الحديد ٦
کپی متن آیه |
---|
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ |
ترجمه
الحديد ٥ | آیه ٦ | الحديد ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُولِجُ»: داخل میگرداند (نگا: حج / ، لقمان / ). «ذَاتِ الصُّدُورِ»: (نگا: آلعمران / و مائده /
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «6»
شب را در روز و روز را در شب داخل مىكند و او به راز دلها، (نيّتها و انگيزهها) داناست.
نکته ها
هدف قرآن، معرّفى صفات خداوند و دعوت به توحيد و يكتا پرستى است و در آيات آغازين سوره مباركه حديد، اين هدف برجستگى دارد. «وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ
جلد 9 - صفحه 456
قَدِيرٌ، هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ ... هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ، وَ هُوَ مَعَكُمْ، هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
اصول حكومت و مديريّت را مىتوان در چند چيز خلاصه كرد:
الف) علم و آگاهى به ظاهر و پنهان: يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ ...، وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
ب) قدرت و توانايى: «وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
ج) عزّت و حكمت: «وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
د) نظارت و حضور فراگير: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»
ه) بررسى و حسابرسى عملكرد: «وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
پیام ها
1- خداوند، هم آفريننده هستى است، هم مدير و مدبّر امور هستى. خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ... لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
2- خداوند، نه در آفريدن شريك دارد، هُوَ الَّذِي خَلَقَ ...، نه در اداره كردن نيازمند شريك است. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ»
3- خداوند، سرچشمه هستى است، «هُوَ الْأَوَّلُ» و پايان هستى به او باز مىگردد.
«وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
4- هستى داراى هدف و در حركت به سوى خداوند است. «إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
5- گردش شب و روز و كوتاه و بلند شدن ايام، نمونهاى از تدبير الهى است. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ ... يُولِجُ اللَّيْلَ ...
6- خداوند هم به كردار ما آگاه است، «بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» و هم به افكار و نيّات ما.
«عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «6»
بعد از آن بيان شواهد قدرت خود را فرمايد:
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ: در مىآورد شب را در روز، يعنى از زمان شب در روز افزايد، وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ: و در مىآورد روز را در شب، يعنى از زمان روز بر شب زياده كند، به اختلاف فصول برحسب مصلحت بندگان.
جلد 13 - صفحه 15
بيان: در بلاد متوسط اول بهار، شب و روز مساوى است؛ خداوند سبحان به جهت نظام بندگان، به قدرت كامله تدبير فرمايد كه بتدريج از شب داخل در روز نمايد تا اول سرطان كه روزى از آن بلندتر نيست، بعد بتدريج از روز كاسته داخل در شب فرمايد تا اول جدى كه شبى از آن بلندتر و روزى از آن كوتاهتر نيست. بدين ترتيب، وَ هُوَ عَلِيمٌ: و او است بسيار بسيار دانا، بِذاتِ الصُّدُورِ: به آنچه در دلهاست از امور مكنونه و ضماير مخفيه و عقايد باطنه و عزائم و ارادات و كراهات، و هيچ چيز از اينها بر ذات سبحانى مخفى نيست و تمام را داناست؛ پس بر حسب اعتقادات ثابته، جزا خواهد داد.
تنبيه: آيه شريفه تحذير بندگان است از ارتكاب معاصى و منهيات، كه به تمام جهات از آنها اجتناب نمايند حتى محقرات گناهان، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد:
اتّقوا المحقّرات من الذّنوب فانّ الشّاهد هو الحاكم:
بپرهيزيد كوچكترين گناهان را، پس بدرستى كه شاهد كه ذات سبحانى است، او حاكم خواهد بود روز قيامت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «2» هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «3» هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «4»
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «5» يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «6»
ترجمه
تسبيح گويد مر خدا را آنچه در آسمانها و زمين است و او است تواناى درست كردار
مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين زنده ميگرداند و ميميراند و او بر همه چيز توانا است
او است اوّل موجودات و آخر آنها ظاهر و آشكار و باطن و پنهان از انظار و او بهمه چيز دانا است
او است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز پس مستولى شد بر عرش ميداند آنچه را كه ميرود در زمين و آنچه را كه بيرون ميآيد از آن و آنچه فرود ميآيد از آسمان و آنچه بالا ميرود در آن و او با شما است هر جا كه باشيد و خدا بآنچه ميكنيد بينا است
مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا بازگشت داده ميشود كارها
درمىآورد شب را در روز و در ميآورد روز را در شب و او دانا است بآنچه در سينهها است.
تفسير
تمام موجودات آسمانى و زمينى بزبان حال و مقال تسبيح و تنزيه مينمايند ذات ذو الجلال را از هر عيب و نقص نهايت آنكه تسبيح بعضى را ما ميشنويم و ميفهميم و تسبيح بعضى را نميشنويم و نمىفهميم و مكرّر باين معنى تصريح شده و بيان آن گذشته است و اين راز و نياز و سوز و گداز هميشه در عالم بوده و هست و خواهد بود و لذا گاهى بلفظ ماضى و گاهى بمضارع و گاهى بمصدر در كلام الهى
جلد 5 صفحه 140
از آن تعبير ميشود و اينكه متعدّى بلام شده با آنكه سبّح متعدّى بنفس است براى اشعار بآنست كه بايد عمل خالصا لوجه اللّه واقع شود و او است خداوندى كه غالب و قادر بر هر چيز و در هر امر است و كسى نميتواند او را از مقصودش باز دارد و تمام افعالش بر وفق حكمت و مصلحت و متين و محكم است از براى او است پادشاهى و تصرف تامّه و عامّه در تمام مملكت وجود و همه مملوك اويند بملكيّت حقّه حقيقيّه زنده ميكند خلق را در بدو امر و ميميراند آنها را در وقت مقدّر و باز زنده ميكند براى مجازات اعمالشان و او بر هر امر از احياء و اماته و اعاده و هر چه بخواهد و ممكن باشد توانا است و پيش از وجود همه موجودات او بوده و بعد از فناء همه خواهد بود و دو سر حلقه خط هستى و بدو و ختم آن باو پيوسته و از او شروع و باو ختم ميشود او كائن ازلى و باقى ابدى است وجود او ظاهر است در تمام مظاهر و همه موجودات آيات وجود و علم و قدرت و ساير صفات اويند و هيچ كس بكنه ذات او پى نبرده و نخواهد برد حتّى شخص اول عالم امكان كه فرموده ما عرفناك حق معرفتك و او است غالب و قاهر بر تمام موجودات و عالم است بتمام اسرار و خفيّات بطوريكه در علم او ظاهر و باطن اشخاص و اشياء يكسان است چون او در صفحه ذات خود تمام حقايق را مشاهده مينمايد و بيان خلقت آسمانها و زمين و استقرار بر عرش در سوره اعراف گذشت و تخمى را كه زارع در زمين ميكارد و هر چه مانند آن در دل زمين جاى گيرد و گياهى را كه از آن سر بدر ميكند و هر چه مانند آن باشد ميداند و هر چه از آسمان مانند باران و برف و غيره نازل شود و هر چه مانند آه مظلوم و دود و بخار بآسمان صاعد گردد ميداند و مىبيند و ميشناسد عنايت او هميشه با خلق هست هر جا باشند و علم و قدرت او بر آنها احاطه دارد و از تمام اعمال و افعال و اقوال و احوال آنها از بد و خوب و خير و شرّ آگاه است ميبيند و ميداند و ميشناسد و تأييد ميكند و باز ميدارد و پاداش ميدهد و بكيفر ميرساند خلاصه آنكه سلطنت تامّه و عامّه در تمام عوالم وجود بدون شريك و مزاحم و معارض و منازع از آن حق است و مرجع تمام امور بحكم خدا است در دنيا و آخرت نهايت آنكه در دنيا بمردم قدرت داده بقدريكه بتوانند باختيار خود كار خوبى بكنند و در آخرت بآنها جزاى احسن عنايت فرمايد
جلد 5 صفحه 141
و در آخرت ديگر تكليفى نيست فقط حكم الهى است و دخول شب در روز و دخول روز در شب و كوتاه و بلند شدن آن دو بر طبق حكمت و مصلحت خلق و علم خدا بضمائر و اسرار بندگان مكرر بيان شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «6»
داخل ميكند شبرا در روز و داخل ميكند روز را در شب و او عليم است بذات صدور.
يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ نظر به اينكه خداوند تبارك و تعالي از براي زمين دو نحوه حركت قرار داده حركت وضعي و حركت انتقالي حركت وضعي دور خود ميگردد در خطّ معدّل تشكيل شب و روز ميدهد آن قسمت که مقابل شمس است روز ميشود و آن قسمت که بر خلاف شمس است شب و اگر اينکه حركت را نداشت يك قسمت زمين دائما روز بود و يك قسمت دائما شب بود و سكونت در او ممكن نبود، و يك حركت انتقالي دارد در منطقة البروج دور كره شمس تشكيل سال و ماه ميدهد و اينکه دو دائره در دو نقطه تقاطع دارند اول فروردين که اوّل حمل باشد و اول مهر که اوّل ميزان است شب و روز مساوي ميشود، و در دو نقطه تباعد دارند بيست چهار درجه که منتهاي بعد آنها است که اوّل سرطان باشد که تير است و اوّل جدي که دي است هر چه از اول فروردين ميگذرد روز بر شب زيادتي پيدا ميكند تا اوّل تير سپس رو بنقصان ميرود تا اول مهر که مساوي ميشود، و از اوّل مهر شب زيادتي پيدا ميكند تا اوّل دي که منتهي زيادتي است، سپس رو بنقصان ميگذارد تا اوّل فروردين که مساوي ميشود لذا ميفرمايد: داخل ميكنم شب را در روز از شب كسر ميگذاريم و بروز ميافزاييم و بعكس از روز كسر ميگذاريم و بشب ميافزاييم و باين زيادتي و نقصان تشكيل فصول ميدهيم بهار تابستان خريف زمستان جلّ الخالق و فوايد هر يك از اينکه فصول محسوس و مشاهد و معلوم است.
جلد 16 - صفحه 421
وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ از خيالات قلبيّه و مقاصد باطنيّه و اخلاق نفسانيه چيزي از علم او برون نيست چنانچه قبلا بيان شد
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 6)- در این آیه به دو وصف دیگر نیز اشاره کرده، میفرماید:
«شب را در روز داخل میکند و روز را در شب» (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ).
آری! تدریجا از یکی میکاهد و به دیگری میافزاید و طول شب و روز را در سال تغییر میدهد، همان تغییری که همراه با فصول چهارگانه سال است با تمام برکاتی که برای انسانها در این فصول نهفته است.
ج5، ص96
و در پایان میافزاید: «و او به آنچه در دلها وجود دارد داناست» (وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
همان گونه که اشعه حیاتبخش آفتاب و روشنائی روز در اعماق تاریکی شب نفوذ میکند و همه جا را روشن میسازد، علم پروردگار نیز در تمام زوایای قلب و جان انسان نفوذ میکند و همه اسرار آن را روشن میسازد.
نکات آیه
۱ - نظام تغییر فصول و کم و زیاد شدن ساعات شب و روز در طول سال، تحت حاکمیت اراده خداوند (یولج الّیل فى النهار و یولج النهار فى الّیل) «إیلاج» (مصدر «یولج») به معناى داخل کردن است. برداشت یاد شده بدان احتمال است که مقصود از «یولج اللیل فى النهار» (شب را در روز داخل مى کند)، این باشد که او از مقدار شب مى کاهد و بر مقدار روز مى افزاید و مقصود از «یولج النهار فى اللیل» (روز را در شب داخل مى کند) این باشد که او از مقدار روز مى کاهد و بر مقدار شب مى افزاید.
۲ - آمد و شد شب و روز و جاى گزینى مستمر هریک به جاى دیگر، نمودى از حاکمیت اراده الهى بر نظام طبیعت (یولج الّیل فى النهار و یولج النهار فى الّیل) مراد از «یولج اللیل فى النهار...» مى تواند این باشد که خداوند، روز را مى برد و شب را جایگزین آن مى کند و نیز شب را مى برد و روز را به جاى آن قرار مى دهد. برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.
۳ - خداوند، به اسرار نهان در درون سینه ها آگاهى کامل دارد. (و هو علیم بذات الصدور)
۴ - سینه مردمان، صندوق اسرار آنان است. (و هو علیم بذات الصدور)
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار اراده خدا ۱; آثار حاکمیت خدا ۱; علم غیب خدا ۳; نشانه هاى اراده خدا ۲; نشانه هاى حاکمیت خدا ۲
- راز: جایگاه راز ۴
- روز: منشأ تغییر مدت روز ۱
- سینه: نقش سینه ۴
- شب: گردش شب و روز ۲; منشأ تغییر مدت شب ۱
- فصلهاى سال: منشأ تغییر فصلهاى سال ۱
منابع