گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۹}}
__TOC__
__TOC__


خط ۹: خط ۱۱:
<span id='link309'><span>
<span id='link309'><span>
==آيات ۶۸ - ۶۱، سوره هود ==
==آيات ۶۸ - ۶۱، سوره هود ==
وَ إِلى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صلِحاً قَالَ يَقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرُهُ هُوَ أَنشأَكُم مِّنَ الاَرْضِ وَ استَعْمَرَكمْ فِيهَا فَاستَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبى قَرِيبٌ مجِيبٌ(۶۱)
وَ إِلى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صلِحاً قَالَ يَقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرُهُ هُوَ أَنشأَكُم مِّنَ الاَرْضِ وَ استَعْمَرَكمْ فِيهَا فَاستَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبى قَرِيبٌ مجِيبٌ(۶۱)
قَالُوا يَصلِحُ قَدْ كُنت فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَ تَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شكٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ(۶۲)
قَالُوا يَصلِحُ قَدْ كُنت فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَ تَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شكٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ(۶۲)
قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى وَ ءَاتَاخ مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصرُنى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنى غَيرَ تَخْسِيرٍ(۶۳)
قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى وَ ءَاتَاخ مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصرُنى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنى غَيرَ تَخْسِيرٍ(۶۳)
وَ يَقَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكمْ ءَايَةً فَذَرُوهَا تَأْكلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسوهَا بِسوءٍ فَيَأْخُذَكمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ(۶۴)
وَ يَقَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكمْ ءَايَةً فَذَرُوهَا تَأْكلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسوهَا بِسوءٍ فَيَأْخُذَكمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ(۶۴)
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ(۶۵)
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ(۶۵)
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجَّيْنَا صلِحاً وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ مِنْ خِزْىِ يَوْمِئذٍ إِنَّ رَبَّك هُوَ الْقَوِى الْعَزِيزُ(۶۶)
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجَّيْنَا صلِحاً وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ مِنْ خِزْىِ يَوْمِئذٍ إِنَّ رَبَّك هُوَ الْقَوِى الْعَزِيزُ(۶۶)
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظلَمُوا الصيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَرِهِمْ جَثِمِينَ(۶۷)
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظلَمُوا الصيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَرِهِمْ جَثِمِينَ(۶۷)
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلا إِنَّ ثَمُودَا كفَرُوا رَبهُمْ أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ(۶۸)
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلا إِنَّ ثَمُودَا كفَرُوا رَبهُمْ أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ(۶۸)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
و بسوى (قوم ) ثمود برادرشان صالح را فرستاديم او نيز به قوم خود گفت : اى مردم ! خدا را بپرستيد كه جز او معبودى نداريد، او است كه شما را از زمين (از مواد زمينى ) ايجاد كرد و با تربيت تدريجى و هدايت فطرى به كمالتان رسانيد، تا با تصرف در زمين آن را قابل بهره بردارى كنيد، پس ، از او آمرزش بخواهيد و سپس به سويش باز گرديد كه پروردگار من نزديك و اجابت كننده (دعايتان ) است .(۶۱)
و بسوى (قوم ) ثمود برادرشان صالح را فرستاديم او نيز به قوم خود گفت : اى مردم ! خدا را بپرستيد كه جز او معبودى نداريد، او است كه شما را از زمين (از مواد زمينى ) ايجاد كرد و با تربيت تدريجى و هدايت فطرى به كمالتان رسانيد، تا با تصرف در زمين آن را قابل بهره بردارى كنيد، پس ، از او آمرزش بخواهيد و سپس به سويش باز گرديد كه پروردگار من نزديك و اجابت كننده (دعايتان ) است .(۶۱)
خط ۲۹: خط ۳۱:
بيان آيات  
بيان آيات  
اين آيات كريمه داستان صالح پيغمبر (عليه السلام ) و قوم او را كه همان قوم ثمود بودند شرح مى دهد و صالح (عليه السلام ) سومين پيغمبرى است كه به دعوت توحيد و عليه وثنيّت قيام كرد و ثمود را به دين توحيد خواند و در راه خدا آزارها و محنتها ديد تا آنكه سرانجام خداى عزوجل بين او و قومش اين چنين حكم كرد كه قومش را هلاك ساخته و او و مؤ منين به او را نجات دهد.
اين آيات كريمه داستان صالح پيغمبر (عليه السلام ) و قوم او را كه همان قوم ثمود بودند شرح مى دهد و صالح (عليه السلام ) سومين پيغمبرى است كه به دعوت توحيد و عليه وثنيّت قيام كرد و ثمود را به دين توحيد خواند و در راه خدا آزارها و محنتها ديد تا آنكه سرانجام خداى عزوجل بين او و قومش اين چنين حكم كرد كه قومش را هلاك ساخته و او و مؤ منين به او را نجات دهد.
وَ إِلى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صلِحاً قَالَ يَقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرُهُ
وَ إِلى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صلِحاً قَالَ يَقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرُهُ
بحث در معنا و تفسير اين آيه در آيه مشابه آن كه در اول داستان هود آمده گذشت .
بحث در معنا و تفسير اين آيه در آيه مشابه آن كه در اول داستان هود آمده گذشت .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۱ </center>
هُوَ أَنشأَكُم مِّنَ الاَرْضِ وَ استَعْمَرَكمْ فِيهَا ...
هُوَ أَنشأَكُم مِّنَ الاَرْضِ وَ استَعْمَرَكمْ فِيهَا ...
معناى «'''انشاء'''» و «'''استعمار'''» در جمله : «'''هو انشاءكم من الاءرض و استعمركم فيها'''»
معناى «'''انشاء'''» و «'''استعمار'''» در جمله : «'''هو انشاءكم من الاءرض و استعمركم فيها'''»
=== راغب گفته : كلمه ===
=== راغب گفته : كلمه ===
خط ۵۲: خط ۵۴:
<span id='link312'><span>
<span id='link312'><span>
==پاسخ قوم ثمود به دعوت صالح (ع ) ==
==پاسخ قوم ثمود به دعوت صالح (ع ) ==
قَالُوا يَصلِحُ قَدْ كُنت فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَ تَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا ...
قَالُوا يَصلِحُ قَدْ كُنت فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَ تَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا ...
كلمه «'''رجاء'''» وقتى در مورد انسانى استعمال مى شود و مثلا به كسى گفته مى شود: «'''ما به تو اميدها داشتيم '''» منظور ذات آن كس ‍ نيست بلكه منظور افعال و آثار وجودى او است ، و وقتى عبارت فوق به كسى گفته مى شود كه جز آثار خير و نافع از او انتظار نداشته باشند پس ‍ «'''مرجو'''» بودن صالح در بين مردمش به اين معنا است كه او تا بوده داراى رشد عقلى و كمال نفسانى و شخصيت خانوادگى بوده كه همه اميد داشته اند روزى از خير او بهره مند شده و او منافعى براى آنها داشته باشد، و از جمله «'''كنت فينا'''» بر مى آيد كه آن جناب مورد اميد عموم مردم بوده است .
كلمه «'''رجاء'''» وقتى در مورد انسانى استعمال مى شود و مثلا به كسى گفته مى شود: «'''ما به تو اميدها داشتيم '''» منظور ذات آن كس ‍ نيست بلكه منظور افعال و آثار وجودى او است ، و وقتى عبارت فوق به كسى گفته مى شود كه جز آثار خير و نافع از او انتظار نداشته باشند پس ‍ «'''مرجو'''» بودن صالح در بين مردمش به اين معنا است كه او تا بوده داراى رشد عقلى و كمال نفسانى و شخصيت خانوادگى بوده كه همه اميد داشته اند روزى از خير او بهره مند شده و او منافعى براى آنها داشته باشد، و از جمله «'''كنت فينا'''» بر مى آيد كه آن جناب مورد اميد عموم مردم بوده است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۴ </center>
خط ۶۳: خط ۶۵:
«'''و اننا لفى شك مما تدعونا اليه مريب '''» - اين جمله ، حجت دوم قوم ثمود در رد دعوت صالح است ، حجت اولشان مضمون صدر آيه بود و حاصلش اين بود كه دعوت به رها كردن بتپرستى بدعتى است زشت كه باعث مى شود سنت ديرينه قوم ثمود به دست فراموشى سپرده شود و در نتيجه بنيان مليت اين قوم منهدم گشته و ياد و تاريخشان از بين برود، و به همين جهت بر ما نسل حاضر لازم است كه اين دعوت را رد نموده ، از سنت آباء و اجدادى خود دفاع كنيم ، و حجت دومشان اين است كه تو براى اثبات حقانيت دعوتت هيچ حجت روشنى نياورده اى تا شك ما را مبدل به يقين كند در نتيجه ما همچنان درباره دعوتى كه ميكنى در شكيم و با وجود اين شك ، نمى توانيم دعوتت را بپذيريم .
«'''و اننا لفى شك مما تدعونا اليه مريب '''» - اين جمله ، حجت دوم قوم ثمود در رد دعوت صالح است ، حجت اولشان مضمون صدر آيه بود و حاصلش اين بود كه دعوت به رها كردن بتپرستى بدعتى است زشت كه باعث مى شود سنت ديرينه قوم ثمود به دست فراموشى سپرده شود و در نتيجه بنيان مليت اين قوم منهدم گشته و ياد و تاريخشان از بين برود، و به همين جهت بر ما نسل حاضر لازم است كه اين دعوت را رد نموده ، از سنت آباء و اجدادى خود دفاع كنيم ، و حجت دومشان اين است كه تو براى اثبات حقانيت دعوتت هيچ حجت روشنى نياورده اى تا شك ما را مبدل به يقين كند در نتيجه ما همچنان درباره دعوتى كه ميكنى در شكيم و با وجود اين شك ، نمى توانيم دعوتت را بپذيريم .
كلمه ارابه به معناى اتهام و سوء ظن است ، وقتى گفته مى شود: «'''رابنى منه كذا'''» و يا «'''ارابنى منه كذا'''» معنايش اين است كه فلان جريان مرا درباره فلان كس به شك و سوء ظن انداخته و باعث شده كه من او را در گفته هايش متهم بدانم .
كلمه ارابه به معناى اتهام و سوء ظن است ، وقتى گفته مى شود: «'''رابنى منه كذا'''» و يا «'''ارابنى منه كذا'''» معنايش اين است كه فلان جريان مرا درباره فلان كس به شك و سوء ظن انداخته و باعث شده كه من او را در گفته هايش متهم بدانم .
قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى وَ ءَاتَاخ مِنْهُ رَحْمَةً ...
قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى وَ ءَاتَاخ مِنْهُ رَحْمَةً ...
منظور از «'''بينه '''»، آيتى معجزه آسا است و مراد از «'''رحمت '''» نبوت است و چون ما در تفسير نظير اين آيه كه در همين سوره در داستان نوح آمده بود بحث كرده ايم لذا ديگر آن را تكرار نمى كنيم .
منظور از «'''بينه '''»، آيتى معجزه آسا است و مراد از «'''رحمت '''» نبوت است و چون ما در تفسير نظير اين آيه كه در همين سوره در داستان نوح آمده بود بحث كرده ايم لذا ديگر آن را تكرار نمى كنيم .
«'''فمن ينصرنى من اللّه ان عصيته '''» - اين جمله جواب شرط يعنى جمله «'''ان كنت '''» است و حاصل معناى آن شرط و اين جواب اين است كه شما به من بگوييد كه اگر من از ناحيه خداى تعالى به آيتى معجزه آسا مؤ يد باشم كه از صحت دعوتم خبر دهد و نيز اگر خداى تعالى رحمت و نعمت رسالت را به من ارزانى داشته و مرا مامور تبليغ آن رسالت كرده باشد و با اين حال من امر او را عصيان ورزم و شما را در خواستهاى كه داريد اطاعت كنم و با شما در آنچه از من ميخواهيد كه همان ترك دعوت باشد موافقت كنم چه كسى مرا از عذاب خدا نجات مى دهد؟!
«'''فمن ينصرنى من اللّه ان عصيته '''» - اين جمله جواب شرط يعنى جمله «'''ان كنت '''» است و حاصل معناى آن شرط و اين جواب اين است كه شما به من بگوييد كه اگر من از ناحيه خداى تعالى به آيتى معجزه آسا مؤ يد باشم كه از صحت دعوتم خبر دهد و نيز اگر خداى تعالى رحمت و نعمت رسالت را به من ارزانى داشته و مرا مامور تبليغ آن رسالت كرده باشد و با اين حال من امر او را عصيان ورزم و شما را در خواستهاى كه داريد اطاعت كنم و با شما در آنچه از من ميخواهيد كه همان ترك دعوت باشد موافقت كنم چه كسى مرا از عذاب خدا نجات مى دهد؟!
خط ۷۰: خط ۷۲:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۶ </center>
اين آن معنايى است كه به نظر ما رسيده ولى بعضى گفته اند: مراد صالح (عليه السلام ) اين بوده كه گفتار شما كه گفتيد: «'''اتنهينا ان نعبد ما يعبد آباونا'''» در من چيزى اضافه نميكند جز اينكه شما را زيانكارتر بدانم . بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه شما در من چيزى اضافه نمى كنيد مگر بصيرتم در خسارت شما. ولى وجه اول موجه تر است .
اين آن معنايى است كه به نظر ما رسيده ولى بعضى گفته اند: مراد صالح (عليه السلام ) اين بوده كه گفتار شما كه گفتيد: «'''اتنهينا ان نعبد ما يعبد آباونا'''» در من چيزى اضافه نميكند جز اينكه شما را زيانكارتر بدانم . بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه شما در من چيزى اضافه نمى كنيد مگر بصيرتم در خسارت شما. ولى وجه اول موجه تر است .
وَ يَقَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكمْ ءَايَةً فَذَرُوهَا تَأْكلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسوهَا بِسوءٍ فَيَأْخُذَكمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ
وَ يَقَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكمْ ءَايَةً فَذَرُوهَا تَأْكلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسوهَا بِسوءٍ فَيَأْخُذَكمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ
در اين آيه شريفه كلمه «'''ناقة '''»به كلمه جلاله «'''اللّه '''» اضافه شده و اين اضافه ، اضافه ملكى و به معناى آن نيست كه خدا ماده شتر دارد بلكه اضافه تشريفى است ، نظير اضافه در «'''بيت اللّه '''» و «'''كتاب اللّه '''»، و اين ناقه آيتى بوده معجزه براى نبوت صالح (عليه السلام ) كه خداى تعالى به وسيله اين آيت ، نبوت آن جناب را تاءييد كرده و اين معجزه را به درخواست قوم ثمود از شكم صخره كوه بيرون آورد، صالح بعد از اظهار اين معجزه به قوم ثمود فرمود: «'''اين ناقه بايد آزادانه در زمين خدا بچرد'''»، و آنها را تحذير كرد و زنهار داد از اينكه آن حيوان را به نحوى اذيت كنند، مثلا آن را بزنند و يا زخمى كنند و يا بكشند، و به ايشان خبر داد كه اگر چنين كنند عذابى نزديك و بى مهلت آنان را خواهد گرفت ، - معناى آيه مورد بحث همين بود كه گفتيم .
در اين آيه شريفه كلمه «'''ناقة '''»به كلمه جلاله «'''اللّه '''» اضافه شده و اين اضافه ، اضافه ملكى و به معناى آن نيست كه خدا ماده شتر دارد بلكه اضافه تشريفى است ، نظير اضافه در «'''بيت اللّه '''» و «'''كتاب اللّه '''»، و اين ناقه آيتى بوده معجزه براى نبوت صالح (عليه السلام ) كه خداى تعالى به وسيله اين آيت ، نبوت آن جناب را تاءييد كرده و اين معجزه را به درخواست قوم ثمود از شكم صخره كوه بيرون آورد، صالح بعد از اظهار اين معجزه به قوم ثمود فرمود: «'''اين ناقه بايد آزادانه در زمين خدا بچرد'''»، و آنها را تحذير كرد و زنهار داد از اينكه آن حيوان را به نحوى اذيت كنند، مثلا آن را بزنند و يا زخمى كنند و يا بكشند، و به ايشان خبر داد كه اگر چنين كنند عذابى نزديك و بى مهلت آنان را خواهد گرفت ، - معناى آيه مورد بحث همين بود كه گفتيم .
جواب صالح (ع ) به دلايل قوم خود و معناى جمله : «'''فما تزيدوننى غير تسخير'''»
جواب صالح (ع ) به دلايل قوم خود و معناى جمله : «'''فما تزيدوننى غير تسخير'''»
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ
«'''عقر ناقه '''» به معناى «'''نحر'''» آن است و كلمه «'''نحر'''» و «'''عقر'''» به معناى طريقه خاصى است كه به آن طريقه شتر را سر مى برند (يعنى پاى حيوان را بسته رو به قبله مى نشانند و سپس با كارد رگ گردنش را قطع مى كنند و چون سست شد سرش را مى برند) و كلمه «'''دار'''» به معناى آن محلى است كه انسان آن را بنا مى كند و در آن ساكن مى شود و خود و خانواده اش را منزل و ماوا ميدهد و مراد از آن در اينجا اين معنا نيست ، بلكه منظور شهرى است كه قوم ثمود در آن سكونت داشتند و اگر شهر در اينجا دار (خانه ) ناميده شده ، بدين مناسبت بوده كه شهر نيز مانند خانه ، اهل خود را در خود جمع مى كند. و بعضى از مفسرين اين كلمه را به معناى دنيا گرفته اند، ولى اين معنا بعيد است .
«'''عقر ناقه '''» به معناى «'''نحر'''» آن است و كلمه «'''نحر'''» و «'''عقر'''» به معناى طريقه خاصى است كه به آن طريقه شتر را سر مى برند (يعنى پاى حيوان را بسته رو به قبله مى نشانند و سپس با كارد رگ گردنش را قطع مى كنند و چون سست شد سرش را مى برند) و كلمه «'''دار'''» به معناى آن محلى است كه انسان آن را بنا مى كند و در آن ساكن مى شود و خود و خانواده اش را منزل و ماوا ميدهد و مراد از آن در اينجا اين معنا نيست ، بلكه منظور شهرى است كه قوم ثمود در آن سكونت داشتند و اگر شهر در اينجا دار (خانه ) ناميده شده ، بدين مناسبت بوده كه شهر نيز مانند خانه ، اهل خود را در خود جمع مى كند. و بعضى از مفسرين اين كلمه را به معناى دنيا گرفته اند، ولى اين معنا بعيد است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۷ </center>
و مراد از اينكه فرمود: «'''تمتعوا فى داركم - در شهر خود تمتع كنيد'''» عيش و تنعم در حيات و زندگى دنيا است ، چون خود حيات دنيا متاع است ، يعنى مايه تمتع است . ممكن هم هست منظور تمتع از خود حيات نباشد بلكه كامگيرى از انواع نعمتهايى باشد كه در شهر براى خود فراهم كرده بودند از قبيل پاركها و مناظر زيبا و اثاثيه قيمتى و خوراكيها و نوشيدنى هاى لذيذ و آزادى و افسار گسيختگى در پيروى هواهاى نفسانى .
و مراد از اينكه فرمود: «'''تمتعوا فى داركم - در شهر خود تمتع كنيد'''» عيش و تنعم در حيات و زندگى دنيا است ، چون خود حيات دنيا متاع است ، يعنى مايه تمتع است . ممكن هم هست منظور تمتع از خود حيات نباشد بلكه كامگيرى از انواع نعمتهايى باشد كه در شهر براى خود فراهم كرده بودند از قبيل پاركها و مناظر زيبا و اثاثيه قيمتى و خوراكيها و نوشيدنى هاى لذيذ و آزادى و افسار گسيختگى در پيروى هواهاى نفسانى .
جمله «'''ذلك وعد غير مكذوب '''» اشاره است به جمله «'''تمتعوا...'''» و «'''وعد غير مكذوب '''» بيان آن تمتع است .
جمله «'''ذلك وعد غير مكذوب '''» اشاره است به جمله «'''تمتعوا...'''» و «'''وعد غير مكذوب '''» بيان آن تمتع است .
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجَّيْنَا صلِحاً ...
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجَّيْنَا صلِحاً ...
تفسير قسمتى از اين آيه يعنى جمله «'''فلما جاء امرنا نجينا صالحا و الذين امنوا معه برحمة منا'''» در نظير همين آيه در داستان هود (عليه السلام ) گذشت .
تفسير قسمتى از اين آيه يعنى جمله «'''فلما جاء امرنا نجينا صالحا و الذين امنوا معه برحمة منا'''» در نظير همين آيه در داستان هود (عليه السلام ) گذشت .
و اما قسمت ديگرى كه مى فرمايد: «'''و من خزى يومئذ'''» معطوف است بر جمله اى كه حذف شده و تقدير كلام : «'''نجيناهم من العذاب و من خزى يومئذ'''» است ، و كلمه «'''خزى '''» به معناى عيبى است كه رسوائيش برملا گردد و مرتكب آن از فاش كردن كار خود احساس شرم كند. ممكن هم هست تقدير كلام چنين باشد: «'''و نجيناهم من القوم و من خزى يومئذ - ما صالح و گروندگان او را از شر آن قوم و از رسوائى امروز نجات داديم '''»، همانطور كه از همسر فرعون نقل كرده كه گفت : «'''و نجنى من القوم الظالمين '''».
و اما قسمت ديگرى كه مى فرمايد: «'''و من خزى يومئذ'''» معطوف است بر جمله اى كه حذف شده و تقدير كلام : «'''نجيناهم من العذاب و من خزى يومئذ'''» است ، و كلمه «'''خزى '''» به معناى عيبى است كه رسوائيش برملا گردد و مرتكب آن از فاش كردن كار خود احساس شرم كند. ممكن هم هست تقدير كلام چنين باشد: «'''و نجيناهم من القوم و من خزى يومئذ - ما صالح و گروندگان او را از شر آن قوم و از رسوائى امروز نجات داديم '''»، همانطور كه از همسر فرعون نقل كرده كه گفت : «'''و نجنى من القوم الظالمين '''».
و جمله «'''ان ربك هو القوى العزيز'''» در موضع تعليل است براى مضمون صدر آيه و در اين جمله التفاتى از تكلم مع الغير در «'''نجينا - نجات داديم '''» به غيبت به كار رفته است ، در آن جمله خداى تعالى به عنوان متكلم آمده بود و در اين جمله غايب به حساب آمده ، و در نظير اين آيه در آخر داستان هود نيز اين التفات به كار رفته بود آنجا كه ميفرمود: «'''الا ان عادا كفروا ربهم '''» و در آن ، خداى تعالى غايب فرض شده ، با اينكه در دو آيه قبلش متكلم به حساب آمده بود و وجه اين التفات اين است كه خداى تعالى غايب فرض بشود، تا صفات ربوبيتش ذكر شود و به خلق بفهماند كه از زى عبوديت خارجند و به ربوبيت پروردگار كفر ورزيده و نعمتهاى او را كفران كرده اند.
و جمله «'''ان ربك هو القوى العزيز'''» در موضع تعليل است براى مضمون صدر آيه و در اين جمله التفاتى از تكلم مع الغير در «'''نجينا - نجات داديم '''» به غيبت به كار رفته است ، در آن جمله خداى تعالى به عنوان متكلم آمده بود و در اين جمله غايب به حساب آمده ، و در نظير اين آيه در آخر داستان هود نيز اين التفات به كار رفته بود آنجا كه ميفرمود: «'''الا ان عادا كفروا ربهم '''» و در آن ، خداى تعالى غايب فرض شده ، با اينكه در دو آيه قبلش متكلم به حساب آمده بود و وجه اين التفات اين است كه خداى تعالى غايب فرض بشود، تا صفات ربوبيتش ذكر شود و به خلق بفهماند كه از زى عبوديت خارجند و به ربوبيت پروردگار كفر ورزيده و نعمتهاى او را كفران كرده اند.
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظلَمُوا الصيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَرِهِمْ جَثِمِينَ
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظلَمُوا الصيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَرِهِمْ جَثِمِينَ
كلمه «'''جاثمين '''» جمع اسم فاعل از مصدر «'''جثوم '''» است بر وزن جلوس ، و جثوم به معناى برو افتادن بر زمين است ، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
كلمه «'''جاثمين '''» جمع اسم فاعل از مصدر «'''جثوم '''» است بر وزن جلوس ، و جثوم به معناى برو افتادن بر زمين است ، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۸ </center>
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا
وقتى گفته مى شود: «'''فلان غنى بالمكان '''» معنايش اين است كه فلانى در فلان مقام اقامت گزيد و ضمير در كلمه «'''فيها'''» به كلمه «'''ديار'''» بر مى گردد و معناى آيه اين است كه صيحه آسمانى ستمكاران را گرفت و آنچنان در ديارشان به رو در افتادند كه گويى اصلا در آن مكان اقامتى نداشتند.
وقتى گفته مى شود: «'''فلان غنى بالمكان '''» معنايش اين است كه فلانى در فلان مقام اقامت گزيد و ضمير در كلمه «'''فيها'''» به كلمه «'''ديار'''» بر مى گردد و معناى آيه اين است كه صيحه آسمانى ستمكاران را گرفت و آنچنان در ديارشان به رو در افتادند كه گويى اصلا در آن مكان اقامتى نداشتند.
أَلا إِنَّ ثَمُودَا كفَرُوا رَبهُمْ أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ
أَلا إِنَّ ثَمُودَا كفَرُوا رَبهُمْ أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ
اين دو جمله تلخيصى است براى داستانى كه قبلا بطور مفصل شرح داده شده ، جمله اول خلاصه سرانجام امر ثمود و دعوت صالح (عليه السلام ) است و جمله دوم خلاصهاى از كيفر خداى تعالى ، كيفرى كه با آن قوم ثمود را مجازات نمود، و نظير اين دو تلخيص در آخر داستان هود (عليه السلام ) نيز گذشت .
اين دو جمله تلخيصى است براى داستانى كه قبلا بطور مفصل شرح داده شده ، جمله اول خلاصه سرانجام امر ثمود و دعوت صالح (عليه السلام ) است و جمله دوم خلاصهاى از كيفر خداى تعالى ، كيفرى كه با آن قوم ثمود را مجازات نمود، و نظير اين دو تلخيص در آخر داستان هود (عليه السلام ) نيز گذشت .
<span id='link315'><span>
<span id='link315'><span>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۳:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۷۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۷۰ </center>


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۹}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش