الكهف ٧٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه‌ای رسیدند؛ از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند؛ ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ (با این حال) در آن جا دیواری یافتند که می‌خواست فروریزد؛ و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسی) گفت: «(لااقل) می‌خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!»

|پس راه افتادند، تا وقتى كه به مردم قريه‌اى رسيدند، از اهل آن غذا خواستند، ولى آنها از مهمان كردنشان ابا كردند. پس در آن جا ديوارى يافتند كه مى‌خواست فرو ريزد. [خضر] آن را به پا داشت. موسى گفت: اگر مى‌خواستى، براى اين كار مزدى مى‌گرفتى
پس رفتند تا به اهل قريه‌اى رسيدند. از مردم آنجا خوراكى خواستند، و[لى آنها] از مهمان نمودن آن دو خوددارى كردند. پس در آنجا ديوارى يافتند كه مى‌خواست فرو ريزد، و [بنده ما] آن را استوار كرد. [موسى‌] گفت: «اگر مى‌خواستى [مى‌توانستى‌] براى آن مزدى بگيرى.»
باز با هم روان شدند تا وارد بر شهری شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانی آنها ابا کردند (آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا) در (نزدیکی دروازه آن) شهر به دیواری که نزدیک به انهدام بود رسیدند و آن عالم به استحکام و تعمیر آن پرداخت. باز موسی گفت: روا بود که بر این کار اجرتی می‌گرفتی.
پس [هر دو] به راه افتادند تا هنگامی که به مردم شهری رسیدند، از مردمش خوراک خواستند و آنان از اینکه آن دو را مهمان کنند، خودداری کردند. پس در آن شهر، دیواری یافتند که می خواست فرو ریزد، پس او آن را [به گونه ای] استوار کرد [که فرو نریزد]. موسی گفت: اگر می خواستی برای تعمیر آن دیوار، مزدی می گرفتی [که برای خود خوراک فراهم آوریم.]
پس برفتند تا به دهى رسيدند. از مردم آن ده طعامى خواستند. از ميزبانيشان سر برتافتند. آنجا ديوارى ديدند كه نزديك بود فرو ريزد. ديوار را راست كرد. موسى گفت: كاش در برابر اين كار مزدى مى‌خواستى.
باز رهسپار شدند تا آنکه به اهل شهری رسیدند و از مردمش خوراکی خواستند، آنان از مهمان کردنشان، ابا کردند، سپس دیواری را دیدند که می‌خواست فرو ریزد [خضر] آن را برپا داشت [موسی‌] گفت اگر می‌خواستی برای این کار از آنان مزدی می‌گرفتی‌
پس برفتند تا چون به مردم شهرى رسيدند از مردمش طعام خواستند، ولى از مهمان كردن آنها سر باز زدند، آنگاه ديوارى يافتند كه مى‌خواست فروريزد، پس آن را راست كرد، [موسى‌] گفت: اگر مى‌خواستى در برابر اين كار مزدى مى‌گرفتى!
باز به راه خود ادامه دادند تا به روستائی رسیدند. از اهالی آنجا غذا خواستند؛ ولی آنان از مهمان کردن آن دو خودداری نمودند. ایشان در میان روستا به دیواری رسیدند که داشت فرو می‌ریخت. (خضر) آن را تعمیر و بازسازی کرد. (موسی) گفت: اگر می‌خواستی می‌توانستی در مقابل این کار مزدی بگیری (و شکممان را بدان سیر کنی. آخر فداکاری با این مردمان فرومایه، حیف است).
پس (از اینجا هم خستند و) رستند تا هنگامی که به اهل قریه‌ای رسیدند. از مردم با اهلیَتَش خوراکی خواستند (ولی) آنها از مهمان نمودن آن دو خودداری کردند. پس در آن‌جا دیواری یافتند که می‌خواست فرو ریزد. آن را استوار کرد. (موسی) گفت: «اگر می‌خواستی بی‌چون بر (کارکرد) آن مزدی می‌گرفتی.»
پس برفتند تا گاهی که رسیدند مردم شهری را خوراک خواستند از مردمش پس خودداری کردند از آنکه مهمانشان کنند پس یافتند در آن دیواری را که می‌خواست فرو ریزد پس بپای داشتش گفت اگر می‌خواستی می‌گرفتی بر این مزدی را


الكهف ٧٦ آیه ٧٧ الكهف ٧٨
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَطْعَمَا»: غذا خواستند. تقاضای خوراک کردند. «جِدَاراً»: دیوار. «یَنقَضَّ»: فرود آید. فرو ریزد. «أَقَامَهُ»: برجایش داشت. آن را تعمیر و مرمّت کرد. «لَتَّخَذْتَ»: این فعل از ماده (تَخَذَ) به معنی (أَخَذَ) و از باب افتعال است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خضر(ع) درخواست مهلت موسى(ع) را پذیرفت و براى بار سوم، به او فرصت همراهى داد. (إن سألتک عن شىء بعدها فلاتصحبنى ... فانطلقا)

۲- موسى و خضر(ع) در مسیر حرکت و سفر خویش، به یک آبادى رسیدند و با اهل آن ملاقات کردند. (فانطلقا حتّى إذا أتیا أهل قریة) در این که چه شهرى در مسیر موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر «ناصره» است که در ساحل دریا قرار داشته است این وجه را مجمع البیان از امام صادق (ع) روایت کرده است.

۳- موسى و خضر(ع) با احساس گرسنگى، از مردم شهر، تقاضاى طعام و خوراکى کردند. (استطعما أهلها) به قرینه «یضیّفوهما» مراد از استطعام، تهیه طعام براى ادامه سفر نبوده است، بلکه موسى و خضر(ع)، در همان هنگام، گرسنه بوده اند.

۴- هیچ یک از مردم شهر، حاضر به میزبانى و اطعام موسى و خضر(ع) نشد. (استطعما أهلها فأبوا أن یضیّفوهما) «إباء» به معناى «امتناع و سرباز زدن» است.

۵- مردم شهرى که موسى و خضر(ع) به آن وارد شدند، مردمى دور از خوى مهمان دوستى و غریب نوازى، دور بودند. (فأبوا أن یضیّفوهما)

۶- میزبانى مسافران و اطعام «در راه ماندگان» کارى شایسته است. (استطعما أهلها فأبوا أن یضیّفوهما) موسى و خضر(ع) فقط، طلب غذا کردند، ولى قرآن، مردم آن شهر را توصیف کرد به این که از پذیرایى میهمان سرباز زدند; یعنى، سزاوار بود که مردم، آن دو را میهمان خود مى ساختند و حتى از غیر غذا نیز مضایقه نمى کردند.

۷- تقاضاى نیازهاى مادّى از مردمان، با مقامات پیامبران، تنافى ندارد. (استطعما أهلها) موسى و خضر(ع) نبى بودند و با این حال، نیاز خویش، نزد مردمان بردند، پس معلوم مى شود که این گونه درخواست، بر پیامبران و اولیاى الهى، ناروا نیست.۸- موسى و خضر(ع) در آبادى، با دیوارى مواجه شدند که در حال سقوط و خرابى بود. (فوجدا فیها جدارًا یرید أن ینقضّ) «إنقضاض» از ماده «قضض» به معناى «از هم پاشیدن» است (قاموس). به کار بردن فعل «یرید» که نوعاً در باره موجودات داراى اختیار به کار مى رود، نوعى استعاره است; یعنى، به قدرى دیوار در معرض افتادن بود که گویا خود بر خرابى و از هم پاشیدگى تصمیم گرفته است .

۹- خضر(ع) دیوار در حال سقوط را ترمیم و بازسازى کرد. (یرید أن ینقضّ فأقامه)

۱۰- ترمیم دیوار مشرفِ بر ویرانى، به دست خضر، در برابر دیدگان مردم شهر انجام گرفت. * (حتّى إذا أتیا أهل قریة ... فأقامه) ورود بر اهل قریه و نیز وجود دیوار در متن شهر که از تعبیر «فوجدا فیها جداراً» استفاده مى شود، ممکن است اشاره به این داشته باشد که مردم، ناظر رفتا خضر(ع) بوده اند.

۱۱- خضر(ع) براى تعمیر دیوار و برپا داشتن آن، از موسى(ع) کمک نطلبید. (فأقامه) مفرد آمدن «أقامه» ممکن است از آن جهت باشد که کار بازسازى دیوار، فقط به دست خضر(ع) صورت گرفته باشد; چه این که در موارد پیشین، «استطعما» به صورت تثنیه آمده و نقش هر دو را در طلب غذا نمایانده است.

۱۲- خضر(ع) با وجود امکان دریافت اجرت جهت تعمیر دیوار، چیزى دریافت نکرد. (قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا) مطرح ساختن گرفتن مزد از جانب موسى(ع) در شرایطى موجه است که امکان دریافت آن موجود باشد.

۱۳- موسى(ع) از دست مزد نخواستن خضر(ع) در برابر کار خویش، با وجود نیاز آنان به اجرتى براى تهیه غذا ناخرسند و گلایه مند بود. (استطعما أهلها ... قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا) آنچه خضر و موسى(ع) از مردم طلب کردند، غذا بود، آن هم به صورت مجانى، نه خرید - چون پولى براى خرید در اختیارشان نبود - لذا موسى(ع)، پایان گرفتن کار دیوار، موضوع گرفتن مزد را مطرح ساخت، تا به وسیله آن طعامى را خریدارى کنند.

۱۴- نظام کارمزدى، در زمان موسى(ع) وجود داشته است. (قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا)

۱۵- تعیین مقدار اجرت، پس از انجام کار صحیح و نافذ است. (لو شئت لتّخذت علیه أجرًا)

۱۶- دریافت اجرت در برابر کارى که بدون درخواست کارفرما انجام گیرد، جایز است. (لو شئت لتّخذت علیه أجرًا)

۱۷- لئامت و پستى مردم، نباید آدمى را از کار خیر و انجام وظیفه باز دارد. (استطعما أهلها فأبوا ... فأقامه) گرچه اهل شهر، مردمى فرومایه و بدرفتار بودند، ولى در عین حال، خضر(ع)، بدون هیچ کراهتى، وظیفه خود را به انجام رساند. و برخورد سرد مردم، باعث سستى و تأخیرى در کار او نشد.

۱۸- سخنِ شِکوه آمیز موسى(ع) به خضر(ع) در مورد نگرفتن مزد، سومین تخلّف وى از پیمان خویش بود. (قال لو شئت لتّخذت علیه أجرًا)

روایات و احادیث

۱۹- «عن جعفربن محمد(ع): ... «فانطلقا حتّى إذا أتیا أهل قریة» و هى الناصرة ; از امام صادق(ع) روایت شده:... مقصود از قریه، در آیه شریف قریه ناصره است».[۱]

۲۰- «عن جعفربن محمد(ع): ... فوجدا فیها جداراً یرید أن ینقضّ، فوضع الخضر یده علیه فأقامه ; از امام صادق(ع) روایت شده: (خضر و موسى(ع)) دیوارى را یافتند که مى خواست بیفتد. خضر، دست خود را بر آن نهاد و آن را راست کرد».[۲]

۲۱- «عن أبى عبداللّه(ع): ... فوجدا فیها جداراً یرید أن ینقضّ فأقامه قال: «لو شئت لتّخذت علیه أجراً خبزاً نأکله فقد جُعْنا» ; از امام صادق(ع) روایت شده:... خضر و موسى(ع) در آن آبادى دیوارى را یافتند که مى خواست بیفتد. خضر، آن را راست کرد. موسى(ع) گفت: «مى خواستى براى این کار، مزدى بگیرى (یعنى) نانى بگیرى تا بخوریم زیرا گرسنه ایم».[۳]

موضوعات مرتبط

  • ابن السبیل: اطعام ابن السبیل ۶
  • اجاره: احکام اجاره ۱۵، ۱۶
  • انبیا: نیازهاى مادى انبیا ۷
  • تکلیف: اهمیت عمل به تکلیف ۱۷
  • خضر(ع): اهالى شهر قصه خضر(ع) ۴; بازسازى دیوار قصه خضر(ع) ۹، ۱۰، ۱۱، ۲۰; خرابى دیوار قصه خضر(ع) ۸; خضر(ع) در ناصره ۱۹; درخواست غذاى خضر(ع) ۳; رد درخواست غذاى خضر(ع) ۴; شهر قصه خضر(ع) ۲، ۵; عهدشکنى با خضر(ع) ۱۸; قصه خضر(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱; گرسنگى خضر(ع) ۳; گلایه از خضر(ع) ۱۳; مزد بازسازى دیوار قصه خضر(ع) ۱۲، ۱۳، ۲۱; مسافرت خضر(ع) ۲; ملاقات خضر(ع) با اهل ناصره ۲
  • رذالت: آثار رذالت ۱۷
  • عمل: عمل پسندیده ۶
  • عمل صالح: اهمیت عمل صالح ۱۷
  • کار: مزد کار ۱۵، ۱۶
  • کارفرما: نقش کارفرما ۱۶
  • مسافران: پذیرایى از مسافران ۶
  • موسى(ع): درخواست غذاى موسى(ع) ۳; رد درخواست غذاى موسى(ع)۴; عهدشکنى موسى(ع) ۱۸; قبول استمهال موسى(ع) ۱; قصه موسى(ع)۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹ ، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱; گرسنگى موسى(ع) ۳; گلایه موسى(ع) ۱۳، ۱۸; مزد کار در دوران موسى(ع) ۱۴; مسافرت موسى(ع) با خضر(ع) ۲; ملاقات موسى(ع) با اهل ناصره ۲; موسى(ع) در ناصره ۱۹
  • ناصره: صفات اهل ناصره ۵

منابع

  1. علل الشرایع، ص ۶۱، ب ۵۴; بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۲۸۷، ح ۴.
  2. علل الشرایع، ص ۶۱، ب ۵۴، ح ۱; بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۲۸۷، ح ۴.
  3. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۳۳، ح ۴۷; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۷۸، ح ۱۵۱.