گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
عمر گفت: عده اى از مهاجران بودند كه در انسابشان، ننگ هايى بود. روزى گفتند: به خدا سوگند، دوست مى داريم خداوند آيه اى نازل كند و انساب ما را معرفى نمايد (تا مردم اين قدر درباره ما حرف نزنند). در پاسخ آنان، اين آيه نازل شد.
عمر گفت: عده اى از مهاجران بودند كه در انسابشان، ننگ هايى بود. روزى گفتند: به خدا سوگند، دوست مى داريم خداوند آيه اى نازل كند و انساب ما را معرفى نمايد (تا مردم اين قدر درباره ما حرف نزنند). در پاسخ آنان، اين آيه نازل شد.


آنگاه عُمَر به من گفت: رفيق شما، يعنى على بن ابی طالب، اگر سرپرست مسلمين شود، زهد مى ورزد، ولى مى ترسم دچار عجب گردد، آن وقت هلاك شود. گفتم: اى امير المؤمنين! اين چه حرفى است درباره رفيق ما مى زنى؟ تو خود آنچه را ما درباره او مى گوييم، خوب مى دانى. او مردى است كه هيچ حكمى را تغيير نداد و از حق عدول نكرد و در تمامى ايام صحبتش با رسول خدا، يك لحظه منحرف نشد و آن جناب را به خشم نياورد؟  
آنگاه عُمَر به من گفت: رفيق شما، يعنى على بن ابی طالب، اگر سرپرست مسلمين شود، زهد مى ورزد، ولى مى ترسم دچار عجب گردد، آن وقت هلاك شود.  
 
گفتم: اى امير المؤمنين! اين چه حرفى است درباره رفيق ما مى زنى؟ تو خود آنچه را ما درباره او مى گوييم، خوب مى دانى. او مردى است كه هيچ حكمى را تغيير نداد و از حق عدول نكرد و در تمامى ايام صحبتش با رسول خدا، يك لحظه منحرف نشد و آن جناب را به خشم نياورد؟  


گفت: و نه در خصوص دختر ابوجهل كه على «عليه السلام» خواست با اين كه فاطمه در نكاح او بود، از او خواستگارى كند؟  
گفت: و نه در خصوص دختر ابوجهل كه على «عليه السلام» خواست با اين كه فاطمه در نكاح او بود، از او خواستگارى كند؟  
۱۶٬۲۸۸

ویرایش