کَامِلَيْن
ریشه کلمه
- کمل (۵ بار)
قاموس قرآن
كمال و كمول به معنى تمام است در صحاح و قاموس گفته: «اَلْكَمالُ: اَلتَّمامُ» مىشود گفت: كمال وصفى است بالاتر از تمام، مثلا تمام انسان آن است كه اعضايش ناقص نباشد و كمال انسان آن است كه بعضى از اوصاف حميده را هم داشته باشد مثل علم و شجاعت لذا در قاموس آمده «كَمَّلَهُ: اَتَّمَهُ و اَجْمَلَهُ» در مصباح گفته: «كمل» آنگاه گويند كه اجزائش تمام و محاسنش كامل باشد. ولى ظاهرا اين فرق در همه جا نيست بلكه اغلب كمال به معنى تمام است. [بقره:185]. تا عده روزهايى را كه روزه نگرفتهايد تمام كنيد(و روزه بگيريد) و خدا را بزرگ بدانيد. [بقره:196]. اين ده روز روزه وظيفه كسى است كه قدرت قربانى ندارد. به نظر الميزان قيد «كامِلَةٌ» براى آن است كه سه روز و هفت روز هر يك حكم مستقلى است و هفت روز تمام كننده سه روز نيست بلكه كامل كننده آن است. على هذا كمال در آيه وصفى است مافوق تمام و گرنه سه روز و هفت روز هر يك به نوبت خود تماماند. *** * «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْدينَكُمْ...» براى مزيد توضيح لازم است اين آيه را با صدر و ذيل آن نقل كنيم: [مائده:3]. اگر از اين آيه «اَلْيَوْمَ يَئِسَ» تا «ديناً» برداشته شود ضررى به حكم آيه و مضمون آن ابدا نخواهد داشت و اينطور مىشود «ذَلِكُمْ فِسْقٌ فَمَنِ اضْطُرِّ فى مَخْمَصَةٍ» يعنى ميته، خون، گوشت خوك و... بر شما حرام شد و آنها فسق اند ولى هر كه در قحطى مضطر شد مانعى ندارد كه بخورد. در سوره بقره نظير اين آيه آمده بدون«اَلْيَوْمَ يَئِسَ... ديناً» و آن ايناست [بقره:173]. و نيز سوره [نحل:115]. از اينجاست كه در الميزان گويد: آنچه گفته شد نتيجه مىدهد كه «اَلْيَوْمَ يَئِسَ الذّینَ... ديناً» كلام معترضى است در وسط اين آيه قرار گرفته و آيه در دلالت و بيانش احتياجى به آن ندارد، خواه بگوييم از اول نزول در وسط آيه نازل شده يا بگوئيم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور داده در وسط آیه بنویسند یا بگوئیم در وقت تأليف قرآن آن را در وسط آيه قرار دادهاند زيرا هيچ يك از اين احتمالات در جمله معترضه بودن آن اثرى ندارد... نگارنده گويد: مؤيد اين مطلب آن است كه در روايات و تفاسير از نزول مستقل آن سخن گفتهاند بدون آنكه نظرى به صدر و ذيل آيه داشته باشند. مثلا واحدى در اسباب النزول از طارق بن شهاب از عمربن الخطاب نقل كرده كه «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ...» درعصر روز عرفه كه روز جمعه بود نازل گرديد ايضا بخارى و ترمذى در صحيح خود كتاب تفسير و نيز در تفسير ابن كثير و المنار و تفسير خازن. همه در باره نزول مستقل آيه بحث كردهاند. نتيجه اينكه: نزول مستقّل اين آيه حتمى است و بودنش در ضمن آيه 3 مائده به علت يكى از سه وجه است كه از الميزان نقل گرديد. ناگفته نماند: به شهادت روايات فريقين اين آيه در غدير خم نازل گرديد پس از آنكه رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» على بن ابطالب «عليه السلام» را به خلافت منصوب فرمود در مجمع البيان آن را از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل كرده است. سبط ابن جوزى آن را در تذكره از ابوهريره و ابن كثير در تفسير خود از طبرى از ابوسعيد خدرى و ابوهريره نقل مىكند. به گمان من نقل اينكه نزول آيه در عرفه بوده تفريحى است كه از اثر جعل معاندين اهل بيت عليهم السلام به وجود آمده تا جائى كه سبط ابن جوزى احتمال داده كه آيه دو دفعه نازل شده هم در عرفه هم در غدير خم. به هر حال رجوع شود به الغدير جلد اول كه در آن از 16 كتاب از كتب معتبر اهل سنت نقل كرده و در مراجعه 11 كتاب المراجعات فرموده: در باب 39 و 40 غايةالمرام شش روايت از اهل سنت در اين باره نقل شده است.