۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۱}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۵: | خط ۱۷: | ||
و به هر حال اينكه فرمود: «'''الم نجعل الارض مهادا'''» استفهامى است انكارى ، و كلمه «'''مهاد'''» به معناى بستر و قرارى است كه در آن تصرف مى شود، و بر فرشى كه روى آن مى نشينند نيز اطلاق مى گردد. و معناى جمله اين است كه مگر ما نبوديم كه زمين را براى شما قرارگاه كرديم ، تا بتوانيد در آن قرار گيريد، و در آن تصرف كنيد. | و به هر حال اينكه فرمود: «'''الم نجعل الارض مهادا'''» استفهامى است انكارى ، و كلمه «'''مهاد'''» به معناى بستر و قرارى است كه در آن تصرف مى شود، و بر فرشى كه روى آن مى نشينند نيز اطلاق مى گردد. و معناى جمله اين است كه مگر ما نبوديم كه زمين را براى شما قرارگاه كرديم ، تا بتوانيد در آن قرار گيريد، و در آن تصرف كنيد. | ||
معناى اينكه فرمود: «'''كوه ها را ميخ قرار داديم '''» و «'''ازواج خلقتان كرديم ، | معناى اينكه فرمود: «'''كوه ها را ميخ قرار داديم '''» و «'''ازواج خلقتان كرديم ، | ||
وَ | وَ الجِْبَالَ أَوْتَاداً | ||
كلمه ((اوتاد'''» جمع وتد است ،و «'''وتد'''» به معناى ميخ است ، البته بنا به گفته صاحب مجمع ميخ بزرگ را «'''وتد'''» گويند (نه ميخهاى معمولى را). و اگر كوهها را ميخ خوانده شايد از اين جهت بوده كه پيدايش عمده كوههايى كه در روى زمين است از عمل آتشفشانهاى تحت الارضى است ، كه يك نقطه از زمين را مى شكافد و مواد مذاب زمينى از آن فوران مى كند، و به اطراف آن نقطه مى ريزد، و به تدريج اطراف آن نقطه بالا مى آيد و مى آيد تا به صورت ميخى كه روى زمين كوبيده باشند، در آيد، و باعث سكون و آرامش فوران آتشفشان زير زمين گردد، و اضطراب و نوسان زمين از بين برود. | كلمه ((اوتاد'''» جمع وتد است ،و «'''وتد'''» به معناى ميخ است ، البته بنا به گفته صاحب مجمع ميخ بزرگ را «'''وتد'''» گويند (نه ميخهاى معمولى را). و اگر كوهها را ميخ خوانده شايد از اين جهت بوده كه پيدايش عمده كوههايى كه در روى زمين است از عمل آتشفشانهاى تحت الارضى است ، كه يك نقطه از زمين را مى شكافد و مواد مذاب زمينى از آن فوران مى كند، و به اطراف آن نقطه مى ريزد، و به تدريج اطراف آن نقطه بالا مى آيد و مى آيد تا به صورت ميخى كه روى زمين كوبيده باشند، در آيد، و باعث سكون و آرامش فوران آتشفشان زير زمين گردد، و اضطراب و نوسان زمين از بين برود. | ||
و از بعضى از مفسرين حكايت شده كه گفته است : مراد از ميخ بودن كوهها اين است كه معاش اهل زمين به وسيله اين كوهها و منافعى كه خدا در آنها به وديعت سپرده تاءمين مى شود، چون اگر كوهها نبودند زمين دائما در زير پاى اهلش در حال نوسان بود، نه كشت و زرعى مى گذاشت ،و نه خانه اى . ولى اين سخن در حقيقت لفظ را بدون جهت از ظاهرش برگرداندن است . | و از بعضى از مفسرين حكايت شده كه گفته است : مراد از ميخ بودن كوهها اين است كه معاش اهل زمين به وسيله اين كوهها و منافعى كه خدا در آنها به وديعت سپرده تاءمين مى شود، چون اگر كوهها نبودند زمين دائما در زير پاى اهلش در حال نوسان بود، نه كشت و زرعى مى گذاشت ،و نه خانه اى . ولى اين سخن در حقيقت لفظ را بدون جهت از ظاهرش برگرداندن است . | ||
خط ۳۰: | خط ۳۲: | ||
بعضى گفته اند: كلمه «'''سبات '''» به معناى قطع است ، و اگر خواب را قطع خوانده ، بدين جهت بوده كه در خواب تصرفات نفس در بدن قطع مى شود. اين وجه هم نزديك به همان وجه قبلى است . | بعضى گفته اند: كلمه «'''سبات '''» به معناى قطع است ، و اگر خواب را قطع خوانده ، بدين جهت بوده كه در خواب تصرفات نفس در بدن قطع مى شود. اين وجه هم نزديك به همان وجه قبلى است . | ||
بعضى ديگر گفته اند: «'''سبات '''» به معناى مرگ است ، و اگر خداى سبحان خواب را جزو مرگ دانسته ، تنها در اين آيه نبوده ، در آيه ديگر نيز آن را مرگ خوانده و فرموده : «'''هو الذى يتوفيكم بالليل '''»، ليكن اين معنا بعيد است ، و آيه اى كه شاهد آورده ، خداى تعالى در آن خوابيدن را توفى - تحويل گرفتن - خوانده ، نه ميراندن ، بلكه قرآن كريم تصريح دارد بر اينكه خوابيدن مردن نيست ، و فرموده : «'''اللّه يتوفى الانفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها'''». | بعضى ديگر گفته اند: «'''سبات '''» به معناى مرگ است ، و اگر خداى سبحان خواب را جزو مرگ دانسته ، تنها در اين آيه نبوده ، در آيه ديگر نيز آن را مرگ خوانده و فرموده : «'''هو الذى يتوفيكم بالليل '''»، ليكن اين معنا بعيد است ، و آيه اى كه شاهد آورده ، خداى تعالى در آن خوابيدن را توفى - تحويل گرفتن - خوانده ، نه ميراندن ، بلكه قرآن كريم تصريح دارد بر اينكه خوابيدن مردن نيست ، و فرموده : «'''اللّه يتوفى الانفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها'''». | ||
وَ جَعَلْنَا | وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاساً | ||
يعنى ما شب را چون لباس ساترى قرار داديم كه با ظلمتش همه چيز و همه ديدنى ها را مى پوشاند، همانطور كه لباس بدن را مى پوشاند، و اين خود سببى است الهى كه مردم را به دست كشيدن از كار و حركت مى خواند، و متمايل به سكونت و فراغت و برگشتن به خانه و خانواده مى سازد. | يعنى ما شب را چون لباس ساترى قرار داديم كه با ظلمتش همه چيز و همه ديدنى ها را مى پوشاند، همانطور كه لباس بدن را مى پوشاند، و اين خود سببى است الهى كه مردم را به دست كشيدن از كار و حركت مى خواند، و متمايل به سكونت و فراغت و برگشتن به خانه و خانواده مى سازد. | ||
و از بعضى حكايت شده كه گفته اند: مراد از لباس بودن شب اين است كه چون لباس است براى روز، كه روز به آسانى از آن بيرون مى شود. ولى انصافااين وجه وجه درستى نيست . | و از بعضى حكايت شده كه گفته اند: مراد از لباس بودن شب اين است كه چون لباس است براى روز، كه روز به آسانى از آن بيرون مى شود. ولى انصافااين وجه وجه درستى نيست . | ||
خط ۴۰: | خط ۴۲: | ||
وَ بَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سبْعاً شِدَاداً | وَ بَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سبْعاً شِدَاداً | ||
يعنى بر بالاى سرتان هفت آسمان سخت بنياد، قرار داديم . | يعنى بر بالاى سرتان هفت آسمان سخت بنياد، قرار داديم . | ||
وَ جَعَلْنَا سِرَاجاً | وَ جَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً | ||
كلمه «'''وهاج '''» به معناى چيزى است كه نور و حرارت شديدى داشته باشد، و منظور از چراغ وهاج خورشيد است . | كلمه «'''وهاج '''» به معناى چيزى است كه نور و حرارت شديدى داشته باشد، و منظور از چراغ وهاج خورشيد است . | ||
وَ أَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَتِ مَاءً | وَ أَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَتِ مَاءً ثجَّاجاً | ||
كلمه «'''معصرات '''» به معناى ابرهاى بارنده است . و بعضى گفته اند: به معناى بادهايى است كه ابرها را مى فشارد تا ببارد، و كلمه «'''ثجاج '''» به معناى ابرى است كه بسيار آب بريزد. و بنابر اين ، بهتر آن است كه كلمه «'''من '''» را به معناى باء بگيريم ، و معنا چنين شود «'''ما به وسيله بادهاى فشار آورنده آبى ريزان نازل كرديم '''». | كلمه «'''معصرات '''» به معناى ابرهاى بارنده است . و بعضى گفته اند: به معناى بادهايى است كه ابرها را مى فشارد تا ببارد، و كلمه «'''ثجاج '''» به معناى ابرى است كه بسيار آب بريزد. و بنابر اين ، بهتر آن است كه كلمه «'''من '''» را به معناى باء بگيريم ، و معنا چنين شود «'''ما به وسيله بادهاى فشار آورنده آبى ريزان نازل كرديم '''». | ||
لِّنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَبَاتاً | |||
يعنى اين كار را كرديم تا دانه ها و نباتاتى كه مايه قوت آدميان و حيوانات است بيرون آوريم . | يعنى اين كار را كرديم تا دانه ها و نباتاتى كه مايه قوت آدميان و حيوانات است بيرون آوريم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۶۴ </center> | ||
وَ | وَ جَنَّتٍ أَلْفَافاً | ||
اين جمله عطف است بركلمه «'''حبا'''»، و جنات الفاف به معناى درختان انبوه و در هم فرو رفته است . | اين جمله عطف است بركلمه «'''حبا'''»، و جنات الفاف به معناى درختان انبوه و در هم فرو رفته است . | ||
بعضى گفته اند: كلمه «'''الفاف '''» جمعى است كه از ماده خودش مفرد ندارد. | بعضى گفته اند: كلمه «'''الفاف '''» جمعى است كه از ماده خودش مفرد ندارد. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۸: | ||
<span id='link174'><span> | <span id='link174'><span> | ||
==آيات ۱۷ - ۴۰، سوره نباء == | ==آيات ۱۷ - ۴۰، سوره نباء == | ||
إِنَّ يَوْمَ الْفَصلِ كانَ مِيقَتاً(۱۷) | |||
يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً(۱۸) | يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً(۱۸) | ||
وَ فُتِحَتِ السمَاءُ فَكانَت أَبْوَباً(۱۹) | وَ فُتِحَتِ السمَاءُ فَكانَت أَبْوَباً(۱۹) | ||
وَ سيرَتِ | وَ سيرَتِ الجِْبَالُ فَكانَت سرَاباً(۲۰) | ||
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَت مِرْصاداً(۲۱) | |||
لِّلطغِينَ مَئَاباً(۲۲) | |||
لَّبِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً(۲۳) | |||
لا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْداً وَ لا شرَاباً(۲۴) | لا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْداً وَ لا شرَاباً(۲۴) | ||
إِلا حَمِيماً وَ غَساقاً(۲۵) | إِلا حَمِيماً وَ غَساقاً(۲۵) | ||
جَزَاءً وِفَاقاً(۲۶) | جَزَاءً وِفَاقاً(۲۶) | ||
إِنهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً(۲۷) | إِنهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً(۲۷) | ||
وَ | وَ كَذَّبُوا بِئَايَتِنَا كِذَّاباً(۲۸) | ||
وَ | وَ كلَّ شىْءٍ أَحْصيْنَهُ كتَباً(۲۹) | ||
