کَبَد
«کَبَد» به گفته «طبرسى» در «مجمع البیان» در اصل، به معناى «شدت» است، و لذا هنگامى که شیر غلیظ شود «تَکَبَّدَ اللَّبَنُ» مى گویند. ولى، به گفته «راغب» در «مفردات»، «کبد» (بر وزن حسد) به معناى دردى است که عارض «کبد» (جگر سیاه) انسان مى شود و سپس، به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است. ریشه این لغت هر چه باشد، مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است.
ریشه کلمه
- کبد (۱ بار)
قاموس قرآن
[بلد:4]. كَبَد بر وزن فرس به معنى سختى است (مجمع) راغب گفته: كَبْد (بر وزن كتف) جگر و (بر وزن فرس) درد جگر است ايضاً كُباد (به ضم اول) به معنى درد جگر است. كبدالسماء وسط آسمان است تشبيه شده به كبد انسان كه در وسط بدن قرار دارد. مراد از آن در آيه مشقت و سختى است يعنى: حقاً كه انسان را در رنج و تعب آفريديم زندگى او پر از مشقت و رنج است و همين رنج و تعب است كه او را به كمال و ترقى سوق مىدهد اگر در مشقّت نمىبود براى از بين بردن آن تلاش نمىكرد و اگر تلاش نمیکرد ابواب اسرار كائنات برويش گشوده نمىشد [انشقاق:6]. اين لفظ بيشتر از يكبار در قرآن يافته نيست.