۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
<span id='link18'><span> | <span id='link18'><span> | ||
==آيات ۱۲ - ۲۲، سوره مؤ منون == | ==آيات ۱۲ - ۲۲، سوره مؤ منون == | ||
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ | وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ(۱۲) | ||
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ(۱۳) | |||
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضغَةَ عِظماً فَكَسوْنَا الْعِظمَ لحَْماً ثُمَّ أَنشأْنَهُ خَلْقاً ءَاخَرَ فَتَبَارَك اللَّهُ أَحْسنُ الخَْلِقِينَ(۱۴) | |||
ثمَّ إِنَّكم بَعْدَ ذَلِك لَمَيِّتُونَ(۱۵) | |||
ثُمَّ إِنَّكمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ(۱۶) | |||
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا | وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الخَْلْقِ غَفِلِينَ(۱۷) | ||
وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ | وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ فَأَسكَنَّهُ فى الاَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهَابِ بِهِ لَقَدِرُونَ(۱۸) | ||
فَأَنشأْنَا لَكم بِهِ | فَأَنشأْنَا لَكم بِهِ جَنَّتٍ مِّن نخِيلٍ وَ أَعْنَبٍ لَّكمْ فِيهَا فَوَكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنهَا تَأْكلُونَ(۱۹) | ||
وَ شجَرَةً تخْرُجُ مِن طورِ سيْنَاءَ تَنبُت | وَ شجَرَةً تخْرُجُ مِن طورِ سيْنَاءَ تَنبُت بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِّلاَكلِينَ(۲۰) | ||
وَ | وَ إِنَّ لَكمْ فى الاَنْعَمِ لَعِبرَةً نُّسقِيكم مِّمَّا فى بُطونهَا وَ لَكمْ فِيهَا مَنَفِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنهَا تَأْكلُونَ(۲۱) | ||
وَ عَلَيهَا وَ عَلى الْفُلْكِ تحْمَلُونَ(۲۲) | وَ عَلَيهَا وَ عَلى الْفُلْكِ تحْمَلُونَ(۲۲) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۸۶: | خط ۸۸: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
بعد از آنكه خداى سبحان رستگارى مؤ منين را به خاطر اوصافى كه دارند بيان فرمود، به شرح خلقتشان و نعمت هايى كه به آنان ارزانى داشته كه چگونه تدبير امورشان را كرده و تدبير خود را با خلقت خود توام ساخته ، مى پردازد تا معلوم شود اوست رب انسان و رب هر موجود ديگر، و بر همه واجب است كه تنها او را بپرستند و شريكى برايش نگيرند. | بعد از آنكه خداى سبحان رستگارى مؤ منين را به خاطر اوصافى كه دارند بيان فرمود، به شرح خلقتشان و نعمت هايى كه به آنان ارزانى داشته كه چگونه تدبير امورشان را كرده و تدبير خود را با خلقت خود توام ساخته ، مى پردازد تا معلوم شود اوست رب انسان و رب هر موجود ديگر، و بر همه واجب است كه تنها او را بپرستند و شريكى برايش نگيرند. | ||
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ | وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ | ||
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''سلاله '''» اسم براى هر چيزى است كه از چيزى كشيده و بيرون آورده شود، بر وزن «'''كساحة '''» كه اسم است براى چيزى كه جاروب شود. | در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''سلاله '''» اسم براى هر چيزى است كه از چيزى كشيده و بيرون آورده شود، بر وزن «'''كساحة '''» كه اسم است براى چيزى كه جاروب شود. | ||
مراد از «'''انسان '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا الانسان من سلاسة من طين '''» | مراد از «'''انسان '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا الانسان من سلاسة من طين '''» | ||
