الإسراء ٦٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ‌ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ أَحَاطَ بِالنَّاسِ‌ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي‌ أَرَيْنَاکَ‌ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ‌ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي‌ الْقُرْآنِ‌ وَ نُخَوِّفُهُمْ‌ فَمَا يَزِيدُهُمْ‌ إِلاَّ طُغْيَاناً کَبِيراً

ترجمه

(به یاد آور) زمانی را که به تو گفتیم: «پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد؛ (و از وضعشان کاملاً آگاه است.) و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم، فقط برای آزمایش مردم بود؛ همچنین شجره ملعونه [= درخت نفرین شده‌] را که در قرآن ذکر کرده‌ایم. ما آنها را بیم داده (و انذار) می‌کنیم؛ اما جز طغیان عظیم، چیزی بر آنها نمی‌افزاید!»

|و آن‌گاه كه به تو گفتيم: به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد، و خوابى را كه به تو نمايانديم و نيز آن درخت نفرين شده در قرآن را صرفا براى امتحان مردم قرار داديم، و ما آنها را مى‌ترسانيم اما آنها را جز سركشى بزرگ نمى‌افزايد
و [ياد كن‌] هنگامى را كه به تو گفتيم: «به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم، و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛ و ما آنان را بيم مى‌دهيم، ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى‌افزايد.
و (ای رسول ما، به یاد آر) وقتی که به تو گفتیم خدا البته به (همه افعال و افکار) مردم محیط است، و ما رؤیایی را که به تو ارائه دادیم و درختی را که به لعن در قرآن یاد شده (درخت نژاد بنی امیه و همه ظالمان عالم) قرار ندادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم. و ما آنها را می‌ترسانیم و لیکن آیات بر آنها (از فرط شقاوت) جز طغیان بزرگ چیزی نیفزاید.
و [یاد کن] هنگامی را که به تو گفتیم: یقیناً پروردگارت [از هر جهت] به مردم احاطه کامل دارد و آن خوابی را که به تو نشان دادیم و نیز درخت لعنت شده در قرآن را [که مصداقش درخت زقّوم، بنی امیه، طاغیان و یاغیانند] جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را [از عاقبت شرک و کفر] هشدار می دهیم، ولی در آنان جز طغیانی بزرگ نمی افزاید!!
و آنگاه كه تو را گفتيم: پروردگارت بر همه مردم احاطه دارد. و آنچه در خواب به تو نشان داديم و داستان درخت ملعون كه در قرآن آمده است چيزى جز آزمايش مردم نبود. ما مردم را مى‌ترسانيم ولى تنها به كفر و سركشيشان افزوده مى‌شود.
و چنین بود که با تو گفتیم که پروردگارت بر همه مردمان احاطه دارد، و رؤیایی را که به تو نمایاندیم و شجره نفرین شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم، و ایشان را بیم می‌دهیم ولی جز بر طغیان شدید آنان نمی‌افزاید
و [ياد كن‌] آنگاه كه تو را گفتيم: همانا پروردگارت بر مردم احاطه دارد- به قدرت و علم- و آن خوابى را كه به تو نموديم و آن درخت نفرين شده- درخت زقوم- در قرآن را جز براى آزمايش مردم نكرديم- زيرا گفتند آتش درخت را مى‌سوزاند، پس چگونه در آن مى‌رويد-؟! و مى‌ترسانيمشان، ولى آنان را جز سركشى بزرگ نمى‌افزايد.
زمانی (را به یاد آور ای پیغمبر که) به تو گفتیم: پرودگارت احاطه‌ی کامل به مردم دارد و (از وضع آنان کاملاً آگاه است. پس بیباکانه دعوت خود را برسان و بدان که) ما دیداری را که (در شب معراج) برای تو میسّر کردیم و درخت نفرین شده (ی زقّوم را که در ته دوزخ می‌روید و خوراک بزهکاران است و مذکور) در قرآن، جز وسیله‌ی آزمایش مردمان قرار نداده‌ایم. ما ایشان را (با مخاوف دنیا و آخرت) بیم می‌دهیم، ولی چیزی بر آنان جز طغیان و عصیان فراوان نمی‌افزاید.
و چون برایت گفتیم: «به‌راستی پروردگارت به مردم احاطه داشته‌» و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و (نیز) آن درخت لعنت‌شده در قرآن را، جز آزمایشی آتشین برای مردمان قرار ندادیم. و ما بیمشان می‌دهیم، پس ایشان را بجز طغیانی بزرگ نمی‌افزاید.
و هنگامی که گفتیم تو را که پروردگار تو فراگرفته است بر مردم و نگردانیدیم خوابی را که نمودیمت جز آزمایشی برای مردم و آن درخت لعنت شده را در قرآن و می‌ترسانیمشان پس نیفزایدشان مگر سرکشی بزرگ‌

We said to you that your Lord encompasses humanity. We did not make the vision We showed you, except as a test for the people, and the tree cursed in the Quran. We frighten them, but that only increases their defiance.
ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٥٩ آیه ٦٠ الإسراء ٦١
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الرُّؤْیَا»: رؤیت. مشاهده و دیدار. مراد دیدن کردن از چیزهائی است که در شب معراج صورت پذیرفت. «فِتْنَةً»: آزمایش. امتحان. «الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ»: درخت نفرین شده. مراد درخت زقّوم است که خوراک گناهکاران است و در بن دوزخ می‌روید (نگا: صافّات / - ، دخان / و ). علّت تسمیه آن بدین نام، از آن جهت است که چنین درختی نشانه دوری از رحمت خدا و لعنِ خورندگان آن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این آیه موقعى نازل گردید که پیامبر در خواب دید که میمون‌هائى بر منبر او بالا می‌روند، پیامبر از این موضوع رنجیده خاطر گردید و بسیار مغموم شد. خداوند این قسمت از آیه «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَیناک إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» را نازل گردانید و گویند آن‌ها بنى‌امیه بودند.[۱]

سعید بن المسیب گوید: پیامبر در خواب دید که بنى‌امیه مانند میمون بر منبر او بالا و پائین می‌روند این موضوع بر رسول خدا صلى الله علیه و آله گران آمد و بسیار مغموم گردید و از آن به بعد پیامبر را خندان نیافتند سپس این آیه نازل گردید.[۲]

ام هانى گوید: وقتى که در شب معراج رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را سیر و گردش دادند. فرداى آن روز عده اى از قریش که شنیدند، پیامبر را مسخره کردند و از او خواستند که اگر سیر او به طرف بیت المقدس (مسجدالاقصى) درست است وصف و تعریف آنجا را از براى آن‌ها بیان بنماید.

پیامبر تمام اوضاع و احوال و وضع بیت‌المقدس و چگونگى راه‌ها را که در همان یک شب دیده بود از براى آن‌ها تعریف نمود. آن‌ها وقتى این گفتار را مطابق با واقع یافتند، متعجب شدند چون بعضى از آن‌ها به طرف بیت المقدس مسافرت نموده بودند.

ولید بن مغیرة گفت: این شخص ساحرى بیش نیست سپس این قسمت از آیه «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَیناک» نازل گردید[۳] چنان که از حسن بصرى نیز روایت شده است[۴] حسین بن على علیه‌السلام فرماید: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله بسیار مهموم و اندوهگین بود و غم و اندوه پیامبر از اثر رؤیا و خوابى بود که دیده بود به پیامبر گفته شد چرا غمگین مى باشید همانا این رؤیاى شما آزمایشى است از براى مردم[۵] چنانکه مانند این حدیث را از سهل بن سعد نیز نقل کرده اند.[۶]

و راجع به این قسمت آیه «وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» ابن عباس گوید. وقتى که آیه زقوم یعنى آیات ۶۲ سوره صافات و ۵۲ سوره واقعه نازل گردید. طائفه قریش از آن ترسیدند. ابوجهل گفت: آیا می‌دانید منظور محمد از زقوم که شما را از آن ترسانیده است چیست؟ گفتند: نه، گفت: زقوم همان کف شراب است که بر روى آب و شیر هم از آن کف پیدا می‌شود. اگر بدست ما بیاید آن را مى بلعیم و در گلوى خود فرو مى بریم سپس این قسمت از آیه و نیز آیات ۴۳ و ۴۴ سوره دخان «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ، طَعامُ الْأَثِیمِ» نازل گردید.[۷]

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول فرماید. مراد از رؤیاى در آیه را دو قسم گفته اند: اول ابن عباس و حسن بصرى و سعید بن جبیر و قتادة و ابراهیم و ابن جریج و ابن زید و ضحاک و مجاهد گویند: مراد از رؤیت در آیه دیدار و رؤیت عین و چشم است در شبى که پیامبر به طرف بیت المقدّس سیر داده شد.

دوم در روایتى از ابن عباس نقل کنند که منظور از آن، رؤیا و خوابى است که رسول خدا صلی الله علیه و آله دید که بزودى داخل مکه خواهد شد. موقعى بود که مشرکین در حدیبیه از ورود پیامبر به مکه مانع شده بودند، اصحاب گفتند: یا رسول الله به ما وعده داده بودى که ما داخل مسجدالحرام خواهیم شد.

پیامبر فرمود: بلى وعده دادم که امسال وارد خواهیم شد. گفتند: مثل این که مشرکین مانع می‌شوند. فرمود: انشاءالله بزودى داخل مسجدالحرام خواهیم شد و همین رؤیا آزمایشى از براى مردم بوده است از امامین همامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام روایت گردیده که رؤیاى مزبور همان خوابى بود که پیامبر دید از این که میمون‌هائى بر منبر او بالا می‌روند و پائین مى آیند.

خواب مزبور موجبات نگرانى پیامبر را فراهم نمود و مانند آن را نیز سهل بن سعد ساعدى از پدرش و همچنین سعد بن بشار روایت کرده اند سپس جبرئیل آمد و رسول خدا صلی الله علیه و آله را از غلبه بنى‌امیه و صعود و نزول آنان را بر منبر پیامبر خبر داد.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً «60»

و (به يادآور) آنگاه كه به تو گفتيم: همانا پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه نشانت داديم و آن درخت نفرين شده در قرآن را، جز براى آزمايش مردم قرار نداديم. و ما مردم را بيم مى‌دهيم، ولى (هشدار ما) جز طغيان و سركشى بزرگ، چيزى بر آنان نمى‌افزايد.

نکته ها

در آيه‌ى قبل سخن از كشتن ناقه‌ى صالح بود و در اين آيه، سخن از شجره‌ى ملعونه كه قاتل اهل‌بيت پيامبر عليهم السلام بودند.

در روايات مى‌خوانيم كه اهل‌بيت فرمودند: ما كمتر از ناقه‌ى صالح نيستيم، جسارت به ما هلاكت را به دنبال دارد. «1»

در قرآن، چند رؤيا براى پيامبر اسلام بيان شده است: يك رؤيا در آستانه‌ى جنگ بدر، كه خداوند دشمنان را به چشم پيامبر اندك نشان داد، تا مسلمانان سست نشوند. «2» ديگرى‌


«1». بحار، ج 28، ص 206 و ج 50، ص 192.

«2». انفال، 43.

جلد 5 - صفحه 82

رؤياى ورود فاتحانه به مسجدالحرام. «1» و يكى هم خوابى كه در اين آيه مطرح است. دو خواب قبلى پس از هجرت و در مدينه بوده، اما اين خواب در مكّه بوده است. البتّه برخى رؤيا را مربوط به معراج دانسته‌اند، در حالى كه معراج در بيدارى بود و رؤيا ظهور در خواب ديدن دارد.

آن خواب و شجره‌ى ملعونه يكى است، چون نتيجه‌ى واحدى دارد و آن فتنه‌بودن براى مردم است. خداوند اين شجره‌ى ملعونه و اعمالشان را در خواب به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد و فرمود كه اين سبب فتنه‌ى امت توست و با جمله‌ى‌ «إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ»، آن حضرت را دلدارى داد.

«شجرة»، هم به معناى درخت است، هم هر اصلى كه شاخه‌ها و فروعى داشته باشد. لذا به قبيله هم شجره گفته مى‌شود. پيامبر نيز فرمود: من و على از يك شجره‌ايم‌ «أنا و على من شجرة واحدة». «2» به سلسله‌ى نسب و نژاد نيز «شجره‌نامه» گفته مى‌شود. پس شجره‌ى ملعونه، قومى ريشه دارند كه ملعونند.

در آخر اين آيه آمده است كه هشدارهاى الهى نسبت به شجره‌ى ملعونه، نتيجه‌اى جز افزايش طغيان بزرگ اينان ندارد. و «طغيان كبير» تنها يكبار و در همين آيه به كار رفته است. پس بايد در قرآن از يك شجره ملعونه واز قوم و قبيله‌اى سراغ گرفت كه به ظاهر مسلمان، ولى در باطن داراى نفاق وسبب فتنه‌ى مردم‌اند.

در قرآن، امور متعدّدى لعنت شده است، مثل: ابليس، يهود، منافقان، مشركان، علمايى كه حقّ را كتمان كردند، آزاردهندگان پيامبر، امّا تنها منافقانند كه همراه مسلمانان وموجب فتنه آنانند، زيرا ابليس و اهل‌كتاب ومشركين، چهره‌اى روشن دارند، ولى منافقان به ظاهر مسلمان، پيوسته عامل فتنه بوده‌اند. «3»

بعضى پنداشته‌اند شجره‌ى ملعونه، همان «درخت زقّوم» است كه وسيله‌ى عذاب الهى است، ولى چيزهاى ديگرى هم وسيله‌ى عذاب الهى بوده است كه اين نشانه‌ى لعنت شدن‌


«1». فتح، 27.

«2». بحار، ج 38، ص 309.

«3». عميق‌ترين نظر در باره‌ى اين آيه كه با روايات همراه است، در تفسير الميزان آمده است.

جلد 5 - صفحه 83

آن وسيله نيست، مثل رود نيل كه فرعون را غرق كرد، يا فرشتگان كه بر اقوامى عذاب نازل كردند، يا مؤمنان كه در جنگ‌ها بازوى خدا در عذاب و نابودى كفّار بودند. «قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ» «1»

علامه‌ى طباطبايى قدس سره در بحث روايى سوره‌ى قدر، از برجستگان اهل‌سنّت مثل خطيب بغدادى، ترمذى، ابن‌جرير، طبرانى، بيهقى، ابن‌مردويه و از علماى شيعه مثل كلينى صاحب كتاب كافى نقل مى‌كند كه پيامبراكرم در خواب، بالا رفتن بوزينگان را از منبر خود ديد و بسيار غمگين شد. جبرئيل نازل شد. حضرت خواب خود را بر او بيان كرد. جبرئيل به آسمان رفت و چون برگشت، اين آيات را با خود آورد: «أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ. ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ. ما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ» «2» آيا نمى‌بينى كه اگر ما ساليانى آنان را بهره‌مند سازيم، سپس عذابى كه به آنان وعده داده شده، سراغشان آيد، بهره‌گيرى‌هاى دنيوى برايشان سودى نخواهد بخشيد. اين رؤيا، همچنين سبب نزول سوره‌ى قدر شد، تا به پيامبر تسلى بدهد كه اگر بنى‌اميه هزار ماه حكومت مى‌كنند، در عوض ما به تو شب قدر داديم كه بهتر از هزار ماه است.

مسأله خواب ديدن بوزينه‌هايى كه حكومت را به دست گرفتند و بر منبر پيامبر بالا مى‌رفتند، از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نيز روايت شده است. «3» و مفسّران شيعه و سنّى مراد از شجره‌ى ملعونه را «بنى‌اميّه» مى‌دانند. امام سجاد عليه السلام فرمود: جبرئيل بوزينه‌ها را بر بنى‌اميّه تطبيق داد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: آيا اين حادثه در زمان من رخ مى‌دهد؟ پاسخ داد: نه، حدود چهل سال بعد از هجرت تو رخ مى‌دهد. «4»

در ميان بنى‌اميه هم، آن كس كه بيش از همه طغيان كرد و حادثه‌ى كربلا را به‌وجود آورد، «يزيد» بود و اين فاجعه، بزرگ‌ترين طغيان در تاريخ بود.


«1». توبه، 14.

«2». شعراء، 205- 207.

«3». تفسير تبيان.

«4». تفسير لاهيجى.

جلد 5 - صفحه 84

پیام ها

1- خداوند، گاهى از طريق خواب، بعضى حقايق را به پيامبر و ديگران الهام مى‌كند. «أَرَيْناكَ»

2- هر حادثه‌اى، حتّى تعبير خواب، مى‌تواند وسيله‌ى آزمايش مردم قرار گيرد.

الرُّؤْيَا ... فِتْنَةً

3- قبايل و گروه‌هايى كه عامل انحراف شوند، «شجره‌ى ملعونه» اند. «فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ»

4- هشدار به مردم، حتّى به قبايل و دودمان‌هاى ملعون، از سنّت‌هاى الهى است.

«نُخَوِّفُهُمْ»

5- در دل لجوجان متعصّب، هشدارها اثر ندارد. (نرود ميخ آهنين در سنگ) «فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْياناً كَبِيراً (60)

جلد 7 - صفحه 403

بعد از آن خطاب مى‌فرمايد به پيغمبر:

وَ إِذْ قُلْنا لَكَ‌: و ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه گفتيم ما براى تو. إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ‌: 1- بدرستى كه پروردگار تو احاطه دارد به علم ازلى خود به احوال مردمان و به آنچه بجا مى‌آورند از طاعت يا معصيت، و آنچه مستحقند از ثواب و عقاب به سبب اعمال، و قدرت دارد بر رساندن ثواب و عقاب به آنان.

پس ايشان در قبضه قدرت الهى، و در تحت سلطه سبحانى هستند، قادر نباشند بر خروج از فرمان كبريائى.

2- عالم است به تمام اشياء، پس مى‌داند قصد ايشان را به اذيت تو وقتى كه آيات مقترحه را به ايشان عطا ننمايد. بنابراين آيه شريفه ترغيب رسول و وعده است به حفظ او از آزار قوم.

3- حق تعالى عالم است به مصالح بندگان، قادر است بر آنچه سؤال كنند از آيات، پس بجا نياور مگر آنچه را كه صلاح باشد، و تو مشغول باش به فرمان تبليغ خود. خداوند سبحان اگر آيات مقترحه را نازل نمود، به سبب آنست كه در اظهارش لطف باشد. و اگر نازل ننمايد، به جهت علم به آنكه در اظهارش مصلحت نيست.

وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ‌: و قرار نداديم خواب آنچنانى كه نشان داديم تو را. إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ‌: مگر امتحان براى مردمان و آزمايش براى آنان. وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ‌: و قرار نداديم درخت ملعونه كه ذكر شده در قرآن مگر آزمايش براى مردمان. وَ نُخَوِّفُهُمْ‌: و ترسانيديم ايشان را به آنچه بيان كرديم از هلاك امم سابقه، يا به آنچه را كه فرستاديم از آيات. فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً: پس زياد ننمود ايشان را مگر سركشى بزرگى در كفر و تمادى در ضلالت و غوايت به حدى كه برنمى‌گردند از آن.

جلد 7 - صفحه 404

تنبيه: در تفسير اين آيه احاديثى وارد شده:

1- در نهج البيان- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مدينه شبى در خواب ديد ميمونها چهارده عدد بالا مى‌روند بر منبر آن حضرت يكى بعد از ديگرى. چون صبح شد، حضرت خواب خود را براى اصحاب فرمود. ايشان سؤال از آن حضرت، فرمود: بالا مى‌روند اين منبر مرا بعد از من جماعتى از قريش كه نيستند اهل آن. «1» 2- تفسير برهان‌ «2»- از حضرت باقر عليه السّلام در فرمايش‌ (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ) فرمود: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد مردانى از بنى تميم و بنى عدى بر منابر برمى‌گردانند مردم را از راه حق به قهقرا. راوى عرض كند (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ) فرمود: ايشان بنى اميه‌اند خدا مى‌فرمايد (وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً).

3- روايت سلام جعفى از آن حضرت كه فرمود: بدرستى كه ما نام نبريم مردم را به اسامى آنها، و لكن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد جماعتى را بر منبر خود، گمراه مى‌نمودند مردم را بعد از او، از راه حق به قهقرا.

و روايات بسيار به همين مضمون وارد شده‌ «3» و در بعضى آنها فرمايد:

حضرت خواب ديد كه بوزينه‌ها به منبر بالا روند. از طريق عامه نيز نقل شده چنانچه احمد بن الطيب سرخسى صاحب مصنفات: معلم «معتضد» وادار كرد او را به لعن معاويه بر منابر، و انشاء فرمان به شهرها به آن، و گفت: خلافى نيست ميان كسى اينكه آيه‌ (الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ) نازل شده در بنى اميه.

ثعلبى‌ «4» در تفسير خود از سعد بن مسيب در اين آيه گويد كه: پيغمبر صلّى اللّه‌


«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 425.

«2» تفسير برهان جلد 2، صفحه 425.

«3» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 424، و تفسير برهان جلد 2، صفحه 425 و 426.

«4» تفسير برهان جلد 2، صفحه 426، و مجمع البيان جلد 3، صفحه 424، به نقل از سهل بن سعيد.

جلد 7 - صفحه 405

عليه و آله و سلّم خواب ديد بنى اميه مى‌جهند بر منبر او مانند جستن ميمون، پس خوش نيامد آن را، و حضرت بعد از آن خندان نشد تا رحلت فرمود؛ پس اين آيه نازل شد.

نكته: ارائه برگشتن مردم از اسلام به قهقرا براى آنست كه مردم اظهار اسلام مى‌كردند و به قبله نماز مى‌خواندند، با وجود بر اين كم‌كم از اسلام خارج شدند مثل كسى كه برگردد از راه راست به قهقرا كه رويش به حق باشد، لكن به عقب رود تا به حدى كه چون به آخر رسد خود را از راه حق خارج و به جهنم وارد بيند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً (58) وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْوِيفاً (59) وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْياناً كَبِيراً (60)

ترجمه‌

و نيست هيچ بلدى مگر آنكه ما هلاك كننده‌ايم آنرا پيش از روز قيامت يا عذاب كننده‌ايم آنرا عذابى سخت باشد اين در كتاب نوشته شده‌

و باز نداشت ما را كه بفرستيم معجزات را مگر آنكه تكذيب كردند آنرا پيشينيان و داديم قوم ثمود را شترى بينا كننده پس ستم كردند بآن و نميفرستيم معجزات را مگر براى بيم دادن‌

و ياد كن هنگاميرا كه گفتيم مر تو را همانا پروردگار تو احاطه دارد بمردم و نگردانديم آن خوابى را كه نموديم بتو مگر آزمايش براى مردم و آن درخت لعنت شده در قرآن را و بيم ميدهيم آنها را پس نمى‌افزايد آنانرا مگر سركشى بزرگ..


جلد 3 صفحه 370

تفسير

خداوند متعال تمام اهل آباديها را چه ده باشد چه قصبه چه شهر هلاك و نابود ميفرمايد پيش از روز قيامت و لفظ قريه بر همه آنها اطلاق ميشود و اختصاص بده ندارد يا عذاب ميفرمايد آنها را اگر كافر باشند عذاب سختى در دنيا يا آخرت و بنابراين قريه اختصاص ببلد كفر ندارد و چون روى سخن در آيات سابقه بكفّار بوده محتمل است مراد بلد كفر باشد و هلاكت عبارت از كندن بنيان و نابود شدن اهل طغيان و عذاب شديد مخصوص بآخرت باشد و اين اظهر است و در بعضى از روايات هلاك بفناء و موت و در بعضى بأعمّ از قتل و موت و غيره تفسير شده و حاصل مفاد آيه شريفه آنستكه خداوند اهل ظلم و جور و فساد و طغيان را هر جا باشند و هر وقت باشد بجزاى كردارشان خواهد رسانيد و اين از امور قطعيّه است كه در لوح محفوظ و كتاب تقدير الهى ثبت و ضبط شده است و بايد دانست كه معجزه و كرامت انبياء و اولياء براى اثبات نبوّت و امامت و تقريب بندگان بعبادت و اطاعت خدا است و پس از حصول اين مقصود اگر بعضى از جهّال و معاندين بدلخواه خودشان تقاضاى معجزى نمايند نبايد اجابت شود چون اوضاع عالم بر وفق حكمت و مصلحت منظّم شده و بدلخواه كسى نبايد تغيير كند لذا سيره مرضيّه الهيّه بر اين جارى شده كه در اين قبيل از موارد در صورت اجابت و اصرار تقاضا كنندگان بر كفر عذاب نازل ميفرمايد و چنانچه از ابن عباس نقل شده كفّار قريش از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تقاضا كردند كوه صفا را طلا فرمايد و ساير كوههاى مكّه را پراكنده و هموار سازد بطوريكه صالح براى زراعت شود و اين ملتمس از جهاتى قابل اجابت نبود يكى آنكه شهر مكّه محترم و در آن بيت اللّه اعظم بود كه بايد مأمن خلائق و محفوظ باشد ديگر وجود پيغمبر اكرم در بين آنها كه خداوند وعده فرموده بود عذاب نفرمايد قومى را با وجود آنحضرت در ميان آنها و ديگر آنكه خداوند ميدانست آنها بتدريج مسلمان ميشوند و از نسل آنها بندگان صالح بوجود ميآيد و در صورت چنين معجزى باز آنها فعلا ايمان نمى‌آورند و حمل بر سحر ميكنند و مستحقّ عقوبت ميشوند چنانچه قبلا ساير معجزات از قبيل قرآن و شقّ القمر و تسبيح سنگ ريزه در كف مبارك را ديدند و ايمان نياوردند و پيشينيان آنها كه قوم ثمود بودند ناقه صالح پيغمبر را مشاهده كردند كه از كوه بدلخواه آنها بيرون‌


جلد 3 صفحه 371

آمد و شرحش در اوائل سوره اعراف در ذيل احوال آنحضرت گذشت كه بقبيح‌ترين صورتى آنحيوان را كشتند و بخود و او ستم نمودند و آن آيه بيّنه‌اى بود بخودى خود اگر مبصره بمعناى واضحه باشد و الا بينا كننده بود مردم را براه حقّ و موجب بينائى آنها نشد پس اظهار معجزه در اين قبيل مقامات علاوه بر آنكه بى‌ثمر است مفاسدى دارد كه بر حكيم لازم است اجتناب از آن فرمايد مگر معارض با مصلحت اهمّى شود كه مقام اقتضاء بسط كلام در آنرا ندارد قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه قوم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آنحضرت طلب معجزه‌اى نمودند پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد خدا فرموده و باز نداشت ما را از آنكه بفرستيم آن معجزات را مگر آنكه تكذيب كردند آنها را پيشينيان و رويّه ما اين بوده كه چون ميفرستاديم بسوى اهل بلدى معجزه‌اى را پس ايمان نمى‌آوردند بآن هلاك مينموديم آنها را پس براى اين تأخير انداختيم از قوم تو آنمعجزات را و در ذيل آيه اشاره شده بمطالب سابقه بطرز معجب لطيفى كه فرموده ما نميفرستيم آيات را مگر براى انذار مردم و تخويف از عذاب آخرت يعنى نه براى انكار آنها و عذاب دنيا و در آيه اخيره براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از ردّ ملتمس آنها يادآورى فرموده از وعده نصرت خود در آيات عديده باين تقريب كه خداوند احاطه دارد بر مردم بعلم و قدرت و بهيچ وجه آنها را تحت اراده الهى خارج نيستند بيايد روزى كه تمام كفّار قريش بلكه تمام شبه جزيره عربستان در تحت تسلّط تو در آيد و همه خواهى نخواهى مسلم و مطيع و منقاد تو شوند و اگر چند روزى بنى تيم و عدى يعنى اوّلى و دوّمى و بنى اميّه يعنى عثمان و معاويه و يزيد و هفت نفر از اولاد حكم ابن ابى العاص كه جمعا دوازده نفر ميشوند بر منبر تو بر آيند و در مقامت آمد و شد كنند، براى امتحان مردم و تميز منافق از موافق است و بالاخره دولت حقّه حقيقيّه الهيّه براى تو و خاندانت باقى و برقرار است تا روز قيامت و آنچه تقدير الهى بر آن جارى شده از قبول و ردّ ملتمسات و رياست موقت و عزّت مؤبّد بر وفق حكمت و مصلحت است و بايد بآن راضى و خشنود بود چون بطرق متعدده از خاصه و عامّه نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خواب ديد بنى اميّه مانند بوزينه بر منبر او جست و خيز ميكنند و بالا ميروند و پائين ميآيند پس بسيار ملول‌


جلد 3 صفحه 372

و غمگين شد و فرمود اين حظّ آنها است در دنيا كه در مقابل اسلام ظاهرى بآنها داده شده و بعضى گفته‌اند بعد از اين خواب ديگر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خندان ديده نشد تا وفات فرمود و در روايات خاصه پس از ذكر رؤياى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شجره ملعونه تفسير شده به بنى اميّه و خلفاء آنها و در بعضى از روايات تيم و عدى را هم ملحق نموده‌اند و والد ماجد حقير در شفاء الصدور در شرح جمله و لعن اللّه بنى اميّه قاطبة اينمعنى را با بيان اوفى اثبات فرموده و اين تفسير را در اخبار اهل بيت عليهم السلام قطعى الصّدور دانسته و بنابراين احتياج بذكر تفاسير مردودى كه بعضى از آنها بنصاب كامل در برودت رسيده نيست و شجره ملعونه عطف است بر رؤيا و بيان است براى آن يعنى قرار نداديم آن خواب و شجره ملعونه را مگر امتحان براى مردم چون بوزينگان كه در بعضى روايات رؤيا از بنى اميّه بآن تعبير شده و بنى اميه و شجره ملعونه تمامى يك حقيقت و معنى ميباشند كه بقوالب متعدّده بيرون آمده‌اند و ميان آنها فرقى نيست جز بحسب لفظ و صورت و لعن كسانيكه بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاندان نبوت ايذاء و ظلم نمودند در قرآن مكرّر تصريح شده و فتنه بودن آنها براى مردم بيان شد اگر بمعناى امتحان باشد و اگر بمعناى بلا باشد بلا بودن آنها محتاج به بيان نيست و معلوم است كه در نتيجه اعراض مردم از خاندان رسالت مستحقّ شدند و مناسب با آن است ذكر و نخوّفهم تا آخر مدلول آيه شريفه و از عجائب لطف كلام الهى آنستكه در ذيل آيه با آنكه تصريح شده بآنكه يزيد پليد در بين آنها بقدرى طاغى است كه بايد گفت چيزى جز طغيان بزرگ نيست معناى ظاهرى كلام هم محفوظ است كه تخويف بحال آنها فائده ندارد بلكه موجب مزيد سركشى و تجاوز آنها خواهد بود و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ قُلنا لَك‌َ إِن‌َّ رَبَّك‌َ أَحاطَ بِالنّاس‌ِ وَ ما جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِي‌ أَرَيناك‌َ إِلاّ فِتنَةً لِلنّاس‌ِ وَ الشَّجَرَةَ المَلعُونَةَ فِي‌ القُرآن‌ِ وَ نُخَوِّفُهُم‌ فَما يَزِيدُهُم‌ إِلاّ طُغياناً كَبِيراً (60)

و موقعي‌ ‌که‌ گفتيم‌ ‌از‌ ‌براي‌ تو محققا پروردگار تو باحاطه‌ قيوميه‌ احاطه‌ ‌بر‌ تمام‌ ناس‌ دارد و ‌ما قرار نداديم‌ رؤياي‌ ترا ‌که‌ رؤيت‌ فرمودي‌ مگر امتحان‌ ‌از‌ ‌براي‌ ناس‌ و شجره‌ ملعونه‌ ‌را‌ ‌در‌ قرآن‌ و ميترسانيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌پس‌ زياد نمي‌كند ‌آنها‌ ‌را‌ مگر طغيان‌ و سركشي‌ بزرگي‌، ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ مفسرين‌ عامه‌ ‌اينکه‌ نحو تفسير كردند بعضي‌ گفتند رؤيا بمعني‌ رؤيت‌ ‌است‌ ‌در‌ ليلة المعراج‌ و فتنه‌ امتحان‌ ‌است‌ ‌که‌ مؤمنين‌ تصديق‌ كردند و كفار انكار كردند و بعضي‌ گفتند رؤيا خوابي‌ ‌بود‌ ‌که‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ ديد ‌که‌ داخل‌ مكه‌ ميشود و فتح‌ ميكند و فتنه‌ امتحان‌ مؤمنين‌ ‌که‌ رفتند ‌براي‌ فتح‌ مكه‌ و ‌در‌ حديبيه‌ مشركين‌ مانع‌ شدند و حضرت‌ برگشت‌ بعضي‌ متزلزل‌ شدند ‌که‌ خبر پيغمبر دروغ‌ ‌بود‌ و ‌اينکه‌ مراد ‌از‌ فتنه‌ ‌است‌ سپس‌ ‌در‌ سال‌ ‌بعد‌ تشريف‌ برد و فتح‌ فرمود و صدق‌ رؤيا ظاهر شد، لكن‌ اخبار بسياري‌ داريم‌ متظافر بلكه‌ قريب‌ بتواتر ‌از‌ ائمه طاهرين‌ بلكه‌ اخبار ‌از‌ طرق‌ عامه‌ ‌هم‌ داريم‌ ‌که‌ رؤياي‌ پيغمبر ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ جمعي‌ ‌از‌

جلد 12 - صفحه 276

قرده‌ ميمونها ‌از‌ منبر ‌او‌ بالا ميروند يكي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ديگري‌ و ‌آنها‌ بني‌ اميه‌ بودند و ‌در‌ بعضي‌ اخبار دوازده‌ نفر و ‌در‌ بعض‌ اخبار چهارده‌ نفر بضميمه‌ بني‌ تيم‌ و عدي‌ ‌يعني‌ اولي‌ و دومي‌ و فتنه‌ امتحان‌ ناس‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ حضرت‌ بسياري‌ ‌در‌ ضلالت‌ افتادند جز خواص‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ اخبار ‌که‌ قابل‌ انكار ورد نيست‌، بپردازيم‌ بتفسير ‌آيه‌ شريفه‌ وَ إِذ قُلنا لَك‌َ إِن‌َّ رَبَّك‌َ أَحاطَ بِالنّاس‌ِ خداوند احاطه‌ علمي‌ و قدرتي‌ و قيومتي‌ دارد ‌بر‌ جميع‌ ممكنات‌ ‌هم‌ ميداند ‌هم‌ ميتواند ‌هم‌ نگاهداري‌ مي‌كند و چيزي‌ ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ ‌او‌ خارج‌ نيست‌.

وَ ما جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِي‌ أَرَيناك‌َ إِلّا فِتنَةً لِلنّاس‌ِ ‌آن‌ خوابي‌ ‌که‌ ديدي‌ ‌که‌ يك‌ دسته‌ ميمون‌ ‌از‌ منبر تو بالا ميروند و فرود ميآيند و منبر تو ملعبه‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ ‌ما قرار نداديم‌ مگر ‌بر‌ امتحان‌ مسلمين‌ ‌که‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر اسلام‌ آورده‌ بودند ‌که‌ ارتد ‌النّاس‌ ‌بعد‌ ‌رسول‌ اللّه‌ الا اربعة ‌او‌ خمسة ‌تا‌ رسيد بآخر ‌آنها‌ مروان‌ حمار و چه‌ فسادها و ظلمها مخصوصا باهل‌ بيت‌ و مؤمنين‌ شد وَ الشَّجَرَةَ المَلعُونَةَ ‌که‌ بني‌ اميه‌ باشند ‌في‌ القرآن‌ ‌که‌ لعن‌ ‌در‌ قرآن‌ بنص‌ ‌آيه‌ شريفه‌ راه‌ نجاتي‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ وَ مَن‌ يَلعَن‌ِ اللّه‌ُ فَلَن‌ تَجِدَ لَه‌ُ نَصِيراً نساء ‌آيه‌ 55 وَ نُخَوِّفُهُم‌ چه‌ آياتي‌ ‌که‌ ‌در‌ شان‌ اهل‌ بيت‌ نازل‌ ‌شده‌ و چه‌ اخبار متواتره‌ مثل‌ حديث‌ ثقلين‌ و حديث‌ منزله‌ و حديث‌ غدير خم‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ لكن‌ فَما يَزِيدُهُم‌ إِلّا طُغياناً كَبِيراً چه‌ طغياني‌ و چه‌ اندازه‌ بزرگ‌ ‌بود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 60)- سپس پیامبرش را در برابر سرسختی و لجاجت دشمنان دلداری داده، می‌گوید: اگر آنها در مقابل سخنانت این چنین لجاجت به خرج می‌دهند و ایمان نمی‌آورند مطلب تازه‌ای نیست، «به خاطر بیاور هنگامی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل بر مردم دارد» و از وضعشان کاملا آگاه است (وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ).

همیشه در برابر دعوت پیامبران، گروهی پاکدل ایمان آورده‌اند و گروهی متعصب و لجوج به بهانه‌جویی و کارشکنی و دشمنی برخاسته‌اند، در گذشته چنین بوده، امروز نیز چنین است.

سپس اضافه می‌کند: «و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود» (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ).

ج2، ص651

«همچنین شجره معلونه [درخت نفرین شده] را که در قرآن ذکر کرده‌ایم» آن نیز آزمایشی برای مردم است (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ).

در پایان اضافه می‌کند: «ما آنها را بیم داده (و انذار) می‌کنیم اما جز طغیان عظیم، چیزی بر آنها نمی‌افزاید» (وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً).

چرا که اگر دل و جان آدمی آماده پذیرش حق نباشد، نه تنها سخن حق در آن اثر نمی‌گذارد، بلکه غالبا نتیجه معکوس می‌دهد و به خاطر سرسختی و مقاومت منفی بر گمراهی و لجاجتشان می‌افزاید- دقت کنید.

رؤیای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و شجره ملعونه:

جمعی از مفسران شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند که: این خواب اشاره به جریان معروفی است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در خواب دید میمونهایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند، بسیار از این مسأله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید- این میمونها را به بنی امیه تفسیر کرده‌اند که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید می‌کردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول اللّه را به فساد کشیدند.

اما شجره معلونه- در قرآن ممکن است اشاره به هر گروه منافق و خبیث و مطرود درگاه خدا، مخصوصا گروههایی همانند بنی امیه و یهودیان سنگدل و لجوج و همه کسانی که در خط آنها گام برمی‌دارند، باشد، و شجره زقوم در قیامت تجسّمی از وجود این شجرات خبیثه در جهان دیگر است، و همه این شجرات خبیثه مایه آزمایش و امتحان مؤمنان راستین در این جهان هستند.

نکات آیه

۱- خداوند، به همه انسانها احاطه کامل دارد. (إن ربّک أحاط بالناس)

۲- حقیقتى که پیامبر(ص) از جانب خداوند در خواب دید و نیز شجره ملعونه در قرآن، شایسته یاد و یادآورى است. (و إذ قلنا لک ... و الشجرة الملعونة فى القرءان) پیش از حرف «إذ»، «اذکر» در تقدیر است و از این فرمان به دست مى آید که آنچه خداوند به پیامبر(ص) یادآورى کرده، شایسته تذکر و یادآورى است.

۳- احاطه کامل خداوند بر انسان، مقتضى ترس از نافرمانى اوست. (و ما نرسل بالأیت إلاّ تخویفًا... إن ربّک أحاط بالناس ...و نخوّفهم)

۴- انسانها، همواره باید به احاطه کامل خداوند بر خود، توجه داشته باشند. (و إذ قلنا لک إن ربّک أحاط بالناس) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «إذ» متعلق به «اذکر» مقدر باشد و در عین اینکه مخاطب پیامبر(ص) است، همه انسانها نیز مخاطب آیه باشند.

۵- خداوند، علاوه بر آیات قرآن کریم، سخنانى ویژه با پیامبراکرم(ص) داشته است.* (و إذ قلنا لک إن ربّک أحاط بالناس) برداشت فوق، مبتنى بر دو نکته ادبى است: ۱- . «إذ» متعلق به «أذکر» مقدر (از ماده «ذُکْر») باشد; ۲. لام در «لک» براى اختصاص باشد. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: «اى پیامبر! به یاد آور نکته اى را که پیش از این اختصاصاً براى تو گفتیم». گفتنى است که نکته یاد شده در آیات پیشین نیامده است و این حکایت از آن دارد که به پیامبر(ص) غیر از قرآن، تعالیم دیگرى اعطا شده است.

۶- اعلام یکسان بودن رفتار امتها در برخورد با آیات الهى و تعمیم عکس العمل پیشینیان به نسلهاى بعد، برخواسته از اشراف و احاطه خداوند به همه انسانهاست. (و ما منعنا أن نرسل بالأیت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون ... إن ربّک أحاط بالناس) خداوند، رفتار معجزه طلبان پیشین با معجزه خواهان بعدى را یکسان تلقى کرده و برخورد خود را به همه آنها تعمیم داده است و این آیه، در مقام تعلیل آن مى فرماید: «پروردگار به مردم احاطه دارد».

۷- پیامبر(ص)، تحت ربوبیت و عنایت ویژه خداوند (إن ربّک أحاط بالناس)

۸- ربوبیت خداوند، مقتضى احاطه کامل به همه انسانهاست. (إن ربّک أحاط بالناس)

۹- برخى حقایق، براى پیامبر(ص) در عالم رؤیا، نمایانده و کشف مى شد. (و ما جعلنا الرءیا التى أرینک إلاّ فتنة للناس)

۱۰- برخى از رؤیاها، صادق بوده و با واقعیت تطبیق مى کند. (و ما جعلنا الرءیا التى أرینک)

۱۱- حقیقتى که پیامبر(ص) در عالم رؤیا دید، با اراده و خواست خداوند بود. (و ما جعلنا الرءیا التى أرینک)

۱۲- حقیقت نمایانده شده در رؤیا به پیامبر(ص)، وسیله آزمایش مردم بود. (و ما جعلنا الرءیا التى أرینک إلاّ فتنة للناس)

۱۳- نمایانده شدن برخى حقایق به پیامبر(ص) در معراج، وسیله آزمایش مردم بود.* (و ما جعلنا الرءیا التى أرینک إلاّ فتنة للناس) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «رؤیا» به معناى خواب نباشد; بلکه به معناى مشاهده در بیدارى باشد کما اینکه در لغت آمده رؤیا، گاهى در بیدارى است (لسان العرب). و نیز اشاره به اولین آیه سوره، یعنى معراج پیامبر(ص) داشته باشد.

۱۴- ارائه حقایقى در عالم رؤیا به پیامبر(ص)، جلوه اى از احاطه علمى خداوند است. (إن ربّک أحاط بالناس و ما جعلنا الرءیا التى أرینک إلاّ فتنة للناس)

۱۵- شجره ملعونه در قرآن، وسیله آزمایش مردم (إلاّ فتنة للناس و الشجرة الملعونة فى القرءان)

۱۶- خداوند، برخى از مردم ملعون و مطرود را وسیله آزمایش دیگر مردمان قرار مى دهد. (و ما جعلنا ... الشجرة الملعونة فى القرءان) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «شجرة الملعونة فى القرآن» مردمانى هستند که در قرآن، مورد لعن و نفرین خداوند قرار گرفته اند.

۱۷- خداوند، مردمان را همواره از فرجام شرک، کفر و نافرمانى بیم داده و مى ترساند. (و نخوّفهم)

۱۸- حقیقتى که در رؤیا به پیامبر(ص) ارائه شد و نیز طرح شجره ملعونه در قرآن، به منظور انذار و ترساندن مردم است. (و ما جعلنا الرءیا التى أرینک إلاّ فتنة ... و الشجرة الملعونة فى القرءان و نخوّفهم) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مفعول بىواسطه اى براى «نخوّفهم» در تقدیر باشد همانند «بذلک». بنابراین معنا چنین مى شود: ما به وسیله اینها، مردم را انذار مى کنیم.

۱۹- حق ناپذیران مکه در برابر انذار و بیم خداوند، نه تنها تسلیم نشدند; بلکه جز سرکشى و طغیان بیشتر، چیزى بر آنها افزوده نشد. (و نخوّفهم فما یزیدهم إلاّ طغینًا) هر چند ضمیر «هم» به «الناس» برمى گردد و شامل همه مردم مى شود، ولى به قرینه و «و ما یزیدهم» مى توان استفاده کرد که مرجع «هم» انسانهایى اند که اصل طغیان در وجودشان هست و با مواعظ الهى تشدید مى شود.

۲۰- روى آوردن حق ناپذیران مکه به سرکشیها و جرایمى بس بزرگتر، پس از انذارهاى هشدار دهنده الهى (و نخوّفهم فما یزیدهم إلاّ طغینًا کبیرًا)

۲۱- برخى از مردمان، آن چنان حق ناپذیرند که هیچ سخن حقى - هر چند کلام خدا باشد - در آنان کارساز نیست. (و نخوّفهم فما یزیدهم إلاّ طغینًا کبیرًا)

روایات و احادیث

۲۲- «عن على(ع) قال: إن رسول الله(ص) أخذته نعسة و هو على منبره، فرأى فى منامه رجالاً ینزون على منبره نزوة القردة، یردّون الناس على أعقابهم القهقرى فاستوى رسول الله(ص) جالساً و الحزن یعرف فى وجهه فأتاه جبرئیل بهذه الأیة «و ما جعلنا الرؤیا التى أریناک إلاّ فتنة للناس و الشجرة الملعونة فى القرآن ...» یعنى بنى أمیة...;[۸] از حضرت على(ع) روایت شده است که فرمود: همانا رسول خدا(ص) بر منبر بود که لحظه اى خواب چشم او را ربود، پس در خواب دید مردانى را که چون بوزینگان بر منبر آن حضرت مى جهند و مردم را به روش گذشتگانشان (دوران جاهلیت) باز مى گردانند. پس پیامبر(ص) در حالى که نشسته بود به خود آمد و آثار حزن و اندوه در چهره اش نمایان شد. پس جبرئیل این آیه را براى حضرت آورد: «و ما جعلنا الرؤیا التى أریناک إلاّ فتنة للناس و الشجرة الملعونة فى القرآن ...»; یعنى، بنى امیه...».

موضوعات مرتبط

  • امتحان: ابزار امتحان ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶; امتحان با ملعونان ۱۶
  • امّتها: امّتها و آیات خدا ۶; هماهنگى برخورد امّتها ۶
  • انذار: انذار از فرجام شرک ۱۷; انذار از فرجام عصیان ۱۷; انذار از فرجام کفر ۱۷
  • انسان: امتحان انسان ها ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶; اهمیت انذار انسان ها ۱۸
  • بنى امیه: سرزنش بنى امیه ۲۲
  • تذکر: تذکر رؤیاى محمد(ص) ۲; تذکر شجره ملعونه ۲
  • ترس: عوامل ترس از عصیان خدا ۳
  • جامعه: قانونمندى جوامع ۶
  • حدیث قدسى ۵:
  • حق: حق ناپذیران ۲۱
  • حق ناپذیران مکّه: بى تأثیرى انذار بر حق ناپذیران مکّه ۲۰; طغیان حق ناپذیران مکّه ۱۹، ۲۰; عصیان حق ناپذیران مکّه ۱۹
  • خدا: آثار احاطه خدا ۳، ۶; آثار انذارهاى خدا ۱۹، ۲۰; آثار ربوبیت خدا ۸; احاطه خدا ۱; اراده خدا ۱۱; امتحانهاى خدا ۱۶; انذارهاى خدا ۱۷; تکلم خدا با محمد(ص) ۵; ربوبیت خدا ۷; زمینه احاطه خدا ۸; نشانه هاى احاطه علمى خدا ۱۴
  • ذکر: اهمیت ذکر خدا ۴; ذکر احاطه خدا ۴
  • رؤیا: اقسام رؤیا ۱۰; رؤیاى صادق ۱۰
  • شجره ملعونه: فلسفه شجره ملعونه ۱۸; مراد از شجره ملعونه ۲۲; نقش شجره ملعونه ۱۵
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۷
  • محمد(ص): شجره ملعونه در رؤیاى محمد(ص) ۲۲; ظهور حقایق در رؤیاى محمد(ص) ۹، ۱۱، ۱۴; فلسفه ظهور حقایق در رؤیاى محمد(ص) ۱۲، ۱۸; فلسفه ظهور حقایق در محمد(ص) ۱۳; مربّى محمد(ص) ۷; معراج محمد(ص) ۱۳; مقامات محمد(ص) ۷; وحى به محمد(ص) ۵
  • معراج: فلسفه ظهور حقایق در معراج ۱۳

منابع

  1. تفسیر ابن ابى حاتم و کتاب البعث از بیهقى.
  2. بقیه آیه، «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَیناک إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کبِیراً؛ همانا خداى تو (اى پیامبر) چنان که گفتیم بر همه (افعال مردم) احاطه دارد و ما رؤیائى که به تو ارائه دادیم جز آزمایش مردم چیز دیگرى نبوده و درختى که به لعن در قرآن یاد شد و ما آن‌ها را (از آیات بزرگ) مى ترسانیم ولى بر آن‌ها چیزى جز انکار و طغیان و سرکشى نیفزاید».
  3. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
  4. تفسیر ثعلبى از عامه.
  5. مسند ابو یعلى.
  6. تفسیر ابن المنذر از عامه.
  7. تفسیر ابن مردویه از عامه.
  8. صحیفه سجادیه، ص ۱۰; بحارالأنوار، ج ۵۵، ص ۳۵۰.