روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۲۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن محمد عن محمد بن اسماعيل العلوي قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۳۲۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۴۹۷
از محمد بن اسماعيل علوى كه گفت: ابو محمد نزد على بن نارمش، زندانى شد كه ناصبىترين مردم بود و سختگيرترين آنان بود نسبت به آل ابى طالب و به او سفارش شد كه با آن حضرت چنين كن و چنين كن (يعنى او را شكنجه بده) يك روز بيشتر امام نزد او نماند كه در برابر او، چهره بر خاك سائيد و از احترام و تعظيم او، به روى آن حضرت ديده نمىانداخت و در برابرش سر به زير بود، حضرت از نزد او بيرون شد و او از همه مردم بيناتر به مذهب شيعه شده بود و در باره امام ستايشگرتر شده بود.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۳۹
امام حسن عسكرى عليه السلام را نزد على بن نارمش كه دشمنترين مردم با اولاد ابى طالب بود زندان كردند، و باو گفتند، بر او هر چه خواهى سخت گير و سخت گير. حضرت بيش از يك روز، نزد او نبود كه احترام و بزرگداشت آن حضرت در نظر او بجائى رسيد كه در برابر او چهره بر خاك ميگذاشت و ديده از زمين برنميداشت، حضرت از نزد او خارج شد، در حالى كه بصيرت او بآن حضرت از همه بيشتر و ستايشش او را از همه نيكوتر بود.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۳۵
على بن محمد، از محمد بن اسماعيل علوى روايت كرده است كه گفت: امام حسن عسكرى عليه السلام در نزد على بن نارمَش حبس شد-/ و على از همه مردمان عداوتش با اهل بيت زيادتر و شدّتش بر آل ابىطالب از ايشان بيشتر بود-/ و به او گفته شد كه: آنچه مىخواهى با آن حضرت بكنى، بكن. و حضرت يك روز بيشتر در نزد او نماند كه رخهاى خود را به جهت تعظيم آن حضرت بر زمين گذاشت (و بنابر بعضى از نسخ، تيزى و تندى خود را بر زمين گذاشت)، و ملايم گرديد، و چنان شد كه به جهت اجلال و تعظيم، چشم خود را به سوى آن حضرت بر نمىداشت (يعنى: سر به زير مىانداخت و به زمين و غير آن نگاه مىكرد). پس آن حضرت از نزد او بيرون آمد، در حالى كه بينايى على از همه مردم نيكوتر و گفتارش در شأن آن حضرت از هر كسى بهتر بود.