يَخْفَى
ریشه کلمه
- خفى (۳۴ بار)
قاموس قرآن
خفاء: پنهانى. نهانى. [آل عمران:5] چيزى در آسمان و زمين بر خدا نهان و پوشيده نمىماند . نا گفته نماند: فعل اين مادّه از باب ضرب يضرب متعدى و به معنى ظاهر كردن و پنهان نمودن هر دو آمده و آن از اضداد است چنانكه در اقرب الموارد نصريح كرده و از باب علم يعلم لازم و به معنى لازم و به معنى پنهانى به كار به كار رفته است. ولى ثلاثىهاى آن در قرآن همه از باب علم يعلم و به معناى پنهان و پوشيدگى آمده است . اخفاء: پنهان كردن مقابل اعلان و ابداء است مثل [ممتحنه:1] و نحو [بقره:284]. در اقرب الموارد اخفاء را به معنى ازاله خفاء گرفته و گويد: معنى آيه [طه:15] آن است كه نزديك است پرده آن را زايل كنم و آن را آشكار نمايم اين قول در مجمع از ابوعبيده نيز نقل شده است . ولى قاموس و نهايه و مفردات اخفاء را به معنى پنهان داشتن گفتهاند و تمام موارد استعمال آن در قرآن مجيد از باب افعال به معنى پنهان كردن آمده است بعيد به نظر مىرسد كه آيه فوق بر خلاف آيات ديگر به معنى اظهار باشد. گرچه در مجمع البيان اخفاء را به معنى اظهار و پوشيدن هر دو گفته است. استخفاء: طلب پنهان كردن است (مفردات) [نساء:108] يعنى مىخواهند خود را از مردم مخفى كنند ولى نمىخواهند از خدا پنهان دارند حال آنكه خدا با آنهاست. * [هود:5] بدان آنها سينه هايشان را بر مىگردانند تا خود را از شنيدن قرآن مخفى بدارند توضيح اين آيه در «ثنى» گذشت [رعد:10] يعنى آنكه در شب خود را پنهان مىكند يا در روز آشكارا راه رونده است . خافيه: به معنى پوشيده و شىء پنهان است (اقرب) [حاقة:18] آن روز آشكار مىشويد و هيچ نهانى كه از شماست، پنهان نمىماند. و آن در آيه شريفه به معنى اسم فاعل است. * خفيه: به ضمّ اوّل مصدر است به معنى پنهانى. [اعراف:55] يعنى پروردگار خود را بخوانيد با تضرّع و پنهانى. در الميزان احتمال داده كه مراد از تضرّع، آشكارا بودن مناسب عبوديت نيست لذا به جاى آن، تضرع آمده است. نا گفته نماند خواندن خدا آشكارا و با صدا اشكال ندارد چنانكه از روايات و اعمال اولياء عليهم السلام مشهود است، فقط با صداى بلند و فرياد منهى است چنانكه مضمون آيه [اعراف:205] است و در «جهر» گذشت كه مراد از آن به نظر نگارنده فرياد است. * [طه:7] اگر سخن آشكار گوئى او نهان و نهانتر را مىداند. جهر به قول آن است كه ما فى الضمير را آشكار كنى و سرّ همان حديث مكنوم در نفس است و اخفى اسم تفضيل است و مخفىتر از سرّ به عقيده الميزان آن است كه برخود انسان نيز مخفى باشد يعنى خدا، سخن آشكار و سرّ نهان و سرّيكه حتّى بر خود شخص پوشيده است ميداند. در مجمع از صادقين عليهماالسلام نقل شده: سرّ آن است كه در دل پنهان كردهاى و اخفى آن است كه به خاطرات رسيده سپس فراموش كردهاى.قول الميزان نزديك به اين سخن است. و در اين خصوص اقوال ديگرى نيز هست كه چندان مفيد نيستند.