خط ۹۵: | خط ۹۷: | ||
ب ا اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين گفته اند منظور از انسان جنس بنى آدم است . و قول بعضى ديگر كه گفته اند ((منظور از انسان خود آدم (عليه السلام ) است )) صحيح نيست . | ب ا اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين گفته اند منظور از انسان جنس بنى آدم است . و قول بعضى ديگر كه گفته اند ((منظور از انسان خود آدم (عليه السلام ) است )) صحيح نيست . | ||
كلمه «'''خلق '''» - به طورى كه گفته اند - در اصل به معناى تقدير و اندازه گيرى بوده ، مثلا وقتى مى گويند: «'''خلق الثوب '''» معنايش اين است كه پارچه را براى بريدن اندازه گيرى كردم . پس ، معناى آيه اين مى شود كه : ما انسان را در آغاز از چكيده و خلاصه اى از اجزاى زمين كه با آب آميخته بود اندازه گيرى كرديم . | كلمه «'''خلق '''» - به طورى كه گفته اند - در اصل به معناى تقدير و اندازه گيرى بوده ، مثلا وقتى مى گويند: «'''خلق الثوب '''» معنايش اين است كه پارچه را براى بريدن اندازه گيرى كردم . پس ، معناى آيه اين مى شود كه : ما انسان را در آغاز از چكيده و خلاصه اى از اجزاى زمين كه با آب آميخته بود اندازه گيرى كرديم . | ||
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ | |||
«'''نطفه '''» به معناى آبى اندك است كه بسيار اطلاق مى شود بر مطلق آب . و كلمه «'''قرار'''» مصدر است كه از آن معناى قرارگاه اراده شده تا مبالغه را برساند، و منظور از «'''قرارگاه مكين '''» رحم زنان است كه نطفه در آن قرار مى گيرد. و كلمه «'''مكين '''» صفت رحم است ، و توصيف رحم به مكين يا از اين جهت است كه تمكن نگهدارى و حفظ نطفه را از فساد و هدر رفتن دارد و يا از اين باب است كه نطفه در آن ، تمكن زيست دارد. | «'''نطفه '''» به معناى آبى اندك است كه بسيار اطلاق مى شود بر مطلق آب . و كلمه «'''قرار'''» مصدر است كه از آن معناى قرارگاه اراده شده تا مبالغه را برساند، و منظور از «'''قرارگاه مكين '''» رحم زنان است كه نطفه در آن قرار مى گيرد. و كلمه «'''مكين '''» صفت رحم است ، و توصيف رحم به مكين يا از اين جهت است كه تمكن نگهدارى و حفظ نطفه را از فساد و هدر رفتن دارد و يا از اين باب است كه نطفه در آن ، تمكن زيست دارد. | ||
و معناى جمله اين است كه : سپس ، ما انسان را نطفه اى كرديم كه در رحم متمكن باشد، همچنان كه آن را در اول از خلاصه اى از گل درست كرديم . و اين تعبير مى رساند كه : ما طريق خلقت انسان را از آن شكل به اين شكل مبدل نموديم . | و معناى جمله اين است كه : سپس ، ما انسان را نطفه اى كرديم كه در رحم متمكن باشد، همچنان كه آن را در اول از خلاصه اى از گل درست كرديم . و اين تعبير مى رساند كه : ما طريق خلقت انسان را از آن شكل به اين شكل مبدل نموديم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۵ </center> | ||
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً...فَكَسوْنَا الْعِظمَ لحَْماً | |||
بيان مفردات آيه در جزء پانزدهم سوره حج جلد قبلى اين كتاب گذشت و در اينكه فرموده : «'''فكسونا العظام لحما'''» استعاره اى است به كنايه اى لطيف . | بيان مفردات آيه در جزء پانزدهم سوره حج جلد قبلى اين كتاب گذشت و در اينكه فرموده : «'''فكسونا العظام لحما'''» استعاره اى است به كنايه اى لطيف . | ||
مقصود از اينكه فرمود: «'''ثم انشاءناه خلقا آخر'''» و معنايى كه تعبير به انشاء افاده مىكند. | مقصود از اينكه فرمود: «'''ثم انشاءناه خلقا آخر'''» و معنايى كه تعبير به انشاء افاده مىكند. | ||
ثُمَّ أَنشأْنَهُ خَلْقاً ءَاخَرَ | |||
كلمه «'''انشاء'''» به طورى كه راغب مى گويد به معناى ايجاد چيزى و تربيت آن است ، همچنان كه «'''نشاء'''» و «'''نشاة '''» به معناى احداث و تربيت چيزى است و از همين جهت به جوان نورس مى گويند: «'''ناشى ء'''» | كلمه «'''انشاء'''» به طورى كه راغب مى گويد به معناى ايجاد چيزى و تربيت آن است ، همچنان كه «'''نشاء'''» و «'''نشاة '''» به معناى احداث و تربيت چيزى است و از همين جهت به جوان نورس مى گويند: «'''ناشى ء'''» | ||
در اين جمله سياق را از خلقت ، به انشاء تغيير داده و فرموده : «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» با اينكه ممكن بود بفرمايد: «'''ثم خلقناه ...'''» و اين به خاطر آن است كه دلالت كند بر اينكه آنچه به وجود آورديم چيز ديگرى ، و حقيقت ديگرى است غير از آنچه در مراحل قبلى بود، مثلا، علقه هر چند از نظر اوصاف و خواص و رنگ و طعم و شكل و امثال آن با نطفه فرق دارد الا اينكه اوصافى كه نطفه داشت از دست داد و اوصافى همجنس آن را به خود گرفت . خلاصه ، اگر عين اوصاف نطفه در علقه نيست ليكن در همجنس آن هست مثلا اگر سفيد نبود قرمز مى باشد و هر دو از يك جنسند به نام رنگ ، به خلاف اوصافى كه خدا در مرحله اخير به آن داده و آن را انسان كرده كه نه عين آن اوصاف در مراحل قبلى بودند و نه همجنس آن ، مثلا در «'''انشاء'''» اخير، او را صاحب حيات و قدرت و علم كرد. آرى ، به او جوهره ذاتى داد (كه ما از آن تعبير مى كنيم به «'''من '''» ) كه نسخه آن در مراحل قبلى يعنى در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشيده به لحم ، نبود همچنان كه در آن مراحل ، اوصاف علم و قدرت و حيات نبود، پس در مرحله اخير چيزى به وجود آمده كه كاملا مسبوق به عدم بود يعنى هيچ سابقه اى نداشت . | در اين جمله سياق را از خلقت ، به انشاء تغيير داده و فرموده : «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» با اينكه ممكن بود بفرمايد: «'''ثم خلقناه ...'''» و اين به خاطر آن است كه دلالت كند بر اينكه آنچه به وجود آورديم چيز ديگرى ، و حقيقت ديگرى است غير از آنچه در مراحل قبلى بود، مثلا، علقه هر چند از نظر اوصاف و خواص و رنگ و طعم و شكل و امثال آن با نطفه فرق دارد الا اينكه اوصافى كه نطفه داشت از دست داد و اوصافى همجنس آن را به خود گرفت . خلاصه ، اگر عين اوصاف نطفه در علقه نيست ليكن در همجنس آن هست مثلا اگر سفيد نبود قرمز مى باشد و هر دو از يك جنسند به نام رنگ ، به خلاف اوصافى كه خدا در مرحله اخير به آن داده و آن را انسان كرده كه نه عين آن اوصاف در مراحل قبلى بودند و نه همجنس آن ، مثلا در «'''انشاء'''» اخير، او را صاحب حيات و قدرت و علم كرد. آرى ، به او جوهره ذاتى داد (كه ما از آن تعبير مى كنيم به «'''من '''» ) كه نسخه آن در مراحل قبلى يعنى در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشيده به لحم ، نبود همچنان كه در آن مراحل ، اوصاف علم و قدرت و حيات نبود، پس در مرحله اخير چيزى به وجود آمده كه كاملا مسبوق به عدم بود يعنى هيچ سابقه اى نداشت . | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۲: | ||
و اين همان حقيقتى است كه از آيه «'''و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد بل هم بلقاء ربهم كافرون قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم '''» هم استفاده مى شود. پس آنكه ملائكه در حين مرگ او را مى گيرند آن انسان است ، و آنچه در قبر متلاشى مى شود و مى پوسد، آن بدن انسان است ، نه خود انسان . | و اين همان حقيقتى است كه از آيه «'''و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد بل هم بلقاء ربهم كافرون قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم '''» هم استفاده مى شود. پس آنكه ملائكه در حين مرگ او را مى گيرند آن انسان است ، و آنچه در قبر متلاشى مى شود و مى پوسد، آن بدن انسان است ، نه خود انسان . | ||
در آيه مورد بحث چند گونه حرف عطف به كار برده شده ، چند جا با «'''ثم '''» عطف شده ، و چند جا با «'''فاء'''» بعضى از مفسرين در وجه آن گفته اند: مواردى كه با «'''ثم '''» عطف شده معطوف كاملا با معطوف عليه مغايرت دارد، مانند سه جمله «'''ثم جعلناه نطفة '''» و «'''ثم خلقنا النطفة علقة '''» و «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» و مواردى كه با فاء عطف شده آن مغايرت را ندارد مانند سه جمله «'''فخلقناالعلقة مضغة '''»، «'''فخلقنا المضغة عظاما و فكسونا العظام لحما'''» | در آيه مورد بحث چند گونه حرف عطف به كار برده شده ، چند جا با «'''ثم '''» عطف شده ، و چند جا با «'''فاء'''» بعضى از مفسرين در وجه آن گفته اند: مواردى كه با «'''ثم '''» عطف شده معطوف كاملا با معطوف عليه مغايرت دارد، مانند سه جمله «'''ثم جعلناه نطفة '''» و «'''ثم خلقنا النطفة علقة '''» و «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» و مواردى كه با فاء عطف شده آن مغايرت را ندارد مانند سه جمله «'''فخلقناالعلقة مضغة '''»، «'''فخلقنا المضغة عظاما و فكسونا العظام لحما'''» | ||
فَتَبَارَك | فَتَبَارَك اللَّهُ أَحْسنُ الخَْلِقِينَ | ||
معناى «'''بركت '''» و اينكه فرمود: «'''فتبارك الله احسن الخالقين '''». | معناى «'''بركت '''» و اينكه فرمود: «'''فتبارك الله احسن الخالقين '''». | ||
راغب مى گويد: اصل ماده «'''برك '''» - با فتح باء و سكون راء وكاف - به معناى سينه شتر است . وقتى مى گويند «'''برك البعير'''» معنايش اين است كه شتر، زانو به زمين زد و از همين معنا، معناى لزوم را اعتبار كرده اند. و نيز مى گويد: آب انبار را هم از اين جهت «'''بركه '''» به كسر باء و سكون راء - مى گويند كه آب در آن توقف مى كند. بركت را هم كه به معناى خير الهى است از اين جهت كه نحوه ثبوتى دارد بركت گفته اند. و «'''مبارك '''» به چيزى مى گويند كه آن خير الهى در آن باشد. | راغب مى گويد: اصل ماده «'''برك '''» - با فتح باء و سكون راء وكاف - به معناى سينه شتر است . وقتى مى گويند «'''برك البعير'''» معنايش اين است كه شتر، زانو به زمين زد و از همين معنا، معناى لزوم را اعتبار كرده اند. و نيز مى گويد: آب انبار را هم از اين جهت «'''بركه '''» به كسر باء و سكون راء - مى گويند كه آب در آن توقف مى كند. بركت را هم كه به معناى خير الهى است از اين جهت كه نحوه ثبوتى دارد بركت گفته اند. و «'''مبارك '''» به چيزى مى گويند كه آن خير الهى در آن باشد. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۱: | ||
==اشاره به اينكه خلقت اختصاص به خداى تعالى ندارد == | ==اشاره به اينكه خلقت اختصاص به خداى تعالى ندارد == | ||
و از اينكه فرمود: او بهترين خالق ها است فهميده مى شود كه خلقت تنها مختص به او نيست و همينطور هم هست ، چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلقت به معناى تقدير است و تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر و اين اختصاص به خداى تعالى ندارد، علاوه بر اين ، در كلام خود خداى عزوجل خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده ، آنجا كه فرموده : «'''و اذ تخلق من الطين كهيئه الطير'''» و نيز فرموده : «'''و تخلقون افكا'''» | و از اينكه فرمود: او بهترين خالق ها است فهميده مى شود كه خلقت تنها مختص به او نيست و همينطور هم هست ، چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلقت به معناى تقدير است و تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر و اين اختصاص به خداى تعالى ندارد، علاوه بر اين ، در كلام خود خداى عزوجل خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده ، آنجا كه فرموده : «'''و اذ تخلق من الطين كهيئه الطير'''» و نيز فرموده : «'''و تخلقون افكا'''» | ||
ثمَّ إِنَّكم بَعْدَ ذَلِك لَمَيِّتُونَ | |||
اين جمله بيان آخرين مراحل تدبير الهى است و مى رساند كه مرگ از مراحلى است كه در مسير تقدير به طور وجوب و حتم بايد باشد و همه بايد آن را طى كنند. و همان طور كه قبلا گذشت مرگ يكى از حقايق است ، همچنان كه فرموده : «'''كل نفس ذائقة الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنة '''» | اين جمله بيان آخرين مراحل تدبير الهى است و مى رساند كه مرگ از مراحلى است كه در مسير تقدير به طور وجوب و حتم بايد باشد و همه بايد آن را طى كنند. و همان طور كه قبلا گذشت مرگ يكى از حقايق است ، همچنان كه فرموده : «'''كل نفس ذائقة الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنة '''» | ||
ثُمَّ إِنَّكمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ | |||
و اين همان تماميت تدبير و آخرين نقطه در مسير آدمى است ، چون هر كه بدانجا قدم بگذارد ديگر بيرون شدنى نيست . | و اين همان تماميت تدبير و آخرين نقطه در مسير آدمى است ، چون هر كه بدانجا قدم بگذارد ديگر بيرون شدنى نيست . | ||
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا | وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الخَْلْقِ غَفِلِينَ | ||
مقصود از «'''طرائق '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق '''». | مقصود از «'''طرائق '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق '''». | ||
مراد از طرائق هفتگانه به قرينه كلمه «'''فوقكم '''» آسمانهاى هفتگانه است و اگر آسمانها را «'''طرائق '''» (جمع طريقه ، يعنى راه هاى عبور و مرور) ناميده از اين باب است كه آسمانها محل نازل شدن امر از ناحيه خدا به سوى زمين است ، همچنان كه فرموده : «'''يتنزل الامر بينهن '''» و نيز فرموده : «'''يدبّر الامر من السّماء الى الارض ثم يعرج اليه '''» | مراد از طرائق هفتگانه به قرينه كلمه «'''فوقكم '''» آسمانهاى هفتگانه است و اگر آسمانها را «'''طرائق '''» (جمع طريقه ، يعنى راه هاى عبور و مرور) ناميده از اين باب است كه آسمانها محل نازل شدن امر از ناحيه خدا به سوى زمين است ، همچنان كه فرموده : «'''يتنزل الامر بينهن '''» و نيز فرموده : «'''يدبّر الامر من السّماء الى الارض ثم يعرج اليه '''» | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۹: | ||
و معناى آيه اين است كه : ما آبى به اندازه - كه همان آب باران باشد - از جهت بالا نازل مى كنيم و در زمين ساكنش مى سازيم - يعنى در انبارهاى زير زمينى ذخيره اش مى كنيم و به صورت چشمه سارها و نهرها و چاه ها، از كوهها و زمينهاى هموار بيرونش مى دهيم ، در حالى كه ما مى توانستيم آن را از بين ببريم ، به طورى كه شما نفهميد. | و معناى آيه اين است كه : ما آبى به اندازه - كه همان آب باران باشد - از جهت بالا نازل مى كنيم و در زمين ساكنش مى سازيم - يعنى در انبارهاى زير زمينى ذخيره اش مى كنيم و به صورت چشمه سارها و نهرها و چاه ها، از كوهها و زمينهاى هموار بيرونش مى دهيم ، در حالى كه ما مى توانستيم آن را از بين ببريم ، به طورى كه شما نفهميد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش