الواقعة ٤
کپی متن آیه |
---|
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً |
ترجمه
الواقعة ٣ | آیه ٤ | الواقعة ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِذَا»: در هنگامی که. ظرف (إِذَا) متعلق به (خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ) است. «رُجَّتْ»: به تکان و لرزه انداخته شد. به زلزله و جنبش افکنده شد (نگا: حجر / زلزله / . «رَجّاً»: سخت تکان دادن. لرزاندن و جنباندن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
(آن واقعه) پايين آورنده و بالا برنده است (نظام خلقت را زير و رو مىكند و نااهلان را پايين و خوبان را بالا مىبرد). آن گاه كه زمين به سختى لرزانده شود.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا: ياد كنيد زمانى را كه بسيار جنبانيده شود زمين جنبانيدنى سخت و شديد بطورى كه تمام ابنيهها متزلزل و منهدم شوند و تمام مردمان كه بروى آن باشند بميرند و همه مردگان از قبور بيرون افتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2» خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6» وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ «10» أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «11» فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14»
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16»
ترجمه
وقتى واقع شود واقعه قيامت
كه نيست در وقوعش هيچ دروغ و خلافى
آن پست گرداننده است و بلند گرداننده
وقتى كه حركت داده شود زمين حركت دادنى سخت
و خورد و نرم كرده شوند كوهها نرم شدنى
پس بگردند غبارى پراكنده
و باشيد شما دستههاى سهگانه
پس ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ
و پيشى گرفتگان بايمان كه پيشىگيرندگان ببهشتند
آن گروه مقرّبان درگاه خدا
در باغهاى پر نعمتند
گروهى از پيشينيان
و كمى از امّت آخر الزّمان
قرار دارند بر تختهائى زربفت مكلّل بجواهر
تكيهزنندگانند بر آنها روى بروى يكديگر.
تفسير
يكى از اسماء قيامت واقعه است و بآن ناميده شده براى تحقّق وقوع آن و شدّت اهوالش و آن صدق و حق و واقع است نيست راجع بوقوعش و براى آمدنش در خارج دروغ و خلاف واقعى چون هر كه از آن خبر داده پيغمبر يا امام يا يكى از نوّاب ايشان يا مردم عادى همه راست گفتهاند و در صافى كاذبه را بنفس كاذبه تفسير فرموده و بعضى از مفسّرين هم گفتهاند مراد آنستكه وقتى قيامت ظاهر شود ديگر كسى منكر آن نميشود و تكذيب نميكند اخبار از آنرا چنانچه فعلا بعضى ميكنند ولى ظاهرا كاذبه مانند عاقبة و عافية مصدر است و بمعناى مكذّب نيآمده مگر آنكه گفته شود آنروز ديگر دروغ گوئى نيست كه تكذيب كند قيامت را و
جلد 5 صفحه 126
اين خالى از تكلّف نيست و بهتر همانست كه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه قيامت حق است يعنى دروغ نيست و در هر حال آنروز دشمنان خدا ذليل و بجهنم ميروند و دوستان خدا عزيز و ببهشت ميروند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام سجاد عليه السّلام بآن تصريح و تسجيل شده و حاصل كلام آنستكه وقتى قيامت برپا شود كه مسلّما خواهد شد بعضى از مقام خود تنزّل و بعضى ترقى مينمايند و آن وقتى است كه زمين حركت داده شود حركت شديدى و قمّى ره نقل فرموده كه كوفته شود بعضى از آن بر بعضى و ريز ريز و نرم شود كوهها مانند آرد نرم و نيز نقل فرموده كنده شود كوهها كنده شدنى پس غبارى شود پراكنده در آسمان و هباء ذراتى است كه ديده ميشود وقتى از روزنه داخل ميشود با شعاع آفتاب خلاصه آنكه در آن روز اوضاع زمين دگرگون و اجزاء آن متفرّق و نابود خواهد شد و مردم در محشر حاضر ميگردند و آنها منقسم بسه قسم ميشوند يكدسته اصحاب يمين خوانده شده و ظاهرا آنها مردم پاك طينتى هستند كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند و خير آنها بر شرّشان غالب است و مشمول رحمت و مغفرت الهى ميگردند و نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و يكدسته اصحاب شمالند و آنها مردم بد فطرتى هستند كه شرشان بر خيرشان غالب است اعمّ از كافر و منافق و مجرم كه بايد بجهنّم بروند و نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود و يكدسته كسانى هستند كه سبقت گرفتند از سايرين بعلم و عمل و بايد سبقت گيرند از غير خودشان ببهشت و اينها اگر چه در واقع جزء دسته اوّلند كه سعداء هستند ولى براى رفعت مقام علم و سبقت در عمل پيشرو قافله جنّتند و اينجا خداوند آنها را از عوام اهل ايمان و عمل صالح مجزّى فرموده و بعنوان مقرّبون معرّفى و معنون نموده است و غير سعدا اشقيا ميباشند و لذا در سوره هود مردم منقسم بدو قسم شدهاند سعيد و شقى و ظاهرا ميمنه بمعناى يمن و سعادت و مشئمه بمعناى شومى و شقاوت است ولى چون عرب بدست راست فال نيك ميزند و بدست چپ فال بد ميمنه و مشئمه بمعناى دست راست و چپ استعمال شده و ميشود و اينجا محتمل است هر دو معنى مراد باشد و سؤال بكلمه ما براى اظهار تعجّب از خوبى و بدى حال آن دو دسته است و البته معلوم است
جلد 5 صفحه 127
كه در سابقين هم اسبق وجود دارد و لذا در روايات معتبره سابقون بانبيا و ائمه و امير المؤمنين و شيعيان او و اصحاب يمين باهل ايمان و از آنها بآنان كه گناهى دارند و در موقف حساب حاضر ميشوند باختلاف اخبار و آثار تفسير شده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سابقون چهار نفرند فرزند آدم عليه السّلام كه كشته شد و سابق امّت موسى عليه السّلام كه مؤمن آل فرعون است و سابق امّت عيسى كه حبيب نجّار است و سابق امّت محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه على بن ابى طالب است و ظاهرا در اين روايات بيان افراد جليّه و خفيّه شده و مفسرين هم باختلاف در اين مقام اظهار نظر نمودهاند و تحقيق همانست كه بيان شد و البتّه مقرّبان درگاه الهى در اعلى درجات بهشتهاى پرنعمت جاى دارند و چون قسمت مهمّ ايندسته را انبياء عظام و اوصياء كرام آنها تشكيل ميدهند خداوند فرموده گروهى از پيشينيان و كمى از امّت پيغمبر آخر- الزمان و ايشان بر تختهائى كه با طلا تافته و بافته و بجواهر ترصيع يافته قرار و آرام دارند چنانچه مفسرين فرمودهاند و بنظر حقير محتمل است موضونه بمعناى مرتّبه باشد يعنى بنظم و ترتيب معيّنى چيده شده بر حسب مراتب و مقامات صاحبان آنها و مؤيّد اين معنى آنست كه فرموده تكيهزنندگانند بر آنها رو برويهم كه يكديگر را ببينند و از ملاقات و صحبت و انس با هم بهرهمند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم-
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذا رُجَّتِ الأَرضُ رَجًّا «4» وَ بُسَّتِ الجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَت هَباءً مُنبَثًّا «6»
يكي از آثار قيامت.
إِذا رُجَّتِ الأَرضُ رَجًّا رجّ بمعني اضطراب و تزلزل و انقلاب است چنانچه ميفرمايد: إِذا زُلزِلَتِ الأَرضُ زِلزالَها زلزال آيه 1 و ميفرمايد: يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ حجر آيه 49 که زمين تكان ميخورد و آنچه روي زمين است از هم ميپاشد چنانچه گفتند قلب بسا اضطراب پيدا ميكند بين صدر و حنجره ميگويند رج القلب رجا.
وَ بُسَّتِ الجِبالُ بَسًّا ديگر از آثار قيامت كوهها از هم پاشيده ميشود مثل آرد و سويق يعني ريز ريز ميشود که ميفرمايد وَ تَكُونُ الجِبالُ كَالعِهنِ
جلد 16 - صفحه 394
معارج آيه 9 و عهن پنبه زده شده است.
فَكانَت هَباءً مُنبَثًّا هباء بخاريست که از آب بر خواسته ميشود و گردي که از زمين و دودي که از آتش برداشته ميشود و در هوا پراكنده ميشود و از بين ميرود كوهها اينکه نحوه ميشود و خداوند در جاي ديگر اعمال اهل خلاف را از عبادات آنها تشبيه باين ميفرمايد که ميفرمايد: وَ قَدِمنا إِلي ما عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثُوراً فرقان آيه 25 و در حديث معتبر از حضرت باقر (ع) است
(قال يبعث اللّه يوم القيامة قوما بين ايديهم نور كالقباطي ثم يقال له كن هباء منثورا ثمّ قال يا أبا حمزه انّهم كانوا يصومون و يصلون و لكن اذا عرض لهم شيء من الحرام أخذوه و اذا ذكر لهم من فضل امير المؤمنين انكروه)
(اقول) آثار قيامت و علامات آن بسيار است که در آيات شريفه بيان فرموده مثل إِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت وَ إِذَا الجِبالُ سُيِّرَت وَ إِذَا العِشارُ عُطِّلَت وَ إِذَا الوُحُوشُ حُشِرَت وَ إِذَا البِحارُ سُجِّرَت وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَت وَ إِذَا المَوؤُدَةُ سُئِلَت بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَت وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَت وَ إِذَا الجَحِيمُ سُعِّرَت وَ إِذَا الجَنَّةُ أُزلِفَت تكوير آيه 1 الي 12 إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت وَ إِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت وَ إِذَا البِحارُ فُجِّرَت وَ إِذَا القُبُورُ بُعثِرَت انفطار آيه 1 الي 4 و غير اينها از آيات و بالجمله عالم عالم ديگري ميشود و انقلاب كلّي در عالم ايجاد ميشود
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 4)- سپس به توصیف بیشتری در این زمینه پرداخته میگوید: «در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در میآید» (إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا).
نکات آیه
۱ - وقوع زلزله، در سراسر زمین در آستانه قیامت (إذا وقعت الواقعة ... إذا رجّت الأرض رجًّا) «رج» (مصدر مجهول «رجّت») به معناى به شدت لرزانده شدن است. مراد از «الأرض» تمام زمین - و نه منطقه اى خاص از آن - است.
۲ - انهدام زمین در آستانه قیامت، امرى قطعى و غیرقابل تردید (إذا رجّت الأرض رجًّا) به کارگیرى «إذا»ى شرطیه - که در امور قطعى به کار مى رود - بیانگر مطلب بالا است.
۳ - زلزله زمین در آستانه قیامت، بسیار عظیم و غیرقابل توصیف (إذا رجّت الأرض رجًّا) ذکر «رجّاً» به صورت نکره، بیانگر آن است که حرکت و لرزشى که بر زمین وارد مى شود، چنان عظیم است که نمى توان هیچ وصفى را براى آن بیان کرد.
موضوعات مرتبط
- زمین: انهدام زمین ۲; فرجام زمین ۲
- قیامت: زلزله قیامت ۱; زمین در قیامت ۲; عظمت زلزله قیامت ۳; نشانه هاى قیامت ۱، ۲، ۳
منابع