۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۴}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۱: | خط ۱۳: | ||
پس اينكه فرمود: «'''هل اتيك حديث موسى '''» هر چند استفهام است ، اما منظور از آن ترغيب شنونده است به اينكه اين داستان را خوب گوش بدهد، (مثل اينكه خود ما وقتى مى خواهيم خبر مهمى به طرف مقابل خود بدهيم و او خوب گوش بدهد، در آغاز مى گوييم : هيچ خبر دارى ؟) و اين خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) تسليت خاطر آن جناب و انذار منكرين است ، چون در آن ، سخن از عذاب هم رفته ، و نيز اتمام حجت است ، به آن بيانى كه گذشت . | پس اينكه فرمود: «'''هل اتيك حديث موسى '''» هر چند استفهام است ، اما منظور از آن ترغيب شنونده است به اينكه اين داستان را خوب گوش بدهد، (مثل اينكه خود ما وقتى مى خواهيم خبر مهمى به طرف مقابل خود بدهيم و او خوب گوش بدهد، در آغاز مى گوييم : هيچ خبر دارى ؟) و اين خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) تسليت خاطر آن جناب و انذار منكرين است ، چون در آن ، سخن از عذاب هم رفته ، و نيز اتمام حجت است ، به آن بيانى كه گذشت . | ||
و اين نوع از استفهام منافاتى با اطلاع قبلى شنونده از داستان ندارد، براى اينكه منظور اين نيست كه به راستى و حقيقتا داستان را به اطلاع شنونده برساند، بلكه منظور اين است كه او را متوجه آن بسازد و به يادش بيندازد، پس ممكن است اولا آيات اين سوره اولين نوبتى باشد كه قرآن كريم داستان موسى را شرح داده و شنونده هيچ اطلاعى قبلى از آن نداشته باشد، و در ثانى ممكن است اگر هم اطلاع داشته ، و مثلا سوره مزمل را و داستان موسى را در آن سوره كه قبل از نازعات نازل شده شنيده باشد ولى بطور اجمال شنيده ، چون در مزمل تنها اجمالى از آن آمده ، همچنان كه در سوره اعراف و طه و غير آن دو به تفصيل آمده . | و اين نوع از استفهام منافاتى با اطلاع قبلى شنونده از داستان ندارد، براى اينكه منظور اين نيست كه به راستى و حقيقتا داستان را به اطلاع شنونده برساند، بلكه منظور اين است كه او را متوجه آن بسازد و به يادش بيندازد، پس ممكن است اولا آيات اين سوره اولين نوبتى باشد كه قرآن كريم داستان موسى را شرح داده و شنونده هيچ اطلاعى قبلى از آن نداشته باشد، و در ثانى ممكن است اگر هم اطلاع داشته ، و مثلا سوره مزمل را و داستان موسى را در آن سوره كه قبل از نازعات نازل شده شنيده باشد ولى بطور اجمال شنيده ، چون در مزمل تنها اجمالى از آن آمده ، همچنان كه در سوره اعراف و طه و غير آن دو به تفصيل آمده . | ||
إِذْ نَادَاهُ | إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ المُْقَدَّسِ طوىً | ||
كلمه «'''اذ'''» ظرف است براى قصه و اين نداء مربوط به اولين بارى است كه خداى تعالى به موسى وحى نموده ، و مسؤ وليت رسالت را به عهده اش انداخته ، و كلمه «'''طوى '''» اسمى است براى وادى مقدس . | كلمه «'''اذ'''» ظرف است براى قصه و اين نداء مربوط به اولين بارى است كه خداى تعالى به موسى وحى نموده ، و مسؤ وليت رسالت را به عهده اش انداخته ، و كلمه «'''طوى '''» اسمى است براى وادى مقدس . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۴ </center> | ||
