المؤمنون ١٠٦
کپی متن آیه |
---|
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ کُنَّا قَوْماً ضَالِّينَ |
ترجمه
المؤمنون ١٠٥ | آیه ١٠٦ | المؤمنون ١٠٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شِقْوَتُنَا»: بدبختی ما (نگا: هود / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۹ - ۱۱۸ سوره مؤمنون
- وصف حال مشركان، هنگام رويارویی با مرگ و تمنّاى بازگشت
- معناى «برزخ» و مراد از: «وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون»
- در قيامت، حَسَب و نَسَبى در بين نيست، و كسى از حال ديگرى نمى پرسد
- اهل عذاب، با دیدن عذاب قیامت، می گویند: «پروردگارا! شقاوت ما، بر ما غلبه کرد»
- جواب ردّ خداوند، به توبه و تقاضاى دوزخيان
- برهانى براى مسأله بعث، با بيان منزّه بودن خداوند، از انجام كار بيهوده و عبث
- بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ برزخ و...)
- رواياتى ديگر، درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آن ها
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ «106» رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ «107»
گويند: پروردگارا! شقاوت (و بدبختى) ما بر ما چيره شد وگروهى گمراه بوديم. پروردگارا! ما را از دوزخ بيرون آور، اگر بار ديگر (به كفر و گناه) بازگشتيم، قطعاً ستمگريم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (106)
پس در مقام جواب اقرار كنند به گمراهى خود:
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا: گويند اى پروردگار ما، غالب شد بر ما گناهان ما كه سبب شقاوت ما گرديد. اصل شقاوت مضرتى است كه در عاقبت لاحق شود، و سعادت نيز منفعتى است كه عاقبت لاحق شود، و چون گناهان سبب شقاوت مىگردد از باب تسميه سبب به اسم مسبب توسعا و مجازا گناهان را شقاوت ناميدند. وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ: و بوديم ما گروهى گمراه شوندگان از حق و راه راست، و چه گمراهى و شقاوتى بزرگتر از ترك بندگى و پرستش خداى تعالى و اشتغال به پرستش غير او و واگذاشتن هدى و حق و طاعت و اختيار هوى و باطل و معصيت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101) فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (102) وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ (103) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ (104) أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (105)
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (106) رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ (107) قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ (108)
ترجمه
- پس چون دميده شود در صور پس نباشد خويشاوندىء ميانشان چنين روزى و نپرسند از يكديگر
پس آنكه سنگين است موزونهاى او پس آنگروه ايشانند رستگاران
و آنكه سبك است موزونهاى او پس آنگروه آنانند كه زيان رساندند
جلد 3 صفحه 656
به نفسهاشان در دوزخند جاودانيان
ميسوزاند رويهاشان را آتش و آنها باشند در آن ترش رويان
آيا نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس بوديد كه آنها را تكذيب ميكرديد
گويند پروردگارا غالب شد بر ما بدبختى ما و بوديم گروهى گمراهان
پروردگارا بيرون آور ما را از آن پس اگر عود كنيم پس همانا ما باشيم ستمكاران
گويد دور شويد در آن و سخن مگوئيد با من.
تفسير
- بمناسبت ذيل آيه سابقه ذكرى از احوال قيامت شده كه چون اسرافيل بدمد در صور و مردگان مبعوث و محشور شوند بقدرى متوحّش و متحيّرند كه كسى بفكر ديگرى نيست و آنروز حسب و نسب و قرابت و خويشى فائده ندارد كه كسى بآن توسل و تقرّب جويد يا فخر و مباهات كند مگر حسب و نسب حضرت ختمى مرتبت كه باقى و برقرار است و ميتوانند اقارب آنحضرت از اهل ايمان باو توسل جويند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه هر حسب و نسبى منقطع است در روز قيامت مگر حسب و نسب من و كسى از كسى احوالپرسى و گله گذارى نميكند مگر بعد از محاسبه چنانچه در سوره و الصّافّات بيايد انشاء اللّه تعالى كه بعضى رو بديگرى نموده پرسش نمايند و در آنروز ميزانهاى عدل الهى كه ذوات مقدّسه انبيا و ائمه عليهم السلامند بر پا شوند و عقائد و اعمال هر امّتى را با عقيده و عمل پيغمبر و امامشان بسنجند اگر موافق شد معلوم ميشود سنگين و متين و و زين و رزين و با معنى و حقيقت بوده و آنها رستگار و اهل بهشتند و اگر مخالف باشد معلوم ميشود سبك و پوچ و بىمعنى و حقيقت و بىقدر و قيمت بوده و آنها كسانى هستند كه استعداد خودشان را براى كمال علمى و عملى در دنيا باطل نمودند و منازلشان را در بهشت از دست دادهاند و جهنّم را براى خود خريدهاند و بايد هميشه آنجا باشند پس باختيار خودشان ضرر و زيان بزرگى بر خود وارد نمودهاند كه قابل تدارك نيست و بنابراين موازين جمع موزون مانند مكاتيب جمع مكتوب است و مراد از آن عقائد و اعمال خوب و بد بندگان است و بعضى موازين را جمع ميزان گرفتهاند و سنگينى ترازوها را كه براى انواع مختلفه اعمال وضع شده بزيادتى حسنات از سيّئات و سبكى ترازوها را بعكس آن دانستهاند و گفتهاند اعمال براى سنجيدن كه فائده آن ظهور عدل
جلد 3 صفحه 657
الهى است مجسّم و مصوّر ميگردد يا صحائف آن كشيده ميشود ولى اقرب باعتبار و اوفق بمضامين اخبار مأثوره از ائمه اطهار همانستكه قبلا ذكر شد و در اوائل سوره اعراف نيز مبيّن گرديد و بعضى صور را جمع صورت دانسته و نفخ در آنرا عبارت از افاضه روح باجسام مصوّره پنداشتهاند و معناى اوّل اظهر است و اهل جهنّم وقتى حرارت شعله آتش بصورتهاشان ميرسد پوستشان را جمع ميكند بطوريكه دندانهاشان از زير لبها بيرون ميآيد و خيلى بد شكل ميشوند چون لفح بمعناى نفخ حرارت است و كالح آكنده دندان در ترش روئى است و در زشتى و ترش روئى استعمال ميشود و براى ملامت و ندامت آنها خداوند ميفرمايد آيا آيات قرآن بر شما تلاوت نميشد در دنيا و شما تكذيب ميكرديد آنها را جواب عرضه ميدارند پروردگارا شقاوت و بدبختى ذاتى ما بر ما غلبه نمود و ما گمراه شديم پروردگارا ما را از آتش بيرون بياور اگر ديگر ما تكذيب نموديم ستمكار بخود باشيم و خداوند آنها را بلفظى كه در وقت راندن سگ استعمال ميشود ميراند و منع از سخن گفتن ميفرمايد چون آنجا جاى اين قبيل حرفها نيست و بايد باين قبيل خطابات و اهانات بر عذاب آنها افزوده شود و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آنها باعمال خودشان شقى شدند و بعضى بجاى شقوتنا شقاوتنا بفتح شين و با الف قرائت نمودهاند و گفتهاند بعد از اين راندن اخير الهى ديگر آوازى از آنها شنيده نشود جز صوتى مانند عرعر خر و زوزه سگ و بيكديگر فشار ميآورند هفتاد سال تا ميرسند بقعر جهنّم و در آنجا جاى گزين و مخلّد خواهند بود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا رَبَّنا غَلَبَت عَلَينا شِقوَتُنا وَ كُنّا قَوماً ضالِّينَ (106)
گفتند پروردگار ما غلبه كرد بر ما شقاوت و بوديم قوم گمراهان، اموري که باعث شقاوت ميشود بسيار است حسادت عداوت عناد تكبر حب رياست حب جاه و مال و معاصي و غير اينها که موجب سياهي قلب ميشود و از قابليت هدايت ميافتد و موعظه و نصيحت و دليل و حجت در او تأثير نميكند.
(قالُوا) فرداي قيامت که گرفتار عذاب ميشوند اقرار ميكنند و ميگويند:
(رَبَّنا غَلَبَت عَلَينا شِقوَتُنا) هوي و هوس چشم و گوش ما را بسته تكذيب رسول كرديم با اولياء تو مخالفت كرديم دين را ملعبه خود قرار داديم که ما را به بدبختي و عذاب ابدي انداخت.
(وَ كُنّا قَوماً ضالِّينَ) ضلالت مقابل هدايت است، هدايت بايمان و اعتقاد
جلد 13 - صفحه 475
به جميع عقايد حقّه و مشي بر صراط مستقيم است، ولي ضلالت اقسام بسياري دارد، زيرا اگر جميع عقايد حقه را داشته باشد و يكي از آنها را فاقد باشد ضلالت است از ابتدا گرفته تا انتهاء منكر وجود حق شرك به خدا انكار رسالت دشمني با اوصياء رسول انكار ولايت آنها انكار معاد انكار ضروريات دين يا ضروريات مذهب يا خصوصيات ضروريه معاد بدعت در دين غلوّ در حق انبياء و ائمه و هر چه موجب سلب ايمان ميشود ضلالت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 106)- آنها در پاسخ این سؤال اعتراف میکنند و «میگویند: (آری چنین است) پروردگارا! بدبختی ما، بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم» (قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا وَ کُنَّا قَوْماً ضالِّینَ).
نکات آیه
۱ - خدا، پروردگار آدمیان است. (قالوا ربّنا)
۲ - اقرار ذلیلانه مشرکان در تنگناى دوزخ، به ربوبیت و پروردگارى خداوند (قالوا ربّنا غلبت ... قومًا ضالّین) «غلبة» (مصدر «غلبت») به معناى چیره شدن است. «شقوة» معادل «شقاوة» و در مقابل سعادت است. در این جا مراد از شقاوت، عوامل و اسباب آن است.
۳ - اعتراف دوزخیان به استیلاى شقاوت و گمراهى، بر سراسر زندگى دنیوى آنان (قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا و کنّا قومًا ضالّین)
۴ - شقاوت و گمراهى، عامل روى آوردن سران و اشراف مرفّه، به تکذیب آیات الهى (ألم تکن ءایتى ... تکذّبون . قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا و کنّا قومًا ضالّین)
۵ - غلبه رذایل اخلاقى بر روح انسان، مانع حق پذیرى او (قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا)
۶ - خودشناسى و خداشناسى کافران در تنگناى عذاب جهنم (فى جهنّم خلدون ... قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا... ضالّین)
۷ - «عن أبى عبداللّه(ص) فى قول اللّه عزّوجلّ: «قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا» قال: بأعمالهم شقوا; از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره سخن خداوند «قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا» فرمود: اعمال آنان (جهنمیان) موجب شقاوت آنها شد». ۱- توحید صدوق، ص ۳۵۶- ، ح ۲، ب ۵۸; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۶۶، ح ۱۶۰.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: عوامل تکذیب آیات خدا ۴; مکذبان آیات خدا ۴
- اخلاق: آثار رذایل اخلاقى ۵
- اقرار: اقرار به ربوبیت خدا ۲; اقرار به شقاوت ۳; اقرار به گمراهى ۳
- انسان: مربى انسان ها ۱
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱
- جهنمیان: اقرار جهنمیان ۲، ۳; ذلت جهنمیان ۲; شقاوت جهنمیان ۳; گمراهى جهنمیان ۳
- حق: موانع حق پذیرى ۵
- خدا: ربوبیت خدا ۱
- شقاوت : آثار شقاوت ۴; عوامل شقاوت ۷
- عمل: آثار عمل ۷
- کافران: خداشناسى کافران ۶; خودشناسى کافران ۶; کافران در جهنم۶
- گمراهى: آثار گمراهى ۴
- مرفهان: شقاوت مرفهان ۴; گمراهى مرفهان ۴
- مشرکان: اقرار اخروى مشرکان ۲; ذلت اخروى مشرکان ۲; مشرکان در جهنم ۲
منابع