کَسَرَاب
«سراب» در اصل از مادّه «سَرَب» (بر وزن شرف) به معناى راه رفتن در سراشیبى است و «سَرْب» (بر وزن چرب) به معناى راه سراشیبى است; به همین مناسبت «سراب» به تلألؤى مى گویند که از دور در بیابان ها و سراشیبى ها نمایان مى شود و به نظر مى رسد که در آنجا آب وجود دارد، در حالى که چیزى جز انعکاس نور آفتاب نیست.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
شىء بى حقيقت. چيز كاذب. اهل لغت گويند: زمين شوره زار كه در آفتاب مىدرخشد و از دور به آب مىماند:. راغب گويد: آن است كه در بيابان مىدرخشد... و سراب در بى حقيقت بودن مثل شراب است در آنچه حقيقت دارد. طبرسى فرموده: سراب شعاعى است كه در وقت ظهر آب جارى به نظر مىآيد. و چون در نظر بيننده مثل آب، جارى مىشود لذا سراب گفته شده . راغب علت تسميه را مرور در نظر انسان دانسته است. [نور:39]. آنانكه كافر شدند اعمالشان مانند سرابى است در بيابانى كه تشنه آن را آب پندارد [نباء:20]. از اين آيه بدست مىآيد كه روز قيامت كوهها در نظر بيننده كوهاند ولى اگر به نزذيك آنها رود مىبيند غباراند كه كوه مىنمايند كه به حكم [قارعة:5] ريز ريز شده و به صورت پشم رنگين حلّاجى شده در آمدهاند. اين كلمه فقط دوبار در قرآن آمده است.