البينة ٣
کپی متن آیه |
---|
فِيهَا کُتُبٌ قَيِّمَةٌ |
ترجمه
البينة ٢ | آیه ٣ | البينة ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کُتُبٌ»: جمع کِتاب. به معنی مکتوب، نوشتهها (نگا: انبیاء / . «قَیِّمَةٌ»: درست. پرارزش (نگا: توبه / ، یوسف / ، کهف / .
تفسیر
- آيات ۱ - ۸ سوره بيّنه
- تفسير آيه: «لم يكن الّذين كفروا من أهل الكتاب ...» كه گفته شده ازمشكل ترين آيات قرآنى است
- موارد استعمال واژۀ «كتاب» و مراد از اين كه فرمود: در صحف مطهّره اى كه پيامبر «ص» تلاوت مى كند، «كتب قيّمة» هست
- بيان اين كه كتب آسمانى براى عموم بشر آورده شده و آيه «و ما تفرّق الّذين أوتواالكتاب ...»، حكايت حال مشركان نيز هست
- بيان مفاد جملۀ «و ذلك دين القيّمة»
- بهترين مردم و بدترين مردم
- (چند روايت در این که مراد از «خيرالبريّه: بهترين مردم»، اميرمؤمنان «ع» و شيعيان اويند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ «1» رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً «2» فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ «3» وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ «4»
كسانى كه كفر ورزيدند از اهل كتاب و مشركان، (از راه انحرافى خود) دست برندارند تا آنكه دليل روشنى برايشان بيايد. پيامبرى از سوى خدا كه كتاب (آسمانى) را تلاوت كند. در آنها نوشتههايى استوار و با ارزش است. كسانى كه به آنان كتاب داده شد، متفرّق نشدند مگر بعد از آنكه برهان روشن برايشان آمد.
نکته ها
«بينة» به معناى دليل روشن است كه به واسطه آن حق از باطل آشكار گردد.
«قَيِّمَةٌ» به معناى مستقيم، محكم، ارزشمند و گرانبهاست. «قيم» به كسى گويند كه دلسوز است و به مصالح ديگران قيام مىكند. حرف تاء در كلمه «قَيِّمَةٌ» براى مبالغه است نظير علّامة، نه تأنيث.
اين آيه را دو گونه تفسير كردهاند: طبق يك تفسير سخن از بىوفائى و عدم صداقت اهل كتاب و مشركان است و در تفسير ديگر سخن از اتمام حجت براى آنان است.
ادعاى كفار اين بود كه تا دليل روشنى به ما نرسد، در راه خود باقى هستيم، ولى بعد از آن كه
جلد 10 - صفحه 555
دليل روشنى رسيد، باز هم در راه خود باقى ماندند و جز عدهاى ايمان نياوردند. شبيه اين مضمون، در آيه 89 سوره بقره آمده است كه قبل از ظهور اسلام در انتظار آمدن پيامبر جديدى بودند و به خود نويد مىدادند، ولى «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا» همين كه آمد براى آنان چيزى را كه مىشناختند نپذيرفتند.
«صحف» جمع «صحيفة» است. گويا هر بخش از كتاب آسمانى به تنهايى صحيفهاى است. تورات يك كتاب است ولى قرآن در باره آن مىفرمايد: «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى» «1»
پیام ها
1- بدون دليل روشن انتظار نداشته باشيد كه مردم دست از عقيده و راه خود بردارند. لَمْ يَكُنِ ... مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ
2- در اتمام حجّت، كفّار و مشركان از يكديگر جدا نيستند. خداوند براى همه مردم، چه كفّار و چه مشركان، با فرستادن بيّنه، اتمام حجّت مىكند. «تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ»
3- از اهل كتاب توقع بيشترى است. (با اينكه در آيه اول سخن از اهل كتاب و مشركان بود ولى در آيات بعد انتقاد تنها از اهل كتاب است.) «وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ»
4- اتمام حجت خداوند از طريق پيامبرى آسمانى و كتاب پاك است. رَسُولٌ ...
يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً
5- قرآن از هر خطا و انحراف و لغو و باطل وتحريف دور است. «صُحُفاً مُطَهَّرَةً»
6- در قرآن، دستورات قوام بخش است. «2» «فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ»
7- قرآن هم خود كتابى معتدل و دور از اعوجاج است «3» و هم سبب اعتدال و
«1». اعلى، 19.
«2». كلمه «كُتب» مىتواند به معناى دستورات دينى باشد، نظير آيه «كتب عليكم الصيام» كه كتاب به معناى دستور است.
«3». اگر «قيمة» را به معناى ثابت و پايدار و به اصطلاح ادبى فعل لازم بدانيم.
جلد 10 - صفحه 556
قوام جامعه است. «1» «قَيِّمَةٌ»
8- با وجود هواى نفس، علم و دانش مشكلگشا نيست. اهل كتاب حق را به روشنى فهميدند ولى به خاطر هواهاى نفسانى، دستخوش تفرقه شدند. وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ «3»
فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ: در آن صحف نوشتههائى است راست و درست و ناطق به حق كه آن مواعظ و احكام است، يا قرآن مشتمل است بر معانى كتب متقدمه آسمانى. پس قرآن تالى كتب قيمه باشد. چنانچه فرموده (مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ)* «3» يا در قرآن است كتب قيمه. يعنى مشتمل است بر انواع از علوم هر نوع از آن كتابى است. يا مراد كتب قيمه، يعنى مستقيمه عادله بدون اعوجاج، مبين نمايد حق را از باطل، خلاصه معنى آنكه اهل كتاب و مشركان بر دين خود بودند تا پيغمبر بيامد و ايشان را به ايمان دعوت نموده بعضى از آنها كه تارك جحود و عناد بودند و طالب حق، به شرف ايمان مشرف شدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ «1» رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً «2» فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ «3» وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ «4»
وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ «5» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ «6» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ «7» جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ «8»
ترجمه
نبودند آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و بت پرستان منفكّ از دين خودشان تا آنكه بيايد آنها را دليل روشنى
و آن پيغمبرى باشد از جانب خداوند كه تلاوت نمايد صحيفههاى پاكيزه را
كه در آنها نوشتههائى است راست و درست
و متفرّق نشدند آنانكه داده شدند كتاب را مگر بعد از آنكه آمد آنها را دليل روشنى
و مأمور نشدند مگر آنكه پرستش نمايند خدا را با آنكه خالص كنندگان باشند براى او كيش خويش را و حق جويان باشند و برپا دارند نماز را و بدهند زكوة را و اين كيش ملت راست و درست است
همانا آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و بت پرستان در آتش جهنّم ميباشند با آنكه مخلّدند در آن آن گروه آنان بدترين خلقند
همانا آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را آن جماعت ايشان بهترين خلقند
پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهاى اقامت دائمى است كه جارى ميشود در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آن هميشه خشنود شد خدا از ايشان و خشنود شوند از او آن براى كسى است كه ترسيد از پروردگار خود.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه بنابر نقل بعضى اشاره فرموده بقرار
جلد 5 صفحه 417
دادى كه بين اهل كتاب كه مسلّم از آن يهود و نصارى ميباشند و بت پرستان واقع شده بود قبل از ظهور اسلام كه هر يك از آن فرق بدين خودشان باقى باشند تا پيغمبرى كه يهود و نصارى ميگفتند در تورية و انجيل بشارت بآمدن آن داده شده با ذكر علامات بيايد و آن حجّت واضحى باشد بر بطلان دين آنها و لذا ميفرمايد نبودند كفّار اهل كتاب و بت پرستان منفكّ و متفرّق از يكديگر بلكه بودند متّفق و متّحد در بقاء بر دينشان تا بيايد آنها را دليل واضحى كه آن پيغمبرى است از جانب خدا كه تلاوت مينمايد مضامين كتب سماوى را كه پاك است از باطل و دروغ و دست ناپاك بآن نميرسد و در آن كتب مطالبى مكتوب شده كه راست و درست و عدل و قويم و مستقيم است و چون خداوند پيغمبر آخر الزمان را مبعوث برسالت فرمود اهل كتاب هم كه حجّت از طرف خداوند بر آنها تمام شده بود براى آنكه علائم و اوصافى را كه خداوند در كتب آنها براى آن پيغمبر ذكر فرموده بود در آن حضرت مشاهده نمودند در نبوّت او اختلاف نمودند و متفرّق شدند از يكديگر بعضى ايمان آوردند و قبول اسلام نمودند و بعضى بحال كفر باقى ماندند با آنكه امر نفرموده بود آن پيغمبر از جانب خداوند بآنها مگر آنكه پرستش نمايند خداى يگانه را در حاليكه خالص نموده باشند دين خودشان را براى او از شرك و بت پرستى و مايل شده باشند از اديان باطله بدين حقّ اسلام و برپا دارند نماز را و بدهند زكوة مالشان را و اين دين كه توحيد خداوند و اخلاص عبادت براى او است دين ملت راست و درست و شريعت حقّه الهيّه و كتب سماويّه است كه تمام انبيا براى ترويج آن آمدهاند چون قيّمه صفت ملّت يا شريعت يا كتب است كه حذف شده همانا آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و بت پرستان و كسانيكه مرتدّ شدند از حكم قرآن و كافر شدند و مخالفت نمودند با امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه قمّى ره نقل نموده جايگاه آنها در آتش جهنّم است و هميشه در آن خواهند بود و آن گروه بدترين خلق خدايند و همانا آنانكه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام زمان و روز جزا و اعمال صالحه بجا آوردند آن گروه بهترين خلق خدايند و قمّى ره نقل نموده كه در شأن آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد و در امالى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه
جلد 5 صفحه 418
ما نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم پس آمد على بن ابى طالب عليه السّلام و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آمد نزد شما برادر من پس متوجه بكعبه شد و بدست اشاره نمود و فرمود قسم بخدائى كه جان من در دست قدرت او است همانا اين و شيعيان او كاميابانند در روز قيامت پس فرمود همانا او اول مؤمن از شما است بمن و وفا كنندهترين شما است بعهد خدا و نيكو- ترين قيام كنندگان شما است بامر خدا و عادلترين شما است در رعيّت و برترين شما است براستى و درستى و بزرگترين شما است نزد خداوند در مزيّت پس نازل شد ان الّذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرّيه و بعد از اين هر وقت على عليه السّلام مىآمد اصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگفتند آمد خير البريّه و در چند روايت ديگر از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه با امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آن حضرت تطبيق شده و در محاسن از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها شيعيان ما اهل بيتند و خداوند ميفرمايد جزاى ايشان نزد پروردگارشان بهشتهاى اقامت دائمى است كه جارى ميشود در آنها نهرها مخلّدند در آنها هميشه خشنود شد خدا از آنان بعقائد و اعمالشان و خشنود شدند ايشان از خدا بپاداش و نعيم جاودان اين خشنودى براى كسى است كه ترسيد از پروردگار خود در دنيا و آن موجب شد كه بوظايف بندگى قيام نمود و موجبات خشنودى خدا و خود را فراهم كرد و در روايت كافى از امام صادق عليه السّلام نيل باين مقام كه خشنودى بنده از خدا و خشنودى خدا از او است و وصول ببهشت در برزخ و قيامت با هر گونه اعزاز و كرامت بشيعيان وعده داده شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره لم يكن را قرائت نمايد از شرك برى و داخل در دين محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميشود و خداوند او را مؤمن مبعوث و حسابش را آسان خواهد فرمود.
جلد 5 صفحه 419
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ «3»
در اينکه صحف مطهره كتابهايي است که برجا و برپا است و بقويمترين راهها قيام فرموده. يكي از امتيازات قرآن مجيد با كتب و صحف انبياء سلف اينکه است که صحف انبياء سلف مثل صحف آدم و نوح و ادريس و هود و صالح و ابراهيم و ساير انبياء که هيچ اثري از آنها باقي نمانده فقط اشاراتي در قرآن بآنها شده و اما الواح تورات و اسفار آن و زبور داود و انجيل عيسي يك اسم از آنها در نزد يهود و نصاري باقي مانده و تحريف شده و اصلش از بين رفته که ما مكررا اشاره كردهايم و در مجلد اول كلم الطيب با مدارك صحيح که نتوانند يهود و نصاري انكار كنند مگر از روي عناد و عصبيت باشد مفصلا بيان كردهايم.
و اما قرآن مجيد در حفظ الهي از زمان صدور الي يومنا هذا و الي يوم القيامه باقي و ثابت است و احدي از يهود و نصاري و مجوس و مشركين نتوانستند انكار كنند که اينكه فعلا در دست ما است قرآن محمّد (ص) نيست انكار آنها اينکه است که رسالت آن حضرت را منكر هستند و قرآن او را افتري ميگويند لذا ميفرمايد: إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ حجر آيه 9.
جلد 18 - صفحه 187
مصطفي را وعده داد الطاف حقبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- صحیفههائی که «در آن نوشتههای صحیح و پرارزشی باشد» ولی هنگامی که آمد ایمان نیاوردند مانند اهل کتاب! (فیها کتب قیمة).
نکات آیه
۱ - صفحات قرآن، گنجینه نوشته هایى استوار و به دور از اعوجاج و انحراف (فیها کتب قیّمة) «کتاب» (مفرد «کتب») مصدرى است که در معناى اسم مفعول آن (مکتوب) به کار رفته است. بنابراین «فیها کتب»; یعنى، در صحیفه هاى مطهر، نوشته هایى متعدد وجود دارد. «قیّمة»، داراى دو معنا است: ۱. به صورت متعدى و با مفعولى محذوف; یعنى، قوام بخش و برپادارنده جامعه; ۲. به صورت لازم; یعنى، با استقامت و اعتدال و خالى از کجى و اعوجاج. برخى این کلمه را جمع دانسته اند (مجمع البیان); ولى بیشتر اهل لغت و تفسیر مفرد بودن آن را پذیرفته اند.
۲ - قرآن، در برگیرنده قوانینى نظام بخش و حافظ مصالح مردم (فیها کتب قیّمة) «قیِّم» هر چیز، برپادارنده و قوام بخش آن است (لسان العرب). فعل «کَتَبَ»; یعنى، حکم و قضاوت کرد و ملزم ساخت (مصباح). بنابراین مراد از «کُتُب» در آیه شریفه، ممکن است مجموعه حکم ها و الزام هاى الهى باشد.
۳ - وجود معارف استوار و قوام بخش در قرآن، نشانِ تمام بودن حجت بر کافران با ابلاغ آن از سوى پیامبر(ص) است. (حتّى تأتیهم البیّنة . رسول من اللّه ... فیها کتب قیّمة)
۴ - قرآن، حاوى معارف کتاب هاى آسمانى گذشته است.* (یتلوا صحفًا مطهّرة . فیها کتب قیّمة)
۵ - اهل کتاب و مشرکان، ملزم به ترک کفرِ خویش، پس از ابلاغ معارف استوار و قوام بخش قرآن به آنان (لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة ... فیها کتب قیّمة)
۶ - بعثت پیامبر(ص) همراه با قرآن، تحقّق بخش پیش شرط اهل کتاب و مشرکان براى ترک آیین خویش (لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة . رسول ... فیها کتب قیّمة) برداشت یاد شده، براساس یکى از احتمالاتى است که درباره نخستین آیه بیان شد. در آن احتمال، آیه شریفه، بیانگر ادّعاى کافران دانسته شده بود.
موضوعات مرتبط
- اهل کتاب: عوامل تحقق خواسته هاى اهل کتاب ۶
- قرآن: استحکام قرآن ۱، ۳; تعالیم قرآن ۲; تنزیه قرآن ۱; جامعیت قرآن ۴; قانونمندى قرآن ۲; قرآن و کتب آسمانى ۴; نقش قرآن ۳، ۵، ۶; ویژگیهاى قرآن ۱، ۲، ۴
- کافران: تکلیف کافران ۵; زمینه اتمام حجت با کافران ۳
- کفر: اجتناب از کفر ۵
- محمد(ص): آثار نبوت محمد(ص) ۶; تبلیغ محمد(ص) ۳; نقش محمد(ص) ۳
- مشرکان: تکلیف مشرکان ۵; عوامل تحقق خواسته هاى مشرکان ۶
منابع