الطور ٤٠
کپی متن آیه |
---|
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ |
ترجمه
الطور ٣٩ | آیه ٤٠ | الطور ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَغْرَمٍ»: غرامت. زیان. تاوان. خسارت (نگا: توبه / ). مصدر میمی است. «مُثْقَلُونَ»: سنگین باران. بار گرانان. از مصدر (إثقال) به معنی تحمیل مشقت و بار گران است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ «40»
آيا از آنان مزدى (براى رسالت خود) درخواست مىكنى، كه پرداخت آن بر آنان سنگين است؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً: آيا مىخواهى مر ايشان را بر تبليغ رسالت مزدى تا به سبب آن تاوان دهند، فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ: پس ايشان از التزام آن تاوان بر خود گران بار شوند و بواسطه از پيروى تو روى بگردانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ «29» أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ (33)
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39) أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)
ترجمه
پس تذكّر و پند ده پس نيستى تو بحمد و انعام پروردگارت مخبر از غيب بوسيله جنّ و نه ديوانه
بلكه ميگويند شاعر است انتظار ميبريم براى او حوادث روزگار را
بگو منتظر باشيد پس همانا من با شما از منتظرانم
آيا امر ميكند آنها را عقولشان باين يا آنها گروهى سركش و متجاوزند
يا ميگويند پيش خود ساخته است آنرا بلكه ايمان نمىآورند
پس بياورند سخنى مانند آن اگر راست ميگويند
آيا آفريده شدهاند بدون آفريننده يا آنها آفرينندگانند
آيا آفريدهاند آسمانها و زمين را بلكه يقين نمىكنند
يا نزدشان خزانههاى پروردگار تو است يا آنها تسلّط و غلبه دارندهاند
يا براى آنها نردبانى است كه گوش ميدهند در آن پس بايد بياورد شنونده آنها دليلى واضح
آيا براى او دختران است و براى شما پسران
يا ميخواهى از آنها مزدى پس آنها از غرامت و تاوان گرانبارانند.
جلد 5 صفحه 78
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه ابطال فرموده اقوال كفّار مكّه و اثبات فرموده اعجاز قرآن و توحيد و نبوّت عامّه و خاصّه و ساير معارف الهيّه را با بيانات مختصرى باين تقريب كه دستور فرموده به پيغمبر اكرم كه ثابت باش بهدايت و ارشاد و موعظه و پند و اندرز قوم و اعتنا بگفتار و كردار آنها منما تو بحمد اللّه تعالى و فضل و نعمت پروردگار كه شامل حال تو شده كاهن و ديوانه نيستى و اينكه ميگويند محمّد شاعر است ما انتظار داريم حوادث روزگار او را هلاك نمايد و از دستش راحت شويم بگو منهم منتظر چنين روزى هستم كه خدا بر حسب وعده خود مرا بر شما ظفر دهد و من شما را بكشم يا ببخشم يا اسير كنم آيا اين طائفه قريش كه معروف بعقل و فطانت شدند عقلشان اين حكم را ميكند كه كسى مردّد باشد بين كاهن و ديوانه و شاعر در صورتى كه كاهن بايد عاقل و فطن باشد تا تسخير جنّ كند و شاعر بايد با ذوق و هوش و قريحه و سليقه و ذكاوت باشد و ديوانه فاقد عقل و همه چيز است چگونه ميشود معنون بآن دو يا مردّد بين آن سه گردد پس معلوم ميشود اينها قومى طاغى و ياغى با خدا و پيغمبرند عناد و لجاج و تعصّب بيجا وادارشان باين نسبتها نموده است و اينكه ميگويند قرآن را از پيش خود در آورده و نسبت بخدا ميدهد دروغ ميگويند خودشان هم اعتقاد به اين معنى ندارند براى آنكه زير بار حق نروند اين تهمت را بتو ميزنند اگر راست ميگويند اينها كه از فصحاء و بلغاء و ادباء معروف عربند يك قصّه يا مقاله مانند آن بياورند آيا آنها بدون خالق و مقدّر خلق و تقدير شدهاند يا خودشان خودشان را خلق كردهاند يا آسمانها و زمين را آنها خلق كردهاند و ميدانند خالقى ندارد هيچيك از اينها نيست فقط آنستكه يقين ندارند كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات آنها خداوند يگانه است لذا عبادت او را نميكنند آيا نزد آنها است منابع رزق و معادن علم و رحمت الهى كه بهر كس بخواهند بدهند و او را بمنصب رسالت و امامت برسانند يا آنكه آنها مسلّط بر امور عالمند كه بتوانند خودشان پيغمبر و امام براى خود تعيين كنند و خدا را ملزم بقبول آن نمايند كه ميگويند چرا خدا محمّد را بنبوّت اختيار فرمود و على را جانشين او قرار داد يا نردبانى دارند كه
جلد 5 صفحه 79
بوسيله آن بآسمان صعود نمايند و تكاليف و مقدّرات خودشان را از ملأ اعلى بپرسند كه ميگويند ما اصلا احتياج به پيغمبر و امام نداريم يا گوش دهند بوحى الهى كه بملائكه ميشود اگر چنين است آن شخص را كه بآسمان فرستادهاند براى شنيدن بايد بياورند با دليلى واضح كه رفته و شنيده و راست ميگويد اينها قابليّت و تمكّن اين امور را مسلّما ندارند چون بقدرى بىخردند كه ميگويند ملائكه دختران خدايند آيا سزاوار است عاقلى براى خلق پسران را بپسندد و اختيار كند و براى خدا دختران را اين نهايت سفاهت و بىعقلى آنها است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه قريش قائل باين معنى بودند آيا كسانيكه به اين درجه بىعقل باشند ميتوانند عروج بآسمان نمايند و مطّلع از غيب اينعالم شوند و اخيرا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا تو از آنها مزدى براى اداء رسالت تقاضا نمودى كه براى سنگينى آن غرامت و ضرر مالى از قبول رسالت تو اباء و امتناع دارند و احتمالات ديگرى هم در بين هست كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم تَسئَلُهُم أَجراً فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلُونَ (40)
آيا از اينها مطالبه مزد ميكني براي رسالت و هدايت آنها، پس اينها اينکه اجر را غرم ميدانند و براي آنها سنگين است از اينکه جهة ايمان نميآورند أَم تَسئَلُهُم أَجراً تمام انبياء يكي از فرمايشات آنها بقوم اينکه بود که ما مطالبه مال و مزد از شما نميكنيم و بطمع مال دنيا نيامدهايم اجر ما با خدا است که ما را فرستاده، نوح فرمود: فَإِن تَوَلَّيتُم فَما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ يونس آيه 72 حضرت هود فرمود: وَ ما أَسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلّا عَلي رَبِّ العالَمِينَ شعراء آيه 145 و حضرت لوط آيه 164 حضرت شعيب آيه 180 پيغمبر اكرم فرمود: قُل ما أَسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ وَ ما أَنَا مِنَ المُتَكَلِّفِينَ ص آيه 86 فقط خداوند مزد رسالت حضرت را مودة ذي القربي قرار داد که ميفرمايد:
قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربي شوري آيه 22 آن هم براي نفع خود آنها است که مودة ذي القربي جزء ايمان است و بدون او مخلد در آتش
جلد 16 - صفحه 312
هستند، لذا ميفرمايد:
قُل ما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَكُم إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ سبأ آيه 46 فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلُونَ که اگر سؤال اجر بكنم اينکه را جرم ميپنداريد و براي شما سنگين و ناگوار است و اينکه را مانع ميشماريد براي قبولي دعوت من و ايمان بتوحيد و رسالت. بالجملة، هيچ راه عذري نداريد و حجت از هر جهت براي شما تمام است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- سپس از این مرحله نیز تنزل کرده به ذکر یکی دیگر از اموری که امکان دارد وسیله بهانهجوئی آنها شود اشاره کرده، میفرماید: «آیا تو از آنها پاداشی (در مقابل ابلاغ رسالت) میطلبی که در زیر بار گران آن قرار دارند»! (أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً
ج4، ص571
فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ)
نکات آیه
۱ - تبلیغ پیامبر(ص)، رایگان و بدون کمترین توقع اجر و مزد از مردم (أم تسئلهم أجرًا)
۲ - توبیخ کافران از سوى خداوند، به خاطر موضع گیرى علیه دعوت حق و بى چشمداشت پیامبر(ص) (أم تسئلهم أجرًا)
۳ - مزد طلبى از مردم در برابر تبلیغ دین، زمینه ساز روى گردانى آنان از پذیرش آن (أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون)
۴ - دلبستگى عمیق انسان ها، به مال (أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون)
۵ - توجه شریعت به خصلت هاى درونى مردم، در تنظیم برنامه هاى تبلیغى خود * (أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند چون دلبستگى شدید مردم به مال را مى دانسته است، پیامبران را از درخواست مزد مادى از مردم، دور داشته است.
۶ - لزوم پرهیز مبلغان دینى، از عوامل خنثى کننده آثار تبلیغ * (أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون) گرچه پیام اصلى آیه شریفه، مذمت کافران حق گریز است; اما به طور غیر مستقیم این هشدار را به مبلغان دینى داده است که مزد خواهى از مردم براى خویش، مانع دین پذیرى مردم خواهد بود.
۷ - تکالیف مالى مورد درخواست دین، در جهت منافع خود مردم است; و نه پاداشى به رسالت پیامبر(ص). * (أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون) با توجه به این که در شریعت تکالیف مالى هست، از «أم تسئلهم أجراً» استفاده مى شود که آن تکالیف به عنوان مزد پیامبر(ص) نمى باشد; چه این که آنها در نیازها و منافع خود جامعه اسلامى مصرف مى شود.
موضوعات مرتبط
- انسان: خصلتهاى انسان ۵; علایق انسان ۴; مال دوستى انسان ۴; منافع انسان ۷
- تبلیغ: آسیب شناسى تبلیغ ۳; اعراض از آفات تبلیغ ۶; تبلیغ مجانى ۱; روش تبلیغ ۳، ۵; مزد تبلیغ ۳
- تکالیف: فلسفه تکالیف مالى ۷
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲
- دین: دین و عینیت ۵
- علایق: علاقه به مال ۴
- کافران: حق ستیزى کافران ۲; سرزنش کافران ۲; موضعگیرى کافران ۲
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۶
- محمد(ص): مزد تبلیغ محمد(ص) ۱; موضعگیرى علیه محمد(ص) ۲
منابع