التوبة ٣٤
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَ کَثِيراً مِنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَيَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ |
ترجمه
التوبة ٣٣ | آیه ٣٤ | التوبة ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِالْبَاطِلِ»: به ناحق. بیهوده. مثلاً از راه گناه بخشی و بهشتفروشی و تحریم حلال و تحلیل حرام. «یَکْنِزُونَ»: اندوخته میکنند. گنجینه میسازند. مراد از کنز، ثروتاندوزیِ بیجائی است که حقوق شرعی از آن پرداخت نگردد. «الذَّهَبَ»: طلا. زر. «الْفِضَّة»: نقره. سیم. «الذَّهَبَ وَ الْفِضَّة»: مراد اموال است. «لا یُنفِقُونَها»: استعمال ضمیر مفرد (ها) به جای ضمیر مثنّی (هُما) جائز است هنگامی که بیان یکی از دو چیز به منزله بیان هردوی آنها باشد (نگا: بقره / ، جمعه / ). یا این که ضمیر (ها) متوجّه معنی است که کُنوز یا اموال است. «بَشِّرْ»: مژده بده. مراد ریشخند و تهکّم است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گوید: جبائى و دیگران گویند این قسمت از آیه «وَالَّذِینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ» درباره آن عده از نمازگذارانى که زکات نمى دهند، نازل گردیده است. عده اى گویند: درباره مشرکین نازل شده است و بهتر آنست که حمل بر عموم نموده و بگوئیم براى هر دو طایفه مزبور نازل شده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۲۹، سوره توبه
- مراد از رسول در توصيف اهل كتاب به اينكه (( آنچه را كه خدا و رسول او حرام كرده اند حرام نمى دانند )) پيامبر اسلام (ص ) مى باشد
- واداشتن اهل كتاب به پرداخت جزيه مطابق با عدالت و انصاف است
- مراد از حق بودن دين ، و معناى توصيف اهل كتاب به عدم تدين به دين حق
- معناى (( جزيه )) و مقصود از صغار اهل كتاب در: (( ...و هم صاغرون ))
- معرفى (( عزير )) و بيان اينكه مراد يهود از اينكه گفتند (( عزير پسر خداست )) چه بوده است
- گفتار مسيحيان مبنى بر اينكه عيسى پسر خداست مشابه گفتار كفار در امم گذشته است
- معناى (( احبار )) و (( رهبان )) و اشاره به اينكه برخلاف نصارا، يهود جدا و واقعا معتقد به فرزندى عزير براى خدا نبوده اند
- اطاعت بدون قيد و شرط و بالاستقلال همان عبادت و پرستش است و مختص به خداى سبحان مى باشد
- لطافت تعبير از حال اهل كتاب به : (( يريدون ان يطفؤ وا نور الله بافواههم ))
- اراده الهى بر انتشار دين اسلام در عالم بشريت تعلق گرفته است .
- اشاره به اهميت اقتصاديات در نظام بشرى و وجه اينكه از ميان گناهان احبار و رهبان (( اكل مال به باطل )) ذكر شده است
- مواردى از تعديات مالى كشيشان
- حكم حرمت كنز و احتكار ذهب و فضه مخصوص به اهل كتاب نيست و معناى انفاق در راه خدا انفاق در مصالح و ضروريات دينى و اجتماعى است
- رواياتى در مورد قتال با اهلكتاب و رواياتى در مورد اينكه مجوس اهل كتاب هستند
- چند روايت در مورد معناى اينكه يهود و نصارا احبار و رهبان را ارباب گرفتند
- چند روايت در ذيل جمله : (( ليظهره على الدين كله )) و تفسير آن به ظهور حضرت مهدى(ع )
- رواياتى در ذيل آيه : (( والذين يكنزون تاذهب والفضة ... )) و استناد مستمر ابوذر به اين آيه شريفه در برابر عثمان و معاويه و گنجينه داران
- بررسى موضع ابوذر و بيان اينكه گفتار او نتيجه اجتهادش نبوده بلكه ماءخوذ از رسول الله (ص ) بوده است
- بيان فساد و ضعف دو روايتى كه در صدد مخدوش ساختن ابوذر است
- مفاسدى كه بر اندوختن و احتكار پول مترتب است
- در مواردى كه انفاق ، مستحب يا مباح است چرا بخل ورزيدن جائر نباشد؟
- نقش مبرات و مستحبات مالى در حفظ اساس حيات مجتمع دينى و ايجاد نظام اسلامى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «34»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! بسيارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعيّت خود،) اموال مردم را به ناحق مىخورند و آنان را از راه خدا باز مىدارند و كسانىكه طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىكنند، پس آنان را به عذابى دردناك، بشارت بده!
نکته ها
معناى احبار و رهبان در آيهى 31 گذشت.
علماى يهود بهخاطر منافع مادّى خود، حقّ را كتمان كردند وبه حقانيّت دين اسلام اعتراف نكردند، يا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، يا تفتيش عقايد كرده و به ديگران تهمت زدند.
سوء استفاده از موقعيّتها، حرام است وبزرگترين خطر براى علماى دين، فساد مالى است. «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» (كسانىكه متولّى موقوفاتاند و آنها را در مسير اهداف وقف شده مصرف نمىكنند، از مصاديق اين آيه مىباشند)
زكات در روايات
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: در چه مقدار مال، زكات واجب مىشود؟ حضرت فرمود: زكات ظاهر يا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زكات ظاهر بيان نموده و آنگاه در بيان زكات باطن فرمودند: «فلا تستأثر على اخيك بما هو احوج اليه منك» «1» آنچه را برادر دينىات به آن نيازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجيح دهى.
- در روايتى ديگر، آن حضرت مىفرمايد: «انّما اعطاكم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها
«1». تفسير صافى.
جلد 3 - صفحه 413
حيث وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتكنِزوها» «1» خداوند اين مالهاى اضافى را به شما عطا كرد تا در مسير رضاى او خرج كنيد، نه آنكه احتكار و گنج كنيد.
- طبق روايات، امام زمان عليه السلام چون ظهور كند، گنجها را حرام مىكند و همه را به مبارزات خود به مصرف مىرساند.
- پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: انّ اللَّه فرض على اغنياء المسلمين فى اموالهم القدرَ الّذى يَسَعُ فقرائهم ...
الا انّ اللَّه يحاسبهم حساباً شديداً و يعذّبهم عذابا اليما «2» خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زكات واجب كرده كه كفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! اگر به وظيفهى خود عمل نكنند، همانا خداوند از آنان حسابرسى شديد مىكند.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر مالى كه زكات آن پرداخت نشود كنز است، گرچه پنهان نباشد، يا غيرطلا و نقره باشد. «3»
ابوذر و آيهى كنز
ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پيامبر، در اعتراض به زراندوزىهاى معاويه و عثمان و عمّال حكومت و حيف و ميل اموال عمومى، صبح و شام اين آيه را با صداى بلند در برابر معاويه و سپس در مقابل عثمان مىخواند و مىگفت: اين آيه مخصوص مانعان زكات نيست و هر نوع زراندوزى را شامل مىشود.
در تفسير شريف الميزان آمده است كه از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاويه و كعب الأحبار، بر مىآيد كه ثروتاندوزى در جامعهى فقير حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زكاتش پرداخت شده باشد.
البتّه برخى آن را به اجتهاد شخصى ابوذر نسبت مىدادند، ولى خودش مىگفت: «ما قلتُ لهم الّا ما سَمعتُ من نبيّهم» آنچه گفتهام از پيامبر شنيدهام. از طرفى صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأييد پيامبر است.
از فرازهاى برجستهى زندگى ابوذر، همين امر به معروف و نهى از منكر او نسبت به حكّام،
«1». تفسير صافى.
«2». تفسير صافى.
«3». تفسير كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 414
در زمينهى ريختوپاشهاى اقتصادى است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلكه اعتراض به يك منكر اجتماعى بود.
سرانجام عثمان، اين صحابى پارسا و انقلابى را به شام تبعيد كرد، از شام هم به بدترين وضعى به مدينه آوردند، سپس به «ربذه» تبعيد شد و در تبعيدگاه، مظلومانه جان سپرد. و اين نيز از فرازهاى ناپسند وننگين حكومت عثمان بود.
ديگران براى تبرئهى عثمان، كوشيدهاند تا به ابوذر تهمت سوسياليست بودن و فكر اشتراكى داشتن و مخالفت با مالكيّت خصوصى بزنند، امّا علامه امينى قدس سره در الغدير، بحث مبسوطى در ردّ اين اتهام دارد. «1»
تبعيدهاى مكرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حكومت و فريادهاى اعتراض آميزش بر ضدّ روش مالى عثمان و زراندوزى معاويه و توجيهگرىهاى كعبالأحبار، در كتب تاريخى شيعه و اهل سنّت آمده است، «2» هر چند برخى خواستهاند به نوعى توجيه كنند و اين مناقشات را به حساب آزادى بيان و عقيده در دورهى عثمان بگذارند، يا آنكه تبعيد آن صحابى بزرگوار را به عنوان اينكه «دفع شرّ مهمتر از كسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدينه و شام، شرّ تلقّى كنند و تبعيدش را رعايتِ مصلحت به شمار آورند، «3» ولى اين رفتار ننگآلود با يار صديق و پرهيزكار پيامبر كه زبان صريح و اعتراض دلسوزانهاش تنها با انگيزهى عمل به وظيفه در برابر انحرافات بود، هيچ توجيه و تأويلى نمىپذيرد.
پیام ها
1- بعضى از علماى اهل كتاب، بد نيستند. «كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ»
2- بهرهگيرى علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان كه موجب بىرغبتى مردم به دين مىشود شايد مصداقِ «صدّ عن سبيل اللَّه» باشد. لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ ... وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ
«1». الغدير، ج 8، ص 335.
«2». تفسير نمونه.
«3». از جمله: تفسير المنار، ج 10، ص 406- 407.
جلد 3 - صفحه 415
3- بازداشتن علماى يهود و نصارى مردم را از راه حقّ، به خاطر دستيابى به دنياست. يَكْنِزُونَ ... يَصُدُّونَ
4- در اسلام، محدوديّتى براى سرمايه نيست، امّا راه تحصيل آن شروطى دارد و زراندوزى و بدمصرف كردن ثروت حرام است. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ ... وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ (وقتى زراندوزى حرام باشد، احتكارِ ضروريّات قطعاً حرام است)
5- مال اندوزى و حرص، احتكار و پنهان كردن است. چون مشكلات بسيارى را براى جامعه فراهم مىكند. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ ... وَ لا يُنْفِقُونَها
6- دنياپرستى علما و زراندوزى ثروتمندان، سبب قهر الهى است. فَبَشِّرْهُمْ ...
7- جمعآورى طلا و نقره و پول، و انفاق نكردن و احتكار آن، گناه كبيره است.
چون وعدهى عذاب به آن داده شده است. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ ... بِعَذابٍ أَلِيمٍ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ (34)
چون خداى تعالى وصف فرمود رؤساى يهود و نصارى را به تكبر و تجبر و ترفع
ج5، ص 74
و ربوبيت، بعد بيان طمع و حرص آنها را به گرفتن اموال مردم فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد. إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ: بتحقيق بسيارى از علماء و عباد يهود و نصارى. لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ: هر آينه مىخورند اموال مردم را به عنوان باطل كه رشوه باشد در تحريف كتاب و احكام الهى يا مراد به باطل، وجوه محرمه و مراد «اكل» تملك، زيرا غرض از تملك اكل باشد و چون معظم تصرف و تملك براى خوردن است، لذا تعبير به اكل شد. و يا به اعتبار آنكه اين اموال ثمن مأكول واقع شوند مانند قول شاعر:
ذر الاكلين الماء لوما فما ارى
ينالون خيرا بعد اكلهم الماء
اى ثمن الماء سبب گرفتن آنها اموال مردم را چند قول است:
1- رشوه در تخفيف احكام، و مسامحه در شرايع.
2- نزد عوام ادعا مىكردند كه راهى به مرضات الهى براى احدى نيست مگر به خدمت و طاعت ايشان و بذل مال به آنان، و عوام به اين اكاذيب فريب مىخوردند.
3- آيات داله بر وصف حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله را تأويلات فاسده مىنمودند و قلوب عوام را جلب و اموال آنها را مىگرفتند.
4- نزد عوام ادعاى باطل مىكردند كه دين حق نزد آنها، و تقويت دين واجب، و راهى به آن نيست مگر به تقويت احبار و رهبانان، و بايد آنها صاحب مال و شوكت باشند، به اين وسيلهها اموال را از مردم مىگرفتند.
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و منع مىكنند و بازمىدارند مردم را از راه خدا كه دين اسلام و اتباع حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله باشد.
تبصره- غايت مطلوب ناقصين خلق در دنيا، مال و جاه است، و احبار و رهبانان را توصيف نمود كه آنها مشعوفند به اين دو امر، اما مال: و هو قوله «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» و اما جاه: و هو قوله «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» زيرا اگر به حقانيت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله مقرّ بودند هر آينه ملزم بودند
ج5، ص 75
به متابعت او، در اين صورت حكم آنها باطل و احترام آنها زائل مىشد، بدين سبب مبالغه مىكردند در منع از اتباع آن حضرت و القاء شبهات و اقدام به مكر و خدعه براى سدّ مردم از طريق حق و صراط مستقيم:
در كافى: عن عماد بن بشير قال سمعت ابا عبد اللّه عليه السّلام يقول ما ذئبان ضارّيان فى غنم قد فارقها رعاؤها احدهما فى اوّلها و الاخر فى آخرها بافسد فيها من حبّ المال فى دين المسلم «المؤمن» خ ل.
فرمود حضرت صادق عليه السّلام: دو گرگ درنده در رمه گوسفندى كه شبانان آن نباشند يكى از گرگها در اول رمه و ديگرى در آخر، فسادشان شديدتر نيست از حب مال و جاه در دين مسلمانان.
حاصل آنكه: ضرر مال و جاه در دين مسلم، عظيمتر است از دو گرگ درنده در گله گوسفندى كه شبان آن نباشد، زيرا با بودن آن هر آينه منع نمايد هر قدر كه تواند.
تنبيه- غرض آيه شريفه منع مسلمانان است از مصاحبت و مجالست طالبين مال و جاه و تهديد بر آن، و حديث شريف هم تحذير است از طلب مال و جاه و شرف.
بعد از آن توعيد فرمايد صاحبان گنج مال را:
وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ: و آن كسانى كه جمع، و گنج مىكنند طلا و نقره را. وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ: و انفاق ننمايند در راه خدا.
نزد اكثر مفسرين مراد زكات مال است، چنانچه از عبد اللّه عمرو ابن عباس و ضحاك و شعبى بلكه اجماع است به اينكه هر مالى كه زكات آن را داده باشند گنج نيست، اگرچه زير زمين باشد. و هر مالى كه زكات آن ادا نشده گنج است اگرچه روى زمين باشد. نزد جابر بن عبد اللّه انصارى هر مالى كه زكات آن ادا شده گنج نباشد، و شرّ آن به سبب زكات خارج شود. عمار ياسر گويد: قوم عيسى عليه السّلام مائده خواستند، چون عطا فرمود كافر شدند. و قوم صالح طلب ناقه كردند، چون مرحمت نمود كفران ورزيدند. شما را نهى فرمود از گنج طلا و نقره، و شما گنج مىكنيد. مردى گفت: ما گنج نكنيم عمار
ج5، ص 76
گفت: بلى، براى آن جنگ و يكديگر را مىكشيد.
الشيخ فى اماليه باسناده. قال قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لمّا نزلت هذه الاية: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ- الاية» كلّ مال يؤدّى زكاته فليس بكنز و ان كان تحت سبع ارضين و كلّ مال لا يؤدّى زكاته فهو كنز و ان كان فوق الارض.
شيخ طوسى رحمه اللّه روايت نموده كه فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله وقت نزول اين آيه شريفه: هر مالى كه زكات آن داده شود گنج نيست، گرچه زير طبقه هفتم زمين باشد. و هر مالى كه زكات آن ادا نشده گنج است، اگرچه روى زمين باشد.
حاصل آنكه كسانى كه زكات مال را ندهند، فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ: پس بشارت بده آنها را به عذابى دردناك.
لطيفه- استعمال بشارت در مقام انذار به جهت اهانت و توبيخ است، چنانچه در عرف نسبت به توعيد كسى گويند تحيت او زدن، و اكرام او فحش باشد، و در موقع تنبيه گويند: غذائى براى او مهيا شده كه يك وجب روغن دارد. و ايضا بشارت عبارت است از خبرى كه مؤثر در قلب و به سبب آن تغيير كند وجه بشره، و اين شامل است هر چه را كه تغيير دهد بشره را بواسطه فرح باشد يا به سبب غم. در مجمع: ابو الجعد روايت نموده: چون اين آيه نازل شد.
قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تبّا للذّهب تبّا للفضّة حضرت سه مرتبه فرمود: ملازم بدارد خسران را براى طلا و نقره. اصحاب پيغمبر را گرانآمد، عمر سؤال نمود: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، چه مال را سرمايه قرار دهيم؟ فقال صلّى اللّه عليه و آله لسانا ذاكرا و قلبا شاكرا و زوجة مؤمنة تعين احدكم على دينه. فرمود: زبانى مشغول به ذكر الهى، و قلبى شاكر به نعم سبحانى، و زن مؤمنه كه معين شما باشد در دين.
نكات ادبيه- «وَ لا يُنْفِقُونَها» افراد ضمير نه تثنيه به سه وجه است: 1- راجع به معنى كه كنوز و اموال و اعيان، طلا و نقره باشد، زيرا طلا و نقرههاى بسيار در دست مردمان گنجها باشد. دوم- ضمير راجع به زكات و معنى انفاق اخراج
ج5، ص 77
باشد، يعنى زكات نمىدهند بلكه منع نمايند. پس وعيد تعلق دارد به منع زكات نه جمع مال. سيم- ضمير راجع به فضه و اكتفا شد به يكى و اقرب فضه باشد، يا به سبب زيادتى آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ (34) يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (35)
ترجمه
اى آنانكه ايمان آورديد همانا بسيارى از علماء يهود و عباد نصارى هر آينه ميخورند مالهاى مردم را بباطل و بازميدارند از راه خدا و آنانكه دفينه مىكنند طلا و نقره را و انفاق نمىكنند آنرا در راه خدا پس مژده ده آنها را بعذابى دردناك
روز كه افروخته شود آنها در آتش جهنم پس داغ كرده شود بآنها پيشانيهاشان و پهلوهاشان و پشتهاشان اينست آنچه دفينه كرديد براى خودتان پس بچشيد آنچه را كه بوديد دفينه ميكرديد.
تفسير
احبار جمع حبر بمعنى عالم است و در علماء يهود استعمال ميشود و رهبان جمع راهب بمعنى عابد است و در روحانيون نصارى شايع شده و بسيارى از اين دو فرقه از رشوه در احكام و وساطتهاى بيجا و تخفيف شرايع و امثال اينها ارتزاق مينمايند و مانع ميشوند از آنكه مردم عوام از اين دو ملت قبول اسلام نمايند چون اسلام مردم بر ضرر دنيوى آنها تمام ميشود و غالبا منافع ساليانه آنها كه از طرق حرام بدست آورده اند زائد بر مخارج آنها است لذا ذخيره مينمايند و همچنين مسلمانانيكه انفاق نميكنند از اموال خود مقدار واجب را از زكوة و خمس و ساير مصارف واجبه و ذخيره و دفينه
جلد 2 صفحه 577
مينمايند طلا و نقره را بايد آنها را بشارت داد بعذاب دردناك و لفظ بشارت كه مراد از آن اخبار است براى طعنه بآنها است كه انتظار خير از آنمال داشتند و ضمير در لا ينفقونها راجع بكنوز است كه از يكنزون مستفاد ميشود و روز عذاب قيامت است كه پولهاى طلا و نقره ذخيره شده را در آتش جهنم داغ مىكنند و بر پيشانىهاى گره زده بر روى فقير و مستحق و بر پهلوهاى منحرف از آنها و پشتهائى كه بايشان نمودهاند مىنهند و ميگويند اينها همانست كه براى خودتان ذخيره نموده بوديد در دنيا بچشيد لذّت آنها را در امالى از پيغمبر (ص) روايت نموده كه چون اين آيه نازل شد فرمود هر مالى كه زكوة آن داده شده است كنز نيست اگر چه زير زمين باشد و هر مالى كه زكوة آن داده نشده است كنز است اگر چه روى زمين باشد و در بعضى از روايات بدو هزار درهم و در بعضى بچهار هزار تقدير شده و شايد تفاوت بحسب حال اشخاص و بلاد و ازمان باشد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الأَحبارِ وَ الرُّهبانِ لَيَأكُلُونَ أَموالَ النّاسِ بِالباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَ لا يُنفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَلِيمٍ (34)
اي كساني که ايمان آوردهايد بدانيد که بسيار از علماء يهود و نصارا و عبّاد و زهاد آنها ميخورند اموال مردم را و بناحق تصرف ميكنند و جلوگيري ميكنند آنها
جلد 8 - صفحه 212
را از راه خدايي و دين حق اسلامي و كساني که ذخيره ميكنند طلا و نقره را و انفاق در راه خدا و دين حق نميكنند پس بشارت ده آنها را بعذاب دردناك.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين براي تنبّه آنها است که فريب علماء و زهاد اهل كتاب را نخوريد که اينها مقام علميت آنها و عبادت آنها از روي حقيقت و واقعيت نيست بدانند إِنَّ كَثِيراً مِنَ الأَحبارِ که مراد كهنه يهود و اساقفه نصاري است و الرهبان که مراد كنارهگيري از آباديها و در بيابانها و كوهها ديري و مركزي اختيار ميكنند بعنوان اينكه ما ميخواهيم فارغ البال مشغول بعبادت باشيم و خود را از اشتغالات دنيوي و معاشرت با اهل دنيا نجات دهيم، و تعبير بكثير براي اينست که ممكن است در افراد نادره از آنها يك حقيقت و واقعيتي باشد.
لَيَأكُلُونَ أَموالَ النّاسِ مراد عوام و جهال و فسّاق يهود و نصاري است بالباطل يا بعنوان رشوه در حكم يا بعنوان گناه بخشان يا به عنوان ذبيحه و امثال اينها که اگر با آنها اندك معاشرتي داشته باشيد ميبينيد که ثروت و مكنت اينها از تمام طبقات آنها بيشتر و احترام آنها زيادتر است.
وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ بشاراتي که در كتب آنها است بر عوام مخفي ميكنند و اگر برخوردي كردند عوام توجيه ميكنند و ميگويند آن نبي موعود هنوز نيامده و بايد از بني اسرائيل باشد و در آخر الزمان ميآيد و نميگذارند مردم بيايند و حقايق اسلام را درك كنند و سعادتمند شوند.
وَ الَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ سپس خداوند بنحو عموم که اختصاص باحبار و رهبان نداشته باشد و شامل جميع طبقات از مشركين و كفار و مسلمين شود ميفرمايد كساني که جمعآوري مال دنيا ميكنند بخصوص از طرق غير مشروعه و تعبير بكنز و ذهب و فضه از باب مثال است چون سابقا پول رواج طلا و نقره بوده
جلد 8 - صفحه 213
و از خوف سرقت و عدم امنيت زير خاك ميكردند و الا شامل اسكناس و چك و سپرده ببانكها ميشود و لو بتنقيح مناط قطعي.
وَ لا يُنفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللّهِ شامل انفاقات واجبه مثل زكاة و خمس و كفّارات و نذور و ديات و ديون و حج و وصايا و امثال اينها، و مندوبه مثل صله رحم و دستگيري از فقراء و مساكين و شعائر اسلامي و حفظ نفوس مسلمين و اعلاء كلمه اسلام و صرف جهاد في سبيل اللّه و امثال اينها که بسا واجب ميشود فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَلِيمٍ تعبير ببشارت با اينكه مناسب بود بفرمايد فانذرهم يك نوع سرزنش است چنانچه در تعبيرات عرفي بسيار است و مكرر گفتهايم
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 34)- کنز ممنوع است! در آیات گذشته سخن از اعمال شرک آمیز یهود و نصاری بود که برای دانشمندان خود یک نوع الوهیت قائل بودند، در این آیه میگوید: آنها نه تنها مقام الوهیت را ندارند بلکه صلاحیت رهبری خلق را نیز دارا نیستند، بهترین گواه این سخن خلافکاریهای گوناگون آنهاست، روی سخن را به مسلمانان کرده، میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! بسیاری از علمای اهل کتاب و راهبان، اموال مردم را به باطل میخورند، و خلق را از راه خالق باز میدارند» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
آنها به صورتهای مختلفی اموال مردم را بدون مجوز و از طریق باطل میخورند.
ج2، ص199
یکی این که: حقایق تعلیمات آیین مسیح (ع) و موسی (ع) را کتمام میکردند تا مردم به آیین جدید (آیین اسلام) نگروند و منافع آنها به خطر نیفتد و هدایایشان قطع نشود.
و دیگر این که: با گرفتن «رشوه» از مردم حق را باطل و باطل را حق میکردند و به نفع زورمندان و اقویا حکم باطل میدادند.
یکی دیگر از طرق نامشروع درآمدشان این بود که به نام «بهشت فروشی» و یا «گناه بخشی» مبالغ هنگفتی از مردم میگرفتند.
و اما جلوگیری کردنشان از راه خدا روشن است زیرا آیات الهی را تحریف میکردند و یا به خاطر حفظ منافع خویش مکتوم میداشتند.
سپس قرآن به تناسب بحث دنیاپرستی پیشوایان یهود و نصاری به ذکر یک قانون کلی در مورد ثروت اندوزان پرداخته، میگوید: «و کسانی که طلا و نقره را جمعآوری و گنجینه و پنهان میکنند و در راه خدا انفاق نمینمایند آنها را به عذاب دردناکی بشارت ده» (وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).
آیه فوق صریحا ثروتاندوزی و گنجینه سازی اموال را تحریم کرده است و به مسلمانان دستور میدهد که اموال خویش را در راه خدا، و در طریق بهرهگیری بندگان خدا به کار اندازند، و از اندوختن و ذخیره کردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به شدت بپرهیزند، در غیر این صورت باید منتظر عذاب دردناکی باشند.
این عذاب دردناک تنها کیفر شدید روز رستاخیز نیست بلکه مجازاتهای سخت این دنیا را که بر اثر به هم خوردن موازنه اقتصادی و پیدایش اختلافات طبقاتی دامان فقیر و غنی را میگیرد نیز شامل میشود.
جمع ثروت تا چه اندازه «کنز» محسوب میشود؟
طبق بسیاری از روایات آنچه واجب است، پرداختن زکات سالانه است و نه غیر آن. بنابراین هرگاه انسان اموالی را جمعآوری کند و هر سال مرتبا مالیات اسلامی آن یعنی زکات را بپردازد مشمول آیه فوق نخواهد بود.
ج2، ص200
از جمله در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: هنگامی که آیه فوق نازل شد کار بر مسلمانان مشکل گردید و گفتند: با این حکم هیچ یک از ما نمیتواند چیزی برای فرزندان خود ذخیره کند و آینده آنها را تأمین نماید ... سر انجام از پیامبر سؤال کردند، پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «خداوند زکات را واجب نکرده است مگر به خاطر این که باقیمانده اموال شما برای شما پاک و پاکیزه باشد، لذا قانون ارث را در باره اموالی که بعد از شما میماند قرار داده است» یعنی اگر گردآوری مال بکلی ممنوع بود قانون ارث موضوع نداشت.
ولی روایات دیگری در منابع اسلامی مشاهده میکنیم که مضمون آن با تفسیر فوق ظاهرا و در بدو نظر سازگار نیست، از جمله از علی علیه السّلام نقل شده که فرمود:
«هرچه از چهار هزار (درهم)- که ظاهرا اشاره به مخارج یک سال است- بیشتر باشد «کنز» است خواه زکاتش را بپردازند یا نه، و آنچه کمتر از آن باشد نفقه و هزینه زندگی محسوب میشود، بنابراین ثروت اندوزان را به عذاب دردناک بشارت ده».
از بررسی مجموع احادیث به ضمیمه خود آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که در شرایط عادی و معمولی یعنی در مواقعی که جامعه در وضع ناگوار و خطرناکی نیست و مردم از زندگانی عادی بهرهمندند پرداختن زکات کافی است و باقیمانده کنز محسوب نمیشود.
و اما در مواقع فوق العاده و هنگامی که حفظ مصالح جامعه اسلامی ایجاب کند حکومت اسلامی میتواند محدودیتی برای جمعآوری اموال قائل شود و یا بکلی همه اندوختهها و ذخیرههای مردم را برای حفظ موجودیت جامعه اسلامی مطالبه کند.
نکات آیه
۱ - خداوند، از فساد مالى و انحراف بسیارى از احبار و راهبان (پیشوایان دینى یهود و نصارا) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد. (یأیها الذین ءامنوا إن کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أمول الناس بالبطل)
۲ - بسیارى از عالمان دینى یهود و نصارا، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع، تصاحب مى کردند. (إن کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أمول الناس بالبطل)
۳ - خوشبینى مسلمانان صدر اسلام، نسبت به پیشوایان دینى یهود و نصارا (یأیها الذین ءامنوا إن کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أمول الناس بالبطل) افشاى چهره عالمان دینى یهود و نصارا براى مسلمانان (یا أیها الذین آمنوا) - که متضمن هشدار به ایشان است - بیانگر این حقیقت است که: مسلمانان از ماهیت خطر پیشوایان دینى اهل کتاب آگاهى نداشتند بلکه بر عکس به آنان خوشبین بودند.
۴ - عالمان دینىِ دنیاطلب، عناصرى نامطمئن و غیر قابل اعتماد (إن کثیراً من الأحبار ... لیأکلون أمول الناس بالبطل)
۵ - اصل مالکیت مردم بر اموال، اصلى پذیرفته شده در اسلام (لیأکلون أمول الناس)
۶ - تصاحب اموال مردم با اسباب غیر مشروع، حرام است. (إن کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أمول الناس بالبطل)
۷ - بسیارى از احبار و راهبان (پیشوایان دینى یهود و نصارا) عوامل انحراف مردم و بازدارنده آنان از راه خدا بودند. (إن کثیراً من الأحبار و الرهبان ... و یصدون عن سبیل اللّه)
۸ - تلاش احبار و راهبان، در بازداشتن مردم از راه خدا، در راستاى دستیابى به مطامع دنیوى خویش (لیأکلون أمول الناس بالبطل و یصدون عن سبیل اللّه) با توجّه به ارتباط و پیوستگى «یصدون» با «یأکلون» برداشت فوق استفاده مى شود.
۹ - حرمت ثروت اندوزى و انفاق نکردن آن در راه خدا (و الذین یکنزون الذهب و الفضة ... فبشرهم بعذاب ألیم)
۱۰ - آنان که طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا، امتناع مىورزند، مستحق عذابى دردناکند. (و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل اللّه فبشرهم بعذاب ألیم)
۱۱ - انفاق دارایی--ها در راه جنگ و جهاد، واجب و امت-ناع ورزی--دن از آن، در پى دارنده عذاب دردناک دوزخ است. (و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل اللّه فبشرهم بعذاب ألیم) برداشت فوق با توجّه به این حقیقت است که آیه شریفه به دنبال آیات مربوط به جنگ و جهاد قرار گرفته است.
۱۲ - انباشتن و نهان کردن ثروت و محروم ساختن جامعه از منافع آن، حرام و داراى عقوبتى است دردناک. (و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل اللّه فبشرهم بعذاب ألیم)
۱۳ - در راه خدا بودن، ملاک ارزش انفاق (و لا ینفقونها فى سبیل اللّه)
۱۴ - زراندوزان، اهل جهنمند. (فبشرهم بعذاب ألیم)
روایات و احادیث
۱۵ - «لما نزلت هذه الآیة«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل اللّه ... » قال رسول اللّه (ص): ... کل مال لا تؤدّى زکاته فهو کنز و ان کان فوق الأرض ;[۲] هنگامى که آیه «کنز» نازل شد رسول خدا (ص) فرمود: ... هر مالى که زکات آن داده نشود، کنز است اگر چه روى زمین باشد».
۱۶ - معاذ بن کثیر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مى فرمود: « ... إذا قام قائمنا حرّم على کلّ ذى کنز کنزه حتّى یأتیه به فیستعین به على عدوّه و هو قول اللّه عز و جل فى کتابه: «و الذین یکنزون الذّهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل اللّه فبشّرهم بعذاب ألیم» ;[۳] ... هنگامى که قائم ما قیام کند بر هر صاحب کنزى، کنزش را ممنوع مى کند تا اینکه آن را بیاورد و حضرت، به وسیله آن بر ضد دشمن خود کمک بگیرد و این سخن خدا در کتاب اوست که فرمود: کسانى را که زر و سیم گنجینه مى کنند و آن را در راه خدا انفاق نمى کنند، به عذاب دردناکى بشارت ده ... ».
۱۷ - از رسول خدا (ص) روایت شده است: « ... من رفع دیناراً أو درهماً أو تبراً أو فضة لا یعده لغریمه و لا ینفقه فى سبیل اللّه فهو کنز یکوى به یوم القیامة ;[۴] کسى که درهم و دینار (پول رایج) یا طلا و نقره اى را ذخیره کند، - بدون اینکه براى طلبکار کنار بگذارد - و آن را در راه خدا انفاق نکند این مال کنز است و در قیامت، به وسیله آن داغ زده مى شود».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۵، ۶، ۹، ۱۱، ۱۲
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۳
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳
- امام مهدى (ع): امام مهدى (ع) و ثروت اندوزان ۱۶
- انحراف: عوامل انحراف ۷
- انسان: حقوق انسان ۵
- انفاق: احکام انفاق ۹، ۱۱ ; ارزش انفاق ۱۳ ; انفاق در راه جهاد ۱۱ ; انفاق واجب ۱۱ ; حرمت ترک انفاق ۹ ; عذاب تارکان انفاق ۱۰ ; کیفر ترک انفاق ۱۱
- تصرفات: تصرفات حرام ۶
- ثروت: احکام ثروت اندوزى ۱۲ ; حرمت ثروت اندوزى ۹، ۲۲ ; کیفر ثروت اندوزى ۱۲
- ثروت اندوزان: عذاب ثروت اندوزان ۱۰، ۱۶ ; فرجام ثروت اندوزان ۱۴
- جهنمیان: ۱۴
- خدا: هشدارهاى خدا ۱
- سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۱۳ ; ممانعت از سبیل اللّه ۷، ۸
- طلااندوزى: کیفر طلااندوزى ۱۰
- عذاب: اهل عذاب ۱۰ ; عذاب با نقره داغ ۱۷ ; عذاب دردناک ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; مراتب عذاب ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; موجبات عذاب ۱۱
- علما: بى اعتبارى علماى دنیاطلب ۴
- علماى مسیحیت: اضلال علماى مسیحیت ۷ ; اکثریت علماى مسیحیت ۲ ; انحراف علماى مسیحیت ۱ ; جرایم علماى مسیحیت ۲ ; حرامخوارى علماى مسیحیت ۲ ; خطر علماى مسیحیت ۱ ; دنیاطلبى علماى مسیحیت ۸ ; غصب علماى مسیحیت ۲ ; فساد مالى علماى مسیحیت ۱
- علماى یهود: اضلال علماى یهود ۷ ; اکثریت علماى یهود ۲ ; انحراف علماى یهود ۱ ; جرایم علماى یهود ۲ ; حرامخوارى علماى یهود ۲ ; خطر علماى یهود ۱ ; دنیاطلبى علماى یهود ۸ ; غصب علماى یهود ۲ ; فساد مالى علماى یهود ۱
- کنز: کیفر کنز ۱۰ ; مراد از کنز ۱۷ ; مقدار کنز ۱۵
- مالکیت: احکام مالکیت ۵، ۶ ; مالکیت شخصى ۵
- مؤمنان: هشدار به مؤمنان ۱
- محرمات: ۶، ۹، ۱۲
- مسلمانان: مسلمانان صدر اسلام و علماى مسیحیت ۳ ; مسلمانان صدر اسلام و علماى یهود ۳
- نقره اندوزى: کیفر نقره اندوزى ۱۰
- واجبات: ۱۱
منابع
- ↑ شیخ بزرگوار در کتاب امالى از ابوالمفضل نقل نماید که گفت: وقتى که این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: هر کس که زکات خویش را بدهد اموال او کنز نخواهد بود. اگر چه در زیر هفت طبقه زمین پنهان باشد و هر کس که زکات مال خود را نپردازد اموال او کنز و گنج محسوب خواهد گردید اگرچه در زیرزمین پنهان نشده و در روى زمین باشد».
- ↑ امالى شیخ طوسى، ج ۲، ص ۱۳۳ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۱۳، ح ۱۳۰.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۶۱، ح ۴ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۱۳- ، ح ۱۲۹.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۸۱.