى است كه در چيزى ديگر داخل باشد. از همه چيز خارج است نه مانند چيز كه از چيزى ديگر خارج باشد. پاك و منزه است، آنكه همين اوست كه چنين است و غير او، چنين نيست. هر چيزى را ابتدا و آغازى است».