روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن حماد بن عثمان عن ابي عبيده الحذا قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۱۷
ابو عبيده حذاء گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از استطاعت و گفتار مردم در باره آن شروع به پاسخ كرد و اين آيه را خواند (۱۱۸ سوره هود) «هميشه اختلاف دارند جز آنكه خدايش ترحم كند و براى آن، آنها را آفريده» اى ابا عبيده، مردم در رسيدن به حق مختلفند و همه هلاكند، گويد: گفتم: قول او: «جز آنكه ترحم كند». فرمود: آنان شيعههاى ما باشند كه براى رحمت خود آفريده و همين معنى قول او است كه: «براى آن، آنها را آفريدستشان» مى فرمايد: آنها را آفريد براى فرمانبرى از امام رحمت كه مىفرمايد (۱۵۶ سوره اعراف): «و رحمت من فرا گرفته هر چيزى را» مىفرمايد: علم امام است كه چون از علم او است هر چيزى را فرا گرفته است كه آنان شيعه ما هستند. سپس خدا فرموده است: «محققاً بنويسيم آن رحمت خود را براى آن كسانى كه پرهيز كنند» يعنى از ولايت و پيروى غير امام حق و از طاعت او سپس فرموده است (۱۵۷ سوره اعراف): «دريابند او را نوشته در نزد خودشان در كتاب تورات و انجيل (مقصود پيغمبر (ص) است و وصى او و قائم (ع) فرمان دهد آنها را به معروف (وقتى ظهور كرد) و نهى كند آنها را از منكر (منكر انكار فضل امام است و دانسته آن را رد كردن) و حلال كند بر ايشان طيبات را (يعنى فرا گرفتن علم را از اهلش) و حرام كند بر آنها خبائث را (گفته مخالف را) و بنهد از دوش آنها بار سنگين را كه به دوش دارند (و اين بار سنگين گناهانى است كه قبل از معرفت فضل امام مرتكب بودند) و زنجيرهاى گرانى كه بر دوش داشتند (و آن همان گفتارشان بود نسبت به ترك فضل امام كه مأمور بدان نبودند، و چون فضل امام را شناختند و فهميدند خداوند بار سنگين را از دوش آنها بنهاد كه همان گناهانشان بود، سپس نسبت آنها را بيان كرده و آنها را معرفى نموده و فرموده): «آن كسانى كه ايمان آوردند (يعنى به امام) و او را تأييد كردند و يارى نمودند و پيروى كردند نورى را كه همراه او فرود آمده است، آنان همان رستگارانند». يعنى آن كسانى كه از پرستش جبت و طاغوت اجتناب كردند، جبت و طاغوت فلان است و فلان و فلان و عبادت پيروى مردم است نسبت به آنها، باز خدا فرموده است (۵۴ سوره زمر): «باز گرديد به سوى پروردگار خود و تسليم او شويد» و سپس به آنها پاداش داده و فرموده است (۶۴ سوره يونس): «براى آنها است مژده در زندگى دنيا و آخرت» و امام به آنها مژده دهد به قيام قائم و ظهور او و كشتن دشمنانشان و به نجات در آخرت و ورود بر محمد (ص) و خاندان راست گويش بر سر حوض.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۰۴
ابو عبيده حذاء گويد: از امام باقر عليه السلام راجع باستطاعت «۱» و گفتار مردم در آن باره پرسيدم حضرت اين آيه را تلاوت نمود: «مردم پيوسته مختلف خواهند بود (از لحاظ عقيده)، جز آنكه را پروردگارت ترحم كند (و براه حق هدايتش فرمايد) و ايشان را براى ترحم آفريده- ۱۱۹ سوره ۱۲-» و فرمود: اى ابا عبيده! مردم در رسيدن بقول حق مختلفند و همگى در هلاكتند (حق را كنار گذاشته از باطلها پيروى ميكنند). من عرضكردم: خدا مىفرمايد «جز كسيرا كه پروردگارت ترحم كند؟» فرمود __________________________________________________
(۱) استطاعت مربوط بمسأله جبر و تفويض است كه در جلد اول ص ۲۲۵ گذشت،
آنها شيعيان ما هستند و خدا آنها را براى رحمتش آفريده، از اين رو فرمود: «ايشان را براى ترحم آفريد» يعنى براى اطاعت امام آفريد و امام همان رحمتى است كه خدا مىفرمايد: «رحمت من همه چيز را فرا گرفته ۱۵۶ سوره ۷-» آن رحمت علم امامست و علم امام كه مأخوذ از علم خداست همه چيز را فراگرفته آنها شيعيان ما هستند (كه علم امام آنها را فراگرفته و ديگران چون از علم امام بهرهئى نبرند، آنها را فرا نميگيرد). سپس خداى تعالى فرمايد: «رحمت خدا را براى كسانى كه پرهيز كنند مقرر ميدارد» يعنى از ولايت و طاعت غير امام پرهيز كنند، سپس فرمايد: «او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مييابند» مقصود از او پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و وصيش و امام قائم است «كه ايشان را امر بمعروف ميكنند (زمانى كه قيام فرمايد) و از منكر «۱» بازشان ميدارد» و منكر «۲» كسى است كه فضيلت امام را نپذيرد و منكر شود «و چيزهاى پاكيزه را براى ايشان حلال ميكند» چيز پاكيزه بدست آوردن علم است از اهلش «و پليدىها را بر ايشان حرام ميكند» پليديها گفتار مخالفين است «و بار سنگين را از گردنشان بنهد» و آن گناهانى است كه پيش از شناختن فضيلت امام در ميانش بودند «و بند و زنجيرهائى كه بر دوش داشتند» و زنجيرها همان سخنانى است كه در باره ترك فضيلت امام مىگفتند، در صورتى كه بآن دستور نداشتند، پس چون فضيلت امام را شناختند، بار گران را از دوششان بنهد و بار گران همان گناهست. سپس خداى تعالى آنها را معرفى كرده و فرموده است: «كسانى كه باو (يعنى بامام) ايمان آورده و گراميش داشته و ياريش كردهاند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى كردهاند ايشان رستگارانند- ۱۵۷ __________________________________________________
(۱) منكر (بصيغه اسم مفعول) بمعنى كار زشت است. (۲) منكر (بصيغه اسم فاعل) بمعنى انكاركننده و انجام دهنده كار زشت است.
سوره ۷-» يعنى كسانى كه از پرستش جبت و طاغوت دورى گزيدند و جبت و طاغوت. فلان و فلان و فلان است و پرستش اطاعت مردم است از ايشان. باز خدا فرمايد: «بسوى پروردگار خود باز گرديد و تسليم او شويد- ۵۴ سوره ۳۹-» سپس ايشان را پاداش داده و فرموده: «بشارت در زندگى دنيا و آخرت براى آنهاست- ۶۴ سوره ۱۰» و امام ايشان را بقيام و ظهور حضرت قائم و بكشته شدن دشمنانشان و نجات در آخرت و ورود بر محمد صلّى اللَّه على محمد و آله الصادقين بشارت دهد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۴۶۷
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد، از ابن ابى نصر، از حَمّاد بن عثمان، از ابو عبيده حذّاء كه گفت: سؤال كردم از امام محمد باقر عليه السلام از توانايى بنده و گفته مردم كه مىگويند: بنده، مجبور است. پس اين آيه را تلاوت فرمود كه: «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» «۳»، يعنى: «و هميشه مردم با هم اختلاف دارند، مگر آن كسانى كه پروردگار تو ايشان را رحم فرمود، و از براى همين، ايشان را آفريده». و حضرت فرمود كه: «اى ابو عُبيده، مردم در برخوردن سخن و فهميدن آن، مختلفاند و همه ايشان، __________________________________________________
(۳). هود، ۱۱۸. هلاك خواهند شد».
راوى مىگويد كه عرض كردم: كى مقصود است از قول آن جناب: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ»، فرمود كه: «ايشان، شيعيان مايند، و خدا از براى رحمت خود ايشان را آفريده و همين معنى قول آن جناب است كه: «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»، مىفرمايد كه: «ايشان را آفريد از براى فرمانبردارى امام، كه رحمتى است» كه در باب آن مىفرمايد: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ»، يعنى: «و رحمت من به هر چيزى رسيده است». و حضرت فرمود كه: «خدا مىفرمايد كه: امام، مردم را تعليم داده و علم او كه از علم خدا است، فرا گرفته هر چيزى را كه مراد از آن، شيعيان ما است. بعد از آن فرموده كه: «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ» «۱»، يعنى: «پس زود باشد كه بنويسم و ثابت گردانم آن رحمت را از براى آنان كه پرهيز مىكنند»، و حضرت فرمود: «يعنى: از ولايت غير امام و طاعت او. پس فرموده: «يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ» (و در باب اينكه ائمه، نور خداى تعالىاند، مذكور شد تا آخر آنچه در اينجاست. و اگر چه ظاهر اين است كه ضمير يَجِدُونَهُ به رسول نبى امّى كه در پيش مذكور است، برگردد، ليكن امام عليه السلام فرموده كه) يعنى: پيغمبر صلى الله عليه و آله و وصى و قائم را «يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ» (و ظاهر اين است كه قائم، عطف بر نبى و وصى نباشد، بلكه مبتدا باشد و ما بعد آن خبر و معنى اين باشد كه:) قائم ايشان را امر به معروف مىكند، چون قائم و ظاهر شود، «وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ» (و در قرآن، منكَر به فتح كاف است و ظاهر اين حديث، كسر آن است؛ زيرا كه مىفرمايد:) و منكر كسى است كه فضل امام را انكار كند، و جاحد آن باشد» (و بعضى گفتهاند: كه چون منكَر به فتح كاف، مستلزم منكِر به كسر كاف بود، لهذا منكَر را به منكِر تفسير فرمود)
«وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ»، و حضرت فرمود كه: «طيبات، فرا گرفتن علم است از اهل آن، «وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ»، و خبائث، گفتار كسانى است كه مخالف حق باشند .... «وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» (و ظاهر اين است كه قرائت حضرت، چون بعضى از قراء، «إِصْرَهُمْ» باشد؛ زيرا كه مىفرمايد:) و آنها گناهانى است كه در آنها و مشغول آنها بودند، پيش از معرفت ايشان به فضل امام، و «وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ»، و اغلال، آن چيزى است كه پيوسته مىگفتند از آنچه به آن مأمور نشده بودند؛ از ترك كردن فضل امام، و چون فضل امام را شناختند، خدا
__________________________________________________
(۱). اعراف، ۱۵۶.
اصْر ايشان را از ايشان وضع فرمود. و إصر، يعنى: گناه است، و اين گناهِ همه گناهان است (چه، منشأ همه، همين است و چون آمرزيده شود، همه آمرزيده شوند). پس نسب ايشان را بيان فرموده و فرموده كه: «الَّذِينَ آمَنُوا» (و در قرآن «فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ» است و ضمير، بِهِ، راجع به امام است)، يعنى: ايمان آوردند به امام «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «۱»، يعنى: آنان كه دورى گزيدند ز جبتِ و طاغوت (كه آنها را عبادت كنند). و جبت و طاغوت، فلان و فلان و فلان (...) اند. و عبادت آنها، فرمانبردارى مردم است از براى ايشان. بعد از آن فرموده كه: «أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ» «۲». (و اين آيه در سوره زمر است و در صدر آن، واو نيز هست)، و ترجمه آن اين است كه: «و رجوع نماييد (از شرك و سائر معاصى و به جدّ و جهد تمام، متوجه شويد) به سوى پروردگار خويش، و گردن نهيد و انقياد نماييد او را» (در هر چه امر فرمايد به شما). پس جزاى ايشان را بيان فرموده و فرموده كه: «لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ» «۳»». (و اين آيه، در سوره يونس است، و در قرآن وَ فِي الْآخِرَةِ با لفظ فى است) و معنى آن اين است كه: «از براى ايشان (يعنى: مؤمنان پرهيزگار) بشارت و مژدگانى است در زندگانى دنيا و در آخرت». و حضرت فرمود كه: «امام، ايشان را بشارت مىدهد به قيام قائم و به ظهور آن حضرت، و به كشتن دشمنان ايشان، و به نجات در آخرت، و وارد شدن بر محمد و آل او كه راستگويانند بر لب آب حوض كوثر». __________________________________________________
(۱). اعراف، ۱۵۷. (۲). زمر، ۵۴. (۳). يونس، ۶۴.