فَذُوقُوا فَلَن | فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلا عَذَاباً(۳۰) | ||
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً(۳۱) | |||
حَدَائقَ وَ أَعْنَباً(۳۲) | حَدَائقَ وَ أَعْنَباً(۳۲) | ||
وَ كَوَاعِب أَتْرَاباً(۳۳) | وَ كَوَاعِب أَتْرَاباً(۳۳) | ||
وَ كَأْساً دِهَاقاً(۳۴) | وَ كَأْساً دِهَاقاً(۳۴) | ||
لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَ لا | لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَ لا كِذَّباً(۳۵) | ||
جَزَاءً | جَزَاءً مِّن رَّبِّك عَطاءً حِساباً(۳۶) | ||
رَّب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا الرَّحْمَنِ لا يمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً(۳۷) | |||
يَوْمَ يَقُومُ | يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئكَةُ صفًّا لا يَتَكلَّمُونَ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صوَاباً(۳۸) | ||
ذَلِك الْيَوْمُ | ذَلِك الْيَوْمُ الحَْقُّ فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ مَئَاباً(۳۹) | ||
إِنَّا أَنذَرْنَكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَت يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يَلَيْتَنى كُنت تُرَبَا(۴۰) | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۶۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۶۷ </center> | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۱: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
اين آيات يوم الفصل را كه در جمله «'''كلا سيعلمون '''» به طور اجمال بدان اشاره كرده بود توصيف نموده ، شرح مى دهد كه در آن روز به طاغيان و متقيان چه مى گذرد، و در آخر، سوره را با تهديدى كه به منزله نتيجه است ختم مى كند. | اين آيات يوم الفصل را كه در جمله «'''كلا سيعلمون '''» به طور اجمال بدان اشاره كرده بود توصيف نموده ، شرح مى دهد كه در آن روز به طاغيان و متقيان چه مى گذرد، و در آخر، سوره را با تهديدى كه به منزله نتيجه است ختم مى كند. | ||
إِنَّ يَوْمَ الْفَصلِ كانَ مِيقَتاً | |||
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''ميقات '''» به معناى آخرين لحظه از مدتى است كه براى حدوث امرى از امور معين شده و اين كلمه از ماده وقت است همچنان كه كلمه ميعاد از ماده وعد و كلمه «'''مقدار'''» از قدر گرفته شده اند. | در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''ميقات '''» به معناى آخرين لحظه از مدتى است كه براى حدوث امرى از امور معين شده و اين كلمه از ماده وقت است همچنان كه كلمه ميعاد از ماده وعد و كلمه «'''مقدار'''» از قدر گرفته شده اند. | ||
<span id='link175'><span> | <span id='link175'><span> | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۴: | ||
و وقتى دربهاى آسمان باز شد قهرا عالم انسانى به عالم فرشتگان متصل مى شود. | و وقتى دربهاى آسمان باز شد قهرا عالم انسانى به عالم فرشتگان متصل مى شود. | ||
بعضى گفته اند: در اين آيه چيزى در تقدير است ، و تقدير كلام «'''فكانت ذات ابواب '''» است ، يعنى آسمان داراى ابواب خواهد بود. بعضى ديگر گفته اند: در آسمان راههايى پيدا مى شود، در حالى كه قبلا چنين راههايى وجود نداشت . ليكن اين دو وجه به بى دليل حرف زدن شبيه تر است تا تفسير (دقت بفرماييد). | بعضى گفته اند: در اين آيه چيزى در تقدير است ، و تقدير كلام «'''فكانت ذات ابواب '''» است ، يعنى آسمان داراى ابواب خواهد بود. بعضى ديگر گفته اند: در آسمان راههايى پيدا مى شود، در حالى كه قبلا چنين راههايى وجود نداشت . ليكن اين دو وجه به بى دليل حرف زدن شبيه تر است تا تفسير (دقت بفرماييد). | ||
وَ سيرَتِ | وَ سيرَتِ الجِْبَالُ فَكانَت سرَاباً | ||
كلمه «'''سراب '''» به معناى آب موهوم است كه در بيابان از دور برق مى زند و انسان خيال مى كند آنجا آب است ، و هر امر بى حقيقت را كه به نظر حقيقت برسد نيز به عنوان استعاره سراب مى گويند، و شايد مراد از سراب در آيه به معناى دوم باشد. | كلمه «'''سراب '''» به معناى آب موهوم است كه در بيابان از دور برق مى زند و انسان خيال مى كند آنجا آب است ، و هر امر بى حقيقت را كه به نظر حقيقت برسد نيز به عنوان استعاره سراب مى گويند، و شايد مراد از سراب در آيه به معناى دوم باشد. | ||
<span id='link176'><span> | <span id='link176'><span> | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۳: | ||
بله اين را مى توان گفت كه وقتى كوهها به راه افتادند، و در آخر حقيقتشان باطل شد و ديگر چيزى به صورت جبال باقى نماند، در حقيقت آن «'''جبال را سيات '''» كه حقايقى داراى جرمى بس بزرگ و نيرومند بود، و هيچ چيز آن را تكان نمى داد با به حركت در آمدن و باطل شدن ، سرابى مى شود خالى از حقيقت ، پس به اين اعتبار مى توان گفت : «'''و سيرت الجبال فكانت سرابا'''» و نظير اين بيان در كلام خداى تعالى آمده ، آنجا كه در باره اقوام هلاك شده مى فرمايد: «'''فجعلناهم احاديث '''»، و يا مى فرمايد: «'''فاتبعنا بعضهم بعضا و جعلناهم احاديث '''» و يا در باره بت ها مى فرمايد: «'''ان هى الا اسماء سميتموها انتم و اباوكم '''». | بله اين را مى توان گفت كه وقتى كوهها به راه افتادند، و در آخر حقيقتشان باطل شد و ديگر چيزى به صورت جبال باقى نماند، در حقيقت آن «'''جبال را سيات '''» كه حقايقى داراى جرمى بس بزرگ و نيرومند بود، و هيچ چيز آن را تكان نمى داد با به حركت در آمدن و باطل شدن ، سرابى مى شود خالى از حقيقت ، پس به اين اعتبار مى توان گفت : «'''و سيرت الجبال فكانت سرابا'''» و نظير اين بيان در كلام خداى تعالى آمده ، آنجا كه در باره اقوام هلاك شده مى فرمايد: «'''فجعلناهم احاديث '''»، و يا مى فرمايد: «'''فاتبعنا بعضهم بعضا و جعلناهم احاديث '''» و يا در باره بت ها مى فرمايد: «'''ان هى الا اسماء سميتموها انتم و اباوكم '''». | ||
پس آيه شريفه به وجهى نظير آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمر مر السحاب '''»، كه اگر بگوييم درباره صفت زلزله قيامت است ، شباهتى با آيه مورد بحث خواهد داشت . | پس آيه شريفه به وجهى نظير آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمر مر السحاب '''»، كه اگر بگوييم درباره صفت زلزله قيامت است ، شباهتى با آيه مورد بحث خواهد داشت . | ||
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَت مِرْصاداً | |||
راغب در مفردات گفته : كلمه «'''رصد'''» به معناى آماده شدن براى مراقبت است ، - تا آنجا كه مى گويد - و «'''مرصد'''» به معناى آن محلى است كه براى مراقبت در آنجا قرار بگيرى ، و اين كلمه در قرآن آمده . تا آنجا كه مى فرمايد: «'''و اقعدوا لهم كل مرصد - براى دستگيرى آنان در هر كمين گاهى به كمين بنشينيد'''». كلمه «'''مرصاد'''» هم شبيه به مرصد است ، اما مرصاد تنها به آن محلى كه براى اين كار آماده شده اطلاق مى شود، | راغب در مفردات گفته : كلمه «'''رصد'''» به معناى آماده شدن براى مراقبت است ، - تا آنجا كه مى گويد - و «'''مرصد'''» به معناى آن محلى است كه براى مراقبت در آنجا قرار بگيرى ، و اين كلمه در قرآن آمده . تا آنجا كه مى فرمايد: «'''و اقعدوا لهم كل مرصد - براى دستگيرى آنان در هر كمين گاهى به كمين بنشينيد'''». كلمه «'''مرصاد'''» هم شبيه به مرصد است ، اما مرصاد تنها به آن محلى كه براى اين كار آماده شده اطلاق مى شود، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۷۱ </center> | ||
و اين كلمه نيز در قرآن آمده مى فرمايد: «'''ان جهنم كانت مرصادا'''»، و اين آيه اين نكته را مى فهماند كه جهنم محل عبور همه مردم است ، و از همين باب است آيه زير كه مى فرمايد «'''و ان منكم الا واردها - هيچ كس از شما نيست مگر آنكه به جهنم وارد خواهد شد'''». | و اين كلمه نيز در قرآن آمده مى فرمايد: «'''ان جهنم كانت مرصادا'''»، و اين آيه اين نكته را مى فهماند كه جهنم محل عبور همه مردم است ، و از همين باب است آيه زير كه مى فرمايد «'''و ان منكم الا واردها - هيچ كس از شما نيست مگر آنكه به جهنم وارد خواهد شد'''». | ||
لِّلطغِينَ مَئَاباً | |||
طاغيان كسانى هستند كه متصف به طغيان باشند، و خروج از حد، كار هميشگى آنان باشد، و كلمه «'''ماب '''» اسم مكان از ماده «'''اوب '''» است ، كه به معناى رجوع است ، و اگر جهنم را محل برگشت طاغيان خوانده ، به اين عنايت بوده كه خود طاغيان در همان دنيا، جهنم را ماواى خود كردند، پس صحيح است بگوييم به جهنم بر مى گردند. | طاغيان كسانى هستند كه متصف به طغيان باشند، و خروج از حد، كار هميشگى آنان باشد، و كلمه «'''ماب '''» اسم مكان از ماده «'''اوب '''» است ، كه به معناى رجوع است ، و اگر جهنم را محل برگشت طاغيان خوانده ، به اين عنايت بوده كه خود طاغيان در همان دنيا، جهنم را ماواى خود كردند، پس صحيح است بگوييم به جهنم بر مى گردند. | ||
معناى «'''احقاب '''» كه درباره ماندن طاغيان در جهنم فرمود: «'''لا بثين فيها احقابا'''» | معناى «'''احقاب '''» كه درباره ماندن طاغيان در جهنم فرمود: «'''لا بثين فيها احقابا'''» | ||
لَّبِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً | |||
كلمه «'''احقاب '''» به معناى زمانهاى بسيار و روزگاران طولانى است كه آغاز و انجام آن مشخص نباشد. | كلمه «'''احقاب '''» به معناى زمانهاى بسيار و روزگاران طولانى است كه آغاز و انجام آن مشخص نباشد. | ||
و اين كلمه جمع است و اما در اينكه مفردش چيست ؟ آيا حقب - به ضمه اول و سكون دوم است - و يا حقب - به دو ضمه - است ، اختلاف كرده اند، و حقب - به دو ضمه - در قرآن كريم آمده ، مى فرمايد: «'''او امضى حقبا'''». بعضى هم گفته اند: مفردش «'''حقب '''» - به فتح اول و سكون دوم - است ، و واحد حقب هم حقبه - به كسر اول و سكون دوم - است . راغب گفته : حق اين است كه حقبه به معناى مدت نامعلومى از زمان است . | و اين كلمه جمع است و اما در اينكه مفردش چيست ؟ آيا حقب - به ضمه اول و سكون دوم است - و يا حقب - به دو ضمه - است ، اختلاف كرده اند، و حقب - به دو ضمه - در قرآن كريم آمده ، مى فرمايد: «'''او امضى حقبا'''». بعضى هم گفته اند: مفردش «'''حقب '''» - به فتح اول و سكون دوم - است ، و واحد حقب هم حقبه - به كسر اول و سكون دوم - است . راغب گفته : حق اين است كه حقبه به معناى مدت نامعلومى از زمان است . | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۲: | ||
و به هر حال آيه شريفه حالى است كه تعليل سابق را تكميل مى كند، و معناى آن با آيه قبل چنين مى شود: جزاى آنها موافق با اعمال ايشان است ، به علت اينكه چنين حال و وضعى داشتند، در حالى كه ما حال و وضعشان را عليه آنان ضبط كرديم ، و جزايى موافق با آن به ايشان مى دهيم . | و به هر حال آيه شريفه حالى است كه تعليل سابق را تكميل مى كند، و معناى آن با آيه قبل چنين مى شود: جزاى آنها موافق با اعمال ايشان است ، به علت اينكه چنين حال و وضعى داشتند، در حالى كه ما حال و وضعشان را عليه آنان ضبط كرديم ، و جزايى موافق با آن به ايشان مى دهيم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۷۴ </center> | ||
فَذُوقُوا فَلَن | فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلا عَذَاباً | ||
فاى تفريع كه در آغاز اين آيه آمده ، آن را نتيجه مطلب قبل كرده ، كه عذاب كفار را تفصيل مى داد، و مى خواهد ايشان را از اين اميد ماءيوس كند كه روزى از شقاوت نجات يافته به راحتى برسند، و التفاتى كه از غيبت «'''انهم '''» به خطاب «'''نزيدكم '''» بكار رفته اين نكته را مى رساند كه خداى تعالى ايشان را حاضر فرض كرد تا توبيخ و سركوبيشان بدون واسطه انجام شود. | فاى تفريع كه در آغاز اين آيه آمده ، آن را نتيجه مطلب قبل كرده ، كه عذاب كفار را تفصيل مى داد، و مى خواهد ايشان را از اين اميد ماءيوس كند كه روزى از شقاوت نجات يافته به راحتى برسند، و التفاتى كه از غيبت «'''انهم '''» به خطاب «'''نزيدكم '''» بكار رفته اين نكته را مى رساند كه خداى تعالى ايشان را حاضر فرض كرد تا توبيخ و سركوبيشان بدون واسطه انجام شود. | ||
و مراد از جمله «'''فلن نزيدكم الا عذابا'''»، اين است كه آنچه مى چشيد عذابى است بعد از عذابى كه قبلا چشيده بوديد، پس آن عذاب ، عذابى است بعد از عذاب ، و عذابى است روى عذاب ، و همچنان عذابها دو چندان مى شود، و عذابى به عذابتان افزوده مى گردد، پس از اينكه به آرزوى خود برسيد ماءيوس باشيد، و اين آيه خالى از اين ظهور نيست كه مراد از جمله «'''لابثين فيها احقابا'''» خلود در آتش است ، و اينكه عذاب از شما قطع نخواهد شد. | و مراد از جمله «'''فلن نزيدكم الا عذابا'''»، اين است كه آنچه مى چشيد عذابى است بعد از عذابى كه قبلا چشيده بوديد، پس آن عذاب ، عذابى است بعد از عذاب ، و عذابى است روى عذاب ، و همچنان عذابها دو چندان مى شود، و عذابى به عذابتان افزوده مى گردد، پس از اينكه به آرزوى خود برسيد ماءيوس باشيد، و اين آيه خالى از اين ظهور نيست كه مراد از جمله «'''لابثين فيها احقابا'''» خلود در آتش است ، و اينكه عذاب از شما قطع نخواهد شد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۱}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش