گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ مرداد ۱۴۰۳
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:
زيرا كمال بندۀ مملوك آن است كه نسبت به صاحب و ربّش تسليم باشد، و مادامى كه زنده است، در برابر آنچه وى از او مى خواهد، سرِ تسليم فرود آورد، و در اعمال اختياريه خود، چيزى كه مايه كراهت و نارضايتى اوست، از خود نشان ندهد و تا آن جا كه مى تواند و در اختيار اوست، خود را چنان كند كه براى قرب مولايش صالح، و براى مواهب بزرگ او لايق باشد.  
زيرا كمال بندۀ مملوك آن است كه نسبت به صاحب و ربّش تسليم باشد، و مادامى كه زنده است، در برابر آنچه وى از او مى خواهد، سرِ تسليم فرود آورد، و در اعمال اختياريه خود، چيزى كه مايه كراهت و نارضايتى اوست، از خود نشان ندهد و تا آن جا كه مى تواند و در اختيار اوست، خود را چنان كند كه براى قرب مولايش صالح، و براى مواهب بزرگ او لايق باشد.  


و همين معنا، باعث شد كه يوسف «عليه السّلام»، از پروردگارش بخواهد كه او را در دنيا مسلم، و در آخرت در زمرۀ صالحان قرار دهد، همچنان كه جدّ بزرگوارش، ابراهيم را به چنين مواهبى اختصاص داده بود،
و همين معنا، باعث شد كه يوسف «عليه السّلام»، از پروردگارش بخواهد كه او را در دنيا مسلم، و در آخرت در زمرۀ صالحان قرار دهد، همچنان كه جدّ بزرگوارش، ابراهيم را به چنين مواهبى اختصاص
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۴۲ </center>
و قرآن در باره اش مى فرمايد: «وَ لَقَدِ اصطَفَينَاهُ فِى الدُّنيَا وَ إنَّهُ فِى الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إذ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أسلِم قَالَ أسلَمتُ لِرَبِّ العَالَمِين»، و اين اسلامى كه يوسف درخواست كرد، بالاترين درجات اسلام، و عالى ترين مراتب آن است، و آن عبارت است از:  
داده بود، و قرآن در باره اش مى فرمايد: «وَ لَقَدِ اصطَفَينَاهُ فِى الدُّنيَا وَ إنَّهُ فِى الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إذ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أسلِم قَالَ أسلَمتُ لِرَبِّ العَالَمِين»، و اين اسلامى كه يوسف درخواست كرد، بالاترين درجات اسلام، و عالى ترين مراتب آن است، و آن عبارت است از:  


تسليم محض بودن براى خداى سبحان، به اين كه بنده براى خود و براى آثار وجودى خود، هيچ استقلالى نبيند و در نتيجه، هيچ چيز - چه خودش و چه صفات و اعمالش - او را از پروردگارش مشغول نسازد، و اين معنا، وقتى به خدا نسبت داده شود (و عرض شود كه: خدايا! تو مرا مسلم قرار ده)، معنايش اين است كه: خداوند، بنده اش را خالص براى خود قرار دهد.
تسليم محض بودن براى خداى سبحان، به اين كه بنده براى خود و براى آثار وجودى خود، هيچ استقلالى نبيند و در نتيجه، هيچ چيز - چه خودش و چه صفات و اعمالش - او را از پروردگارش مشغول نسازد، و اين معنا، وقتى به خدا نسبت داده شود (و عرض شود كه: خدايا! تو مرا مسلم قرار ده)، معنايش اين است كه: خداوند، بنده اش را خالص براى خود قرار دهد.
۱۶٬۲۷۹

ویرایش