الهمزة ٦
کپی متن آیه |
---|
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ |
ترجمه
الهمزة ٥ | آیه ٦ | الهمزة ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُوقَدَةُ»: فروزان. برافروخته.
نزول
شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیبجوئى میکرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى مینمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۹ سوره همزه
- تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه «هُمَزه» و «لُمَزه» اند، و مال خود را مايه جاودانى مى پندارند
- ردّ پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جلودانگى مى بخشد
- معناى اين كه در وصف آتش جهنم فرمود: «الّتى تطّلع على الأفئدة» و معناى «فى عَمَد مُمَدّة»
- رواياتى درباره شأن نزول سورۀ همزه، و معناى «هُمَزه» و «لُمَزه» و مراد از «عَمَد مُمَدّة»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شمارهاش كرد. «3» او خيال مىكند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مىپندارد) قطعاً او در (آتش) شكنندهاى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.
نکته ها
«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مىخندد.
«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفرهاى گفته مىشود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.
منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستونهاى بلند و كشيده)، يا ميخهاى بلندى است كه اهل عذاب
جلد 10 - صفحه 591
را با آن ميخكوب و زندانى مىكنند و يا شعلههاى عظيم آتش كه همچون ستونهاى بلند، كشيده است.
در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2»
عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.
برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مىبردند و گمان مىكنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مىدارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمىآيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مىفرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مىكند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.
چون آخر اين سوره كيفر اهلنيش و زخمزبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مىرسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مىكنند.
پیام ها
1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ
2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»
4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب
«1». جمعه، 10.
«2». جمعه، 11.
جلد 10 - صفحه 592
خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
5- نيشزبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مىكند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»
7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»
8- ستونهاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مىبندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 594
سوره فيل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6»
بعد از آن، تفسير آن فرمايد:
نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ: حطمه آتش خدا است كه بر افروخته شده. يعنى آتشى كه خدا به قهر و غضب خود افروخته و هر چه خدا برافروزاند، در نهايت حرارت و احراق باشد و كسى نتواند آن را فرو نشاند.
نكته- اضافه نار به خدا به جهت آن است كه تا معلوم شود آن آتش مانند آتشهاى ديگر نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
ترجمه
واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار
آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را
گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را
نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه
و چه ميدانى تو كه چيست حطمه
آتش خدا است كه افروخته شده
آن آتشى كه مستولى شود بر دلها
همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده
و مسدود شده به استوانههاى كشيده شده.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت دادهاند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه
جلد 5 صفحه 433
جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفتهاند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفتهاند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد
جلد 5 صفحه 434
ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بودهاند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 435
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
نارُ اللّهِ المُوقَدَةُ «6»
آتشي است افروخته شده که خداوند خلق فرموده از روي غضب غير از آتشهاي دنيوي که از روي رحمت خلق شده که ميفرمايد: أَ فَرَأَيتُمُ النّارَ الَّتِي تُورُونَ أَ أَنتُم أَنشَأتُم شَجَرَتَها أَم نَحنُ المُنشِؤُنَ نَحنُ جَعَلناها تَذكِرَةً وَ مَتاعاً لِلمُقوِينَ واقعه آيه 71 تا 73 که واقعا اگر اينکه آتش نبود تمام زندگي انسان مختل ميشد، اما آتش جهنم را امير المؤمنين در دعاي كميل دارد:
(فكيف احتمالي لبلاء الاخرة و جليل وقوع المكاره فيها و هو بلاء تطول مدته و يدوم بقائه و لا يخفف عن اهله لانه لا يکون الا عن غضبك و انتقامك و سخطك)
و نيز دارد:
و هذا ما لا تقوم له السموات و الارض.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- «آتش برافروخته الهی است» (نار الله الموقدة).
ج5، ص581
نکات آیه
۱ - پیدایش آتش جهنم و برافروخته شدن آن، وابسته به خداوند و خواست مستقیم او است. (نار اللّه) استناد آتش جهنم به خداوند - با آن که هر آتش دیگرى نیز مخلوق او است - نشانگر ظهور وابستگى آن به خداوند است; به گونه اى که تنها، به فرمان او برمى افروزد و مى سوزاند.
۲ - دوزخیان در قیامت، به حاکمیت اراده خداوند بر آتش جهنم، به روشنى پى خواهند برد. (نار اللّه) استناد «نار» به «اللّه»، بیانگر آن است که، استناد آتش جهنم به خداوند، بر کسى پوشیده نخواهد ماند، گرچه درباره آتش هاى دنیا، این حقیقت مخفى مانده و استناد آن به اسباب و علل مادى، انسان را از آن غافل ساخته باشد.
۳ - خداوند، مالک و صاحب اختیار آتشى است که در قیامت، زراندوزان غیبت کننده و عیب جو را درهم مى شکند. (و ما أدریک ما الحطمة . نار اللّه) «نار اللّه»، خبر است براى ضمیر محذوف که به «الحطمة» برمى گردد.
۴ - آتش جهنم، آتشى بى نظیر و شدیدتر از هر آتش دیگرى است. (نار اللّه) توصیف خداوند به خالق و مالک آتش جهنم، بیانگر تفاوت آن، با دیگر آتش ها است.
۵ - آتش جهنم، همواره برافروخته شده و شعله هاى تازه پیدا مى کند. (الموقدة) «ایقاد» (مصدر «موقدة») یا از «وَقَدْ» (آتش و بر افروخته شدن آن) و یا از «وَقود» (هیزم ویژه آتش)، گرفته شده است. توصیف آتش جهنم به «موقدة» - با آن که آتش از افروخته شدن و افروزنده انفکاک ندارد - اشاره به حدوث پیاپى این وصف دارد; به گونه اى که نه تنها هرگز خاموش نمى شود; بلکه همواره شعله هاى جدید دارد.
۶ - وجود مأمورانى الهى، براى برافروختن آتش جهنم (الموقدة) «موقدة» اسم مفعول و حاکى از وجود فاعلى است که آتش را شعلهور ساخته است.
موضوعات مرتبط
- ثروت اندوزان: تجزیه بدن ثروت اندوزان ۳; ثروت اندوزان در جهنم ۳
- جهنم: آتش جهنم ۶; آثار آتش جهنم ۳; بى نظیرى آتش جهنم ۴; جاودانگى آتش جهنم ۵; حاکم آتش جهنم ۲; شدت آتش جهنم ۴; شعله آتش جهنم ۱، ۵; مالک آتش جهنم ۳; منشأ آتش جهنم ۱; ویژگیهاى آتش جهنم ۴
- جهنمیان: علم اخروى جهنمیان ۲
- خدا: آثار مشیت خدا ۱; حاکمیت اراده خدا ۲; مالکیت خدا ۳
- عیب جویان: تجزیه بدن عیب جویان ۳; عیب جویان در جهنم ۳
- غیبت کنندگان: تجزیه بدن غیبت کنندگان ۳; غیبت کنندگان در جهنم ۳
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۲
- کارگزاران خدا :۶
منابع
- ↑ ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.