گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۷: خط ۱۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center>
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است ، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند.
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است ، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند.
وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است .
اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است .
قَالُوا يَوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ
قَالُوا يَوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ
كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود.
كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود.
<span id='link95'><span>
<span id='link95'><span>
خط ۳۶: خط ۳۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۸ </center>
چهارم اينكه : جمله ((هذا ما وعد الرّحمن (( جمله اى است مركب از مبتدا و خبر. و اينكه بعضى گفته اند: ((كلمه ((هذا(( صفت است براى مرقد، چون گاهى اسم اشاره تاءويل به مشتق مى شود، و كلمه ((ما(( مبتدا و خبرش محذوف اس ت و تقديرش چنين است : چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت ، آنچه رحمان وعده داده حق است (( دور از فهم است .
چهارم اينكه : جمله ((هذا ما وعد الرّحمن (( جمله اى است مركب از مبتدا و خبر. و اينكه بعضى گفته اند: ((كلمه ((هذا(( صفت است براى مرقد، چون گاهى اسم اشاره تاءويل به مشتق مى شود، و كلمه ((ما(( مبتدا و خبرش محذوف اس ت و تقديرش چنين است : چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت ، آنچه رحمان وعده داده حق است (( دور از فهم است .
إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا محْضرُونَ
إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا محْضرُونَ
در اين جمله اسم ((كانت (( حذف شده ، و تقدير كلام چنين است ((ان كانت الصيحة الا صيحة واحدة (( يعنى آن صيحه و نفخه اى كه ايشان را ناگهانى رسيد، و بدون درنگ و مهلت همه را نزد ما حاضر ساخت ، نبود مگر يك نفخه و صيحه .
در اين جمله اسم ((كانت (( حذف شده ، و تقدير كلام چنين است ((ان كانت الصيحة الا صيحة واحدة (( يعنى آن صيحه و نفخه اى كه ايشان را ناگهانى رسيد، و بدون درنگ و مهلت همه را نزد ما حاضر ساخت ، نبود مگر يك نفخه و صيحه .
و تعبير به ((لدينا : نزد ما(( بدين جهت است كه روز قيامت روز حضور نزد خدا است براى فصل قضا و رسيدگى به حساب اعمال و حقوقى كه مردم از يكديگر ضايع كرده اند.
و تعبير به ((لدينا : نزد ما(( بدين جهت است كه روز قيامت روز حضور نزد خدا است براى فصل قضا و رسيدگى به حساب اعمال و حقوقى كه مردم از يكديگر ضايع كرده اند.
خط ۵۵: خط ۵۷:
<span id='link97'><span>
<span id='link97'><span>
==وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين ==
==وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين ==
إِنَّ أَصحَب الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فى شغُلٍ فَكِهُونَ
إِنَّ أَصحَب الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فى شغُلٍ فَكِهُونَ
كلمه ((شغل (( به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد و از كارهاى ديگر باز بدارد. و كلمه ((فاكه (( اسم فاعل از مصدر ((فكاهت (( است كه به معناى گفت و شنودى است كه مايه خوشحالى باشد و ممكن هم هست به معناى تمتع و لذت بردن باشد، و - به طورى كه گفته شده - از مصدر مزبور غير از اسم فاعل هيچ فعلى مشتق نشده است .
كلمه ((شغل (( به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد و از كارهاى ديگر باز بدارد. و كلمه ((فاكه (( اسم فاعل از مصدر ((فكاهت (( است كه به معناى گفت و شنودى است كه مايه خوشحالى باشد و ممكن هم هست به معناى تمتع و لذت بردن باشد، و - به طورى كه گفته شده - از مصدر مزبور غير از اسم فاعل هيچ فعلى مشتق نشده است .
بعضى از مفسرين گفته اند: معناى ((فاكه (( صاحب ميوه است ، همان طور كه مى گوييم ((لابن و تامر : فلانى داراى لبن و تمر است (( ولى اين معنى را يك نكته بعيد مى سازد، و آن اين است كه در اين آيات سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اينكه كلمه مذكور را به معناى گفت و شنود بگيريم كه ديگر تكرارى لازم نمى آيد.
بعضى از مفسرين گفته اند: معناى ((فاكه (( صاحب ميوه است ، همان طور كه مى گوييم ((لابن و تامر : فلانى داراى لبن و تمر است (( ولى اين معنى را يك نكته بعيد مى سازد، و آن اين است كه در اين آيات سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اينكه كلمه مذكور را به معناى گفت و شنود بگيريم كه ديگر تكرارى لازم نمى آيد.
و معناى آيه اين ا ست كه : اصحاب بهشت در آن روز در كارى هستند كه توجهشان را از هر چيز ديگرى قطع مى كند و آن كار عبارت است از گفت و شنودهاى لذت بخش ، و يا عبارت است از تنعم در بهشت .
و معناى آيه اين ا ست كه : اصحاب بهشت در آن روز در كارى هستند كه توجهشان را از هر چيز ديگرى قطع مى كند و آن كار عبارت است از گفت و شنودهاى لذت بخش ، و يا عبارت است از تنعم در بهشت .
هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فى ظِلَلٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ
هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فى ظِلَلٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ
كلمه ((ظلال (( جمع ((ظل (( است كه به معناى سايه است . بعضى گفته اند: جمع ظله - به ضمه ظاء - است ، كه به معناى سايبان (و چتر) يا سقف يا درخت و يا امثال اينها است كه مانع از نفوذ نور خورشيد مى شود. و كلمه ((ارائك (( جمع ((اريكه (( است كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند؛ مانند پشتى و متكا و امثال آن .
كلمه ((ظلال (( جمع ((ظل (( است كه به معناى سايه است . بعضى گفته اند: جمع ظله - به ضمه ظاء - است ، كه به معناى سايبان (و چتر) يا سقف يا درخت و يا امثال اينها است كه مانع از نفوذ نور خورشيد مى شود. و كلمه ((ارائك (( جمع ((اريكه (( است كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند؛ مانند پشتى و متكا و امثال آن .
و معناى آيه اين است كه : ايشان يعنى اهل بهشت و همسرانشان كه در دنيا محرم ايشان بودند و از مومنات بودند، و يا حور العين كه همسران بهشتى ايشانند، در سايه ها و يا در زير سايبانهايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است ، قرار دارند، و بر پشتى ها به عزت تكيه مى كنند.
و معناى آيه اين است كه : ايشان يعنى اهل بهشت و همسرانشان كه در دنيا محرم ايشان بودند و از مومنات بودند، و يا حور العين كه همسران بهشتى ايشانند، در سايه ها و يا در زير سايبانهايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است ، قرار دارند، و بر پشتى ها به عزت تكيه مى كنند.
لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُونَ
لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُونَ
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۱ </center>
كلمه ((فاكهه (( به معناى مطلق ميوه ها است ، مانند: سيب ، پرتقال و امثال آن . و كلمه ((يدعون (( از مصدر ((ادعاء(( است كه به معناى تمنى و خواستن است . يعنى مردم در بهشت ميوه و نيز هر چه را تمنا و اشتها كنند و بطلبند در اختيار دارند.
كلمه ((فاكهه (( به معناى مطلق ميوه ها است ، مانند: سيب ، پرتقال و امثال آن . و كلمه ((يدعون (( از مصدر ((ادعاء(( است كه به معناى تمنى و خواستن است . يعنى مردم در بهشت ميوه و نيز هر چه را تمنا و اشتها كنند و بطلبند در اختيار دارند.
سلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍ رَّحِيمٍ
سلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍ رَّحِيمٍ
كلمه ((سلام (( مبتدايى است كه خبرش حذف شده . و اگر آن را نكره آورد و نفرمود: ((السلام (( به منظور اين است كه بفهماند سلامى است كه از عظمت نمى توان تعريفش كرد. و خبر ى كه از آن حذف شده عبارت است از ((عليكم (( و يا ((لكم ((. و كلمه ((قولا(( مفعول مطلق است براى فعل محذوف ، و تقديرش اين است كه : ((اقوله قولا من رب رحيم : من اين سلام را مى گويم ، گفتنى از پروردگار رحيم ((.
كلمه ((سلام (( مبتدايى است كه خبرش حذف شده . و اگر آن را نكره آورد و نفرمود: ((السلام (( به منظور اين است كه بفهماند سلامى است كه از عظمت نمى توان تعريفش كرد. و خبر ى كه از آن حذف شده عبارت است از ((عليكم (( و يا ((لكم ((. و كلمه ((قولا(( مفعول مطلق است براى فعل محذوف ، و تقديرش اين است كه : ((اقوله قولا من رب رحيم : من اين سلام را مى گويم ، گفتنى از پروردگار رحيم ((.
از ظاهر كلام برمى آيد كه اين سلام از خداى تعالى باشد، و اين غير از آن سلامى است كه ملائكه به بهشتيان مى گويند و قرآن چنين حكايتش ‍ كرده : ((و الملائكه يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار((.
از ظاهر كلام برمى آيد كه اين سلام از خداى تعالى باشد، و اين غير از آن سلامى است كه ملائكه به بهشتيان مى گويند و قرآن چنين حكايتش ‍ كرده : ((و الملائكه يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار((.
((و امتازوا اليوم ايها المجرمون ((
((و امتازوا اليوم ايها المجرمون ((
يعنى آن روز به مجرمين مى گوييم : از بهشتيان جدا شويد. و منظور از ((آن روز(( روز قيامت است اين آيه وعده اى را كه در جاى ديگر داده و فرموده : ((ام نجعل الّذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الاءرض ام نجعل المتقين كالفجار(( و نيز فرموده : ((ام حسب الّذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالّذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم (( منجز و قطعى مى كند و از وفاى به آن وعده خبر مى دهد.
يعنى آن روز به مجرمين مى گوييم : از بهشتيان جدا شويد. و منظور از ((آن روز(( روز قيامت است اين آيه وعده اى را كه در جاى ديگر داده و فرموده : ((ام نجعل الّذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الاءرض ام نجعل المتقين كالفجار(( و نيز فرموده : ((ام حسب الّذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالّذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم (( منجز و قطعى مى كند و از وفاى به آن وعده خبر مى دهد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ
كلمه ((عهد(( به معناى وصيت (سفارش ) است .
كلمه ((عهد(( به معناى وصيت (سفارش ) است .
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>
خط ۸۳: خط ۸۵:
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد مزبور عهدى است كه خداى ت عالى در ((عالم ذر(( از انسانها گرفت و فرمود: ((الست بربكم قالوا بلى (( و ليكن اگر به خاطر داشته باشيد، ما در تفسير آيه ذر گفتيم : عهد ((عالم ذر(( به وجهى عين آن عهدى است كه در دنيا متوجه بشر كرده .
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد مزبور عهدى است كه خداى ت عالى در ((عالم ذر(( از انسانها گرفت و فرمود: ((الست بربكم قالوا بلى (( و ليكن اگر به خاطر داشته باشيد، ما در تفسير آيه ذر گفتيم : عهد ((عالم ذر(( به وجهى عين آن عهدى است كه در دنيا متوجه بشر كرده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۳ </center>
وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ
وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ
اين جمله عطف است به جمله قبلش و ما در سابق در تفسير سوره حمد در ذيل آيه ((اهدنا الصراط المستقيم (( تفسير صراط مستقيم را بيان كرديم .
اين جمله عطف است به جمله قبلش و ما در سابق در تفسير سوره حمد در ذيل آيه ((اهدنا الصراط المستقيم (( تفسير صراط مستقيم را بيان كرديم .
وَ لَقَدْ أَضلَّ مِنكمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
وَ لَقَدْ أَضلَّ مِنكمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
كلمه ((جبل (( - به كسره جيم و باء و تشديد لام - به معناى جماعت است . و بعضى گفته اند: ((به معناى جماعت بسيار است ((. و بناى آيه شريفه بر توبيخ و عتاب به كفار است كه آيا كسى را اطاعت مى كنيد كه قبل از شما جماعتهاى بسيارى را گمراه كرد، آيا نمى خواهيد تعقل كنيد؟
كلمه ((جبل (( - به كسره جيم و باء و تشديد لام - به معناى جماعت است . و بعضى گفته اند: ((به معناى جماعت بسيار است ((. و بناى آيه شريفه بر توبيخ و عتاب به كفار است كه آيا كسى را اطاعت مى كنيد كه قبل از شما جماعتهاى بسيارى را گمراه كرد، آيا نمى خواهيد تعقل كنيد؟
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ
كلمه ((كنتم (( استمرار را مى رساند و مى فهماند تهديدتان به جهنم يك بار و دو بار نبود، بلكه به زبان انبيا و رسولان (عليهم السلام ) دائما تهديد مى شديد، و اولين بارى كه تهديد شديد، همان روزى بود كه به ابليس فرمود: ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين ((.
كلمه ((كنتم (( استمرار را مى رساند و مى فهماند تهديدتان به جهنم يك بار و دو بار نبود، بلكه به زبان انبيا و رسولان (عليهم السلام ) دائما تهديد مى شديد، و اولين بارى كه تهديد شديد، همان روزى بود كه به ابليس فرمود: ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين ((.
و در لفظ آيه اشاره هست به اينكه : در روز قيامت جهنم را حاضر مى كنند.
و در لفظ آيه اشاره هست به اينكه : در روز قيامت جهنم را حاضر مى كنند.
اصلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ
اصلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ
كلمه ((صلا(( به معناى ملازمت و پيروى كردن است . و بعضى گفته اند: به معناى ت حمل و چشيدن حرارت است . و از جمله ((بما كنتم تكفرون (( برمى آيد كه خطاب آيه به كفار است . پس معلوم مى شود، مراد از مجرمين در چند آيه قبل هم همان كفارند.
كلمه ((صلا(( به معناى ملازمت و پيروى كردن است . و بعضى گفته اند: به معناى ت حمل و چشيدن حرارت است . و از جمله ((بما كنتم تكفرون (( برمى آيد كه خطاب آيه به كفار است . پس معلوم مى شود، مراد از مجرمين در چند آيه قبل هم همان كفارند.
الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ
الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ
يعنى هر يك از دست و پاهايشان شهادت مى دهد به آن كارهايى كه به وسيله آن عضو انجام داده اند؛
يعنى هر يك از دست و پاهايشان شهادت مى دهد به آن كارهايى كه به وسيله آن عضو انجام داده اند؛
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴ </center>
خط ۱۲۰: خط ۱۲۲:
==آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس ==
==آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس ==
وَ لَوْ نَشاءُ لَطمَسنَا عَلى أَعْيُنهِمْ فَاستَبَقُوا الصرَط فَأَنى يُبْصِرُونَ(۶۶)
وَ لَوْ نَشاءُ لَطمَسنَا عَلى أَعْيُنهِمْ فَاستَبَقُوا الصرَط فَأَنى يُبْصِرُونَ(۶۶)
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسخْنَهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا استَطعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ(۶۷)
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسخْنَهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا استَطعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ(۶۷)
وَ مَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكسهُ فى الخَْلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ(۶۸)
وَ مَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكسهُ فى الخَْلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ(۶۸)
وَ مَا عَلَّمْنَهُ الشعْرَ وَ مَا يَنبَغِى لَهُ إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ وَ قُرْءَانٌ مُّبِينٌ(۶۹)
وَ مَا عَلَّمْنَهُ الشعْرَ وَ مَا يَنبَغِى لَهُ إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ وَ قُرْءَانٌ مُّبِينٌ(۶۹)
لِّيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا وَ يحِقَّ الْقَوْلُ عَلى الْكَفِرِينَ(۷۰)
لِّيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا وَ يحِقَّ الْقَوْلُ عَلى الْكَفِرِينَ(۷۰)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَت أَيْدِينَا أَنْعَماً فَهُمْ لَهَا مَلِكُونَ(۷۱)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَت أَيْدِينَا أَنْعَماً فَهُمْ لَهَا مَلِكُونَ(۷۱)
وَ ذَلَّلْنَهَا لهَُمْ فَمِنهَا رَكُوبهُمْ وَ مِنهَا يَأْكلُونَ(۷۲)
وَ ذَلَّلْنَهَا لهَُمْ فَمِنهَا رَكُوبهُمْ وَ مِنهَا يَأْكلُونَ(۷۲)
وَ لهَُمْ فِيهَا مَنَفِعُ وَ مَشارِب أَ فَلا يَشكُرُونَ(۷۳)
وَ لهَُمْ فِيهَا مَنَفِعُ وَ مَشارِب أَ فَلا يَشكُرُونَ(۷۳)
وَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصرُونَ(۷۴)
وَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصرُونَ(۷۴)
لا يَستَطِيعُونَ نَصرَهُمْ وَ هُمْ لهَُمْ جُندٌ محْضرُونَ(۷۵)
لا يَستَطِيعُونَ نَصرَهُمْ وَ هُمْ لهَُمْ جُندٌ محْضرُونَ(۷۵)
فَلا يحْزُنك قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ(۷۶)
فَلا يحْزُنك قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ(۷۶)
أَ وَ لَمْ يَرَ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ(۷۷)
أَ وَ لَمْ يَرَ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ(۷۷)
وَ ضرَب لَنَا مَثَلاً وَ نَسىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظمَ وَ هِىَ رَمِيمٌ(۷۸)
وَ ضرَب لَنَا مَثَلاً وَ نَسىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظمَ وَ هِىَ رَمِيمٌ(۷۸)
قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ(۷۹)
قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ(۷۹)
الَّذِى جَعَلَ لَكم مِّنَ الشجَرِ الاَخْضرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ(۸۰)
الَّذِى جَعَلَ لَكم مِّنَ الشجَرِ الاَخْضرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ(۸۰)
أَ وَ لَيْس الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِقَدِرٍ عَلى أَن يخْلُقَ مِثْلَهُم بَلى وَ هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ(۸۱)
أَ وَ لَيْس الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِقَدِرٍ عَلى أَن يخْلُقَ مِثْلَهُم بَلى وَ هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ(۸۱)
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ(۸۲)
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ(۸۲)
فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلِّ شىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(۸۳)
فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلِّ شىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(۸۳)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۸ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۱۵۹: خط ۱۶۱:
منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى يابيد (۸۳).
منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى يابيد (۸۳).


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش