۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۷}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۲۶: | خط ۲۷: | ||
<span id='link218'><span> | <span id='link218'><span> | ||
==آيات ۴۹ - ۶۴ سوره ص == | ==آيات ۴۹ - ۶۴ سوره ص == | ||
هَذَا ذِكْرٌ وَ | هَذَا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسنَ مَئَابٍ(۴۹) | ||
جَنَّتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لهَُّمُ الاَبْوَب (۵۰) | |||
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَكِهَةٍ كثِيرَةٍ وَ شرَابٍ(۵۱) | |||
وَ عِندَهُمْ قَصِرَت الطرْفِ أَتْرَابٌ(۵۲) | وَ عِندَهُمْ قَصِرَت الطرْفِ أَتْرَابٌ(۵۲) | ||
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ | هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الحِْسابِ(۵۳) | ||
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ(۵۴) | |||
هَذَا وَ | هَذَا وَ إِنَّ لِلطغِينَ لَشرَّ مَئَابٍ(۵۵) | ||
جَهَنَّمَ يَصلَوْنهَا فَبِئْس المِْهَادُ(۵۶) | |||
هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَساقٌ(۵۷) | هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَساقٌ(۵۷) | ||
وَ ءَاخَرُ مِن شكلِهِ أَزْوَجٌ(۵۸) | وَ ءَاخَرُ مِن شكلِهِ أَزْوَجٌ(۵۸) | ||
هَذَا فَوْجٌ | هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لا مَرْحَبَا بهِمْ إِنهُمْ صالُوا النَّارِ(۵۹) | ||
قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لا مَرْحَبَا بِكمْ أَنتُمْ | قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لا مَرْحَبَا بِكمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْس الْقَرَارُ(۶۰) | ||
قَالُوا | قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فى النَّارِ(۶۱) | ||
وَ قَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالاً | وَ قَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الاَشرَارِ(۶۲) | ||
أَتخَذْنَهُمْ | أَتخَذْنَهُمْ سِخْرِياًّ أَمْ زَاغَت عَنهُمُ الاَبْصرُ(۶۳) | ||
إِنَّ ذَلِك لحََقُّ تخَاصمُ أَهْلِ النَّارِ(۶۴) | |||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
اين داستانها كه از ((اوابين (( آورديم ثناى جميلى بود از ايشان ، و مردم با تقوى سرانجامى نيك دارند (۴۹). | اين داستانها كه از ((اوابين (( آورديم ثناى جميلى بود از ايشان ، و مردم با تقوى سرانجامى نيك دارند (۴۹). | ||
خط ۶۴: | خط ۶۵: | ||
<span id='link219'><span> | <span id='link219'><span> | ||
==وصف حال متقيان در بهشت == | ==وصف حال متقيان در بهشت == | ||
هَذَا ذِكْرٌ وَ | هَذَا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسنَ مَئَابٍ | ||
كلمه ((هذا(( اشاره است به داستانهايى كه از ((اوابين (( از انبياى گرام نقل فرموده و اينكه مى فرمايد: ((اين ذكر است (( مراد از ((ذكر(( شرف و ثناى جميلى است كه : از ((اوابين (( كرده . و معناى جمله - به طورى كه ديگران هم گفته اند - اين است كه : اين داستانها كه آورديم شرف و ذكر جميل و ثناى نيكى است براى ((اوابين (( از انبياء. | كلمه ((هذا(( اشاره است به داستانهايى كه از ((اوابين (( از انبياى گرام نقل فرموده و اينكه مى فرمايد: ((اين ذكر است (( مراد از ((ذكر(( شرف و ثناى جميلى است كه : از ((اوابين (( كرده . و معناى جمله - به طورى كه ديگران هم گفته اند - اين است كه : اين داستانها كه آورديم شرف و ذكر جميل و ثناى نيكى است براى ((اوابين (( از انبياء. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۲ </center> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۲: | ||
ولى به نظر ما اين طور نيست ، چون از ظاهر آيه برمى آيد كه كلمه ((هذا(( اشاره به قرآن باشد. مى فرمايد: قرآن ذكر است ، يعنى كتابى است مشتمل بر ذكر، و در نتيجه از اين آيه به بعد، اجمال در آيه اول سوره كه مى فرمود: ((و القرآن ذى الذكر(( به تفصيل بيان مى شود، و در اين آيات خداى سبحان دار آخرت را شرح مى دهد كه در آن براى متقين ثواب ، و براى طاغيان عقاب آماده شده است . | ولى به نظر ما اين طور نيست ، چون از ظاهر آيه برمى آيد كه كلمه ((هذا(( اشاره به قرآن باشد. مى فرمايد: قرآن ذكر است ، يعنى كتابى است مشتمل بر ذكر، و در نتيجه از اين آيه به بعد، اجمال در آيه اول سوره كه مى فرمود: ((و القرآن ذى الذكر(( به تفصيل بيان مى شود، و در اين آيات خداى سبحان دار آخرت را شرح مى دهد كه در آن براى متقين ثواب ، و براى طاغيان عقاب آماده شده است . | ||
((و ان للمتقين لحسن ماب (( - كلمه ((مآب (( به معناى ((مرجع (( است . و اگر آن را نكره آورده به منظور تعظيم آن است . و معناى جمله روشن است . | ((و ان للمتقين لحسن ماب (( - كلمه ((مآب (( به معناى ((مرجع (( است . و اگر آن را نكره آورده به منظور تعظيم آن است . و معناى جمله روشن است . | ||
جَنَّتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لهَُّمُ الاَبْوَب | |||
يعنى آن بازگشتگاه خوب ، عبارت است از جنت هاى با استقرار و دائمى . و باز بودن درها به روى آنان ، كنايه است از اينكه متقين هيچ مانعى از تنعم به نعمتهاى موجود در آن جنات ندارند؛ چون جنات براى آنها درست شده ، و مال آنان است . | يعنى آن بازگشتگاه خوب ، عبارت است از جنت هاى با استقرار و دائمى . و باز بودن درها به روى آنان ، كنايه است از اينكه متقين هيچ مانعى از تنعم به نعمتهاى موجود در آن جنات ندارند؛ چون جنات براى آنها درست شده ، و مال آنان است . | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين جمله اين است كه : درها به روى ايشان باز است ، و احتياجى نيست كه پشت در بايستند، و يا حلقه در را بكوبند، تا به رويشان باز شود. بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه : درها بدون كليد به رويشان باز، و بدون قفل به رويشان بسته مى شود. و به هر حال اين آيه و چند آيه بعد در مقام بيان ((حسن ماب (( است . | بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين جمله اين است كه : درها به روى ايشان باز است ، و احتياجى نيست كه پشت در بايستند، و يا حلقه در را بكوبند، تا به رويشان باز شود. بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه : درها بدون كليد به رويشان باز، و بدون قفل به رويشان بسته مى شود. و به هر حال اين آيه و چند آيه بعد در مقام بيان ((حسن ماب (( است . | ||
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَكِهَةٍ كثِيرَةٍ وَ شرَابٍ | |||
يعنى در حالى كه در آن جنات نشسته باشند، و مانند اشراف و عزيزان تكيه كرده باشند. | يعنى در حالى كه در آن جنات نشسته باشند، و مانند اشراف و عزيزان تكيه كرده باشند. | ||
و منظور از جمله ((يدعون فيها بفاكهة كثيرة و شراب (( اين است كه بفهماند اهل تقوى در بهشت حكمشان روا است ، به نحوى كه بين آنان و خواسته هايشان واسطه اى نيست ، مثلا، از ميوه هاى بهشتى كه انواعى بسيار است ، هر يك را صدا بزنند خود آن ميوه و يا شراب نزدشان حاضر مى شود، بدون اين كه احتياج باشد كه كسى آن ميوه را برايشان بياورد. | و منظور از جمله ((يدعون فيها بفاكهة كثيرة و شراب (( اين است كه بفهماند اهل تقوى در بهشت حكمشان روا است ، به نحوى كه بين آنان و خواسته هايشان واسطه اى نيست ، مثلا، از ميوه هاى بهشتى كه انواعى بسيار است ، هر يك را صدا بزنند خود آن ميوه و يا شراب نزدشان حاضر مى شود، بدون اين كه احتياج باشد كه كسى آن ميوه را برايشان بياورد. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۲: | ||
ضمير ((هم (( به متقين برمى گردد. و كلمه ((قاصرات الطرف (( صفتى است كه در جاى موصوف خود به كار رفته ، و تقدير كلام ((و عندهم ازواج قاصرات الطرف : نزد ايشان همسرانى است قاصرات الطرف (( مى باشد و منظور از صفت ((قاصرات الطرف (( اين است كه : آن همسران به شوهران خود راضى و قانعند، و چشم به ديگرى ندارند. ممكن هم هست كنايه باشد از اينكه همسرانى پر ناز و كرشمه اند. | ضمير ((هم (( به متقين برمى گردد. و كلمه ((قاصرات الطرف (( صفتى است كه در جاى موصوف خود به كار رفته ، و تقدير كلام ((و عندهم ازواج قاصرات الطرف : نزد ايشان همسرانى است قاصرات الطرف (( مى باشد و منظور از صفت ((قاصرات الطرف (( اين است كه : آن همسران به شوهران خود راضى و قانعند، و چشم به ديگرى ندارند. ممكن هم هست كنايه باشد از اينكه همسرانى پر ناز و كرشمه اند. | ||
و كلمه ((اتراب (( به معناى ((اقران (( است . مى خواهد بفرمايد: همسران بهشتى همتاى شوهران خويشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال . ممكن هم هست مراد از ((اقران (( اين باشد كه مثل شوهران خويشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بيشتر شود، از ايشان هم حسن و جمال بيشتر مى گردد. | و كلمه ((اتراب (( به معناى ((اقران (( است . مى خواهد بفرمايد: همسران بهشتى همتاى شوهران خويشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال . ممكن هم هست مراد از ((اقران (( اين باشد كه مثل شوهران خويشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بيشتر شود، از ايشان هم حسن و جمال بيشتر مى گردد. | ||
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ | هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الحِْسابِ | ||
كلمه ((هذا(( اشاره به مطالبى است كه درباره بهشت و نعمتهايش بيان كرد. و خطاب در ((توعدون : وعده داده شده ايد(( به متقين است ، در نتيجه در آيه شريفه التفاتى از غيبت به خطاب به كار رفته و نكته اش اين است كه : خواسته است بفهماند صاحب سخن (خداى تعالى ) به شما اهل بهشت نزديك است ، و به شما اشراف دارد تا نعمتهاى صورى شما با اين نعمت معنوى تكميل گردد. | كلمه ((هذا(( اشاره به مطالبى است كه درباره بهشت و نعمتهايش بيان كرد. و خطاب در ((توعدون : وعده داده شده ايد(( به متقين است ، در نتيجه در آيه شريفه التفاتى از غيبت به خطاب به كار رفته و نكته اش اين است كه : خواسته است بفهماند صاحب سخن (خداى تعالى ) به شما اهل بهشت نزديك است ، و به شما اشراف دارد تا نعمتهاى صورى شما با اين نعمت معنوى تكميل گردد. | ||
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ | |||
كلمه ((نفاد(( به معناى فنا، و قطع شدن جيره است . و به طورى كه از سياق به دست مى آيد آيه شريفه تتمه خطاب قبلى است . | كلمه ((نفاد(( به معناى فنا، و قطع شدن جيره است . و به طورى كه از سياق به دست مى آيد آيه شريفه تتمه خطاب قبلى است . | ||
<span id='link220'><span> | <span id='link220'><span> | ||
==وصف حال طاغيان در جهنم == | ==وصف حال طاغيان در جهنم == | ||
هَذَا وَ | هَذَا وَ إِنَّ لِلطغِينَ لَشرَّ مَئَابٍ | ||
كلمه ((هذا(( اشاره به مطالبى است كه درباره متقين بيان نموده مى فرمايد: اينها كه گفتيم درباره بازگشتگاه متقين بود. ممكن هم هست كلمه ((هذا(( اصلا اسم اشاره نباشد بلكه اسم فعل باشد و به معناى ((خذهذا((. و بقيه الفاظ آيه روشن است . | كلمه ((هذا(( اشاره به مطالبى است كه درباره متقين بيان نموده مى فرمايد: اينها كه گفتيم درباره بازگشتگاه متقين بود. ممكن هم هست كلمه ((هذا(( اصلا اسم اشاره نباشد بلكه اسم فعل باشد و به معناى ((خذهذا((. و بقيه الفاظ آيه روشن است . | ||
جَهَنَّمَ يَصلَوْنهَا فَبِئْس المِْهَادُ | |||
كلمه ((يصلونها(( از مصدر ((الصلى (( است كه به معناى داخل آتش شدن ، و چشيدن حرارت آن است . و يا به معناى تابع آتش شدن است . كلمه ((مهاد(( - به طورى كه در مجمع البيان آمده - به معناى بستر گسترده است ، مثلا، وقتى گفته مى شود: ((مهدت له تمهيدا(( معنايش نظير معناى اين عبارت است كه : بگوييم ((وطات له توطية ((. و آيه شريفه با آيه بعدش تفسير سرانجام طاغيان است . | كلمه ((يصلونها(( از مصدر ((الصلى (( است كه به معناى داخل آتش شدن ، و چشيدن حرارت آن است . و يا به معناى تابع آتش شدن است . كلمه ((مهاد(( - به طورى كه در مجمع البيان آمده - به معناى بستر گسترده است ، مثلا، وقتى گفته مى شود: ((مهدت له تمهيدا(( معنايش نظير معناى اين عبارت است كه : بگوييم ((وطات له توطية ((. و آيه شريفه با آيه بعدش تفسير سرانجام طاغيان است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۴ </center> | ||
خط ۹۸: | خط ۹۹: | ||
<span id='link221'><span> | <span id='link221'><span> | ||
==حكايت تخاصم و مشاجره متبوعان و تابعان در دوزخ == | ==حكايت تخاصم و مشاجره متبوعان و تابعان در دوزخ == | ||
هَذَا فَوْجٌ | هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ... فى النَّارِ | ||
اين سه آيه - به طورى كه از سياق برمى آيد - تخاصم تابعان و متبوعان دوزخى را كه از طاغيان بودند حكايت مى كند. | اين سه آيه - به طورى كه از سياق برمى آيد - تخاصم تابعان و متبوعان دوزخى را كه از طاغيان بودند حكايت مى كند. | ||
پس جمله ((هذا فوج مقتحم معكم (( خطابى است از ناحيه خداى تعالى به متبوعين ، و كلمه ((هذا(( اشاره به فوجى از تابعين است كه دنبال متبوعين به دوزخ مى روند، و كلمه ((مقتحم (( اسم فاعل از ((اقتحام (( است كه به معناى داخل شدن به سختى و دشوارى است . | پس جمله ((هذا فوج مقتحم معكم (( خطابى است از ناحيه خداى تعالى به متبوعين ، و كلمه ((هذا(( اشاره به فوجى از تابعين است كه دنبال متبوعين به دوزخ مى روند، و كلمه ((مقتحم (( اسم فاعل از ((اقتحام (( است كه به معناى داخل شدن به سختى و دشوارى است . | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۵: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۵ </center> | ||
و جمله ((قالوا بل انتم لا مرحبا بكم انتم قدمتموه لنا فبئس القرار((، حكايت جوابى است كه تابعان به متبوعان داده ، مى گويند: بلكه ((لا مرحبا(( به خود شما كه اين آتش را شما به جان ما افكنديد، و ما را به اين قرارگاه كه بدترين قرارگاهست مبتلا ساختيد. | و جمله ((قالوا بل انتم لا مرحبا بكم انتم قدمتموه لنا فبئس القرار((، حكايت جوابى است كه تابعان به متبوعان داده ، مى گويند: بلكه ((لا مرحبا(( به خود شما كه اين آتش را شما به جان ما افكنديد، و ما را به اين قرارگاه كه بدترين قرارگاهست مبتلا ساختيد. | ||
قَالُوا | قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فى النَّارِ | ||
خداى سبحان در اينجا ديگر نقل نمى كند كه پيشوايان در جواب پيروان كه گناه را به گردن ايشان انداختند چه گفتند، ولى در سوره صافات كه باز تخاصم آنان را حكايت كرده ، نقل مى كند كه گفته اند: ((بل لم تكونوا مؤ منين و ما كان لنا عليكم من سلطان بل كنتم قوما طاغين (( پس آيه مورد بحث كه از قول پيروان نقل مى كند كه گفتند: ((پروردگارا هر كس كه اين سرنوشت را براى ما درست كرد، به دو برابر عذاب در آتش مبتلا كن (( در حقيقت سخنى است كه پيروان بعد از ختم تخاصم گفته اند. | خداى سبحان در اينجا ديگر نقل نمى كند كه پيشوايان در جواب پيروان كه گناه را به گردن ايشان انداختند چه گفتند، ولى در سوره صافات كه باز تخاصم آنان را حكايت كرده ، نقل مى كند كه گفته اند: ((بل لم تكونوا مؤ منين و ما كان لنا عليكم من سلطان بل كنتم قوما طاغين (( پس آيه مورد بحث كه از قول پيروان نقل مى كند كه گفتند: ((پروردگارا هر كس كه اين سرنوشت را براى ما درست كرد، به دو برابر عذاب در آتش مبتلا كن (( در حقيقت سخنى است كه پيروان بعد از ختم تخاصم گفته اند. | ||
و جمله ((من قدم (( جمله شرطيه ، و جمله ((فزده عذابا(( جزاى آن است . و كلمه ((ضعف (( به معناى مثل است . و ((عذاب ضعف (( به معناى عذاب داراى ضعف و مثل است ، و خلاصه عذاب دو برابر است . | و جمله ((من قدم (( جمله شرطيه ، و جمله ((فزده عذابا(( جزاى آن است . و كلمه ((ضعف (( به معناى مثل است . و ((عذاب ضعف (( به معناى عذاب داراى ضعف و مثل است ، و خلاصه عذاب دو برابر است . | ||
وَ قَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالاً | وَ قَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الاَشرَارِ | ||
گويندگان اين سخن - به طورى كه از سياق برمى آيد - عموم اهل دوزخ اند، و مرادشان از رجالى كه دوزخيان آنان را از اشرار مى پنداشتند، مؤ منين است كه در آن هنگام كه در بهشت هستند و دوزخيان دنبال آنان مى گردند، و پيدايشان نمى كنند، به يكديگر مى گويند: چه مى شود ما را كه آن مردانى را كه از اشرار مى دانستيم نمى بينيم و پيدا نمى كنيم ؟ | گويندگان اين سخن - به طورى كه از سياق برمى آيد - عموم اهل دوزخ اند، و مرادشان از رجالى كه دوزخيان آنان را از اشرار مى پنداشتند، مؤ منين است كه در آن هنگام كه در بهشت هستند و دوزخيان دنبال آنان مى گردند، و پيدايشان نمى كنند، به يكديگر مى گويند: چه مى شود ما را كه آن مردانى را كه از اشرار مى دانستيم نمى بينيم و پيدا نمى كنيم ؟ | ||
أَتخَذْنَهُمْ | أَتخَذْنَهُمْ سِخْرِياًّ أَمْ زَاغَت عَنهُمُ الاَبْصرُ | ||
يعنى : آيا ما ايشان را در دنيا به مسخره گرفته بوديم ، و به خطا رفتيم ، در حالى كه آنان اهل نجات بودند؟ و يا آنكه چشم ما در دوزخ به ايشان نمى افتد؟ | يعنى : آيا ما ايشان را در دنيا به مسخره گرفته بوديم ، و به خطا رفتيم ، در حالى كه آنان اهل نجات بودند؟ و يا آنكه چشم ما در دوزخ به ايشان نمى افتد؟ | ||
إِنَّ ذَلِك لحََقُّ تخَاصمُ أَهْلِ النَّارِ | |||
كلمه ((ذلك (( اشاره است به همان تخاصمى كه در بالا از ايشان حكايت فرمود. و بيان مى كند كه اين تخاصم اهل دوزخ امرى است ثابت و واقع شدنى كه هيچ ترديدى در وقوعش نيست ، چون در حقيقت تخاصم آن روزشان كشف و ظهور ملكاتى است كه دلهايشان در دنيا، در اثر ممارست در تنازع و تشاجر كسب كرده است ، | كلمه ((ذلك (( اشاره است به همان تخاصمى كه در بالا از ايشان حكايت فرمود. و بيان مى كند كه اين تخاصم اهل دوزخ امرى است ثابت و واقع شدنى كه هيچ ترديدى در وقوعش نيست ، چون در حقيقت تخاصم آن روزشان كشف و ظهور ملكاتى است كه دلهايشان در دنيا، در اثر ممارست در تنازع و تشاجر كسب كرده است ، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۶ </center> | ||
<span id='link222'><span> | <span id='link222'><span> | ||
==آيات ۶۵ - ۸۸ ص == | ==آيات ۶۵ - ۸۸ ص == | ||
قُلْ | قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلا اللَّهُ الْوَحِدُ الْقَهَّارُ(۶۵) | ||
رَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا الْعَزِيزُ | رَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّرُ(۶۶) | ||
قُلْ هُوَ نَبَؤٌا عَظِيمٌ(۶۷) | قُلْ هُوَ نَبَؤٌا عَظِيمٌ(۶۷) | ||
أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضونَ(۶۸) | أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضونَ(۶۸) | ||
مَا كانَ لىَ مِنْ عِلْمِ بِالْمَلا الاَعْلى إِذْ يخْتَصِمُونَ(۶۹) | مَا كانَ لىَ مِنْ عِلْمِ بِالْمَلا الاَعْلى إِذْ يخْتَصِمُونَ(۶۹) | ||
إِن يُوحَى | إِن يُوحَى إِلىَّ إِلا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ(۷۰) | ||
إِذْ قَالَ | إِذْ قَالَ رَبُّك لِلْمَلَئكَةِ إِنى خَلِقُ بَشراً مِّن طِينٍ(۷۱) | ||
فَإِذَا | فَإِذَا سوَّيْتُهُ وَ نَفَخْت فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُوا لَهُ سجِدِينَ(۷۲) | ||
فَسجَدَ الْمَلَئكَةُ | فَسجَدَ الْمَلَئكَةُ كلُّهُمْ أَجْمَعُونَ(۷۳) | ||
إِلا إِبْلِيس استَكْبرَ وَ كانَ مِنَ الْكَفِرِينَ(۷۴) | إِلا إِبْلِيس استَكْبرَ وَ كانَ مِنَ الْكَفِرِينَ(۷۴) | ||
قَالَ يَإِبْلِيس مَا مَنَعَك أَن تَسجُدَ لِمَا خَلَقْت بِيَدَى أَستَكْبرْت أَمْ كُنت مِنَ الْعَالِينَ(۷۵) | قَالَ يَإِبْلِيس مَا مَنَعَك أَن تَسجُدَ لِمَا خَلَقْت بِيَدَى أَستَكْبرْت أَمْ كُنت مِنَ الْعَالِينَ(۷۵) | ||
قَالَ أَنَا خَيرٌ | قَالَ أَنَا خَيرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنى مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ(۷۶) | ||
قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَا | قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَا فَإِنَّك رَجِيمٌ(۷۷) | ||
وَ | وَ إِنَّ عَلَيْك لَعْنَتى إِلى يَوْمِ الدِّينِ(۷۸) | ||
قَالَ رَب فَأَنظِرْنى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(۷۹) | قَالَ رَب فَأَنظِرْنى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(۷۹) | ||
قَالَ | قَالَ فَإِنَّك مِنَ الْمُنظرِينَ(۸۰) | ||
إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(۸۱) | إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(۸۱) | ||
قَالَ | قَالَ فَبِعِزَّتِك لاُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(۸۲) | ||
إِلا عِبَادَك مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(۸۳) | إِلا عِبَادَك مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(۸۳) | ||
قَالَ | قَالَ فَالحَْقُّ وَ الحَْقَّ أَقُولُ(۸۴) | ||
لاَمْلاَنَّ جَهَنَّمَ مِنك وَ مِمَّن تَبِعَك مِنهُمْ أَجْمَعِينَ(۸۵) | |||
قُلْ مَا أَسئَلُكمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ | قُلْ مَا أَسئَلُكمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ المُْتَكلِّفِينَ(۸۶) | ||
إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ | إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِّلْعَلَمِينَ(۸۷) | ||
وَ | وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينِ(۸۸) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۷ </center> | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۷۰: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
اين آيات آخرين فصل از فصول سوره ((ص (( است كه مشتمل بر چند نكته است : اول آن كه به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه انذارهاى خود را و دعوت به سوى توحيد را به مردم ابلاغ فرمايد. و ديگر اين كه ابلاغ كند كه اعراض از حق و پيروى شيطان كار آدمى را به عذاب دوزخ منتهى مى سازد، عذابى كه خداوند قضايش را در حق شيطان و پيروان او رانده است . در همين جاست كه اين سوره خاتمه مى يابد. | اين آيات آخرين فصل از فصول سوره ((ص (( است كه مشتمل بر چند نكته است : اول آن كه به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه انذارهاى خود را و دعوت به سوى توحيد را به مردم ابلاغ فرمايد. و ديگر اين كه ابلاغ كند كه اعراض از حق و پيروى شيطان كار آدمى را به عذاب دوزخ منتهى مى سازد، عذابى كه خداوند قضايش را در حق شيطان و پيروان او رانده است . در همين جاست كه اين سوره خاتمه مى يابد. | ||
قُلْ | قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلا اللَّهُ الْوَحِدُ الْقَهَّارُ ... الْعَزِيزُ الْغَفَّرُ | ||
در اين دو آيه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد به مردم برساند. كه من بيم دهنده مى باشم و خداى تعالى يكتاى در ((الوهيت (( است . پس جمله ((انما انا منذر(( مى خواهد غرض آن جناب را منحصر در ((انذار(( كند، و ساير اغراض را مانند توقع مال و مقام - كه چه بسا دعوت به حق ، در بين مردم مشتبه به آنها مى شود - از آن جناب نفى كند، همچنان كه در آخرين آيات باز به همين انحصار اشاره نموده مى فرمايد: ((بگو من از شما هيچ اجر و پاداشى نمى خواهم ، و من از متكلفين نيستم ((. | در اين دو آيه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد به مردم برساند. كه من بيم دهنده مى باشم و خداى تعالى يكتاى در ((الوهيت (( است . پس جمله ((انما انا منذر(( مى خواهد غرض آن جناب را منحصر در ((انذار(( كند، و ساير اغراض را مانند توقع مال و مقام - كه چه بسا دعوت به حق ، در بين مردم مشتبه به آنها مى شود - از آن جناب نفى كند، همچنان كه در آخرين آيات باز به همين انحصار اشاره نموده مى فرمايد: ((بگو من از شما هيچ اجر و پاداشى نمى خواهم ، و من از متكلفين نيستم ((. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۷}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش