۱۶٬۲۷۸
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
«'''اصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ'''»: | «'''اصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ'''»: | ||
كلمۀ «أيد»، به معناى نيرو است، و حضرت داوود «عليه السلام» در تسبيح خداى تعالى، مردى نيرومند بود و خدا را تسبيح مى كرد، و كوه ها و مرغان هم، با او همصدا مى شدند. و نيز، مردى نيرومند در سلطنت و نيرومند در علم، و نيرومند در جنگ بود، و همان كسى است كه «جالوت» را به قتل رسانيد - كه داستانش در سوره «بقره» گذشت. | |||
و كلمه | و كلمه «أوّاب»، اسم مبالغه است از ماده أوب»، كه به معناى رجوع است، و منظور، كثرت رجوع او به سوى پروردگارش است. | ||
«'''إِنَّا سخَّرْنَا الجِْبَالَ مَعَهُ يُسبِّحْنَ بِالْعَشىِّ وَ | «'''إِنَّا سخَّرْنَا الجِْبَالَ مَعَهُ يُسبِّحْنَ بِالْعَشىِّ وَ الإشرَاقِ'''»: | ||
ظاهرا | ظاهرا كلمۀ «مَعَهُ»، متعلق است به جمله «يُسَبّحنَ»، و جملۀ «مَعَهُ يُسَبّحنَ»، بيان معناى تسخير است. و اگر كلمه «مَعَهُ» - كه ظرف است - مقدم بر «يُسَبّحنَ» آمده، به خاطر عنايتى است كه در فهماندن تبعيت كردن جبال و طير از تسبيح داوود داشته. (اين در صورتى است كه ظرف «مَعَهُ» را متعلق به جملۀ «يُسَبّحنَ» بدانيم)، وليكن آيه شريفه «وَ سَخّرنَا مَعَ دَاوُدَ الجِبَالَ يُسَبّحنَ وَ الطّيرَ»، مؤيد اين احتمال است كه ظرف مزبور، متعلق به جملۀ «سَخّرنَا» باشد، همچنان كه در جاى ديگر از كلام خداى تعالى، همين طور آمده، و آن، آيه «يَا جِبَالُ أوّبِى مَعَهُ وَ الطّيرَ» است، كه در آن سخنى از تسبيح نرفته. و كلمۀ «عَشِىّ»، به معناى شام و كلمۀ «إشرَاق»، به معناى صبح است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۸۹ </center> | ||
كلمۀ «إنّ» در جملۀ «إنّا سَخّرنَا»، تعليل را مى رساند. و آيه شريفه، با آياتى كه بدان عطف شده، همه بيانگر اين معنا است كه داوود «عليه السلام»، مردى نيرومند در مُلك و نيرومند در علم، و «أوّاب» به سوى پروردگار خويش بوده است. | |||
«'''وَ | «'''وَ الطّيرَ مَحْشُورَةً كُلُّ لَّهُ أَوَّابٌ'''»: | ||
كلمه | كلمه «مَحشُورة»، از «حشر»، به معناى جمع آورى به زور است، و معناى جمله، اين است كه: ما «طير» را هم تسخير كرديم با داوود، كه بى اختيار و به اجبار، دور او جمع مى شدند و با او تسبيح مى گفتند. | ||
جملۀ «كُلٌّ لَهُ أوّاب»، جمله اى است استينافى، كه تسبيح كوه ها و مرغان را كه قبلا ذكر شده بود، بيان مى كند، و معنايش اين است كه: هر يك از كوه ها و مرغان، «أوّاب» بودند. يعنى بسيار با تسبيح به سوى ما رجوع مى كردند. چون تسبيح، يكى از مصاديق رجوع به سوى خداست. البته احتمال بعيدى هست در اين كه ضمير «لَهُ»، به داوود برگردد. | |||
اين را هم بايد دانست كه تأييد خداى تعالى، از داوود «عليه السلام» به اين نبوده كه كوه ها و مرغان را تسبيح گو كند؛ چون تسبيح گويى، اختصاص به اين دو موجود ندارد. تمامى موجودات عالَم، به حكم آيه «وَ إن مِن شَئٍ إلّا يُسَبّحُ بِحَمدِهِ وَلَكِن لَا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم»، تسبيح مى گويند، بلكه تأييدش از اين بابت بوده كه تسبيح آن ها را، موافق و هماهنگ تسبيح آن جناب كرده، و صداى تسبيح آن ها را به گوش وى و به گوش مردم مى رسانده، - كه گفتار ما در معناى تسبيح موجودات براى خدای سبحان، در تفسير آيه (۴۴) سوره «أسرى» گذشت، و گفتيم كه تسبيح آن ها نيز، به زبان قال است، نه به زبان حال. | |||
راغب مى گويد: كلمه | «'''وَ شدَدْنَا مُلْكَهُ وَ آتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصلَ الخِْطابِ'''»: | ||
راغب مى گويد: كلمه «شَدّ»، به معناى گره محكم است. وقتى گفته مى شود: «شَدَدتُ الشَّئ»، معنايش اين است كه: «گره آن را محكم بستم». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۹۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۹۰ </center> | ||
بنابه گفته وى، «شَدّ مُلك»، از باب استعاره به كنايه خواهد بود، كه مراد از آن، اين است كه: مُلك او را تقويت نموده، اساس آن را به وسيلۀ هيبت و لشكريان و خزينه ها و حُسن تدبير محكم كرده، همه وسائل محكم شدن سلطنت را برايش فراهم كرده بوديم. | |||
<span id='link183'><span> | <span id='link183'><span> | ||
ویرایش