گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳: خط ۱۳:
<span id='link111'><span>
<span id='link111'><span>
==مشركان به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤمنان وفادار نيستند ==
==مشركان به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤمنان وفادار نيستند ==
و بعيد نيست اينكه خداى تعالى در آيه مورد بحث ميان «ال» و «ذمة» مقابله انداخته براى اين بوده كه تا دلالت كند بر اينكه مشركين هيچگونه ميثاقى را كه حفظش از واجبات است نسبت به مؤ منين حفظ و رعايت نمى كنند، چه آن ميثاقهائى كه اساسش اصول تكوينى و واقعى است مانند خويشاوندى و قرابت و يا آن ميثاقهائى كه اساسش قرار داد و اصطلاح باشد، مانند عهد و پيمانها و سوگندها و امثال آن.
و بعيد نيست اين كه خداى تعالى، در آيه مورد بحث، ميان «إلّ» و «ذمّة» مقابله انداخته، براى اين بوده كه تا دلالت كند بر اين كه مشركان هيچ گونه ميثاقى را كه حفظش از واجبات است، نسبت به مؤمنان حفظ و رعايت نمى كنند. چه آن ميثاق هایى كه اساسش اصول تكوينى و واقعى است، مانند خويشاوندى و قرابت، و يا آن ميثاق هایى كه اساسش قرار داد و اصطلاح باشد. مانند عهد و پيمان ها و سوگندها و امثال آن.


و اگر كلمه «كيف» در ابتداى آيه مورد بحث تكرار شده هم براى اين بوده كه مطلب را تاكيد كند، و هم اينكه آن ابهامى را كه فاصله شدن جمله طولانى «الا الذين عاهدتم» ميان جمله «كيف يكون» و جمله «و ان يظهروا» ممكن بود در بيان ايجاد كند بردارد.
و اگر كلمۀ «كَيفَ» در ابتداى آيه مورد بحث تكرار شده، هم براى اين بوده كه مطلب را تأكيد كند، و هم اين كه آن ابهامى را كه فاصله شدن جملۀ طولانى «إلّا الَّذِينَ عَاهَدتُم»، ميان جملۀ «كَيفَ يَكُونُ» و جملۀ «وَ إن يَظهَرُوا» ممكن بود در بيان ايجاد كند، بردارد.


پس معناى آيه شريفه چنين است: چگونه مشركين در نزد خدا و رسول عهدى دارند و حال آنكه هم ايشان اگر بر شما دست يابند در باره شما رعايت عهد و قرابت را نخواهند كرد، امروز شما را با چرب زبانى راضى مى كنند تا از كشتنشان دست برداريد ليكن دلهايشان به گفته هايشان ايمان نداشته و بيشترشان فاسق اند.
پس معناى آيه شريفه، چنين است: چگونه مشركان در نزد خدا و رسول عهدى دارند و حال آن كه هم ايشان اگر بر شما دست يابند، در باره شما رعايت عهد و قرابت را نخواهند كرد، امروز شما را با چرب زبانى راضى مى كنند، تا از كشتنشان دست برداريد، ليكن دل هايشان به گفته هايشان ايمان نداشته و بيشترشان فاسق اند.


از اينجا معلوم مى شود كه جمله «يرضونكم بافواههم» از باب مجاز عقلى است ، چون راضى كردن را به دهن ها نسبت داده در حالى كه در حقيقت منسوب به گفتارهاست كه در دهن ها وجود پيدا مى كند و از آنها خارج مى شود.
از اين جا معلوم مى شود كه جملۀ «يُرضُونَكُم بِأفوَاهِهِم» از باب مجاز عقلى است، چون راضى كردن را به دهن ها نسبت داده، در حالى كه در حقيقت منسوب به گفتارهاست كه در دهن ها وجود پيدا مى كند و از آن ها خارج مى شود.


و اين جمله يعنى جمله «يرضونكم...» ، مساله انكار وجود عهد را براى مشركين تعليل مى كند، و به همين جهت با فصل و بدون عطف آمده.
و اين جمله، يعنى جملۀ «يُرضُونَكُم...»، مسأله انكار وجود عهد را براى مشركان تعليل مى كند، و به همين جهت با فصل و بدون عطف آمده.


و تقدير آن چنين است : چگونه براى آنان عهدى مى تواند باشد و حال آنكه با دهن هايشان شما را راضى مى كنند و ليكن دلهايشان از آنچه در دهنهايشان است خوددارى دارد و بيشترشان فاسق اند.
و تقدير آن چنين است: چگونه براى آنان عهدى مى تواند باشد و حال آن كه با دهن هايشان شما را راضى مى كنند، وليكن دل هايشان از آنچه در دهن هايشان است، خوددارى دارد و بيشترشان فاسق اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۱۱ </center>
و اما اينكه فرمود: «و اكثرهم فاسقون» مقصود بيان اين جهت است كه اكثر ايشان بهمين فعل عهد شكنند نه اينكه اگر روزى همگيشان بر شما غلبه يافتند عهد شما را مى شكنند پس آيه شريفه هم متعرض حال افراد مشركين است و هم حال دسته جمعى آنان و مى فرمايد افرادشان هيچ عهدى و ميثاقى و قرابتى را در باره شما رعايت نمى كنند و دسته جمعيشان هم اگر قدرت يابند عهدى و پيمانى را از شما مرعى نخواهند داشت.
و اما اين كه فرمود: «وَ أكثَرُهُم فَاسِقُون»، مقصود بيان اين جهت است كه اكثر ايشان به همين فعل عهد شكن اند، نه اين كه اگر روزى همگی شان بر شما غلبه يافتند، عهد شما را مى شكنند.
 
پس آيه شريفه، هم متعرض حال افراد مشركان است و هم حال دسته جمعى آنان، و مى فرمايد: افرادشان، هيچ عهدى و ميثاقى و قرابتى را در باره شما رعايت نمى كنند و دسته جمعی شان هم، اگر قدرت يابند، عهدى و پيمانى را از شما مرعى نخواهند داشت.


«'''اشترَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً ...'''»:
«'''اشترَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً ...'''»:


اين جمله مقدمه و تمهيدى است براى آيه بعدى كه مى فرمايد: «لا يرقبون فى مؤمن الا و لا ذمة» و هر دو بيان و تفسيرند براى جمله «و اكثرهم فاسقون».
اين جمله، مقدمه و تمهيدى است براى آيه بعدى كه مى فرمايد: «لَا يَرقُبُونَ فِى مُؤمِنٍ إلّا وَ لَا ذِمَّة». و هر دو، بيان و تفسيرند براى جملۀ «وَ أكثَرُهُم فَاسِقُونَ».


از همين جا بدست مى آيد كه هر چند فسق به معناى خروج از رسم عبوديت خداى تعالى است، وليكن گفتن اينكه مقصود از آن در اين آيه خروج از عهد و پيمان است به ذهن نزديك تر است.
از همين جا به دست مى آيد كه هر چند «فسق» به معناى خروج از رسم عبوديت خداى تعالى است، وليكن گفتن اين كه مقصود از آن در اين آيه، خروج از عهد و پيمان است، به ذهن نزديك تر است.


و اينكه فرمود: «و اولئك هم المعتدون» به منزله تفسير است براى همه احوالات و روحيات و رفتارهاى ايشان ، و در عين حال جواب از يك سؤال مقدرى هم هست ، و آن سؤ ال و يا شبه سؤ ال اين است اگر عهدشكنى اعتداء و ظلم نيست، پس چرا خداوند دستور مى دهد عهد اين مشركين را بشكنيم؟
و اين كه فرمود: «وَ أُولَئِكَ هُمُ المُعتَدُون»، به منزله تفسير است براى همه احوالات و روحيات و رفتارهاى ايشان، و در عين حال، جواب از يك سؤال مقدرى هم هست، و آن سؤال و يا شبه سؤال، اين است:


جواب اينكه: عهدشكنى شما ظلم نيست بخاطر آن عداوتى كه اين مشركين در دلهايشان پنهان داشته و بيشتر آنان آن عداوت را در مقام عمل اظهار داشته و از راه خدا و پيشرفت دين جلوگيرى مى كنند، و در اعمال غرض هاى خود پابند بهيچ قرابت و عهدى نيستند پس تجاوزكار ايشانند نه شما.
اگر عهدشكنى، اعتداء و ظلم نيست، پس چرا خداوند دستور مى دهد عهد اين مشركان را بشكنيم؟
 
جواب اين كه: عهدشكنى شما ظلم نيست، به خاطر آن عداوتى كه اين مشركان در دل هايشان پنهان داشته و بيشتر آنان، آن عداوت را در مقام عمل اظهار داشته و از راه خدا و پيشرفت دين جلوگيرى مى كنند، و در اعمال غرض هاى خود، به هيچ قرابت و عهدى پابند نيستند، پس تجاوزكار ايشان اند، نه شما.


«'''فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصلَوةَ ...'''»:
«'''فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصلَوةَ ...'''»:


اين دو آيه جمله «فان تبتم فهو خير لكم و ان توليتم فاعلموا انكم غير معجزى الله» را كه در سابق گذشت بطور تفصيل بيان مى كند.
اين دو آيه، جملۀ «فَإن تُبتُم فَهُوَ خَيرٌ لَكُم وَ إن تَوَلَّيتُم فَاعلَمُوا أنَّكُم غَيرُ مُعجِزِى الله» را كه در سابق گذشت، به طور تفصيل بيان مى كند.


و منظورش از توبه به دلالت سياق اين است كه به سوى ايمان به خدا و آيات او برگردند، و به همين جهت بصرف توبه اكتفاء نكرده و مساله بپا داشتن نماز را كه روشن ترين مظاهر عبادت خداست و همچنين زكات دادن را كه قوى ترين اركان جامعه دينى است به آن اضافه كرد، و اين دو را به عنوان نمونه و اشاره به همه وظايف دينى كه در تماميت ايمان به آيات خدا دخالت دارند ذكر نمود.
و منظورش از «توبه» به دلالت سياق، اين است كه: به سوى ايمان به خدا و آيات او برگردند. و به همين جهت، به صرف توبه اكتفاء نكرده و مسأله به پا داشتن نماز را - كه روشن ترين مظاهر عبادت خداست - و همچنين زكات دادن را - كه قوى ترين اركان جامعه دينى است - به آن اضافه كرد، و اين دو را به عنوان نمونه و اشاره به همه وظايف دينى كه در تماميت ايمان به آيات خدا دخالت دارند، ذكر نمود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۱۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۱۲ </center>
اين بود معناى «تابوا و اقاموا الصلوه و آتوا الزكاة». و اما معناى «فاخوانكم فى الدين» مقصود از آن اين است كه بفرمايد: در صورتى كه توبه كنند با ساير مؤمنين در حقوقى كه اسلام آنرا معتبر دانسته مساوى خواهند بود.
اين بود معناى «تَابُوا وَ أقَامُوا الصَّلَوة وَ آتُوا الزَّكَاة». و اما معناى «فَإخوَانُكُم فِى الدِّين»، مقصود از آن، اين است كه بفرمايد: در صورتى كه توبه كنند، با ساير مؤمنان، در حقوقى كه اسلام آن را معتبر دانسته، مساوى خواهند بود.
<span id='link112'><span>
<span id='link112'><span>
==آثار برادر خوانده شدن مؤمنان در قران كريم==
==آثار برادر خوانده شدن مؤمنان در قران كريم==
و اگر در اين آيه و در آيه «انما المومنون اخوه: مؤمنان برادران يكديگرند» مساله تساوى در حقوق را به برادرى تعبير كرده براى اين است كه دو برادر دو شاخه هستند كه از يك تنه جدا و منشعب شده اند و اين دو در همه شوون مربوط به اجتماع خانواده و در قرابتى كه با اقربا و فاميل دارند مساوى هستند.
و اگر در اين آيه و در آيه «انما المومنون اخوه: مؤمنان برادران يكديگرند» مساله تساوى در حقوق را به برادرى تعبير كرده براى اين است كه دو برادر دو شاخه هستند كه از يك تنه جدا و منشعب شده اند و اين دو در همه شوون مربوط به اجتماع خانواده و در قرابتى كه با اقربا و فاميل دارند مساوى هستند.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش