الشعراء ٣١

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَ‌ فَأْتِ‌ بِهِ‌ إِنْ‌ کُنْتَ‌ مِنَ‌ الصَّادِقِينَ‌

ترجمه

گفت: «اگر راست می‌گویی آن را بیاور!»

|گفت: آن را بياور اگر راست مى‌گويى
گفت: «اگر راست مى‌گويى آن را بياور.»
فرعون گفت: آن معجزه را بیار اگر راست می‌گویی؟
گفت: اگر راستگویی آن را بیاور.
گفت: اگر راست مى‌گويى، بياورش.
[فرعون‌] گفت اگر راست می‌گویی بیاورش‌
گفت: آن را بيار، اگر از راستگويانى.
(فرعون) گفت: اگر از زمره‌ی راستگویانی، آن را بنمای.
(فرعون) گفت: «اگر از راستان بوده‌ای آن را بیاور.»
گفت پس بیارش اگر هستی از راستگویان‌

He said, “Bring it, if you are being truthful.”
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ٣٠ آیه ٣١ الشعراء ٣٢
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَأْتِ بِهِ»: آن را بیاور. آن را نشان بده.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ «29» قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ «30» قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «31»

(فرعون) گفت: (اى موسى!) اگر معبودى غير از من برگزينى قطعاً تو را از زندانيان قرار خواهم داد. (موسى) گفت: (حتّى) اگر نشانه‌ى آشكارى برايت بياورم (كه رسالت مرا اثبات كند)؟ (فرعون) گفت: اگر راست مى‌گويى آن نشانه را بياور.

نکته ها

در آيه‌ى 27 مى‌بينيم كه فرعون براى جبران حقارت خود، سخت‌ترين لحن‌ها را با زشت‌ترين نسبت‌ها در مورد موسى به كار برد. در ادبيات عرب براى تأكيد يك مطلب از

جلد 6 - صفحه 308

حروف و كلماتى استفاده مى‌كنند، كلمه‌ى‌ «إِنَّ» و حرف «لام» در كلمه‌ى‌ «لَمَجْنُونٌ» و جمله‌ى اسميّه آوردن، نشانه‌ى تأكيد بر نسبت نارواى اوست.

پیام ها

1- طاغوت‌ها هنگام روبرو شدن با حقّ طفره مى‌روند. (هر بار كه موسى استدلال و بيانى داشت، فرعون به جاى پاسخ دادن به موسى، چون نگران از دست دادن مردم بود، با آنان حرف مى‌زد.) «قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ‌- قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ»

2- مستكبر هرگز حقّ را نمى‌پذيرد و خود را از مردم جدا مى‌داند. «رَسُولَكُمُ‌- أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ» يعنى پيامبر شما، نه من.

3- از قوى‌ترين حربه‌هاى مخالفان انبيا، نسبت نارواى جنون است. «لَمَجْنُونٌ» آرى كسى كه از استدلال عاجز باشد، دست به تهمت و ناسزاگويى مى‌زند.

4- از هماهنگى قوانين و نظام ثابتى كه بر زمين و آسمان، مشرق و مغرب و بر همه‌ى موجودات جهان حاكم است، مى‌فهميم كه جهان هستى با مديريّت واحدى اداره مى‌شود. رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ‌ ...

5- مبلّغ ومربّى نبايد از بحث خسته شود، بايد استدلال خود را تكرار كند و سعه‌ى‌صدر داشته باشد. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ»، «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»

6- تهمت‌ها، اولياى خدا را از هدف‌ها منحرف نمى‌كند. رَسُولَكُمُ‌ ... لَمَجْنُونٌ قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ‌

7- رسيدن به توحيد، به تعقّل نياز دارد. (كفر و شرك، محصول بى عقلى است).

«إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (انديشيدن مردم، بزرگ‌ترين خطر براى مستكبران است).

8- انبيا مؤدّب سخن مى‌گويند. (فرعون به موسى عليه السلام گفت: «لَمَجْنُونٌ»، امّا موسى گفت: اگر بيانديشيد سخن مرا مى‌فهميد). «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»

9- تهديد، حربه‌ى ديگر طاغوت‌هاست. «لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ» (رهبران دينى بايد آماده‌ى سختى‌ها باشند).

جلد 6 - صفحه 309

10- در نظام طاغوتى، خفقان و خشونت حاكم است و افراد زيادى در زندان به سر مى‌برند. «مِنَ الْمَسْجُونِينَ»

11- آن جا كه منطق تأثير نكرد، معجزه لازم است. «بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ»

12- آمادگى قبلى، شرط موفقيّت و پيروزى بر دشمن است. موسى مى‌دانست كه عصا را اژدها مى‌كند و كف دستش نورانى مى‌شود، لذا با قدرت گفت: «جِئْتُكَ بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ»

13- معجزه‌ى انبيا حقيقت دارد و مردم به خوبى درك مى‌كنند. «مُبِينٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31)

قالَ فَأْتِ بِهِ‌: گفت فرعون از روى استبعاد پس بياور به آن، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى از راستگويان در آنكه تو را بيّنه هست در دعوى خود، زيرا مدعى نبوت را ناچار است از حجت داله بر صدق او.

نكته: جزاى شرط در آيه محذوف است «اى ان كنت من الصّادقين ائت به»

جلد 9 - صفحه 413

و حذف جزا به جهت آنست كه امر به اتيان دلالت دارد بر آن، يعنى اگر هستى از راستگويان، مى‌آورى آن چيزى را كه مى‌گوئى. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)

قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)

فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى‌ مُوسى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)


جلد 4 صفحه 103

ترجمه‌

گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان‌

پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار

و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان‌

گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا

ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد

گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا

كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را

پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعده‌گاه روزى معلوم‌

و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان‌

باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان‌

پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان‌

گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان‌

گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده‌

پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان‌

پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ‌

پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان‌

گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان‌

پروردگار موسى و هارون‌

گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى‌

گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم‌

همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.

تفسير

بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان‌


جلد 4 صفحه 104

اژدهائى شد كه شك و شبهه‌ئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مى‌اندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مى‌اندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام‌


جلد 4 صفحه 105

منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشته‌ايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نموده‌اند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفته‌اند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه‌


جلد 4 صفحه 106

پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مى‌تابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مى‌اندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما


جلد 4 صفحه 107

دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ فَأت‌ِ بِه‌ِ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (31)

فرعون‌ ‌گفت‌ بموسي‌ ‌آن‌ شي‌ء مبين‌ تو چيست‌ ‌پس‌ بياور ‌اگر‌ هستي‌ ‌از‌ راستگويان‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 31)- فرعون در اینجا سخت در بن بست واقع شد چرا که موسی (ع) اشاره سѠبسته‌ای به یک برنامه فوق‌العاده کرده و فکر حاضران را متوجه خود ساخته است، اگر فرعون بخواهد سخن او را نادیده بگیرد همه بر او اعتراض می‌کنند، و می‌گویند باید بگذاری موسی (ع) کار مهمش را ارائه دهد، اگر توانایی داشته باشد که معلوم می‌شود، نمی‌توان با او طرف شد، و الا گزافه گوییش آشکار می‌گردد، در هر حال نمی‌توان از این سخن موسی (ع) به سادگی گذشت.

ناچار «گفت: اگر راست می‌گویی آن را بیاور»! (قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).

نکات آیه

۱ - موافقت فرعون با پیشنهاد موسى(ع) مبنى بر ارائه دلیل محسوس و روشن بر صدق رسالت خویش (قال أوَلوجئتک بشىء مبین . قال فأت به)

۲ - تردید فرعون نسبت به توان موسى(ع) در ارائه دلیل روشن بر مدعاى خویش (قال فأت به إن کنت من الصدقین) برداشت یاد شده، در صورتى است که امر در «فأت به» تعجیزى باشد. بنابراین فرعون بدان جهت که از توانایى موسى نسبت به آن کار اطمینان نداشت،از او خواست تا معجزه خویش را ارائه دهد.

۳ - فرعون دلایل آفاقى و انفسى ارائه شده از سوى موسى را گویاى صدق ادعاى او ندانسته و تنها معجزه را شاهد صدق گفتارش مى دانست. (قال ربّ السموت و الأرض ... قال ... لأجعلنّک من المسجونین . قال أوَلوجئتک بشىء مبین . قال فأت به إن کنت من الصدقین) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که فرعون دلایل آفاقى وانفسى حضرت موسى را نپذیرفت و ضمن تمسخر آنها، او را به زندان تهدید کرد; ولى آن گاه که آن حضرت مسأله معجزه (شىء مبین) را مطرح ساخت، فرعون به ظاهر به آن تن داد و پذیرفت.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: مکذبان آیات آفاقى ۳; مکذبان آیات انفسى ۳
  • فرعون: بینش فرعون ۳; حس گرایى فرعون ۱; شک فرعون ۲; فرعون و موسى(ع) ۱، ۳
  • موسى(ع): دلایل صداقت موسى(ع) ۱، ۳; قبول پیشنهاد موسى(ع) ۱; قصه موسى(ع)۱، ۲، ۳; معجزه موسى(ع) ۱، ۲، ۳; مکذبان موسى(ع) ۳

منابع