اذْهَب إِلى فِرْعَوْنَ | اذْهَب إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طغَى | ||
اين جمله نداى در آيه قبل را تفسير مى كند، كه آن نداء چه بوده .و بعضى گفته اند: در اين كلام قولى در تقدير است ، و تقدير كلام «'''قائلا اذهب ...'''» بوده ، و يا كلمه «'''ان '''» تفسيرى در تقدير است ، و تقدير آن : «'''ان اذهب ...'''» است ، و اشكالى كه به اين دو قول وارد است اين است كه هيچ احتياجى به اين تقديرها نيست ، و جمله «'''انه طغى '''» دستور «'''اذهب '''» را تعليل مى كند. | اين جمله نداى در آيه قبل را تفسير مى كند، كه آن نداء چه بوده .و بعضى گفته اند: در اين كلام قولى در تقدير است ، و تقدير كلام «'''قائلا اذهب ...'''» بوده ، و يا كلمه «'''ان '''» تفسيرى در تقدير است ، و تقدير آن : «'''ان اذهب ...'''» است ، و اشكالى كه به اين دو قول وارد است اين است كه هيچ احتياجى به اين تقديرها نيست ، و جمله «'''انه طغى '''» دستور «'''اذهب '''» را تعليل مى كند. | ||
معناى «'''هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى '''» كه موسى (عليه السلام )ماءمور شد به فرعون بگويد | معناى «'''هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى '''» كه موسى (عليه السلام )ماءمور شد به فرعون بگويد | ||
فَقُلْ هَل | فَقُلْ هَل لَّك إِلى أَن تَزَكى | ||
كلمه «'''الى '''» متعلق به محذوف است ، و تقدير كلام : «'''هل لك ميل الى ان تزكى - آيا ميل به اين دارى كه پاك شوى ؟'''» و يا چيزى مثل اين است ، و مراد از «'''تزكى '''» پاك شدن از قذارت طغيان است . | كلمه «'''الى '''» متعلق به محذوف است ، و تقدير كلام : «'''هل لك ميل الى ان تزكى - آيا ميل به اين دارى كه پاك شوى ؟'''» و يا چيزى مثل اين است ، و مراد از «'''تزكى '''» پاك شدن از قذارت طغيان است . | ||
وَ أَهْدِيَك إِلى | وَ أَهْدِيَك إِلى رَبِّك فَتَخْشى | ||
عطف است بر جمله «'''تزكى '''»، و منظورش از هدايت وى به سوى پروردگارش - بطورى كه گفته اند - معرفى خداى تعالى براى او، و ارشاد او به معرفت خداست ، كه ترس از خدا نتيجه اين معرفت و دست بردارى از طغيان و تعدى از طور و حقيقت عبوديت نتيجه آن ترس است ، همچنان كه فرمود: «'''انما يخشى اللّه من عباده العلماء'''». | عطف است بر جمله «'''تزكى '''»، و منظورش از هدايت وى به سوى پروردگارش - بطورى كه گفته اند - معرفى خداى تعالى براى او، و ارشاد او به معرفت خداست ، كه ترس از خدا نتيجه اين معرفت و دست بردارى از طغيان و تعدى از طور و حقيقت عبوديت نتيجه آن ترس است ، همچنان كه فرمود: «'''انما يخشى اللّه من عباده العلماء'''». | ||
حال ببينيم مراد از تزكى چيست ؟ اگر مراد پاك شدن از طغيان از راه توبه و برگشت به خداى تعالى باشد، آن وقت خشيت اثر مترتب بر آن است ، و مراد از خشيت همان ترسى است كه هميشه ملازم با ايمان به خداست ، و انسان مؤ من را وادار مى كند به اطاعت از او و ترك معصيتش ، و اگر مراد از آن پاك شدن بوسيله اطاعت و ترك معصيت باشد، جمله «'''و اهديك الى ربك فتخشى '''» مفسر ما قبل خود، و عطفش به ما قبل عطف تفسيرى خواهد بود. | حال ببينيم مراد از تزكى چيست ؟ اگر مراد پاك شدن از طغيان از راه توبه و برگشت به خداى تعالى باشد، آن وقت خشيت اثر مترتب بر آن است ، و مراد از خشيت همان ترسى است كه هميشه ملازم با ايمان به خداست ، و انسان مؤ من را وادار مى كند به اطاعت از او و ترك معصيتش ، و اگر مراد از آن پاك شدن بوسيله اطاعت و ترك معصيت باشد، جمله «'''و اهديك الى ربك فتخشى '''» مفسر ما قبل خود، و عطفش به ما قبل عطف تفسيرى خواهد بود. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۹: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۵ </center> | ||
ولى بعضى گفته اند: منظور تمام معجزاتى است كه به فرعون و درباريانش نشان داده . ولى اين احتمال بعيد است . | ولى بعضى گفته اند: منظور تمام معجزاتى است كه به فرعون و درباريانش نشان داده . ولى اين احتمال بعيد است . | ||
فَكَذَّب وَ عَصى | |||
يعنى فرعون موسى و رسالت او را تكذيب نموده ، ساحرش خواند و نافرمانيش كرد. | يعنى فرعون موسى و رسالت او را تكذيب نموده ، ساحرش خواند و نافرمانيش كرد. | ||
ثمَّ أَدْبَرَ يَسعَى | |||
كلمه «'''ادبار'''» به معناى پشت كردن ، و كلمه «'''سعى '''» به معناى جد و كوشش است ، مى فرمايد فرعون پشت كرد در حالى كه تصميم گرفته بود دعوت موسى را باطل نموده ، با او به معارضه برخيزد. | كلمه «'''ادبار'''» به معناى پشت كردن ، و كلمه «'''سعى '''» به معناى جد و كوشش است ، مى فرمايد فرعون پشت كرد در حالى كه تصميم گرفته بود دعوت موسى را باطل نموده ، با او به معارضه برخيزد. | ||
فَحَشرَ فَنَادَى | فَحَشرَ فَنَادَى | ||
خط ۳۵: | خط ۳۷: | ||
بعضى گفته اند مراد از حشر، جمع كردن همه مردم نيست ، بلكه تنها جمع آورى ساحران است ، چون در جاى ديگر آمده : «'''فارسل فرعون فى المدائن حاشرين '''»، و نيز در جاى ديگر فرموده : «'''فتولى فرعون فجمع كيده ثم اتى '''»، ولى اين ، دليل نمى شود كه مراد از حشر در سوره شعراء عين حشر در سوره مورد بحث است ، و مراد در هر دو آيه يك چيز است . | بعضى گفته اند مراد از حشر، جمع كردن همه مردم نيست ، بلكه تنها جمع آورى ساحران است ، چون در جاى ديگر آمده : «'''فارسل فرعون فى المدائن حاشرين '''»، و نيز در جاى ديگر فرموده : «'''فتولى فرعون فجمع كيده ثم اتى '''»، ولى اين ، دليل نمى شود كه مراد از حشر در سوره شعراء عين حشر در سوره مورد بحث است ، و مراد در هر دو آيه يك چيز است . | ||
مراد فرعون از اينكه خطاب به مردم مصر گفت : «'''انا ربكم الاعلى '''» | مراد فرعون از اينكه خطاب به مردم مصر گفت : «'''انا ربكم الاعلى '''» | ||
فَقَالَ أَنَا | فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الاَعْلى | ||
فرعون در اين جمله ادعاى ربوبيت مى كند، و ظاهرش اين است كه خود را رب اعلا مى پنداشته يعنى از ساير ارباب كه مورد پرستش مصريان بودند بلند مرتبه تر مى دانسته . | فرعون در اين جمله ادعاى ربوبيت مى كند، و ظاهرش اين است كه خود را رب اعلا مى پنداشته يعنى از ساير ارباب كه مورد پرستش مصريان بودند بلند مرتبه تر مى دانسته . | ||
و بعيد نيست منظورش از اين برترى با اينكه خودش هم بت پرست بوده ، و به حكايت قرآن درباريانش براى تحريكش مى گفتند: «'''آيا موسى را آزاد مى گذارى تا در زمين فساد نموده ، تو را و خدايانت را تباه كند'''»، اين بوده كه بگويد: من از همه خدايان به شما نزديك ترم ، براى اينكه ارزاق شما به دست من تاءمين مى شود، و شوون زندگى و شرافت و آقائيتان به همت من حفظ مى شود، ولى ساير خدايان داراى اين صفت نيستند. | و بعيد نيست منظورش از اين برترى با اينكه خودش هم بت پرست بوده ، و به حكايت قرآن درباريانش براى تحريكش مى گفتند: «'''آيا موسى را آزاد مى گذارى تا در زمين فساد نموده ، تو را و خدايانت را تباه كند'''»، اين بوده كه بگويد: من از همه خدايان به شما نزديك ترم ، براى اينكه ارزاق شما به دست من تاءمين مى شود، و شوون زندگى و شرافت و آقائيتان به همت من حفظ مى شود، ولى ساير خدايان داراى اين صفت نيستند. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
=== چند وجه در معناى === | === چند وجه در معناى === | ||
«'''فاخذه الله نكال الاخره و الاولى '''» | «'''فاخذه الله نكال الاخره و الاولى '''» | ||
فَأَخَذَهُ | فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الاَخِرَةِ وَ الاُولى | ||
كلمه «'''اخذ'''» كنايه است از تعذيب ، همچنان كه كلمه «'''نكال '''» هم به معناى تعذيبى است كه هر كس آن را ببيند، و يا بشنود از ارتكاب مثل آن خوددارى مى كند، و عذاب آخرت از اين جهت نكال خوانده شده كه يكى از آثارش اين است كه هر كس آن را بشنود از هر عملى كه وى را بدان گرفتار سازد خوددارى مى كند، همچنان كه عذاب استيصال و انقراض در دنيا هم به همين جهت نكال خوانده مى شود. | كلمه «'''اخذ'''» كنايه است از تعذيب ، همچنان كه كلمه «'''نكال '''» هم به معناى تعذيبى است كه هر كس آن را ببيند، و يا بشنود از ارتكاب مثل آن خوددارى مى كند، و عذاب آخرت از اين جهت نكال خوانده شده كه يكى از آثارش اين است كه هر كس آن را بشنود از هر عملى كه وى را بدان گرفتار سازد خوددارى مى كند، همچنان كه عذاب استيصال و انقراض در دنيا هم به همين جهت نكال خوانده مى شود. | ||
و معناى آيه اين است كه : خدا فرعون را بگرفت ، يعنى به عذاب دنيا و آخرت بگرفت ، در دنيا او و لشكرش را غرق كرد، و در آخرت بعد از مردن به آتش دوزخ گرفتارش ساخت ، پس مراد از اولى و آخره دنيا و آخرت است . | و معناى آيه اين است كه : خدا فرعون را بگرفت ، يعنى به عذاب دنيا و آخرت بگرفت ، در دنيا او و لشكرش را غرق كرد، و در آخرت بعد از مردن به آتش دوزخ گرفتارش ساخت ، پس مراد از اولى و آخره دنيا و آخرت است . | ||
خط ۵۰: | خط ۵۲: | ||
بعضى ديگر گفته اند: مراد از اولى تكذيب آيات خدا و نافرمانى او است ، كه در اول قصه نقل شده ، و مراد از آخرت جمله «'''انا ربكم الاعلى '''» است ، كه در آخر قصه نقل شده ، اين وجه هم مثل قبلى اش بعيد است | بعضى ديگر گفته اند: مراد از اولى تكذيب آيات خدا و نافرمانى او است ، كه در اول قصه نقل شده ، و مراد از آخرت جمله «'''انا ربكم الاعلى '''» است ، كه در آخر قصه نقل شده ، اين وجه هم مثل قبلى اش بعيد است | ||
بعضى ديگر گفته اند «'''اولى '''» اولين معصيت ، و «'''آخره '''» آخرين معصيت او است ، و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى او را به جرم همه گناهانش بگرفت . اين وجه هم خالى از خفاء نيست . | بعضى ديگر گفته اند «'''اولى '''» اولين معصيت ، و «'''آخره '''» آخرين معصيت او است ، و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى او را به جرم همه گناهانش بگرفت . اين وجه هم خالى از خفاء نيست . | ||
إِنَّ فى ذَلِك لَعِبرَةً لِّمَن يخْشى | |||
كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به داستان موسى (عليه السلام ) و ظاهرا مفعول «'''يخشى '''» به فراموشى سپرده شده ، يعنى عمدا از ذكرش خوددارى شده ، و معناى عبارت اين است كه در اين حديث - يعنى داستان موسى - عبرتى است براى هر كس كه خشيت داشته باشد، يعنى داراى غريره ترس از شقاوت و عذاب باشد، و انسان سالم چنين غريره اى دارد، پس در داستان موسى عبرتى است براى هر كس كه انسان باشد و فطرت انسانيش را از دست نداده باشد. بعضى هم گفته اند: مفعول حذف شده ، و تقدير كلام «'''لمن يخشى الله '''» است . ولى وجه قبلى بليغ تر است . | كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به داستان موسى (عليه السلام ) و ظاهرا مفعول «'''يخشى '''» به فراموشى سپرده شده ، يعنى عمدا از ذكرش خوددارى شده ، و معناى عبارت اين است كه در اين حديث - يعنى داستان موسى - عبرتى است براى هر كس كه خشيت داشته باشد، يعنى داراى غريره ترس از شقاوت و عذاب باشد، و انسان سالم چنين غريره اى دارد، پس در داستان موسى عبرتى است براى هر كس كه انسان باشد و فطرت انسانيش را از دست نداده باشد. بعضى هم گفته اند: مفعول حذف شده ، و تقدير كلام «'''لمن يخشى الله '''» است . ولى وجه قبلى بليغ تر است . | ||
رفع استبعاد معاد در خطاب و استفهام توبيخى «'''ءاءنتم اشد خلقا ام السماء بنيها...'''» | رفع استبعاد معاد در خطاب و استفهام توبيخى «'''ءاءنتم اشد خلقا ام السماء بنيها...'''» | ||
ءَ أَنتُمْ | ءَ أَنتُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَمِ السمَاءُ بَنَاهَا ... وَ لاَنْعَمِكمْ | ||
اين خطاب ، خطابى است توبيخى به مشركين ، كه منكر قيامت بوده و آن را مسخره مى كردند، خطابى است هم بر سبيل عتاب ، و هم متضمن جواب استبعاد آنان بر بعث كه گفتند: «'''ءانا لمردودون فى الحافره ءاذا كنا عظاما نخره '''»، مى فرمايد خداى تعالى چيرهايى خلق كرده كه خيلى بزرگتر از شما است ، پس او مى تواند دوباره شما را در نشاه ديگر زنده كند، و ايجاد نمايد. | اين خطاب ، خطابى است توبيخى به مشركين ، كه منكر قيامت بوده و آن را مسخره مى كردند، خطابى است هم بر سبيل عتاب ، و هم متضمن جواب استبعاد آنان بر بعث كه گفتند: «'''ءانا لمردودون فى الحافره ءاذا كنا عظاما نخره '''»، مى فرمايد خداى تعالى چيرهايى خلق كرده كه خيلى بزرگتر از شما است ، پس او مى تواند دوباره شما را در نشاه ديگر زنده كند، و ايجاد نمايد. | ||
و نيز متضمن اشاره اى است به دليل وقوع قيامت ، چون در اين آيه تدبير عام عالمى و ارتباط آن به عالم انسانى را خاطر نشان مى سازد، و لازمه اين تدبير، ربوبيت خداى تعالى است ، و لازمه ربوبيت او صحت نبوت و تكليف است ، و لازمه آن نيز اين است كه روز جزايى باشد، و آن همان روز بعث و حشر است ، و به همين جهت مساله بعث را بر اين آيه متفرع نموده ، فرمود: «'''فاذا جاءت الطامه الكبرى ...'''» | و نيز متضمن اشاره اى است به دليل وقوع قيامت ، چون در اين آيه تدبير عام عالمى و ارتباط آن به عالم انسانى را خاطر نشان مى سازد، و لازمه اين تدبير، ربوبيت خداى تعالى است ، و لازمه ربوبيت او صحت نبوت و تكليف است ، و لازمه آن نيز اين است كه روز جزايى باشد، و آن همان روز بعث و حشر است ، و به همين جهت مساله بعث را بر اين آيه متفرع نموده ، فرمود: «'''فاذا جاءت الطامه الكبرى ...'''» | ||
خط ۶۸: | خط ۷۰: | ||
«'''متاعا لكم و لانعامكم '''» - يعنى آنچه از آسمان و زمين كه گفته شد خلق كرديم و امر آن را تدبير نموديم تا متاعى باشد براى شما و چارپايان شما، چارپايانى كه خداوند براى شما مسخر كرد، تا در زندگيتان از آنها بهره مند شويد، پس اين خلقت و تدبير كه بهره مندى شما در آن است بر شما واجب مى سازد، در پى معرفت پروردگارتان باشيد و از مقام او بترسيد و نعمتش را شكر گزاريد چون در اين ميان روزى هست كه در آن بدانچه كرده ايد جزاء داده مى شويد، خير باشد خير و شر باشد شر، همچنان كه اين خلقت و تدبير از خلقت شما شديدتر است ، پس شما ديگر نبايد از خلقت بار دوم خود استبعاد و تعجب كنيد و آن را بر خدا دشوار بپنداريد. | «'''متاعا لكم و لانعامكم '''» - يعنى آنچه از آسمان و زمين كه گفته شد خلق كرديم و امر آن را تدبير نموديم تا متاعى باشد براى شما و چارپايان شما، چارپايانى كه خداوند براى شما مسخر كرد، تا در زندگيتان از آنها بهره مند شويد، پس اين خلقت و تدبير كه بهره مندى شما در آن است بر شما واجب مى سازد، در پى معرفت پروردگارتان باشيد و از مقام او بترسيد و نعمتش را شكر گزاريد چون در اين ميان روزى هست كه در آن بدانچه كرده ايد جزاء داده مى شويد، خير باشد خير و شر باشد شر، همچنان كه اين خلقت و تدبير از خلقت شما شديدتر است ، پس شما ديگر نبايد از خلقت بار دوم خود استبعاد و تعجب كنيد و آن را بر خدا دشوار بپنداريد. | ||
تسميه قيامت به «'''الطامه الكبرى '''» | تسميه قيامت به «'''الطامه الكبرى '''» | ||
فَإِذَا جَاءَتِ | فَإِذَا جَاءَتِ الطامَّةُ الْكُبرَى | ||
در مجمع البيان مى گويد كلمه «'''طامه '''» به معناى عاليه و غالبه است ، وقتى گفته مى شود: اين اطم از آن است ، معنايش اين است كه از آن عالى تر است «'''و طم الطائر الشجره '''»، به اين معنا است كه طائر به بالاى درخت پرواز كرد، و هر داهيه و بلايى را كه انسانها از دفع آن عاجز باشند طامه مى گويند. و بنا به گفته وى طامه كبرى همان قيامت است ، چون قيامت داهيه اى است كه از هر داهيه ديگرى عالى تر است ، و بر هر داهيه اى غالب است ، اين است معناى كبرى بودن طامه قيامت ، و چون نفرموده قيامت از هر داهيه اى بزرگتر است ، بطور مطلق فرموده داهيه بزرگتر، معلوم مى شود هيچ داهيه و واقعه اى بزرگتر از آن نيست . | در مجمع البيان مى گويد كلمه «'''طامه '''» به معناى عاليه و غالبه است ، وقتى گفته مى شود: اين اطم از آن است ، معنايش اين است كه از آن عالى تر است «'''و طم الطائر الشجره '''»، به اين معنا است كه طائر به بالاى درخت پرواز كرد، و هر داهيه و بلايى را كه انسانها از دفع آن عاجز باشند طامه مى گويند. و بنا به گفته وى طامه كبرى همان قيامت است ، چون قيامت داهيه اى است كه از هر داهيه ديگرى عالى تر است ، و بر هر داهيه اى غالب است ، اين است معناى كبرى بودن طامه قيامت ، و چون نفرموده قيامت از هر داهيه اى بزرگتر است ، بطور مطلق فرموده داهيه بزرگتر، معلوم مى شود هيچ داهيه و واقعه اى بزرگتر از آن نيست . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۱۰ </center> | ||
و اگر در اول جمله فاء تفريع آورده ، براى اشاره به اين معنا بوده كه مضمون آيه يعنى آمدن قيامت از لوازم خلقت آسمان و زمين و تدبير جارى در آن دو است ، كه قبلا هم به اين معنا اشاره شد. | و اگر در اول جمله فاء تفريع آورده ، براى اشاره به اين معنا بوده كه مضمون آيه يعنى آمدن قيامت از لوازم خلقت آسمان و زمين و تدبير جارى در آن دو است ، كه قبلا هم به اين معنا اشاره شد. | ||
يَوْمَ | يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الانسنُ مَا سعَى | ||
كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى آمدن طامه كبرى ، «'''وسعى '''» به معناى عمل جدى است . | كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى آمدن طامه كبرى ، «'''وسعى '''» به معناى عمل جدى است . | ||
وَ | وَ بُرِّزَتِ الجَْحِيمُ لِمَن يَرَى | ||
كلمه «'''برزت '''» ماضى مجهول از مصدر «'''تبريز'''» است ، كه به معناى اظهار است ، و از آوردن مفعول كلمه «'''يرى '''» عمدا اعراض شده ، و مراد از كلمه «'''من '''» هر كسى است كه چشم دارد و مى تواند ببيند، و معناى آيه اين است كه : در آن روز، دوزخ ظاهر مى شود، و پرده از روى آن بر مى دارند، تا هر صاحب چشم و بينايى آن را به عيان ببيند. | كلمه «'''برزت '''» ماضى مجهول از مصدر «'''تبريز'''» است ، كه به معناى اظهار است ، و از آوردن مفعول كلمه «'''يرى '''» عمدا اعراض شده ، و مراد از كلمه «'''من '''» هر كسى است كه چشم دارد و مى تواند ببيند، و معناى آيه اين است كه : در آن روز، دوزخ ظاهر مى شود، و پرده از روى آن بر مى دارند، تا هر صاحب چشم و بينايى آن را به عيان ببيند. | ||
پس آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «'''لقد كنت فى غفله من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد'''» چيزى كه هست آيه سوره «'''ف '''» مفصل تر است ، مى فرمايد تو از اين در غفلت بودى ، پس ما پرده ات را كنار زديم ، اينك امروز چشمت تيزبين شده است . | پس آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «'''لقد كنت فى غفله من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد'''» چيزى كه هست آيه سوره «'''ف '''» مفصل تر است ، مى فرمايد تو از اين در غفلت بودى ، پس ما پرده ات را كنار زديم ، اينك امروز چشمت تيزبين شده است . | ||
خط ۸۰: | خط ۸۲: | ||
<span id='link200'><span> | <span id='link200'><span> | ||
==تقسيم مردم به دو دسته : طاغى دوزخى ، او خائف از مقام پروردگار كه بهشت ماءواى اواست و بيان ضابطه براى صفات هر يك == | ==تقسيم مردم به دو دسته : طاغى دوزخى ، او خائف از مقام پروردگار كه بهشت ماءواى اواست و بيان ضابطه براى صفات هر يك == | ||
فَأَمَّا مَن طغَى وَ ءَاثَرَ الحَْيَوةَ الدُّنْيَا فَإِنَّ الجَْحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى وَ أَمَّا مَنْ خَاف مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْس عَنِ الهَْوَى فَإِنَّ الجَْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى | |||
در اين آيات حال مردم در آن روز به تفصيل بيان شده ، مى فرمايد مردم دو قسم مى شوند، و اين تفصيل بجاى جواب اجمالى كلمه «'''فاذا جاءت ...'''» نشسته ، و تقدير كلام «'''فاذا جاءت الطامه الكبرى ، انقسم الناس قسمين فاما من طغى ...'''» است ، يعنى وقتى طامه كبرى بيايد مردم دو دسته مى شوند، طاغيان ، ترسندگان از خداوند. | در اين آيات حال مردم در آن روز به تفصيل بيان شده ، مى فرمايد مردم دو قسم مى شوند، و اين تفصيل بجاى جواب اجمالى كلمه «'''فاذا جاءت ...'''» نشسته ، و تقدير كلام «'''فاذا جاءت الطامه الكبرى ، انقسم الناس قسمين فاما من طغى ...'''» است ، يعنى وقتى طامه كبرى بيايد مردم دو دسته مى شوند، طاغيان ، ترسندگان از خداوند. | ||
خداى تعالى در اين آيات سه گانه ، مردم را به دو دسته تقسيم فرموده ، اهل جهنم و اهل بهشت ، - و اگر صفت اهل جهنم را جلوتر ذكر كرد براى اين بود كه روى سخن با مشركين بود - و اهل جهنم را به همان اوصافى توصيف كرد كه در آيه «'''من طغى و اثر الحيوه الدنيا'''» به آن توصيف كرده ، و تعريف آنان را مقابل تعريف اهل بهشت قرار داده ، كه در آن فرموده : «'''من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى '''»، و به هر حال توصيفى كه از دو طائفه كرده جنبه بيان ضابطه دارد. | خداى تعالى در اين آيات سه گانه ، مردم را به دو دسته تقسيم فرموده ، اهل جهنم و اهل بهشت ، - و اگر صفت اهل جهنم را جلوتر ذكر كرد براى اين بود كه روى سخن با مشركين بود - و اهل جهنم را به همان اوصافى توصيف كرد كه در آيه «'''من طغى و اثر الحيوه الدنيا'''» به آن توصيف كرده ، و تعريف آنان را مقابل تعريف اهل بهشت قرار داده ، كه در آن فرموده : «'''من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى '''»، و به هر حال توصيفى كه از دو طائفه كرده جنبه بيان ضابطه دارد. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۹: | ||
مؤ لف : مويد اين حديث معنايى است كه ما براى خوف از مقام خداى تعالى كرديم . و نيز در اصول كافى به سند خود از يحيى بن عقيل روايت كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: من تنها از دو چيز بر شما مى ترسم ، يكى پيروى هوا، و يكى آرزوى دراز، چون پيروى هوا آدمى را از حق باز مى دارد، و آرزوى دراز آخرت را از ياد مى برد. | مؤ لف : مويد اين حديث معنايى است كه ما براى خوف از مقام خداى تعالى كرديم . و نيز در اصول كافى به سند خود از يحيى بن عقيل روايت كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: من تنها از دو چيز بر شما مى ترسم ، يكى پيروى هوا، و يكى آرزوى دراز، چون پيروى هوا آدمى را از حق باز مى دارد، و آرزوى دراز آخرت را از ياد مى برد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۴}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش