گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۰: خط ۶۰:


==معناى اين كه خدا آزاردهندگان پيامبر«ص» را در دنيا و آخرت، لعنت كرده است ==
==معناى اين كه خدا آزاردهندگان پيامبر«ص» را در دنيا و آخرت، لعنت كرده است ==
در آيه مورد بحث، افرادى كه در صدد بر مى آيند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را اذيت كنند، به لعنت در دنيا و آخرت وعده داده شده اند، و «لعنت»، به معناى دور كردن از رحمت است، و چون رحمت مخصوص به مؤمنان، عبارت است از هدايت به سوى عقايد حق، و ايمان حقيقى و به دنبال آن عمل صالح، در نتيجه دورى از رحمت در دنيا، به معناى محروميت او از اين هدايت است، و اين محروم ساختن جنبه كيفر دارد. و در نتيجه همان طبع قلوبى است كه در آيه «لَعَنَّاهُم وَ جَعَلنَا قُلُوبَهُم قَاسِيَة» و آيه «وَلكِن لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفرِهِم فَلَا يُؤمِنُونَ إلّا قَلِيلاً»، و آيه «أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللهُ فَأصَمَّهُم وَ أعمَى أبصَارَهُم» به آن اشاره نموده، و آيه شريفه مورد بحث با اين آيات منطبق است.
در آيه مورد بحث، افرادى كه در صدد بر مى آيند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را اذيت كنند، به لعنت در دنيا و آخرت وعده داده شده اند، و «لعنت»، به معناى دور كردن از «رحمت» است، و چون رحمت مخصوص به مؤمنان، عبارت است از هدايت به سوى عقايد حق، و ايمان حقيقى و به دنبال آن عمل صالح.
 
در نتيجه، دورى از رحمت در دنيا، به معناى محروميت او از اين هدايت است، و اين محروم ساختن، جنبه كيفر دارد. و در نتيجه، همان طبع قلوبى است كه در آيه: «لَعَنَّاهُم وَ جَعَلنَا قُلُوبَهُم قَاسِيَة»، و آيه: «وَلكِن لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفرِهِم فَلَا يُؤمِنُونَ إلّا قَلِيلاً»، و آيه: «أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللهُ فَأصَمَّهُم وَ أعمَى أبصَارَهُم» به آن اشاره نموده، و آيه شريفه مورد بحث با اين آيات منطبق است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۰۹ </center>
اين معناى «لعنت در دنيا».  
اين معناى «لعنت در دنيا».  
خط ۶۶: خط ۶۸:
و اما «لعنت در آخرت»، به معناى دور كردن از رحمت قرب است، كه باز در جاى ديگر فرموده: «كَلَّا إنَّهُم عَن رَبِّهِم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُون».
و اما «لعنت در آخرت»، به معناى دور كردن از رحمت قرب است، كه باز در جاى ديگر فرموده: «كَلَّا إنَّهُم عَن رَبِّهِم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُون».


در آيه مورد بحث، بعد از لعنت آزار كنندگان رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، در دنيا و آخرت اين تهديد را كرده كه براى آنان و براى آخرتشان عذابى خوار كننده، تهيه كرده است. و اگر عذابشان را به وصف «خوار كننده» توصيف كرده، بدان جهت است كه تلافى استكبار آنان باشد. چون اينان در دنيا، به خدا و رسول اهانت مى كردند، در مقابل اين رفتارشان، عذابشان خوار كننده خواهد بود.
در آيه مورد بحث، بعد از لعنت آزار كنندگان رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، در دنيا و آخرت اين تهديد را كرده كه براى آنان و براى آخرتشان عذابى خوار كننده، تهيه كرده است.  
 
و اگر عذابشان را به وصف «خوار كننده» توصيف كرده، بدان جهت است كه تلافى استكبار آنان باشد. چون اينان در دنيا، به خدا و رسول اهانت مى كردند، در مقابل اين رفتارشان، عذابشان خوار كننده خواهد بود.


«'''وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيرِ مَا اكتَسبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَ إِثْماً مُّبِيناً'''»:
«'''وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيرِ مَا اكتَسبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَ إِثْماً مُّبِيناً'''»:
خط ۷۲: خط ۷۶:
در اين آيه، ايذاء مؤمنان و مؤمنات را در گناه بودن، مقيد كرده به قيد «بِغَيرِ مَا اكتَسَبُوا: بدون اين كه تقصيرى كرده باشند»، و اين براى آن است كه شامل صورت قصاص و حد شرعى و تعزير نشود. چون ايذاى مؤمنان و مؤمنات، در اين چند صورت گناه نيست. زيرا خود شارع اجازه داده، تا مظلوم از ظالم خود قصاص بگيرد، و به حاكم شرع اجازه داده تا بعضى از گنهكاران را حد بزند، و بعضى ديگر را تنبيه كند.
در اين آيه، ايذاء مؤمنان و مؤمنات را در گناه بودن، مقيد كرده به قيد «بِغَيرِ مَا اكتَسَبُوا: بدون اين كه تقصيرى كرده باشند»، و اين براى آن است كه شامل صورت قصاص و حد شرعى و تعزير نشود. چون ايذاى مؤمنان و مؤمنات، در اين چند صورت گناه نيست. زيرا خود شارع اجازه داده، تا مظلوم از ظالم خود قصاص بگيرد، و به حاكم شرع اجازه داده تا بعضى از گنهكاران را حد بزند، و بعضى ديگر را تنبيه كند.


و اما در غير اين چند صورت، خداى تعالى، آزار مؤمنان و مؤمنات را «احتمال» (و زير بار و بال رفتن) «بهتان» و «اثم مبين» خوانده.  
و اما در غير اين چند صورت، خداى تعالى، آزار مؤمنان و مؤمنات را «احتمال» (: زير بارِ وبال رفتن) و «بهتان» و «اثم مبين» خوانده.  


و «بهتان»، عبارت است از دروغ بستن به كسى در پيش روى خود او، و اگر ايذاى مؤمنان را «بهتان» خوانده، وجهش اين است كه آزار دهنده مؤمنان حتما پيش خودش علتى براى اين كار درست كرده، علتى كه از نظر او جرم است. مثلا پيش خودش گفته: فلانى چرا چنين گفت؟ و چرا چنين كرد؟ گفته و كردۀ او را جرم حساب مى كند، در حالى كه در واقع جرمى نيست. و اين همان دروغ بستن، و نسبت جرم، به بى گناهى دادن است، و گفتيم كه اين طور نسبت دادن «بهتان» است.
و «بهتان»، عبارت است از دروغ بستن به كسى در پيش روى خود او، و اگر ايذاى مؤمنان را «بهتان» خوانده، وجهش اين است كه آزار دهندۀ مؤمنان، حتما پيش خودش علتى براى اين كار درست كرده، علتى كه از نظر او جرم است. مثلا پيش خودش گفته: فلانى چرا چنين گفت؟ و چرا چنين كرد؟ گفته و كردۀ او را جرم حساب مى كند، در حالى كه در واقع جرمى نيست. و اين همان دروغ بستن، و نسبت جرم، به بى گناهى دادن است، و گفتيم كه اين طور نسبت دادن «بهتان» است.


و اگر آن را «إثم مبين» خواند، بدين جهت است كه گناه بودن افتراء و بهتان، از چيزهايى است كه عقل انسان آن را درك مى كند، و احتياجى ندارد به اين كه از ناحيه شرع، نهيى در مورد آن صادر شود.
و اگر آن را «إثم مبين» خواند، بدين جهت است كه گناه بودن افتراء و بهتان، از چيزهايى است كه عقل انسان آن را درك مى كند، و احتياجى ندارد به اين كه از ناحيه شرع، نهيى در مورد آن صادر شود.
خط ۸۰: خط ۸۴:
«'''يَا أَيُّهَا النَّبىُّ قُل لاَزْوَاجِك وَ بَنَاتِك وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ...'''»:
«'''يَا أَيُّهَا النَّبىُّ قُل لاَزْوَاجِك وَ بَنَاتِك وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ...'''»:


كلمۀ «جلابيب»، جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مى پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود. و منظور از جملۀ «پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را»، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينه هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.
كلمۀ «جلابيب»، جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مى پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود.  
 
و منظور از جملۀ «پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را»، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينه هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۱۰ </center>
«'''ذَلِكَ أدنَى أن يُعرَفنَ فَلَا يُؤذَينَ'''» - يعنى پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اين كه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند، نزديكتر است. در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى گردند.
«'''ذَلِكَ أدنَى أن يُعرَفنَ فَلَا يُؤذَينَ'''» - يعنى پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اين كه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند، نزديكتر است. در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى گردند.


بعضى از مفسران در معناى آن گفته اند: اين پوشيدگى، نزديكتر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى شناساند. چون زنان غير مسلمان، و نيز كنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و «حجاب»، علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه كسى متعرض آنان نمى شد. و حتى كسى نمى پنداشت كه ايشان كنيز و يا غير مسلمان اند، و از ملت يهود و نصارا هستند، ليكن معناى اول، به ذهن نزديكتر است.
بعضى از مفسران در معناى آن گفته اند: اين پوشيدگى، نزديكتر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى شناساند. چون زنان غير مسلمان، و نيز كنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و «حجاب»، علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه كسى متعرض آنان نمى شد. و حتى كسى نمى پنداشت كه ايشان كنيز و يا غير مسلمان اند، و از ملت يهود و نصارا هستند، ليكن معناى اول، به ذهن نزديكتر است.
<span id='link325'><span>
<span id='link325'><span>


۱۶٬۲۷۸

ویرایش