الشورى ٢٧
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لٰکِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ |
ترجمه
الشورى ٢٦ | آیه ٢٧ | الشورى ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَسَطَ»: گسترش داد. فراوان کرد. «لَبَغَوْا»: قطعاً سرکشی و نافرمانی میکنند. حتماً ستمگری مینمایند. «یُنَزِّلُ»: مراد از تنزیل رزق، تهیّه کردن و در اختیار قرار دادن آن است «بِقَدَرٍ»: به اندازه معیّن. به مقدار لازم (نگا: حجر / ، مؤمنون / ، قمر / ).
نزول
خباب بن ارت گوید: این آیه درباره ما اصحاب صفه نازل شده که بر اموال بنىقریظه و بنىالنّضیر و بنىقینقاع نظر داشتند زیرا آنان داراى مواشى فراوان و تجارت کلان بودند و چنین اموالى در دلهاى ما به آرزو افتاده بود و خداوند با این آیه ما را از آن آرزوها به دور داشت و سکینه قناعت را در دل ما فرود آورد.[۱]
و نیز این آیه درباره قومى از اعراب آمد که در اوقات فراوانى رزق و روزى به جان یکدیگر مى افتادند و قتل و غارت و چپاول به راه مى انداختند و در روى زمین تباهکارى مینمودند و در اوقات قحط و گرانى شدید به تجارت و طلب رزق مى پرداختند.[۲]
و همچنین على بن ابىطالب علیهالسلام و عمرو بن حریث گویند که این آیه درباره اصحاب صفه نازل شده است.[۳]
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى
- سنت الهى در روزى دادن، بر طبق حال مردم
- شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى
- توضيحى راجع به «قدير» بودن خداى تعالى
- فلسفه مصائب و ناملایماتی که جامعه را در بر می گیرد
- بیان برخی از صفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش و...
- مؤمنان در کارهای خود، با یکدیگر مشورت می کنند
- چرا در آیه شریفه، عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را، «سیّئه» نامیده؟
- مظلوم، حق مقابله به مثل دارد، هرچند صبر و گذشت، فضيلتى برتر است
- وصف حال غيرمؤمنان، در روبرو شدن با عذاب الهى
- زیانکاران در قیامت، چه کسانی هستند؟
- توبيخ انسان متنعّم سرگرم به دنيا
- بحث روايتی
- بيان سه اشكال در رابطه با آیه: «مَا أصَابَكُم من مصیبة...»
نکات آیه
۱ - رفاه مندى و فراوانى روزى ها و گستردگى نعمت ها، مایه سرکشى و تجاوزگرى انسان ها در زمین (و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض)
۲ - روابط اجتماعى سالم، در گرو زندگى معتدل و در حد نیاز است. (و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض) از این که بغى و طغیان، متفرع بر بسط و گسترش رزق شده و نه اصل رزق، مطلب یاد شده استفاده مى شود.
۳ - برخى از تقاضاها و دعاهاى انسان، مایه فساد و انحطاط او است. (و یستجیب الذین ءامنوا ... و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا)
۴ - عدم استجابت برخى از تقاضاهاى مادى مؤمنان، از سوى خدا، به دلیل زیانبار بودن آنها (و یستجیب الذین ءامنوا ... و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض)
۵ - دخالت و تأثیر شرایط اقتصادى، در نوع رفتار و گرایش هاى آدمى (و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض) طرح تأثیر رفاه در طغیان انسان ها، نشانگر آن است که زندگى اقتصادى آدمیان و رفتار و گرایش آنان، دو قلمرو مجزا و بیگانه از یکدیگر نیستند.
۶ - وجود زمینه هاى طغیان و فزون طلبى در انسان (لبغوا فى الأرض) این که رفاه و ثروت، انسان ها را به طغیان و فساد مى کشد، نشانگر آن است که در انسان زمینه طغیانگرى وجود دارد.
۷ - جامعه متکاثر و رفاه زده، گرفتار طغیان و سرکشى (و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض)
۸ - تقدیر معیشت انسان ها، براساس مشیت الهى است. (و لکن ینزّل بقدر ما یشاء)
۹ - تفاوت معیشت انسان ها و لزوم تلاش آنان براى کسب روزى، تدبیر الهى است. (و لو بسط اللّه الرزق لعباده ... و لکن ینزّل بقدر)
۱۰ - خداوند به امور بندگان خویش آگاه (خبیر) و بینا (بصیر) است. (إنّه بعباده خبیر بصیر)
۱۱ - تقدیر و تنظیم روزى انسان ها، برخاسته از آگاهى و بصیرت کامل خداوند به احوال آنان است. (و لو بسط اللّه الرزق ... إنّه بعباده خبیر بصیر)
۱۲ - نظام معیشت انسان ها، حکیمانه و حساب شده است. (و لو بسط اللّه ... ینزّل بقدر ما یشاء إنّه بعباده خبیر بصیر) از این که تقدیر معیشت و جلوگیرى از بسط و گسترش روزى، به آگاهى و بصیرت خداوند استناد داده شده ، مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۳ - مؤمنان، نباید به واسطه تنگناى معیشت به خداوند سوء ظن داشته باشند. (و لو بسط اللّه الرزق ... إنّه بعباده خبیر بصیر)
روایات و احادیث
۱۴ - «عن أبى الحسن الرضا(ع) (فى معانى أسماء اللّه تعالى) «البصیر» لا لجزء به أبصر کما أنّا نبصر بجزء منّا لکنّ اللّه بصیر لایجهل شخصاً منظوراً إلیه... و أما «الخبیر» فالذى لایعزب عنه شىء... لیس للتجربة و (لا) لإعتبار بالأشیاء فتفیده التجربة و الإعتبار علماً...;[۴] از امام رضا(ع) (درباره معانى اسماءاللّه) روایت شده «بصیر» به این معنا نیست که مثل ما انسان ها به وسیله عضو باصره، ببیند بلکه به این معنا است که به هیچ چیز دیدنى جاهل نیست... و اما «خبیر» یعنى چیزى که از خدا پنهان نیست نه اینکه قبلاً جاهل بوده و از راه تجربه و اعتبار، علمى را به دست آورده است...».
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: بصیر ۱۰; خبیر ۱۰; مراد از بصیر ۱۴; مراد از خبیر ۱۴
- امکانات مادى: آثار امکانات مادى ۵
- انسان: تلاش انسان ها ۹; طغیانگرى انسان ۶; قانونمندى روزى انسان ها ۱۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۵
- تجاوز: زمینه تجاوز ۱
- تکاثر: آثار تکاثر ۷
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۷
- خدا: آثار مشیت خدا ۸; بصیرت خدا ۱۱; تدبیر خدا ۹; نهى از سوءظن به خدا ۱۳
- دعا: آثار دعا ۳
- رفاه: آثار رفاه ۱
- رفتار: پایه هاى رفتار ۵
- روابط: زمینه سلامت روابط اجتماعى ۲
- روزى: منشأ تفاوت روزى ۹; منشأ تقدیر روزى ۸; منشأ روزى ۱۱
- زندگى: اهمیت اعتدال در زندگى ۲
- طغیان: زمینه طغیان ۷
- عصیان: زمینه عصیان ۱
- فساد: زمینه فساد ۳
- مؤمنان: تکلیف مؤمنان ۱۳; دلایل رد دعاى مؤمنان ۴
منابع