الصافات ٧٢
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ |
ترجمه
الصافات ٧١ | آیه ٧٢ | الصافات ٧٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُنذِرِینَ»: بیم دهندگان. مراد پیغمبرانی است که آنان را به مسؤولیّتهایشان آشنا میکردند و ایشان را از فرجام شرک و کفر و بدکرداری و بیدادگری و تقلید کورکورانه از دیگران بیم میدادند.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ «71» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ «72»
بىگمان قبل از آنان، اكثر پيشينيان (نيز) گمراه شدند. و قطعاً ما در ميانشان بيمدهندگانى فرستاديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ (72)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا: و هر آينه بتحقيق فرستاديم، فِيهِمْ مُنْذِرِينَ: در ميان ايشان ترسانندگان، يعنى پيغمبران كه ايشان را از عذاب و عقاب الهى بترسانيدند و ايشان قول انبياء را قبول نكردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ (71) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ (72) فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ (73) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (74) وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ (75)
وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (76) وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ (77) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (78) سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ (79) إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (80)
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (81) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (82)
ترجمه
و بتحقيق گمراه شدند پيش از آنها بيشتر پيشينيان
و بتحقيق فرستاديم در آنها بيمدهندگان را
پس بنگر چگونه بود سر انجام بيم دادهشدگان
مگر بندگان خدا كه خالصشدگانند
و بتحقيق خواند ما را نوح پس هر آينه خوب اجابت كنندگانيم
و نجات داديم او و اهلش را از اندوه بزرگ
و قرار داديم فرزندان او را آنانكه بازماندگانند
و باقى گذارديم براى او در آيندگان
ذكر خير سلام بر نوح در جهانيانرا
همانا ما اينچنين پاداش ميدهيم نيكوكارانرا
همانا او است از بندگان ما كه گروندگانند
پس غرق نموديم ديگران را.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر خود از اصرار قومش بر كفر ميفرمايد قسم بخدا پيشتر از اينها بيشتر مردم سابق گمراه شدند و اين دليل است بر آنكه هميشه در دنيا اكثريّت با كفّار و فجّار بوده و بتحقيق فرستاديم در ميان آنها انبياء عظام و اوصياء كرام را كه بيم ميدادند آنانرا از عذاب خدا و بخرج آنها نميرفت پس ملاحظه كن و ببين چگونه شد عاقبت آنها كه بيم داده شدند و متنبّه نشدند و اصرار بر معصيت نمودند چنانچه قوم تو هم ديدند آثار باقيه آنانرا كه معذّب شدند و شنيدند اخبار آنها را و متأثر نشدند با آنكه بايد به بينند و متنبّه شوند بلى در ميان آنانكه بيم داده شدند كسانى بودند كه خداوند موفق فرمود آنها را بقبول ايمان و اعمال صالحه با نيّت خالص كه نجات يافتند از عذاب و از جمله اقوام سابقه كه معذّب بعذاب الهى شدند قوم نوح اول پيغمبر اولو العزم است كه او خواند ما را بعد از آنكه از ايمان آنها مأيوس شد و نفرين فرمود در باره آنان و ما هم قسم بخدا بخوبى اجابت نموديم ملتمس او را و نجات داديم او و خانوادهاش را از آزار قوم و اندوه غرق و مشاهده معصيت كه براى اولياء خدا اندوه بزرگ است و قرار داديم اولاد او را آنانكه نام و آثار و ذكر خير ايشان در جهان باقى و برقرار خواهد ماند يا قرار داديم اولاد او را فقط باقى در جهان چون گفتهاند بعد از آنكه نوح عليه السّلام از كشتى فرود آمد تمام كسانيكه با او بودند مردند جز زنان و فرزندان او لذا او را ابو البشر ثانى ناميدند و فعلا تمام مردم از نسل آنحضرتند
جلد 4 صفحه 436
ولى قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل نموده كه مراد بقاء حقّ و نبوّت و كتاب و ايمان است در اولاد او و تمام اهل زمين از بنى آدم اولاد نوح عليه السّلام نيستند خدا باو فرمود كه حمل كن در آن از هر جفتى دو عدد و اهلت را مگر كسيكه سبقت گرفته است بر او عذاب از آنان و هر كه ايمان آورده و ايمان نيآورده بودند با او مگر كمى و نيز فرموده در احوال امم سابقه ذرّية من حملنا مع نوح و ظاهرا امام عليه السّلام بآيه اوّل استدلال فرموده براى ردّ بعضى كه گفتهاند غير از اولاد و زنان آنحضرت همه در كشتى مردند چون مناسب نيست كه كشتى براى نجات اهل ايمان باشد و آنجا بميرند و بآيه دوم استدلال فرموده براى ردّ كسانيكه گفتهاند بعد از فرود آمدن مردند چون ظاهر ذريّة من حملنا مع نوح ذريّه اهل ايمان از غير اولاد او ميباشد و الّا ذريّة نوح بايد گفته شود در هر حال خداوند فرموده و باقى گذارديم بعد از او نام نيك و ذكر خير او را در امم انبياء تا پيغمبر آخر الزّمان و سلامتى از ما براى او بود در دنيا و آخرت و بنابراين مفعولتر كنا محذوف است و سلام از جانب خدا است بر او و قويّا محتمل است مراد آن باشد كه ما باقى گذارديم ذكر خيرى را كه آنسلام و تحيّت مردم و دعاى ملائكه است براى او تا روز قيامت و بنابراين مفعولتر كنا جمله سلام على نوح فى العالمين است كه عبارت از تسليم ميباشد و همان ذكر خير است كه باحتمال اوّل حذف شده بود و گفتهاند براى دفع گزند مار و عقرب گفتن اين سلام نافع است و خدا ميفرمايد ما نيكوكارانرا باين نحو جزاى خير ميدهيم در دنيا چه رسد بآخرت كه دار جزا است همانا او از بندگان مؤمن ما بود كه بالاتر از آن مقامى نيست و بعد از اين مطالب بدانيد كه ما كفّار قوم او را تماما غرق نموديم كه عبرت براى جهانيان باشد و شرح اين قضايا در سور سابقه ذكر شده است.
جلد 4 صفحه 437
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد أَرسَلنا فِيهِم مُنذِرِينَ (72)
و هر آينه بتحقيق ما فرستاديم بر آنها انذار كنندهگان را.
خداوند تبارك و تعالي هيچ عصريرا خالي از حجت نگذارده انبياء که تقريبا حدود صد و بيست و چهار هزار پيغمبر فرستاده حتي در دوره جاهليت اوصياء ابراهيم و عيسي بودند تا زمان پيغمبر اسلام و بعد از او هم اوصياء او تا قيامت هستند که زمين خالي از حجت نبوده و نميشود
لو خلت الارض عن الحجة لساخت باهلها و لماجت باهلها
بعلاوه مؤمنين که آمرين بمعروف و ناهين عن المنكر در هر گوشه بودند و علمايي که هدايت و ارشاد كنند و واعظيني که موعظه كنند بودند بعلاوه عقل که رسول باطن است بآنها داده شده و بالجمله حجت از هر جهت بر آنها تمام شده و راه عذر بسته شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 72)- سپس اضافه میکند: گمراهی آنها به خاطر نداشتن رهبر و راهنما نبود، «ما در میان آنها انذار کنندگانی فرستادیم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ).
پیامبرانی که آنها را از شرک و کفر و ظلم و بیدادگری و تقلید کورکورانه از دیگران بیم میدادند، و آنها را به مسؤولیتهایشان آشنا میساختند.
ج4، ص146
نکات آیه
۱ - فرستاده شدن انسان هاىِ انذارگر و هشداردهنده در میان امت هاى پیشین از سوى خداوند (و لقد أرسلنا فیهم منذرین)
۲ - انذار و اخطار به مردمان، از مسؤولیت هاى پیامبران الهى (و لقد أرسلنا فیهم منذرین)
۳ - اتمام حجت خداوند به امت هاى پیشین، به وسیله رسولان انذارگر (و لقد أرسلنا فیهم منذرین) یادآورى فرستاده شدن پیامبران به سوى امت ها - پس از ذکر گمراهى اکثریت امت ها - مى تواند به این نکته اشاره داشته باشد که گمراهىِ اکثریت مردم، على رغم آمدن رسولان الهى براى هدایت آنان و اتمام حجت بر ایشان بود.
۴ - مخالفت بیشتر مردم از امت هاى پیشین با رسولان الهى و نپیمودن راه هدایت، ناشى از روح لجاجت و حق ناپذیر خودشان بود. (ضلّ قبلهم أکثر الأوّلین . و لقد أرسلنا فیهم منذرین) پیمودن راه گمراهى با وجود پیامبران اخطارکننده، گویاى حقیقت یاد شده است.
۵ - انسان ها، بدون تعالیم پیامبران، از راه درست هدایت دور شده و با انواع خطرها و آفت هاى گریزناپذیر رو به رو خواهند شد. (و لقد ضلّ قبلهم أکثر الأوّلین . و لقد أرسلنا فیهم منذرین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که انذار و اخطار مردم از سوى منذران الهى، حاکى از این حقیقت است که بر سر راه انسان ها، خطرهایى وجود دارد که به وسیله پیامبران الهى شناخته مى شود. و اگر انسان ها به این اخطارها توجه نکنند، با آنها رو به رو خواهند شد. گفتنى است معناى لغوى «انذار» (اعلام به امرى خطرناک و شایسته برحذر بودن)، مؤید همین برداشت است.
موضوعات مرتبط
- امتها: اتمام حجت بر امتهاى پیشین ۳; تاریخ امتها ۱; حق ناپذیرى اکثریت امتها ى پیشین ۴; لجاجت اکثریت امتهاى پیشین ۴; منذران امتهاى پیشین ۱
- انبیا: انذارهاى انبیا ۲; اهمیت تعالیم انبیا ۵; رسالت انبیا ۲; عوامل مخالفت با انبیا ۴; نقش انبیا ۳، ۵; هدایتگرى انبیا ۵
- خدا: اتمام حجت خدا ۳
- گمراهى: زمینه گمراهى ۵
منابع