۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۶}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۳۴: | خط ۳۶: | ||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
==آيات ۱۰ - ۱۵،سوره حجر == | ==آيات ۱۰ - ۱۵،سوره حجر == | ||
وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع | وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع الاَوَّلِينَ(۱۰) | ||
وَ مَا يَأْتِيهِم | وَ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسولٍ إِلا كانُوا بِهِ يَستهْزِءُونَ(۱۱) | ||
كَذَلِك نَسلُكُهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ(۱۲) | كَذَلِك نَسلُكُهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ(۱۲) | ||
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَت | لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَت سنَّةُ الاَوَّلِينَ(۱۳) | ||
وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً | وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً مِّنَ السمَاءِ فَظلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ(۱۴) | ||
لَقَالُوا | لَقَالُوا إِنَّمَا سكِّرَت أَبْصرُنَا بَلْ نحْنُ قَوْمٌ مَّسحُورُونَ (۱۵) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
ما پيش از تو ( نيز) پيامبرانى در ميان امتهاى نخستين فرستاديم (۱۰) | ما پيش از تو ( نيز) پيامبرانى در ميان امتهاى نخستين فرستاديم (۱۰) | ||
خط ۵۴: | خط ۵۶: | ||
<span id='link128'><span> | <span id='link128'><span> | ||
==دلگرمى دادن به پيامبر(ص ) تا از انكار و استهزاء كفار دلتنگ و ناراحت نشود. == | ==دلگرمى دادن به پيامبر(ص ) تا از انكار و استهزاء كفار دلتنگ و ناراحت نشود. == | ||
وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع | وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع الاَوَّلِينَ... يَستهْزِءُونَ | ||
كلمه «'''شيع '''» جمع «'''شيعه '''» و به معناى فرقه ايست كه در پيروى سنت و مذهبى متفق باشند. اين كلمه در آيه ديگرى از قرآن نيز آمده «'''من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا كل حزب بما لديهم فرحون '''». | كلمه «'''شيع '''» جمع «'''شيعه '''» و به معناى فرقه ايست كه در پيروى سنت و مذهبى متفق باشند. اين كلمه در آيه ديگرى از قرآن نيز آمده «'''من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا كل حزب بما لديهم فرحون '''». | ||
و اينكه فرمود: «'''و لقد ارسلنا'''» معنايش اين است كه ما فرستاديم «'''رسلا'''» ( فرستادگانى را)، و كلمه «'''رسلا'''» از آنجا كه حاجتى به ذكرش نبوده حذف شده ، چون عنايت كلام به اصل ارسال و اينكه قبل از اين امت ارسال شده ، مى باشد، و اما چه كسى ارسال شده نظرى به آن نيست . تنها اين معنا مورد نظر است كه بشرهاى اولين هم مانند آخرين بودند، آنان نيز مانند ايشان عادت داشتند كه رسالت الهى را احترام نكنند، و بلكه آورنده آن را استهزاء نموده ، دنبال جرائم خود را بگيرند. آرى نظر، بيان اين جهت است تا خاطر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را خشنود سازد، و از انكار و استهزاء كفار دلتنگ و ناراحت نگردد، همچنانكه در آخر سوره نيز همين تسليت را ميدهد و مى فرمايد: «'''و لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون '''». | و اينكه فرمود: «'''و لقد ارسلنا'''» معنايش اين است كه ما فرستاديم «'''رسلا'''» ( فرستادگانى را)، و كلمه «'''رسلا'''» از آنجا كه حاجتى به ذكرش نبوده حذف شده ، چون عنايت كلام به اصل ارسال و اينكه قبل از اين امت ارسال شده ، مى باشد، و اما چه كسى ارسال شده نظرى به آن نيست . تنها اين معنا مورد نظر است كه بشرهاى اولين هم مانند آخرين بودند، آنان نيز مانند ايشان عادت داشتند كه رسالت الهى را احترام نكنند، و بلكه آورنده آن را استهزاء نموده ، دنبال جرائم خود را بگيرند. آرى نظر، بيان اين جهت است تا خاطر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را خشنود سازد، و از انكار و استهزاء كفار دلتنگ و ناراحت نگردد، همچنانكه در آخر سوره نيز همين تسليت را ميدهد و مى فرمايد: «'''و لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون '''». | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۶ </center> | ||
و از آنچه كه دشمنان مى گويند حوصله ات سر نرود، چون عادت مجرمين همواره همين بوده ، سوگند مى خورم كه قبل از تو نيز در بشرهاى اولين ارسال رسل نمودم ، حال آنان نيز حال اينان بود، هيچ پيغمبرى بر ايشان نمى آمد مگر آنكه مسخره اش مى كردند. | و از آنچه كه دشمنان مى گويند حوصله ات سر نرود، چون عادت مجرمين همواره همين بوده ، سوگند مى خورم كه قبل از تو نيز در بشرهاى اولين ارسال رسل نمودم ، حال آنان نيز حال اينان بود، هيچ پيغمبرى بر ايشان نمى آمد مگر آنكه مسخره اش مى كردند. | ||
كَذَلِك نَسلُكُهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ... | كَذَلِك نَسلُكُهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ... سنَّةُ الاَوَّلِينَ | ||
كلمه «'''سلوك '''» به معناى نفوذ كردن ، و نفوذ دادن است . هم گفته شود: «'''سلك الطريق : راه را سلوك كرد'''» يعنى در آن نفوذ نمود، و هم گفته مى شود «'''سلك الخيط فى الابرة : نخ را در سوزن سلوك داد'''» يعنى نفوذ و عبور داد. اهل لغت هم تصريح كرده اند كه «'''سلك '''» و «'''اسلك '''» به يك معنا است . | كلمه «'''سلوك '''» به معناى نفوذ كردن ، و نفوذ دادن است . هم گفته شود: «'''سلك الطريق : راه را سلوك كرد'''» يعنى در آن نفوذ نمود، و هم گفته مى شود «'''سلك الخيط فى الابرة : نخ را در سوزن سلوك داد'''» يعنى نفوذ و عبور داد. اهل لغت هم تصريح كرده اند كه «'''سلك '''» و «'''اسلك '''» به يك معنا است . | ||
دو ضميرى كه در «'''نسلكه '''» و در «'''به '''» است به كلمه «'''ذكر'''» كه قبلا گذشته بود بر مى گردد ، و مقصود از آن قرآن كريم است . | دو ضميرى كه در «'''نسلكه '''» و در «'''به '''» است به كلمه «'''ذكر'''» كه قبلا گذشته بود بر مى گردد ، و مقصود از آن قرآن كريم است . | ||
خط ۷۰: | خط ۷۲: | ||
اين تفسير عيبى ندارد، جز اينكه مستلزم تفرقه ميان دو ضمير از جهت مرجع است ، با اينكه قاعدتا وقتى دو ضمير پهلوى هم قرار مى گيرند بايد به يك مرجع برگردند مگر آنكه قرينه اى در بين باشد، و در مورد بحث ما قرينه هست ، و آن جمله «'''لا يؤ منون به '''» است كه مى دانيم . ضمير در آن نمى شود به استهزاء برگردد، ( زيرا معنا ندارد بگوييم ايمان نمى آورند به استهزاء) و همين كافى است كه قرينه باشد بر تفرقه . اشكالى هم كه به دو وجه مزبور كرده اند ( كه اگر ضمير نسلكه به استهزاء برگردد ديگر مشركين نمى توانند ايمان آورند، و اين مستلزم جبر است ) وارد نيست ، زيرا خداى تعالى سلوك را مقيد به مجرمين كرده ، و مفادش اين مى شود كه اينان قبل از سلوك خدايى ، خود مجرم بوده اند، پس اضلال ايشان اضلال به عنوان مجازات است كه هيچ عيب و اشكالى ندارد، آن اضلالى اشكال دارد و مستلزم جبر است كه ابتدايى باشد و در آيه شريفه دليلى بر ابتدايى بودن سلوك نيست ، بلكه همانطور كه گفتيم دليل بر خلاف آن موجود است و آيه شريفه از قبيل آيه «'''يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الا الفاسقين '''» كه تفصيل كلام در تفسير آن گذشت مى باشد. | اين تفسير عيبى ندارد، جز اينكه مستلزم تفرقه ميان دو ضمير از جهت مرجع است ، با اينكه قاعدتا وقتى دو ضمير پهلوى هم قرار مى گيرند بايد به يك مرجع برگردند مگر آنكه قرينه اى در بين باشد، و در مورد بحث ما قرينه هست ، و آن جمله «'''لا يؤ منون به '''» است كه مى دانيم . ضمير در آن نمى شود به استهزاء برگردد، ( زيرا معنا ندارد بگوييم ايمان نمى آورند به استهزاء) و همين كافى است كه قرينه باشد بر تفرقه . اشكالى هم كه به دو وجه مزبور كرده اند ( كه اگر ضمير نسلكه به استهزاء برگردد ديگر مشركين نمى توانند ايمان آورند، و اين مستلزم جبر است ) وارد نيست ، زيرا خداى تعالى سلوك را مقيد به مجرمين كرده ، و مفادش اين مى شود كه اينان قبل از سلوك خدايى ، خود مجرم بوده اند، پس اضلال ايشان اضلال به عنوان مجازات است كه هيچ عيب و اشكالى ندارد، آن اضلالى اشكال دارد و مستلزم جبر است كه ابتدايى باشد و در آيه شريفه دليلى بر ابتدايى بودن سلوك نيست ، بلكه همانطور كه گفتيم دليل بر خلاف آن موجود است و آيه شريفه از قبيل آيه «'''يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الا الفاسقين '''» كه تفصيل كلام در تفسير آن گذشت مى باشد. | ||
پس از آنچه گفتيم اين معنا روشن گرديد كه منظور از «'''سنة الاولين '''» سنتى است كه اولين آن را باب كردند، نه سنتى كه خدا در اولين جارى ميكرد، پس سنت سنت كفار است ، نه سنت خدا در كفار كه بعضى از مفسرين پنداشته اند، چون بيان ما مناسب تر به مقام مذمت كفار و تسليت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است . | پس از آنچه گفتيم اين معنا روشن گرديد كه منظور از «'''سنة الاولين '''» سنتى است كه اولين آن را باب كردند، نه سنتى كه خدا در اولين جارى ميكرد، پس سنت سنت كفار است ، نه سنت خدا در كفار كه بعضى از مفسرين پنداشته اند، چون بيان ما مناسب تر به مقام مذمت كفار و تسليت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است . | ||
وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً | وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً مِّنَ السمَاءِ فَظلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سكِّرَت أَبْصرُنَا ... | ||
عروج در سماء به معناى صعود به آسمان است . و «'''سكرت '''» از تسكير به معناى پوشاندن است . | عروج در سماء به معناى صعود به آسمان است . و «'''سكرت '''» از تسكير به معناى پوشاندن است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۸ </center> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
<span id='link131'><span> | <span id='link131'><span> | ||
==آيات ۱۶ - ۲۵،سوره حجر == | ==آيات ۱۶ - ۲۵،سوره حجر == | ||
وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ | وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّهَا لِلنَّظِرِينَ(۱۶) | ||
وَ حَفِظنَهَا مِن | وَ حَفِظنَهَا مِن كلِّ شيْطنٍ رَّجِيمٍ(۱۷) | ||
إِلا مَنِ استرَقَ السمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ | إِلا مَنِ استرَقَ السمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ مُّبِينٌ(۱۸) | ||
وَ الاَرْض مَدَدْنَهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَسىَ وَ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن | وَ الاَرْض مَدَدْنَهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَسىَ وَ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن كلِّ شىْءٍ مَّوْزُونٍ(۱۹) | ||
وَ جَعَلْنَا لَكمْ فِيهَا مَعَيِش وَ مَن | وَ جَعَلْنَا لَكمْ فِيهَا مَعَيِش وَ مَن لَّستُمْ لَهُ بِرَزِقِينَ(۲۰) | ||
وَ إِن | وَ إِن مِّن شىْءٍ إِلا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزِّلُهُ إِلا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ(۲۱) | ||
وَ أَرْسلْنَا | وَ أَرْسلْنَا الرِّيَحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَسقَيْنَكُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بخَزِنِينَ(۲۲) | ||
وَ | وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْىِ وَ نُمِيت وَ نحْنُ الْوَرِثُونَ(۲۳) | ||
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُستَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا | وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُستَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا المُْستَئْخِرِينَ(۲۴) | ||
وَ | وَ إِنَّ رَبَّك هُوَ يحْشرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (۲۵) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
و بتحقيق قرار داديم در آسمان برجهائى ، و زينت كرديم آن را براى تماشاگران (۱۶) | و بتحقيق قرار داديم در آسمان برجهائى ، و زينت كرديم آن را براى تماشاگران (۱۶) | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۱: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
بعد از آنكه خداى سبحان اعراض مشركين از معجزه قرآن ، و پيشنهادشان را در باره معجزه ديگرى كه عبارت بود از آمدن ملائكه بيان كرد، و همچنين جواب از آن را كه ممتنع و مستلزم نابودى ايشان است بداد، اينك در اين آيات تعدادى از آيات و معجزات زمين و آسمان را كه بر توحيد دلالت مى كند بر مى شمارد، تا اگر عقل داشته باشند عبرت بگيرند و حجت بر مجرمين تمام شود. و در اين آيات از معارف حقيقى و اسرار الهى مطالب بلند و دقائق بسيارى گنجانده شده است . | بعد از آنكه خداى سبحان اعراض مشركين از معجزه قرآن ، و پيشنهادشان را در باره معجزه ديگرى كه عبارت بود از آمدن ملائكه بيان كرد، و همچنين جواب از آن را كه ممتنع و مستلزم نابودى ايشان است بداد، اينك در اين آيات تعدادى از آيات و معجزات زمين و آسمان را كه بر توحيد دلالت مى كند بر مى شمارد، تا اگر عقل داشته باشند عبرت بگيرند و حجت بر مجرمين تمام شود. و در اين آيات از معارف حقيقى و اسرار الهى مطالب بلند و دقائق بسيارى گنجانده شده است . | ||
وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ | وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّهَا لِلنَّظِرِينَ... شهَابٌ مُّبِينٌ | ||
كلمه «'''بروج '''» جمع «'''برج '''» و به معناى قصر است . و اگر منازلى را كه آفتاب و ماه در آسمان به حسب حس دارند برج ناميده از باب تشبيه آنست به قصرهايى كه سلاطين در نقاط مختلف كشور خود مى سازند. | كلمه «'''بروج '''» جمع «'''برج '''» و به معناى قصر است . و اگر منازلى را كه آفتاب و ماه در آسمان به حسب حس دارند برج ناميده از باب تشبيه آنست به قصرهايى كه سلاطين در نقاط مختلف كشور خود مى سازند. | ||
<span id='link132'><span> | <span id='link132'><span> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۲۰: | ||
كلمه «'''شهاب '''» به معناى شعله ايست كه از آتش بيرون مى آيد. به اجرام روشنى هم كه در جو ديده مى شوند از اين جهت شهاب گفته اند كه گويا ستاره ايست كه ناگهان از يك نقطه آسمان بيرون آمده به سرعت مى رود و پس از لحظه اى خاموش مى گردد. | كلمه «'''شهاب '''» به معناى شعله ايست كه از آتش بيرون مى آيد. به اجرام روشنى هم كه در جو ديده مى شوند از اين جهت شهاب گفته اند كه گويا ستاره ايست كه ناگهان از يك نقطه آسمان بيرون آمده به سرعت مى رود و پس از لحظه اى خاموش مى گردد. | ||
بنا بر اين ، ظاهر معنى آيات اين مى شود كه : ما در آسمان - كه عبارت از جهت بالاى زمين است - برجها و قصرها كه همان منزلهاى آفتاب و ماه است قرار داديم ، و آن را براى بينندگان به زينتى آراستيم ، و آن زينت همانا نجوم و كواكب است . و نيز ما آن را - يعنى آسمان را - از هر شيطان رانده شده حفظ كرديم ، و از اين جهت حفظ كرديم كه شيطانها از آنچه كه در ملكوت عالم است خبردار نشوند، مگر آن شيطانى كه براى استراق سمع نزديك شود، تا گفتگوى ملائكه را در باره امور غيبى و حوادث آينده و امثال آن را بشنود، كه به محض نزديك شدن شهابى مبين دنبالش مى كند. و ما به زودى - ان شاء الله - در باره شهاب و معناى راندن شيطانها بوسيله آن در تفسير سوره صافات بحث خواهيم كرد. | بنا بر اين ، ظاهر معنى آيات اين مى شود كه : ما در آسمان - كه عبارت از جهت بالاى زمين است - برجها و قصرها كه همان منزلهاى آفتاب و ماه است قرار داديم ، و آن را براى بينندگان به زينتى آراستيم ، و آن زينت همانا نجوم و كواكب است . و نيز ما آن را - يعنى آسمان را - از هر شيطان رانده شده حفظ كرديم ، و از اين جهت حفظ كرديم كه شيطانها از آنچه كه در ملكوت عالم است خبردار نشوند، مگر آن شيطانى كه براى استراق سمع نزديك شود، تا گفتگوى ملائكه را در باره امور غيبى و حوادث آينده و امثال آن را بشنود، كه به محض نزديك شدن شهابى مبين دنبالش مى كند. و ما به زودى - ان شاء الله - در باره شهاب و معناى راندن شيطانها بوسيله آن در تفسير سوره صافات بحث خواهيم كرد. | ||
وَ الاَرْض مَدَدْنَهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَسىَ وَ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن | وَ الاَرْض مَدَدْنَهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَسىَ وَ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن كلِّ شىْءٍ مَّوْزُون | ||
«'''مد ارض '''» به معناى گستردن طول و عرض آن است ، چون اگر خداى تعالى زمين را گسترده نمى كرد و از سلسله هاى جبال پوشيده مى شد صلاحيت كشت و زرع و سكونت را نداشت و جانداران كمال حيات خود را نمى يافتند. | «'''مد ارض '''» به معناى گستردن طول و عرض آن است ، چون اگر خداى تعالى زمين را گسترده نمى كرد و از سلسله هاى جبال پوشيده مى شد صلاحيت كشت و زرع و سكونت را نداشت و جانداران كمال حيات خود را نمى يافتند. | ||
«'''رواسى '''» صفتى است ، كه موصوف آن حذف شده ، و تقدير آن «'''القينا فيها جبالا رواسى '''» است ، | «'''رواسى '''» صفتى است ، كه موصوف آن حذف شده ، و تقدير آن «'''القينا فيها جبالا رواسى '''» است ، | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۳۱: | ||
چيزى كه تنبه به آن لازم است تعبير به : «'''من كل شى ء موزون '''» است ، و اين غير از تعبير به «'''من كل نبات موزون '''» است ، زيرا دومى تنها شامل نباتات مى شود، ولى اولى به خاطر كلمه «'''انبتن '''» انباتات را مى گيرد و به خاطر كلمه «'''كل شى ء'''» هر چيزى را كه در زمين پديد مى آيد و رشد و نمو مى كند شامل مى گردد. | چيزى كه تنبه به آن لازم است تعبير به : «'''من كل شى ء موزون '''» است ، و اين غير از تعبير به «'''من كل نبات موزون '''» است ، زيرا دومى تنها شامل نباتات مى شود، ولى اولى به خاطر كلمه «'''انبتن '''» انباتات را مى گيرد و به خاطر كلمه «'''كل شى ء'''» هر چيزى را كه در زمين پديد مى آيد و رشد و نمو مى كند شامل مى گردد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۶}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش