العنكبوت ٤٧
کپی متن آیه |
---|
وَ کَذٰلِکَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الْکِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هٰؤُلاَءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الْکَافِرُونَ |
ترجمه
العنكبوت ٤٦ | آیه ٤٧ | العنكبوت ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُؤْمِنُونَ بِهِ»: مراد اهل کتابِ معتقد به تورات و انجیل است که از ته دل به قرآن ایمان آوردند (نگا: بقره / . «هؤلآءِ»: مراد اهل مکّه و عربهای مشرک است. «مَا یَجْحَدُ»: انکار نمیکند. از مصدر جحود است که به معنی انکار کردن چیزی است به زبان که آن چیز در دل ثابت و پذیرفته باشد (نگا: نمل / ). «الْکَافِرُونَ»: مراد افراد بیدینِ مُصرِّ بر کفر است.
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۵۵، سوره عنكبوت
- تمثيل اتخاذ ارباب و آلهه و روى آوردن به غير خدا به اتخاذ سست ترين خانه ها، خانهعنكبوت
- معنى و مفااد آيه شريفه : ((ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شى ء...))
- خلقت ، تدبير و ولايت ملازم يكديگرند و هر سه مختص به خداى تعالى است
- چگونه نماز ايستادن را از فحشا و منكر باز مى دارد
- جواب به اين اشكال كه چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى شوند؟
- حق مطلب در پاسخ اشكال فوق
- معناى ((ذكر)) و مقصود از اينكه درباره نماز فرمود: ((و لذكر الله اكبر))
- وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (ولذكر الله اكبر) گفته اند
- مقصود از مجادله نيكو با اهل كتاب كه بدان امر فرموده است
- احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر))
- رواياتى درباره ياد خدا و در ذيل (ولذكر الله اكبر)
- چند روايت حاكى از اينكه مراد از ((الذين اوتوا العلم )) ائمه (عليهم السلام ) هستند ودرباره شاءن نزول آيه : ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الْكافِرُونَ «47»
و اين گونه، كتاب را بر تو نازل كرديم. پس (بعضى از) كسانى كه كتاب آسمانى به ايشان داديم به آن (قرآن) ايمان مىآورند، و از اين (مشركان نيز) كسانى به آن ايمان مىآورند و جز كافران (كسى) آيات ما را انكار نمىكند.
نکته ها
«جحود»، نفى چيزى است كه دل مىپذيرد و يا پذيرش چيزى كه دل نفى مىكند.
پیام ها
1- قرآن، پيروان همهى اديان پيشين را به اسلام دعوت مىكند. «فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ»
2- هدايتگرى الهى حتمى و لازم است، گرچه همهى مردم هدايت پذير نباشند.
«أَنْزَلْنا- وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ»
جلد 7 - صفحه 155
3- كسانى كه با قرآن آشنا مىشوند ولى آن را نمىپذيرند، گرفتار نوعى كفرند. «وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الْكافِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الْكافِرُونَ (47)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا: و همچنانكه فرستاديم بر انبياى سلف كتب خود را، همچنين فرو فرستاديم، إِلَيْكَ الْكِتابَ: بسوى تو كتاب را، يعنى قرآن را كه كتابى است موافق كتب در اصول دين اسلام و مصدق آن. فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ: پس آنانكه داديم ايشان را علم كتاب منزله سابقه مانند اسلام و امثال او، يُؤْمِنُونَ بِهِ: ايمان مىآورند به قرآن يا به پيغمبر اسلام. يا مراد كسانيند كه پيش از بعثت حضرت رسالت به قرآن ايمان آوردند به جهت يافتن نعت و صفت او را در تورات مانند قيس بن ساعده و بحيراى راهب و نسطور و امثال آنها. و ياد مراد اهل اسلام هستند كه به قرآن ايمان آوردهاند.
وَ مِنْ هؤُلاءِ: و از اين گروه عرب يا اهل مكه يا كسانى كه در عهد پيغمبر باشند از اهل كتابين، مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ: كسى هست كه ايمان مىآورد به قرآن يا پيغمبر، وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا: و منكر نشوند آيتهاى كتاب ما را كه در كمال ظهور است، إِلَّا الْكافِرُونَ: مگر كافران از يهود مانند كعب بن اشرف و معاندان
«1» كشاف، ج 3، ص 192 (با اندكى تفاوت)- منهج الصادقين، ج 7، ص 168- 167.
جلد 10 - صفحه 246
عرب مثل ابو جهل و وليد بن مغيره و غيره از كسانى كه متوغّل باشند در كفر با آنكه جازمند به صدق آن و عالم به آنكه معجزه آن حضرت باشد، زيرا فصحاء و بلغاى آنها كه در نهايت مهارت بودند با كمال شدّت و حدّت در مقام معارضه با قرآن شريف برآمدند و عاقبت از اتيان آيهاى به مثل آن عاجز شدند و به مقالات فاسده گويا شدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (46) وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الْكافِرُونَ (47) وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لارْتابَ الْمُبْطِلُونَ (48) بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ (49)
ترجمه
و مجادله مكنيد با اهل كتاب مگر بآنچه آن بهتر است مگر آنان كه ستم كردند از ايشان و بگوئيد ايمان آورديم بآنچه فرستاده شد بسوى ما و فرستاده شد بسوى شما و خداى ما و خداى شما يكى است و ما مر او را منقادانيم
و همچنين فرستاديم بسوى تو كتابرا پس آنان كه داديمشان كتابرا ايمان مىآورند بآن و از اين گروه حاضرين كسانى ايمان مىآورند بآن و انكار نمىكنند آيتهاى ما را مگر كافران
و نبودى كه بخوانى پيش از آن هيچ كتابى و نه بنويسى آنرا بدستت آنگاه در شك مىافتادند معارضه كنندگان
بلكه آن
جلد 4 صفحه 234
آيتهاى روشنى است در سينههاى آنانكه داده شدند علم را و انكار نميكنند آيتهاى ما را مگر ستمكاران.
تفسير
خداوند متعال اوّلا منع و نهى فرموده اهل ايمانرا از مجادله و مباحثه و گفتگوى با اهل كتاب از قبيل يهود و نصارى مگر بوجه احسن و طريق بهترى كه مقبول و پسنديده باشد در عقل و طبع و مأمون باشد از فتنه و شرّ و مقرون باشد بمدارا و ملاطفت و خونسردى و مسالمت چنانچه در اواخر سوره نحل ذيل آيه ادع الى سبيل ربّك گذشت مگر با كسانيكه از حدّ اعتدال در بحث و جدال تجاوز نموده و در عناد و لجاج افراط كرده باشند كه بايد با آنها معارضه با زبان و شمشير نمود مثلا در مقام دعوت آنها با سلام بايد اهل ايمان بگويند ما ايمان آورديم بقرآن كه كتاب نازل بر ما است و تورية و انجيل كه نازل بر شما شده و خداى ما و شما يكى است و ما همگى تسليم اوامر او ميباشيم لذا پيغمبرى را كه مبعوث بر ما فرموده تصديق نموده و سر بفرمانش نهادهايم چنانچه انبياء سلف را نيز تصديق نموده و فرمانبردار شديم خوب است شما هم با مراجعه بادلّه نبوت اين پيغمبر باو ايمان بياوريد و بعدا استدلال فرموده بر نبوت خاتم انبياء صلى اللّه عليه و اله باين تقريب كه چنانچه ما بر انبياء سلف از قبيل حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام كتبى نازل نموديم كه مشتمل بر بيان مصالح دنيوى و اخروى مردم از منه ايشان بود بر تو هم كه پيغمبر خاتمى كتابى فرستاديم كه مشتمل بر بيان مصالح مردم آخر الزّمان است تا انقراض عالم و آنكسانيكه ما بر آنها كتاب نازل نموديم از انبياء سابق و بيت الشّرف تو كاملا بآن ايمان آورده و خواهند آورد و از اين مردم عادى هم بسيارى كه روشن ضمير و با انصافند ايمان ميآورند بآن و انكار نميكنند آيات ما را مگر اهل انكار و اصرار بر باطل و استنكاف از قبول حق و پيش خودشان هيچ فكر نميكنند كه تو قبلا در ميان آنها بودى و مكتب نرفتى و پيش از قرآن كتابى نخواندى و بدست خود چيزى ننوشتى و اگر غير از اين بود براى كسانيكه طبعا مايل باشكال تراشى و ابطال حقايقند موجب شك و شبهه در نبوت تو ميشد و ممكن بود كه بگويند از تحصيل علم به اين مقام رسيده ولى حال كه مىبينند از مانند تو شخص بىسابقهاى چنين كتابى را مشتمل بر آيات واضحة الدّلالات در ضمائر ارباب
جلد 4 صفحه 235
علم و دانش كه عرب و عجم از اتيان بمثلش عاجز شدند انكار نميكنند آنرا مگر كسانيكه رسما در مقام لجاج و عنادند و بر خود و خلق ستمكار مىباشند و در باب مجادله با اهل كتاب از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بآنها بگوئيد ما ايمان آورديم بخدا و كتابها و پيغمبران او و اگر باطلى گفتند تصديق نكنيد آنها را و اگر حقى گفتند تكذيبشان نكنيد و قمى ره فرموده مراد از الّذين آتينا هم الكتاب آل محمدند صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و مراد از هؤلاء اهل ايمان از اهل قبله و مراد از كافرون كسانى هستند كه منكر ولايت امير المؤمنين و ائمّه عليهم السلام شدند و از امام رضا عليه السّلام نقل شده در ضمن حديثى كه از ادلّه نبوت پيغمبر خاتم صلى اللّه عليه و اله آنستكه آن حضرت يتيم و فقير و اجير بود كتابى نخوانده بود و نزد معلّمى نرفته بود پس قرآنى آورد كه در آن قصص انبياء و سرگذشت ايشان بود بىكم و زياد و اخبار سابقين و لاحقين تا روز قيامت و در اخبار متواتره از ائمه اطهار صدور الّذين اوتوا العلم بضمائر منيره آن ذوات مقدسه تفسير و اشاره و تعيين شده است و بعضى الّذين آتيناهم الكتاب را بيهود و نصارى تفسير نموده و قائل بحذف مضاف كه علم باشد شدهاند و مؤمنين بآن را بمانند عبد اللّه سلام و غير او از اهل كتاب كه مسلمان شدند معرّفى نمودهاند و هؤلاء را اشاره بكفار مكه و مشركين قريش دانستهاند و اللّه و اوليائه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ أَنزَلنا إِلَيكَ الكِتابَ فَالَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يُؤمِنُونَ بِهِ وَ مِن هؤُلاءِ مَن يُؤمِنُ بِهِ وَ ما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الكافِرُونَ (47)
و همين نحو نازل كرديم ما بسوي تو كتاب را پس كساني که به آنها داديم آنها را كتاب ايمان ميآورند باين كتاب و از اينکه اهل كتاب بعض آنها كساني هستند که ايمان مياورند باو و منكر و جاحد نميشود به آيات ما مگر كافرين.
وَ كَذلِكَ يعني همين نحوي که بر اهل كتاب نازل كرديم تورات و زبور و انجيل را.
أَنزَلنا إِلَيكَ الكِتابَ که قرآن مجيد باشد.
فَالَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ که يهود و نصاري باشند.
يُؤمِنُونَ بِهِ که بسياري از يهود و نصاري بشرف اسلام مشرف شدند.
وَ مِن هؤُلاءِ اشاره بكفار مكه و مشركين هستند يعني از اينکه مشركين هم، ...
مَن يُؤمِنُ بِهِ كساني هستند که ايمان باو ميآورند ضمير به راجع بقرآن است و ممكن است راجع به نبي (ص) باشد ولي ظاهر همان كتاب است بقرينه جمله بعد.
وَ ما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الكافِرُونَ از مشركين و كفار يهود و نصاري و تعبير بجحود براي اينکه است که قلبا معرفت بحقانيت قرآن پيدا كردند چون اهل لسان بودند و درك معجزه قرآن را بهتر از ديگران كردند لكن از روي عناد و عصبيت و تقليد آباء انكار كردند و كافر شدند و ممكن است اينکه آيه را نحو ديگر تفسير كرد که فَالَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ مسلمين باشند و مراد از كتاب قرآن مجيد باشد يُؤمِنُونَ بِهِ ايمان بقرآن ميآورند و مراد وَ مِن هؤُلاءِ
جلد 14 - صفحه 334
يهود و نصاري باشند و من تبعيضيه يعني بعض يهود هم ايمان باين قرآن و دين اسلام ميآورند و اما جماعت آنها که از روي جحود و عناد که مفاد وَ ما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الكافِرُونَ كافر شدند و بالجمله بر هر تقدير كفار مشركين و كفار اهل كتاب که ايمان نميآورند نه از روي درك نكردن، حقانيت اسلام باشد بلكه از روي جحود و عناد و عصبيت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- این آیه به عنوان تأکید بر اصول چهارگانهای که در آیه قبل آمد، میفرماید: «و این گونه کتاب [قرآن] را بر تو نازل کردیم» (وَ کَذلِکَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ).
آری! این قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پیامبران راستین تسلیم بیقید و شرط در برابر فرمان حق، و مجادله با بهترین شیوهها نازل شده.
سپس میافزاید: «کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها دادهایم (و به راستی به آن پایبند و معتقدند) به این کتاب ایمان میآورند» (فَالَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یُؤْمِنُونَ بِهِ).
چرا که هم نشانههای آن را در کتب خود یافتهاند، و هم محتوایش را از نظر اصول کلی هماهنگ با محتوای کتب خود میبینند.
بعد میافزاید: «و گروهی از اینها (از اهل مکه و مشرکان عرب) نیز به آن ایمان میآورند» (وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ).
و در پایان در مورد کافران هر دو گروه میگوید: «آیات ما را جز کافران انکار نمیکنند» (وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الْکافِرُونَ).
آنها به خاطر لجاجت و تعصب و تقلید کور کورانه از نیاکان، و یا برای حفظ
ج3، ص509
منافع نامشروع زود گذر به انکار بر میخیزند.
نکات آیه
۱ - قرآن، کتابى است که از سوى خداوند، بر پیامبر(ص) نازل شده است. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب)
۲ - نزول کتاب، از سوى خداوند، بر برگزیدگان خود، داراى پیشینه است. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب) احتمال دارد که «کذلک» اشاره به نزول کتاب هاى پیشین باشد. بنابراین، تقدیر جمله، چنین است: «کما أنزلنا الکتاب من قبلک، أنزلنا إلیک الکتاب...».
۳ - قرآن، پیش از نزول آخرین آیات اش، کتاب نامیده شده است. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب)
۴ - کتاب هاى تورات و انجیل، فرستاده شده از سوى خداوند است. (فالذین ءاتینهم الکتب)
۵ - اهل کتاب، داراى زمینه مناسب براى پذیرش اسلام و قرآن اند. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب فالذین ءاتینهم الکتب یؤمنون به) تفریع «الذین آتیناهم...» بر فراز پیش با «فاء»، به معناى آن است که صاحبان کتاب آسمانى، به دلیل برخوردارى از کتاب آسمانى و در نتیجه، آگاهى از محتواى قرآن، از طریق کتاب هاشان، داراى زمینه مساعدترى براى پذیرش قرآن اند.
۶ - برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى، براى پذیرش قرآن، از دیگران آماده ترند. (أنزلنا إلیک الکتب فالذین ءاتینهم الکتب یؤمنون به) «آتیناهم الکتاب» مشعر به این حقیقت است که اهل کتاب، از آن جهت که با داشتن کتاب، آگاهى هایى در زمینه معارف آسمانى به دست آورده اند، زمینه مناسب ترى براى پذیرش حقانیّت قرآن دارند.
۷ - قرآن، جزء متعلق ایمان است و مؤمنان، باید به آن ایمان داشته باشند. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب فالذین ءاتینهم الکتب یؤمنون به)
۸ - تعداد کمى از مشرکان مکه، به قرآن، ایمان آوردند. (و من هؤلاء من یؤمن به) «من» در «من هؤُلاء» تبعیض است و «هؤُلاء» اشاره به مشرکان مکه دارد. گفتنى است که تعبیر «من هؤُلاء» - همان گونه که برخى گفته اند - دلالت بر قلّت مى کند.
۹ - آیات خداوند را، جز کافران، کسى انکار نمى کند. (و ما یجحد بأیتنا إلاّ الکفرون)
۱۰ - اکثر مشرکان مکه، کافر بوده و به آیات خدا، ایمان نیاوردند. (و من هؤلاء من یؤمن به و ما یجحد بأیتنا إلاّ الکفرون) به قرینه «و من هؤُلاء من یؤمن به»، «الکافرون»، اکثر مشرکان مکه را تشکیل مى دهند.
۱۱ - قرآن، حاوى آیات الهى است. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب ... و ما یجحد بأیتنا إلاّ الکفرون)
۱۲ - مشرکان مکه، از سر لجاجت، قرآن را نپذیرفتند و به آن ایمان نیاوردند. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب ... و ما یجحد بأیتنا إلاّ الکفرون) «جحود» نفى کردن چیزى است که دل، اثبات مى کند و اثباتِ چیزى است که دل، نفى کرده است (مفردات راغب) بنابر معناى لغوى، «جحود»، منطبق بر لجاجت است.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: کفر مکذبان آیات خدا ۹; مکذبان آیات خدا ۱۰
- انجیل: وحیانیت انجیل ۴
- اهل کتاب: زمینه اسلام اهل کتاب ۵
- ایمان: ایمان به قرآن ۷، ۸; زمینه ایمان به قرآن ۶
- تورات: وحیانیت تورات ۴
- علم: آثار علم ۶
- قرآن: آیات خدا در قرآن ۱۱; تاریخ قرآن ۳; تعالیم قرآن ۱۱; کتاب بودن قرآن ۳; مؤمنان به قرآن ۸; مکذبان قرآن ۱۲; منشأ قرآن ۱; وحیانیت قرآن ۱
- کتب آسمانى: تاریخ کتب آسمانى ۲
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۷
- مشرکان مکه: اکثریت مشرکان مکه ۱۰; ایمان مشرکان مکه ۸; لجاجت مشرکان مکه ۱۲; مشرکان مکه و قرآن ۱۲
منابع