نتایج جستجو

است مگر آنكه احقاق حق بسته به آن باشد و حتى وارد است كه شخص در صورت امكان خسارت را قبول كند و سوگند نخورد و اگر كسى سوگندى خورد و آن را شكست بايد كفّاره

است و مى طلبد که زیان کارى کافران در آخرت، با خسارت دیگرى سنجیده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت کافران در دنیاست. براین اساس جمله «لاجرم أنّهم 

عوامل انگیزش ۷ ایمان: رابطه علم و ایمان ۷ تسلیم: تسلیم به خدا ۳، ۶، ۱۱ خسارت: خسارت اخروى ۶، ۱۰ خدا: عهد خدا ۱ دوراندیشى: آثار دوراندیشى ۹، ۱۱ دین: پذیرش

زده‌ايم، (و گویید) که ما سخت در زیان و غرامت افتادیم. [و می گویید:] مسلماً ما خسارت زده ایم، گويند: ما ثروت بر باد دادگانيم؛ [و گویید] ما غرامت دیدگانیم‌ [و

کافران نزد خدایشان چیزی جز خشم و غضب حق بر آنان نیفزاید و کفر کافران چیزی جز خسارت و زیان بر آنها نخواهد افزود. او کسی است که شما را در زمین جانشینان [دیگران]

تباه شده و خسارت دیده اند. (و ما زادوهم غیر تتبیب) «تتبیب» در لغت به معانى خسارت دیدن ، خسارت زدن ، هلاکت ساختن و نیز نفرین و درخواست هلاکت و خسارت ، آمده

مى‏دهند «فَالجارياتِ يُسْراً» و آنگاه در قارّه‏ها و خشكيها تقسيم شده به رحمت و خسارت مبدّل مى‏شوند و بهره‏ها را قسمت مى‏كنند «فَالمُقْسِماتِ اَمْراً» قابل دقت

روز اجتماع [= روز رستاخیز] گردآوری می‌کند؛ آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشیمانی)! و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را

تِجارَتُهُمْ» «1» ج: گاهى خسارت است. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‌» «2»* د: گاهى غرق در زيان است. «لَفِي خُسْرٍ» «3» ه: گاهى خسارت بزرگ و آشكار است. «خُسْراناً

مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ 8- هم خسارت ديده در ادعاى خسارت تقوا داشته باشد و بيش از آنچه خسارت كرده، مطالبه نكند و هم جامعه در پرداخت آن طفره

از «أهل» خانواده مى باشد. بر این اساس خسارت نفس، به معناى تباه ساختن و بهره کافى نگرفتن از سرمایه عمر است. خسارت اهل نیز به معناى از کف دادن حمایت خانواده

حقّ گوش بدهند و حق را به بينند و اوصاف آنرا مشاهده نمايند اين قبيل اشخاص خسارت جانى نمودند كه گوهر گرانبهاى عقل و روح و عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه

أَوْلادُكُمْ‌ 4- خسارت واقعى، غفلت از ياد خدا است. «فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (از دست دادن مال و فرزند، خسارت جزئى است، ولى غفلت از خالق خسارت كلى است.) يا

صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ). تفسیر آیات ۱ - کفر، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن، براى خود کافر است. (من کفر فعلیه کفره) «علیه» جار و مجرور

گناهان مقتول، به قاتل منتقل مى‌شود. «تَبُوءَ بِإِثْمِي» 2- در درگيرى‌ها مسئول خسارت آغازگر است. «بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ» 3- برادركشى همان و دوزخى شدن همان. «فَتَكُونَ

اولاد ۲۱، ۲۳ ; حقوق اولاد ۱، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۳۶، ۳۹، ۴۲ ; خسارت به اولاد ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۵، ۳۲، ۴۲ تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۱۵ ترس:

نمايان باشد و «تصريح» نيز به سخنى گويند كه روشن باشد. «تَبابٍ» استمرار در خسارت است، چنانكه‌ «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ» يعنى هلاكت ممتد و نابودى مطلق براى

214. جلد 10 - صفحه 631 است كه تلاشهاى ابولهب به هدر رفت و او گرفتار زيان و خسارت شد. «1» در تاريخ آورده‌اند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را به كلمه

214. جلد 10 - صفحه 631 است كه تلاشهاى ابولهب به هدر رفت و او گرفتار زيان و خسارت شد. «1» در تاريخ آورده‌اند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را به كلمه

أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» 4- كتمان حقّ، سبب سوء عاقبت و خسارت به خويشتن است. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» «1». فتح، 29