يَفْرَح
ریشه کلمه
- فرح (۲۲ بار)
قاموس قرآن
شادى. شادى توأم با تكبر در اقرب الموارد گويد: سرور و حبور در شادى ممدوح بكار مىرود ولى فرح در شادى مذموم كه موجب تكبر است سرور و حبور از تفكر ناشى است و فرح از قوه شهوت. فيومى در مصباح گفته: در معنى تكبّر و خرسندى و شادى به كار مىرود. طبرسى رحمهاللَّه در مجمع ذيل [قصص:76]. فرموده فرح به معنى تكبر است و شعر ذيل را شاهد مىآورد . وَلَسْتُ بِمِفْراحٍ اِذَ الدَّهْرُ سُرَّنى وَ لاجازِعٍ مِنْ صَرْفِهِ الْمُتَقَلِّبُ چون روزگارم شادم كند متكبر نمىشوم، از برگشت آن نيز جزع و ناله ندارم. راغب و زمخشرى نيز آن را نقل كردهاند. در قرآن مجيد بيشتر در شادىهاى مذموم آمده كه منبعث از نيروى شهوانى و لذات و توأم با خودپسندى است مثل [توبه:81]. باز گذاشتگان بر ماندنشان برخلاف رسول خدا (و اينكه با او به جهاد نرفتند) شادمان شدند [انعام:44]. و در بعضى از آيات در شادى ممدوح به كار رفته مثل [روم:4]. آن روز مؤمنان در اثر يارى خدا مسرور مىشوند. [يونس:58]. فرح: (بر وزن كتف)شادمان متكبر [هود:10]. مىگويد بدىها از من رفت او متكبر و فخركننده است. در اينجا فرح به معنى متكبر است كه اين آيه نظير [حديد:23]. است. [قصص:76]. قومش به قارون گفتند: از كثرت مال شادمان متكبر نباش كه خدا متكبران را دوست ندارد.