الشعراء ١٧٥
کپی متن آیه |
---|
وَ إِنَ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ |
ترجمه
الشعراء ١٧٤ | آیه ١٧٥ | الشعراء ١٧٦ | ||||||||||||||
|
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «174» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «175»
البتّه در اين (ماجرا) نشانهاى (از قدرت الهى) است، لكن بيشتر مردم ايمانآورنده نيستند. همانا پروردگار تو همان تواناى مهربان است.
نکته ها
كلمهى «قالين» به معناى اظهار نگرانى و مخالفت شديدى است كه از عمقِ جان باشد.
جلد 6 - صفحه 362
پیام ها
1- با كار بد مخالفت كنيد، نه با شخص خلافكار. «لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ»
2- انبيا، در برابر تهديدها نمىترسيدند و حرف خود را مىزدند. «مِنَ الْقالِينَ» لوط در برابر تهديد اخراج وتبعيد، فرمود: من دشمن كار شما هستم.
3- تنفّر از كار بد، هم بايد زبانى باشد و هم عملى. «قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ- رَبِّ نَجِّنِي» آرى نگرانى تنها كافى نيست، بايد به فكر رهايى ونجات از مركز فساد بود.
4- محيط آلوده براى مردان خدا قابل تحمّل نيست؛ اگر از اصلاح محيط مأيوس شدند، حداقل خود را از آنجا نجات مىدهند. «نَجِّنِي»
5- بزرگان جامعه بايد به فكر خاندان و ياران خود باشند. «نَجِّنِي وَ أَهْلِي»
6- دعاى انبيا مستجاب است. «رَبِّ نَجِّنِي- فَنَجَّيْناهُ»
7- زن، در انتخاب راه وابسته به شوهر نيست. «إِلَّا عَجُوزاً» (زن لوط راه انحرافى را برگزيده بود)
8- در اديان آسمانى، همهى قوانين و ارزشها بر اساس ضوابط است نه روابط.
«إِلَّا عَجُوزاً» (زن پيامبر نيز اگر منحرف شد، هلاك مىشود، زيرا ملاك و ميزان، كفر وايمان است نه رابطهها و نسبتها)
9- حساب اطرافيان و وابستگان شخصيّتها را، از حساب خود آنان جدا كنيد.
«إِلَّا عَجُوزاً» (ممكن است انسان پيامبر وفرستاده خدا باشد، ولى بستگانش در راه حقّ نباشند. همسر لوط در خانه پيامبر بود، ولى داراى تفكّر انحرافى بود.)
10- كيفر گناه براى همه يكسان است، زن لوط در ميان نابودشدگان است و امتياز ويژهاى ندارد. «فِي الْغابِرِينَ»
11- كيفر كسانى كه مسير ازدواج را به لواط مىكشانند، آن است كه باران رحمت، باران عذاب شود و آنان را از پاى در آورد. «فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ»
12- خداوند قبل از عذاب، هشدار مىدهد و اتمام حجّت مىكند. «الْمُنْذَرِينَ»
13- همين كه جامعه از افراد صالح خالى شد، زمينهى قهر الهى فراهم شده است.
جلد 6 - صفحه 363
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ ... ثُمَّ دَمَّرْنَا
14- طبيعت، در اختيار قدرت الهى است. (همان قدرتى كه از آسمان باران نازل مىكند، مىتواند سنگ نازل كند) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً ...
15- تاريخ، مايهى عبرت است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»
16- در تربيت، تكرار لازم است. (در اين سوره بعد از نقل ماجراى هريك از پيامبران، جملهى «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً» آمده است).
17- اكثر مردم پند پذير نيستند. «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ»
18- قدرت همراه با رحمت ارزش دارد. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ: و بدرستى كه پروردگار تو هر آينه اوست غالب كه هيچكس در انتقام كفار، او را ذليل نتواند كرد؛ مهربان كه قبل از تنبيه و ارشاد و اتمام حجت عذاب نفرمايد؛ يا اهل ايمان را شريك ننمايد در عقاب كفار.
تبصره: وجه مكررات قرآنى: 1- آنكه عوض شدن مخاطب در هر عصرى، مجوز تكرار لفظى و معنوى است. 2- يك عملى يا يك شخصى يا يك قومى از چند جهت قابل تحسين و تقبيح باشند، پس متكلم تكرار كند تحسين يا تقبيح آنها را و در هر مرتبه به يكى از اسباب حسن و قبح توجه دارد. 3- تأكيد در يك مطلب، مجوز تكرار آن مطلب باشد به يك لفظ يا به چند لفظ بقدر شدت و زيادتى تأكيد، خواه مكررات وصل به هم باشد مانند (انى لكم رسول امين، فاتقوا اللّه و اطيعون) كه در اين سوره پنج بار هر دو با هم ذكر شده و دومى تنها
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 477، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 489
هشت مرتبه تكرار شده، يا دور از هم مانند (و ما اسئلكم عليه من اجر) مراد تكرار يك جمله و يك مطلب است نه تكرار الفاظ مفرده يا جمل ندائيه يا استفهاميه توبيخه، بلكه سرزنش و توبيخ به جهل يا ظلم يا تكذيب باشد تمام ممدوح و مستحسن باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (164)
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
ترجمه
تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها
جلد 4 صفحه 123
برادرشان لوط آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم
و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان
گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم
پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند
پس نجات داديم او و كسانش را همگى
مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان
پس هلاك كرديم ديگران را
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامىگذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزهترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانوادهاش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم
جلد 4 صفحه 124
آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكثَرُهُم مُؤمِنِينَ (174) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
تفسيرش گذشت احتياج ببيان جديد ندارد.
83
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 175)- «و پروردگار تو عزیز و رحیم است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).
چه رحمتی از این برتر که اقوامی چنین آلوده را فورا مجازات نمیکند و به آنها مهلت کافی برای هدایت و تجدید نظر میدهد.
و نیز چه رحمتی از این برتر که مجازاتش خشک و تر را با هم نمیسوزاند حتی اگر یک خانواده با ایمان در میان هزاران هزار خانواده آلوده باشد آنها را
ج3، ص395
نجات میبخشد.
و چه عزت و قدرتی از این بالاتر که در یک چشم بر هم زدن چنان دیار آلودگان را زیر و رو میکند که اثری از آن باقی نمیماند.
نکات آیه
۱ - خداوند، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر (و إنّ ربّک لهو العزیز) واژه «العزیز» مسند همراه با «ال» جنس و مفید حصر است.
۲ - پیامبر(ص)، برخوردار از حمایت ها و الطاف ویژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مخالفان (و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) با توجه به تعریض آیه قبل به حق ناپذیر بودن اکثریت شرک پیشگان صدراسلام، در این آیه پیامبر را مخصوص به خطاب قرار داده; مى فرماید: اى پیامبر! تو از این بابت نگران نباش، زیرا ما همان گونه که لوط(ع) را مورد حمایت قرار دادیم و قوم فاسدش را از میان برداشتیم، تو را نیز در حمایت خویش قرار خواهیم داد و با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد.
۳ - عزت خداوند (قدرت قاهر و شکست ناپذیر الهى)، آمیخته با رحمت و مهر او به مردمان (و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «الرحیم» صفت «العزیز» باشد و نه خبر بعد از خبر.
۴ - مهلت خدا به کافران و حق ستیزان صدراسلام و تأخیر در مجازات آنان، معلول رحمت او بود; نه برخاسته از ناتوانى. (و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) یاد آورى سرگذشت قوم لوط، از یک سو تسلّى بخش خاطر پیامبر(ص) است و از سوى دیگر هشدارى به شرک پیشگان صدر اسلام است که اگر بر آنان عذاب نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلکه از باب رحمتى است که او بر مردمان دارد و چون زمینه آن به پایان برسد، قهر الهى گریزناپذیر خواهد بود.
۵ - هلاکت قوم لوط، نمود عزت و قدرت پیروزمند خداوند (ثمّ دمّرنا الأخرین ... و إنّ ربّک لهو العزیز)
۶ - خداوند، عزیز و رحیم است. (و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) «الرحیم» مى تواند خبر دوم باشد، نه صفت براى «العزیز». برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحیم ۶; عزیز ۶
- حق: منشأ مهلت به حق ستیزان ۴
- حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۲
- خدا: آثار رحمت خدا ۴; اختصاصات خدا ۱; رحمت خدا۳; عزت خدا ۱; قدرت خدا ۱; مهلت هاى خدا ۴; نشانه هاى عزت خدا ۵; نشانه هاى قدرت خدا ۵; ویژگیهاى عزت خدا ۳
- قوم لوط: هلاکت قوم لوط ۵
- کافران: منشأ مهلت به کافران صدر اسلام ۴
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۲
- محمد(ص): حامى محمد(ص) ۲; دشمنان محمد(ص) ۲
منابع