العلق ١٩
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ لاَ تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ |
ترجمه
العلق ١٨ | آیه ١٩ | العلق ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أسْجُدْ»: سجده ببر. مراد از سجده بردن، مداومت و مواظبت بر ادای نماز است. «إِقْتَرِبْ»: با طاعات و عباداتِ بسیار به پروردگار دادار تقرّب حاصل کن و بدو نزدیک شو.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره علق
- معناى «قرائت» و مفاد «إقرأ باسم ربّك الّذى خلق ...»
- مراد از امر به قرائت در «إقرأ و ربّك الأكرم» و مفاد توصيف خدا به «الّذى علّم بالقلم» بعد از امر به قرائت
- بى نياز دانستن خود، منشأ و علّت طغيان آدمى است
- توضيحى راجع به تشريع نماز قبل از شب معراج و قبل از نزول قرآن كه از آيه: «أرأيت الّذى عبدا إذا صلّى» استفاده مى شود
- تهديد آن كه مانع نمازگزاردن پيامبر «ص» مى شده
- رواياتى در باره ماجراى نزول نخستين وحى بر پيامبر «ص»
- شأن نزول آيات: «أرأيت الذّى ينهى ...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19»
چنين نيست (كه او مىپندارد.) اگر از كار خلافش دست باز ندارد موى پيشانى او را سخت بگيريم. موى پيشانى دورغگوى خطاكار را. پس او اهل محفلش را (به يارى) بخواند. ما هم بزودى مأموران دوزخ را فرامىخوانيم. حاشا از او پيروى مكن و سجده كن و (به خدا) تقرّب جوى.
نکته ها
«نسفعا» فعل است و نون تأكيد آخر آن به صورت تنوين نگاشته شده است. اين كلمه از ريشه «نسفع» به معناى گرفتن، به شدت كشيدن و سيلى به صورت زدن است. «ناصية» به معناى موى جلوى پيشانى است كه براى تحقير، آن را گرفته و مىكشند.
هنگامى كه سوره الرحمن نازل شد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: چه كسى آن را براى رؤساى قريش مىخواند؟ اصحاب به خاطر برخورد تند و خشن رؤساى قريش ساكت شدند، ولى
جلد 10 - صفحه 539
عبداللّه بن مسعود كه جثّهاى ضعيف داشت قبول كرد. همين كه نزد كعبه سران را ديد، آيات را تلاوت كرد. ابوجهل چنان سيلى به او زد كه از گوش او خون جارى گشت. او گريان نزد پيامبر آمد و حضرت غمناك شد. در جنگ بدر، عبداللّه بن مسعود در ميان كشتههاى مشركان ابوجهل را در آخرين لحظات ديد و روى سينه او نشست. ابوجهل گفت مىدانى كجا نشستهاى؟! گفت «الاسلام يعلو و لا يعلى عليه» ابوجهل گفت به پيامبر بگو: حتى در اين حال، او مبغوضترين فرد نزد من است. حضرت فرمود: فرعونِ موسى در آخرين لحظه ايمان آورد ولى فرعونِ من حتى در آخرين لحظه ايمان نياورد. ابن مسعود سر ابوجهل را از تن جدا و موى سر او را گرفته و نزد پيامبر مىكشيد و آيه «لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» در همين دنيا عملى شد. «1»
كلمه «نادى» به مجلس عمومى يا تفريح گفته مىشود.
«زبانية» جمع «زبينة» به معناى مأمور است.
امام على عليه السلام مىفرمايد: ثمره علم بندگى خداست. آغاز اين سوره فرمان قرائت و تعليم با قلم بود و پايانش سجده و تقرّب است. يعنى علم مفيد، علمى است كه ما را به خدا برساند.
البته راه قرب به خداوند شامل تمام كارهايى است كه با قصد قربت انجام مىشود، ليكن سجده بهترين راه قرب است.
در اين سوره كوچك سه بار كلمه «كَلَّا» آمده است. يعنى بايد از توهمات و پندارهاى بى اساس پرهيز نمود.
امام رضا عليه السلام به استناد آيه «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» فرمودند: نزديكترين حالات انسان نسبت به خداوند حالت سجده است. «2»
پیام ها
1- راه توبه براى همه باز است ولى اگر توبه نكردند و دست بر نداشتند، گرفتار كيفر مىشوند. «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً»
«1». تفسير نمونه به نقل از تفسير كبير.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 540
2- در برابر ستمگران تهديد لازم است. «لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ»
3- دروغ و دروغگويى ريشه ديگر خطاها و خلافكارى است. «كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ»
4- پشتوانه عملهاى ايذايى مخالفان، جلسات مخفيانه است. «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى- فَلْيَدْعُ نادِيَهُ»
5- با اينكه مخالفان پيامبر، متشكل و سازمان يافته بودند، ولى كارى از پيش نبردند. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ»
6- كلوخ انداز را پاداش سنگ است. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ- سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ»
7- قدرت خداوند بر همه توطئهها غالب است. «سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ»
8- در برابر نهى و منع ديگران، شما اصرار بر انجام كارهاى عبادى داشته باشيد.
«يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى- وَ اسْجُدْ»
9- اول برائت، بعد عبادت. «لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ» (از ابوجهلهائى كه از نماز نهى مىكنند پيروى نكن و به عبادت و سجده بپرداز.)
10- سجده بهترين وسيله قرب به خداست. «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 542
سوره قدر
سوره قدر در مكّه نازل شده و همانند ديگر سورههاى مكّى، آياتش كوتاه و موزون است.
اين سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بيان اهميّت شب قدر نزد خداوند و برترى آن بر هزار ماه ادامه مىيابد و با سلام و درود الهى در آن شب پايان مىپذيرد.
روايات متعدّدى در فضيلت تلاوت اين سوره بعد از سوره حمد در نماز وارد شده است و به كسى كه آن را در نماز واجب بخواند خطاب مىشود: «غفر الله لك ما مضى فاستأنف العمل» «1» خداوند گذشته تو را بخشيد، از نو آغاز كن.
امام رضا عليه السلام فرمود: كسى كه در زيارت قبور مؤمنين، سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و كسى كه اين سوره را تلاوت كرده است، مىآمرزد. «2»
«1». وسائل الشيعه، ج 6، ص 79.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 543
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19»
كَلَّا: (ردع است براى قول ناهى) يعنى بايد كه ابو جهل از اين قول باطل بازايستد كه نه چنان است او مىگويد و تصور كند لا تُطِعْهُ: اطاعت نكن او را بر ترك نماز و بر امر خود ثابت قدم باش.
تبصره: اين مطلب محقق است كه مقام شامخ ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعلى و اجلّ است از آنكه اطاعت كند فاسق و كافر. بنابراين آيه شريفه را وجهى است:
1- سيد مرتضى علم الهدى (رحمه اللّه) فرمايد خطاب پيغمبر و مراد، امت مىباشند كه اطاعت نكنند دروغگو و خطاكار را. چنانچه روايت شده از ابن عباس كه «نزل القران باياك اعنى و اسمعى يا جارة» خطاب به پيغمبر فرمود كه امت بشنوند و اطاعت كنند امر الهى را كه تابع كافر و فاسق نشوند «2».
2- آنكه آيه خبر و متضمن وعيد است و مانعى نيست كه خدا وعيد فرمايد بر سبيل عموم، اگر داخل باشند كسانى كه شامل نشود آنها را يعنى مقدور آنها باشد. لكن به جا نياورند آن را تا مشمول وعيد گردند و لذا تمام وعيد قرآن مجيد عام وارد شده، نسبت به آنها كه مشمول شوند و نسبت به كسانى
«1» مجمع البيان (چ 1403)، ج 5، ص 516.
«2» تنزيه الانبياء (منشورات الرضى- قم) ص 119.
جلد 14 - صفحه 288
كه خداى تعالى مىداند كه به جا نياورند وَ اسْجُدْ: و سجده كن خدايرا يعنى بر سجود خدا استمرار نماى. مراد امر و دوام نماز است. وَ اقْتَرِبْ:
(سجده واجبه) و نزديك شو به پروردگار خود.
ابن مسعود از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده فرمود:
اقرب ما يكون العبد من اللّه اذا كان ساجدا. نزديكترين اوقاتى كه بنده به خدا نزديك شود، زمانى است كه در سجود باشد «1». و طول سجود از ديدن «2» ائمه عليهم السّلام و از سنن اوّابين و سختترين اعمال است بر ابليس و محو كند گناهان را «3».
و سيد بن طاووس روايت نموده از غلام حضرت سيد سجاد عليه السّلام كه روزى حضرت به صحرا رفتند و من هم متابعت كردم. يافتم آن حضرت را كه سجده نمود بر سنگ زبرى. پس توقف نمودم. مىشنيدم شهقه و گريه آن سرور را و شمردم بر او هزار مرتبه مىگفت: «لا اله الا اللّه حقّا حقّا لا اله الا اللّه تعبّدا و رقّا لا اله الا اللّه ايمانا و تصديقا و صدقا» «4».
تتمه- نزد علماى اماميه رضوان اللّه عليهم، مراد، امر است به سجده كردن، وقت تمام شدن قرائت سوره و اين سجده واجب و از عزائم اربع است. و عبد اللّه بن سنان از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده عزائم: «الم سجد، حم سجده و النجم اذا هوى، اقرأ باسم ربك» «5» و سواى اين چهار، در تمام قرآن سجدهها مستحب است و واجب نيست و فتواى حجج اسلامى هم بر اين است.
«1» مجمع البيان (چ 1403) ج 5، ص 516 و به همين مضمون بنقل از امام رضا عليه السّلام در عيون اخبار الرضا، (چ نجف) ج 2 ص 7 و نيز وسائل الشيعه (چ بيروت)، ج 4 ص 952، و ص 980.
«2» ديدن عادت.
«3». وسائل الشيعه (چ بيروت) ج 4 ص 981- 980 روايات 10، 11، 12، 13.
«4». وسائل الشيعة (چ بيروت)، ج 4 ص 981 روايت 15.
«5» كتاب الخصال شيخ صدوق- (نشر جامعه مدرسين- قم)، ج 1، باب الاربعة- ص 252 روايت 124.
جلد 14 - صفحه 289
سوره نود و هفتم « (القدر)»
سورة القدر- اين سوره مباركه مكى است و نزد بعضى مدنى است.
عدد آيات- شش آيه به عدد مكى و شامى و پنج نزد غير ايشان.
عدد كلمات- سى كلمه.
عدد حروف- يكصد و دوازده.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- حضرت باقر عليه السّلام فرمود: «من قرء إنّا انزلناه فى ليلة القدر و جهر بها صوته كان كالشّاهر سيفه فى سبيل اللّه و من قرئها سرّا كان كالمتشحّط بدمه فى سبيل اللّه و من قرئها عشر مرّات محا اللّه عنه الف ذنب من ذنوبه». هر كه قرائت كند سوره «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» را آشكارا، چنان است كه شمشير زده در راه خدا و هر كه پنهانى قرائت كند، مانند كسى است كه در خون خود غلطيده باشد در راه خدا و هر كه آن را ده بار قرائت كند، محو فرمايد خدا از او هزار گناه را «1» (به شرط ايمان ثابت و تقوا و پرهيزكارى).
چون در سوره سابقه امر فرمود به قرائت قرآن، در اين سوره بيان فرمايد انزال قرآن را.
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حيدرى 1391) ص 152.
جلد 14 - صفحه 290
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ «2» اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ «3» الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «4»
عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ «5» كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى «7» إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى «9»
عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى «14»
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19»
ترجمه
بخوان بنام پروردگارت آنكه آفريد
آدمى را از خون بسته
بخوان و پروردگار تو كريمتر است از هر كريمى
آنكه تعليم نمود نوشتن را بقلم
تعليم نمود بانسان چيزى را كه نميدانست
نبايد چنين بود همانا آدمى هر آينه تجاوز ميكند
براى آنكه ببيند خود را كه بىنياز شده
همانا بسوى پروردگار تو است بازگشت
آيا ديدى آن كس را كه نهى ميكند
بندهئى را وقتى نماز بخواند
آيا دانستى اگر بود بر راه حق
يا امر مينمود بپرهيزكارى
آيا دانستى اگر تكذيب كند و روى گرداند
آيا نميداند كه خدا ميبيند
نبايد چنين كند هر آينه اگر باز نايستد هر آينه بگيريم و بقهر بكشيم موى جلو سر او را
موى جلو سر دروغگوى خطا كار را
پس بايد بخواند اهل انجمن خود را
زود باشد كه بخوانيم موكّلان دوزخ را
نبايد چنين كند اطاعت مكن او را و سجود نما و بخدا نزديك شو.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين اول سورهاى است كه نازل شده بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل نازل شد و عرضه داشت اى محمّد (ص) بخوان حضرت فرمود چه بخوانم عرضه داشت بخوان بنام پروردگارت كه خلق فرمود يعنى نور قديم تو را پيش از موجودات و ظاهرا مراد آن باشد كه ابتدا نما در
جلد 5 صفحه 410
تلاوت قرآن بنام خداوند رحمن رحيم و بعضى گفتهاند با زائده است يعنى بخوان اسم پروردگارت را و مقصود خواندن خدا است به اسماء جمال و جلال آن ذات مقدّسى كه خلق فرمود موجودات را بمقتضاى حكمت و بيرون آورد از كتم عدم بكمال قدرت و آفريد انسان را كه اشرف موجودات است از خون بسته شده كه قبلا نطفه بوده و از پستترين اشياء است در نظر يا از حيوان كوچك ذرهبينى شبيه بزالو كه اخيرا كشف نمودهاند و ميگويند مبدء نشو آدمى است بخوان قرآن را بر خلق و حقائق را از لوح محفوظ الهى و مپندار كه خوانا نيستى پروردگار تو كريمترين صاحبان كرم است كه كرم هر كريمى منتهى بكرامت او است آن ذات مقدسى كه تعليم نمود نويسندگان را كه بنويسند بقلم ميتواند هر ناخواندهاى را خوانا نماند چنانچه قمّى ره نقل نموده كه مراد تعليم خداوند است كتابت را بانسان كه بآن تمام ميشود امور دنيا در مشارق زمين و مغاربش و گفتهاند معلمين خط انبياء بودهاند بتعليم الهى و تعليم فرمود بانسان چيزى را كه نميدانست از علوم و معارف و هدايات و دلالات و ظاهرا مقصود بيان نعم الهيّه است كه از بدو پيدايش انسان و اصل باو شده تا از حضيض ذلّت باوج عزّت رسيده براى تقرير ربوبيت و تحقيق اكرميّت و ايجاب شكر نعمت و لذا ميفرمايد كلّا يعنى نبايد كفران نعمت خدا را نمود همانا انسان تجاوز ميكند از وظيفه عبوديت و سركشى مينمايد از فرامين صادره از مقام ربوبيّت وقتى كه خود را مستغنى و بىنياز ببيند اى انسان ناسپاس بدانكه بازگشت و مرجع تو در آخر عمر بحكم پروردگار تو است و جزاى اعمال تو را خواهد داد و چون بعضى از كفار مكّه منع مينمودند مسلمانان را از نماز خداوند به پيغمبر خود بر سبيل تعجب ميفرمايد آيا ديدى تو آن كافرى را كه نهى ميكند بنده خدائى را وقتى كه نماز بخواند و ميدانى جزاء او را چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه وليد بن مغيره نهى مينمود مردم را از نماز و اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن مشغول است و او رفت كه
جلد 5 صفحه 411
لگد كند پس ناگهان با اضطراب برگشت گفتند چرا برگشتى گفت ما بين خود و او خندقى از آتش ديدم و هياكل هولناك بال دارى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سوگند ياد فرمود كه اگر نزديك بمن ميشد ملائكه يك يك اعضاء او را ربوده بودند پس اين آيه نازل شد تا آخر سوره و نيز در مجمع نقل نموده از بيشتر مفسرين كه اين سوره پنج آيه از اول آن اول قرآنى است كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و بنابر اين خداوند ميفرمايد بگو بدانم اگر آن شخص نماز گزار كه پيغمبر اكرم است ثابت بر هدايت الهى باشد و امر بتقوى و پرهيز از شرك و معاصى نمايد چگونه خواهد بود حال كسى كه او را منع از نماز نمايد كه ابو جهل است بگو بدانم اگر آن شخص مانع از نماز تكذيب كند پيغمبر خدا را و روى گرداند از ايمان و اطاعت احكام خدا چيست مجازات او آيا نميداند كه خدا مىبيند كه چه ميكند و ميداند كه چه قدر بد است كار او نبايد چنين كارى كند تا مستحق عقاب گردد اگر از اين كار دست بر ندارد هر آينه ميگيريم موى جلو سر او را و ميكشانيمش بجهنّم چون سفع گرفتن و جذب نمودن بشدت است چيزى را و نسفعن صيغه متكلم مع الغير از فعل مضارع مؤكّد بنون تأكيد خفيفه است و در قرآن معمولا برأى بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد بمعامله اصحاب با سر بريده او در جنگ بدر پس بايد اهل انجمن خود را بخواند و از آنها كمك بطلبد چون روايت شده كه روزى ابو جهل بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت ديد او نماز ميخواند گفت مگر من نگفتم بتو كه نماز مخوان و حضرت باو تندى نمود و او گفت مرا تهديد ميكنى با آنكه ياوران من در اين وادى از همه بيشتر است پس اين آيه نازل شد و قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت نمود پس خدا فرمود فليدع ناديه سندع الزّبانيه يعنى پس بايد بخواند اهل شهر خود را ما هم در آتيه ملائكه موكّل دوزخ را ميخوانيم براى كشيدن او بآتش و زبانيه كه بمعناى صاحب منصبان لشگرى ميباشد بر نوزده نفر زمامداران
جلد 5 صفحه 412
امور جهنّم از ملائكه اطلاق ميشود و در خاتمه باز براى تأكيد فرموده نبايد چنين غلطى بكند اطاعت منما اى پيغمبر يا اى انسان او را در نهى از نماز و سجده كن و نماز بخوان و باقى باش بر طريقه خود و تقرّب جوى بخدا در سجود خود و نمازت در كافى و عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه نزديكترين اوقات از بنده بخدا وقتى است كه او ساجد باشد و اين مراد از قول خداوند است و اسجد و اقترب و در فقيه از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين معنى تأييد شده و در خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چهار سورهاى كه از قرآن سجده واجب دارد اقرء باسم ربّك الّذى خلق و النّجم و الم سجده و حم سجده است و در سابق اشاره باحكام آن شد و در مجمع علاوه نقل نموده كه ما سواى اين چهار در تمام قرآن مستحب است و واجب نيست و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه اول سورهاى كه نازل شد بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اقرء باسم ربك است و آخر سورهاى كه نازل شد اذا جاء نصر اللّه است و در كافى از امام صادق عليه السّلام هم اين معنى نقل شده و در ثواب الاعمال و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه كسيكه در روز يا شب خود قرائت نمايد سوره اقرء باسم ربك را پس بميرد در آن روز يا در آن شب شهيد مرده و خداوند او را مبعوث ميفرمايد شهيد و زنده مينمايد او را مانند كسيكه با شمشير خود در راه خدا جهاد نموده با پيغمبرش صلّى اللّه عليه و آله و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى.
جلد 5 صفحه 413
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ لا تُطِعهُ وَ اسجُد وَ اقتَرِب «19»
نه چنين است اطاعت نكن آن انسان را که تو را نهي ميكند از صلوة و سجده كن در پيشگاه احديت و تحصيل قرب بمقام ربوبي باطاعت او و بنماز و سجده در مقابل عظمت پروردگار، و اينکه آيه شريفه سجده واجبه دارد که آنها چهار هستند که عزائم مينامند، و در روايت عبد اللّه بن سنان از حضرت صادق (ع) فرمود:
(العزائم:
الم تنزيل و حم سجده و النجم اذا هوي و اقرأ باسم ربك و ما عداها في جميع القرآن
جلد 18 - صفحه 173
مسنون و ليس بمفروض).
اقول: اولا در شريعت اسلام سجده جايز نيست بر احدي سوي اللّه حتي بر انبياء و ائمه اطهار حتي كساني که مشرف ميشوند بزيارت اعتاب مقدسه بوسيدن عتبه مانع ندارد ولي سجده و وضع جبهة بر عتبه جايز نيست. و اما در شرايع سابقه مانعي نداشته مانند سجده ملائكه بآدم و سجده يعقوب و پسران بيوسف، و سجده در شريعت اسلام پنج سجده است سجده نماز که در هر ركعت دو سجده و اينکه دو با هم از اركان نماز است و سجده فراموش شده که پس از سلام بدون انجام منافي بايد قضا كرد، و سجده سهو که در پنج مورد واجب است: كلام بيجا سلام بيجا قيام بيجا تشهد فراموش شده سجده فراموش شده، و سجده شكر که در پنج مورد است: هر وقت موفق بعبادتي شد مثل نماز و غير آن، و هر وقت نعمتي باو عنايت شد. و هر وقت بلائي از او دفع شد، و هر وقت متذكر نعم الهي شد، و هر وقت متذكر دفع بلياتي از او شد، و سجده قرآن که در اينکه چهار سور عزائم واجب است و در بقيه که امر بسجده دارد يا ذكر سجده ميشود مسنون است که گفتند: در يازده مورد است که مجموعا پانزده مورد ميشود و خلاصه آن:
اما سجده نماز علاوه بر آنچه در نماز شرط است بايد هفت موضع بر زمين استقرار پيدا كند پيشاني دو كف دست دو سر زانو دو سر انگشت ابهام، و ذكر بخصوص يا يك ذكر كبير سبحان ربي الاعلي و بحمده يا سه بار ذكر صغير سبحان اللّه، و پيشاني بايد بر ما يصح السجود عليها باشد زمين و آنچه از زمين روئيده ميشود بشرط آنكه معادن و مأكول و ملبوس انسان نباشد، و از اجزاء حيوانات هم نباشد و همين شرائط در سجده فراموش شده هم معتبر است، و در سجده سهو ذكر مخصوص دارد، و بسياري از اينکه شرايط و تشهد و سلام، و در سجده شكر هر قدر بتواند طول دهد و ذكر بگويد و دعا كند و حاجت بطلبد و بسا ائمه چندين ساعت در حال سجده بودند مثل امير المؤمنين و سيد سجاد و موسي بن جعفر و ساير ائمه، و در سجده تلاوت اذكار مخصوص مستحبّ است باري بهترين حالات بنده در پيشگاه قرب الهي حال سجده است که در
جلد 18 - صفحه 174
اينکه آيه اولا امر فرمود بترك طاعت كفار که نهي از صلوة ميكنند بلكه در هيچ امري نبايد اطاعت آنها را كرد در مقابل اطاعت خدا و رسول و ائمه اطهار و منصوب از قبل آنها مثل والدين و زوج و علماء اعلام و آمرين بمعروف و ناهين از منكر و مولي و امثال آنها.
(كلا) يعني هرگز چنين نيست که اينکه انسان كافر ميگويد:
(لا تُطِعهُ) که نهي از صلوة ميكند و ذكر صلوة از باب مثال است و الا اينکه كفار و مشركين و ضالين و فساق و فجار مؤمنين را نهي ميكنند از اطاعت اوامر الهي و واجبات شرعي بالاخص از تحصيل علم ديانت و رجوع بكتب ديني و تشرف محضر علماء و وعاظ و آنچه که بر خلاف هواي نفس آنها است و با دنياي آنها مخالفت دارد.
(وَ اسجُد) در پيشگاه الهي خاضع و خاشع شود و شكرگزار باشد بر نعمتهاي الهي و امتثال اوامر او و اطاعت فرمان او. و بالجمله دين با دنيا سازش ندارد اينها دين را بدنيا فروختند و هواي نفس را مقدم بر دين دانستند: أَ رَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنتَ تَكُونُ عَلَيهِ وَكِيلًا أَم تَحسَبُ أَنَّ أَكثَرَهُم يَسمَعُونَ أَو يَعقِلُونَ إِن هُم إِلّا كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ سَبِيلًا فرقان آيه 43 و 44.
(وَ اقتَرِب) قرب مكاني نيست قرب زماني نيست ذات مقدس ربوبي احاطه قيّوميت دارد بجميع ما سوي اللّه: وَ نَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِن حَبلِ الوَرِيدِ ق آيه 16. بلكه قرب معنوي است که مشموليت تفضلات الهي باشد، و اينکه قرب بچند امر حاصل ميشود:
1- بايمان و تحصيل معارف الهي هر چه ايمان قويتر باشد و معرفت كاملتر باشد قربش بيشتر است تا بحدي که بحق اليقين برسد و آنچه در خور ممكن است و قابليت دارد بمقام فعليت برساند.
2- بصفات حميده و اخلاق فاضله و ملكات حسنه که فرمودند در حديث:
(تخلقوا باخلاق اللّه)
آنهم هر يك از اينکه صفات درجاتي دارد تا بدرجه اعلي آن برسد.
3- بعبادت و بندگي هر چه بيشتر و بهتر و كاملتر باشد قربش بيشتر ميشود که
جلد 18 - صفحه 175
يكي از بزرگترين عبادات همين سجده است.
4- اجتناب از عقائد باطله و اخلاق رذيله و اعمال سيئه که معني تقوي است.
هذا آخر ما اردنا في تفسير هذه السورة و يتلوه ان شاء اللّه تعالي تفسير سورة القدر و بقية السور و الحمد للّه و الصلاة علي نبي اللّه و آله آل اللّه و انا العبد المحتاج الي رحمة اللّه السيد عبد الحسين طيب.
سورة القدر
بسم اللّه الرحمن الرحيم و الحمد للّه رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيد المرسلين و علي آله أجمعين و اللعن علي اعدائهم الي يوم الدين.
اما الكلام في فضل هذه السورة: و فضائل آن دو قسم است يك قسم مشترك با سوره توحيد ان شاء اللّه بيانش در سوره توحيد ميآيد که سوره اخلاصش هم ميگويند و يك قسم مختص است از كليني مسندا از حضرت باقر (ع) فرمود.
(من قرأ انا انزلناه في ليلة القدر بجهر
و در يك نسخه
«يجهر بها صوته») کان كالشاهر سيفه في سبيل اللّه و ان قرأها سرا کان كالمتشحط بدمه في سبيل اللّه و من قرأها عشر مرات مر علي نحو الف من ذنوبه»
و نيز روايت كرده مسندا از حسين بن العلا از حضرت صادق (ع) فرمود:
(من قرأ انا انزلناه في فريضة من فرائضه نادي مناد: يا عبد اللّه قد غفر اللّه لك ما مضي فاستأنف العمل)
و از پيغمبر (ص) روايت شده فرمود:
(من قرأ هذه السورة اعطي من الاجر كمن صام شهر رمضان و احيا ليلة القدر و کان له ثواب كثواب من قاتل في سبيل اللّه)
و نيز از آن حضرت روايت شده فرمود:
(من قرأها کان له يوم القيامة خير البرية رفيقا و صاحبا)
و اخبار ديگر هم روايت كردهاند لكن چون سند ندارد صرفنظر كرديم.
176
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- در آخرین آیه این سوره که آیه سجده است، میفرماید: «چنان نیست» که آن طغیانگر میپندارد و اصرار بر ترک سجده تو دارد (کلا).
«هرگز او را اطاعت مکن و سجده نما و (به خدا) تقرّب جوی» (لا تطعه و اسجد و اقترب) «1».
ابو جهلها کوچکتر از آنند که بتوانند مانع سجده تو شوند، و یا در راه پیشرفت آئینت سنگ بیندازند و مانع ایجاد کنند، تو با توکل بر پروردگار و نیایش و عبادت و سجده، در این مسیر گام بردار و هر روز به خدای خود نزدیک و نزدیکتر شو.
ضمنا از این آیه به خوبی استفاده میشود که «سجده» باعث قرب انسان در درگاه خداست، و لذا در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم که فرمود: «نزدیکترین حالت بنده به خداوند زمانی است که در سجده باشد».
البته میدانیم طبق روایات اهل بیت عصمت علیهم السّلام چهار سجده واجب در قرآن داریم «الم سجده» و «فصلت» و «النجم» و در اینجا (سوره علق) و بقیه سجدههای قرآن مستحب است.
«پایان سوره علق»
(1) این آیه سجده واجب دارد. [....]
ج5، ص547
سوره قدر [97]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 5 آیه است
محتوا و فضیلت سوره:]
محتوای این سوره چنانکه از نامش پیداست بیان نزول قرآن مجید در شب قدر است، و سپس بیان اهمیت شب قدر و برکات و آثار آن.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: «هر کس آن را تلاوت کند پاداش کسی را دارد که ماه رمضان را روزه گرفته، و شب قدر را احیا داشته است».
واضح است این همه فضیلت از آن کسی است که میخواند و میفهمد و به محتوایش جامه عمل میپوشاند، قرآن را بزرگ میشمرد و آیاتش را در زندگی پیاده میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - تکذیب گران دین، گرچه گروهى منسجم باشند، از مانع شدن نمازگزاران ناتوان اند. (کلاّ) حرف «کلاّ» براى ردع و منع است و در آیه شریفه تکذیب گران دین را، از پندار موفقیت در باز داشتن مردم از نماز منع مى کند.
۲ - بى اعتنایى به خواسته هاى مخالفان نماز و سرپیچى از دستورات آنان، فرمان خداوند به پیامبر(ص) (لاتطعه)
۳ - پیامبر(ص)، هرگز به ترک نماز بر اثر نهى و تهدید مخالفان مجاز نبود. (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... فلیدع نادیه ... کلاّ لاتطعه و اسجد)
۴ - خداوند، برحذردارنده پیامبر(ص) از ترتیب اثر دادن به تهدیدهاى تکذیب کنندگان دین و هراس از آرایش نیروى آنان (فلیدع نادیه ... کلاّ لاتطعه)
۵ - مخالفان نماز و تکذیب گران دین، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدایت پیشه و ترویج کننده تقوا را ندارند. (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... کذّب و تولّى ... کلاّ لاتطعه)
۶ - اطاعت از دستورات دروغ گویان و گنه پیشگان، مورد نهى خداوند (ناصیة کذبة خاطئة ... کلاّ لاتطعه)
۷ - حرمت اطاعت، از فرمان ترک نماز (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... کلاّ لاتطعه)
۸ - سجده به درگاه خداوند، وظیفه اى الهى برعهده پیامبر(ص) (و اسجد)
۹ - سجده، تجلّى گاه عبودیت انسان و نماى برجسته نماز (عبدًا إذا صلّى ... و اسجد)
۱۰ - سجده هاى نماز، محرک اصلى مخالفان به جلوگیرى از اقامه آن (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه و اسجد)
۱۱ - سجده به پیشگاه خداوند، نشان سرپیچى از فرمان غیر او است. (لاتطعه و اسجد) دستور سجده، بر نهى از اطاعت عطف گرفته شده است تا جلوه مطیع نبودن را بیان کرده باشد.
۱۲ - طغیان گران، از سجده براى خداوند، پرهیز داشته و دیگران را از آن نهى مى کنند. (لیطغى ... ینهى . عبدًا إذا صلّى ... و اسجد)
۱۳ - تلاش براى تقرّب به درگاه خداوند، وظیفه اى الهى بر عهده پیامبر(ص) (و اقترب) «اقتراب» از باب افتعال است که بر تکلّف و اجتهاد دلالت دارد.
۱۴ - سجده، کارآمدترین وسیله براى تقرب به پیشگاه خداوند (و اسجد و اقترب)
۱۵ - نماز، مایه تقرب انسان به درگاه خداوند (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... و اقترب)
۱۶ - قصد قربت، نشانه عبودیت و از اجزاى نماز (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه ... و اقترب)
۱۷ - دور شدن از اطاعت غیر خدا، مایه نزدیک شدن به او است. (لاتطعه ... و اقترب)
۱۸ - لزوم سجده به پیشگاه خداوند و تلاش براى تقرّب به درگاه او (و اسجد و اقترب) آیه شریفه گرچه خطاب به پیامبر(ص) است; ولى از کاربرد تعبیر «عبداً» (در آیه قبل) به جاى نام مخصوص آن حضرت، تعمیم مفاد آن به همه مردم استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۱۹ - «عن الوَشّاء قال سمعت الرضا(ع) یقول: أقرب ما یکون العبد من اللّه عزّوجلّ و هو ساجد و ذلک قوله عزّوجلّ «واسجد و اقترب»;[۱] از وشاء روایت شده که گفت: از امام رضا(ع) شنیدم که مى فرمود: نزدیک ترین حالت بنده به خداوند عزّوجلّ، حالت سجده او است و این سخن خداوند عزّوجلّ است که فرمود: «واسجد و اقترب».
موضوعات مرتبط
- اطاعت: اطاعت حرام ۷; نهى از اطاعت دروغگویان ۶; نهى از اطاعت گناهکاران ۶
- تقرب: ابزار تقرب ۱۴; اهمیت تقرب ۱۳، ۱۸; تلاش براى تقرب ۱۳، ۱۸; عوامل تقرب ۱۵، ۱۷، ۱۹
- تقوا: شخصیت مبلغان تقوا ۵
- خدا: آثار اعراض از غیر خدا ۱۷; اوامر خدا ۲; نشانه هاى اعراض از غیر خدا ۱۱; نواهى خدا ۴، ۶
- دین: بى اعتنایى به مکذبان دین ۴; شخصیت مکذبان دین ۵; عجز مکذبان دین ۱
- سجده: آثار سجده بر خدا ۱۱، ۱۴، ۱۹; اهمیت سجده بر خدا ۱۸; سجده بر خدا ۸; معرضان از سجده بر خدا ۱۲; ناهیان از سجده بر خدا ۱۲
- طغیانگران: نواهى طغیانگران ۱۲
- عبودیت: نشانه هاى عبودیت ۹، ۱۶
- محرمات :۷
- محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۳، ۴، ۸، ۱۳; تلاش محمد(ص) ۱۳; رسالت محمد(ص) ۲; بى اعتنایى به تهدیدهاى مخالفان محمد(ص) ۳; نهى به محمد(ص) ۴
- مهتدین: شخصیت مهتدین ۵
- نماز: آثار سجده در نماز ۱۰; آثار نماز ۱۵; احکام نماز ۷; ارکان نماز ۱۶; اهمیت نماز ۳، ۱۶; بى اعتنایى به مخالفان نماز ۲; زمینه تحریک مخالفان نماز ۱۰; سجده در نماز ۹; شخصیت مخالفان نماز ۵; نیت در نماز ۱۶
- نمازگزاران: شخصیت نمازگزاران ۵; قدرت نمازگزاران ۱
منابع
- ↑ کافى، ج ۳، ص ۲۶۵، ح ۳; نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۱۱- ، ح ۱۶.