روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۴۰۰
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد و علي بن ابراهيم عن ابيه جميعا عن ابن محبوب عن ابن رياب عن ابي بصير عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۳۹۹ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۴۰۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۵۹۱
از ابى بصير از امام صادق (ع) فرمود: خداوند تبارك و تعالى به عمران وحى كرد كه من به تو يك پسر درست و با بركت مىدهم كه كور مادر زاد و پيس را درمان كند و مُرده را به اذن خدا زنده كند و او را رسول بر بنى اسرائيل سازم، عمران اين را به زن خود حنّه، كه مادر مريم بود باز گفت، پس چون آبستن شد پيش خود بار خود را پسرى مىدانست، و چون زائيدش گفت: پروردگارا به راستى من او را دختر زائيدم، نيست پسر بمانند دختر، يعنى دختر رسول خدا نشود، كه خدا عز و جل مىفرمايد (۳۲ سوره آل عمران): «و خدا داناتر بود بدان چه زائيده»، چون خدا تعالى عيسى را به مريم داد او همانى بود كه به عمران مژده داده بود و با او وعده كرده بود، چون بگوئيم در مردى از ماها چيزى هست و از آن چيز در فرزند يا فرزندان او هم باشد شما منكر آن نباشيد (و آن را دروغ نشماريد).
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۸۴
ابو بصير گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: خداى تعالى بعمران (پدرم مريم مادر عيسى عليه السلام) وحى كرد كه من بتو پسرى ميبخشم، سالم و مبارك كه باذن خدا كور مادر زاد و پيس را درمان كند و مردگان را زنده كند و پيغمبر بنى اسرائيلش قرار دهم، عمران اين مطلب را بهمسرش حنة كه مادر مريم است گزارش داد، چون بمريم حامله گشت، فكر ميكرد كه حملش پسر است، چون او را زائيد (و ديد دختر است) گفت: پروردگارا! «من دختر زائيدم و پسر مانند دختر نيست» يعنى دختر كه پيغمبر نميشود. خداى عز و جل (در باره او) ميفرمايد: خدا بآنچه او زائيده داناتر است، سپس چون خداى تعالى عيسى را بمريم بخشيد، او همان پيغمبرى بود كه بعمران بشارت داده شده بود و باو وعده كرده بودند. پس هر گاه ما در باره مردى از خاندان خود چيزى گفتيم. و در فرزند يا فرزند زاده او پيدا شد آن را انكار مكنيد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۸۱۷
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد و على بن ابراهيم، از پدرش هر دو روايت كردهاند، از ابن محبوب، از ابن رئاب، از ابوبصير، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «به درستى كه خدا به سوى عمران وحى فرمود كه: من تو را پسرى درستاندام بىعيب خواهم بخشيد كه پر منفعت باشد و كور مادرزاد و پيسى را شفا دهد و مردگان را به اذن خدا زنده گرداند و او را رسول مىگردانم و به سوى بنىاسرائيل مىفرستم. بعد از آن عمران حَنّه زن خود را به اين قصّه خبر داد (و حَنّه مادر مريم است). پس چون حَنّه حامله شد، حملش به مريم، در نزد خودش پسر بود «فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى» «۱»؛ يعنى: پس آن هنگام كه حنّه، زن عمران بار خود را بر زمين گذاشت و مريم را زاييد، گفت از روى حسرت و نااميدى كه: پروردگارا، به درستى كه من آن بار را بر زمين گذاشتم و اين فرزند را زادم در حالتى كه ماده است و نيست فرزند نر چون فرزند ماده و پسر چون دختر نمىباشد» و حضرت فرمود كه: «يعنى: دختر پيغمبر نمىباشد. خداى عزّوجلّ مىفرمايد: «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ»؛ يعنى: و خدا داناتر است به آنچه حَنّه زاد» (و در قرآن اين جمله در ميان انثى و ليس واقع است و ذكر آن به اين طريق اشاره به آن است كه اين جمله معترضه است در ميان قول حَنّه و از اينجا فهميده مىشود كه قرائت وَضَعَتْ به فتح عين و سكون تا بهتر است از قرائت وَضَعَتْ به سكون عين و ضمّ تا كه اين قول از حنّه باشد و معنى اين باشد كه: خدا داناتر است به آنچه زادم) و حضرت فرمود: «پس آن هنگام كه خدا عيسى را به مريم بخشيد، عيسى همان بود كه خدا عمران را به آن مژده داده و آن را به وى وعده فرموده بود. پس هرگاه ما در باب مردى از خويش چيزى بگوييم و در فرزند او يا فرزند فرزند او باشد، آن را انكار مكنيد». __________________________________________________
(۱). آل عمران، ۳۶.