۱۶٬۲۷۸
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
(۳۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link97'><span> | <span id='link97'><span> | ||
== | ==سوفسطائی ها و شكّاك ها و ادلّه اى كه براى خود تراشيده اند == | ||
ولى مع الأسف در عصر يوناني ها، جماعتى پيدا شدند به نام | ولى مع الأسف در عصر يوناني ها، جماعتى پيدا شدند به نام «سوفسطائی ها»، كه وجود علم را انكار كردند و گفتند اصلا به هيچ چيز علم نداريم، و درباره هر چيزى شك مى كردند، حتى در خودشان، و در شكّ شان هم شك مى كردند. جمعى ديگر به نام «شكّاك ها» - كه مسلكى نزديك مسلك آن ها داشتند - از آنان پيروى نمودند. آن ها هم وجود علم را از خارج از خود، و افكار خود، يعنى ادراكات خود، نفى نموده ، و براى خود ادله اى تراشيدند. | ||
اوّل اين كه: قوى ترين و روشن ترين علوم و ادراكات - كه عبارت است از ادراك هاى حاصل از حواس ظاهرى ما - سرشار است از خطا و غلط. شعله آتشگردان را به صورت دایره مى بينيم و حال آن كه آن طور نيست، و از اين قبيل خطاها در حس بسيار است. دست خود از آب پنجاه درجه حرارت در آورده در آب پانزده درجه حرارت فرو مى كنيم، به نظر آب سرد مى آيد، و دست ديگرمان را از آب يخ درآورده، در همان آب فرو مى كنيم، داغ به نظر مى آيد؛ با اين حال ديگر چطور ممكن است نسبت به موجوداتى كه خارج از وجود ماست، علم پيدا كنيم، و به آن علم اعتماد هم بكنيم. | اوّل اين كه: قوى ترين و روشن ترين علوم و ادراكات - كه عبارت است از ادراك هاى حاصل از حواس ظاهرى ما - سرشار است از خطا و غلط. شعله آتشگردان را به صورت دایره مى بينيم و حال آن كه آن طور نيست، و از اين قبيل خطاها در حس بسيار است. دست خود از آب پنجاه درجه حرارت در آورده در آب پانزده درجه حرارت فرو مى كنيم، به نظر آب سرد مى آيد، و دست ديگرمان را از آب يخ درآورده، در همان آب فرو مى كنيم، داغ به نظر مى آيد؛ با اين حال ديگر چطور ممكن است نسبت به موجوداتى كه خارج از وجود ماست، علم پيدا كنيم، و به آن علم اعتماد هم بكنيم. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<span id='link100'><span> | <span id='link100'><span> | ||
البته اين را هم بايد دانست كه: در وجود علم، از جهت ديگر شبهه اى است قوى كه همان شبهه، اساس علوم مادى قرار گرفته است؛ كه علم ثابت را (با اين كه هر علمى ثابت است)، نفى كنند. | البته اين را هم بايد دانست كه: در وجود علم، از جهت ديگر شبهه اى است قوى كه همان شبهه، اساس علوم مادى قرار گرفته است؛ كه علم ثابت را (با اين كه هر علمى ثابت است)، نفى كنند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
<span id='link102'><span> | <span id='link102'><span> | ||
==آيات ۶ - ۷ بقره == | ==آيات ۶ - ۷ سوره بقره == | ||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ(۶) | إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ(۶) | ||
ترجمه | خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(۷) | ||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | |||
كسانى كه كافر شدند، برايشان يكسان است چه ايشان را اندرز بكنى و چه اندرز نكنى، ايمان نخواهند آورد. (۶) | كسانى كه كافر شدند، برايشان يكسان است چه ايشان را اندرز بكنى و چه اندرز نكنى، ايمان نخواهند آورد. (۶) | ||
خدا بر دل هاشان مُهر زده و بر گوش و چشم هاشان پرده ای است و ايشان عذابى عظيم دارند.(۷) | خدا بر دل هاشان مُهر زده و بر گوش و چشم هاشان پرده ای است و ايشان عذابى عظيم دارند.(۷) | ||
بیان آیات | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
مراد از | ==مراد از «الّذين كفروا» كدام دسته از كفارند؟== | ||
إنّ الّذين كفروا... اينان كسانى هستند كه كفر در دل هاشان ريشه كرده، و انكار حق در قلوبشان جاى گير گشته، به دليل اين كه در وصف حالشان مى فرمايد: انذار كردنت و نكردنت بر ايشان يكسان است. معلوم است كسی كه كفر و جحودش سطحى است، در اثر انذار و اندرز، دست از كفر و جحودش بر می دارد، و كسی كه انذار و عدم آن به حالش يكسان است، معلوم است كه كفر و جحود در دلش ريشه دار گشته. | إنّ الّذين كفروا... اينان كسانى هستند كه كفر در دل هاشان ريشه كرده، و انكار حق در قلوبشان جاى گير گشته، به دليل اين كه در وصف حالشان مى فرمايد: انذار كردنت و نكردنت بر ايشان يكسان است. معلوم است كسی كه كفر و جحودش سطحى است، در اثر انذار و اندرز، دست از كفر و جحودش بر می دارد، و كسی كه انذار و عدم آن به حالش يكسان است، معلوم است كه كفر و جحود در دلش ريشه دار گشته. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۳: | ||
<span id='link104'><span> | <span id='link104'><span> | ||
==بحث روايتى | ==بحث روايتى == | ||
در كافى، از زبيرى، از امام صادق | در كافى، از زبيرى، از امام صادق «عليه السلام» روايت آورده كه گفت: به آن جناب عرضه داشتم: وجوه كفر را كه در كتاب خدا آمده برايم، بيان بفرما. فرمود: كفر در كتاب خدا بر پنج قسم است: اوّل كفر جحود، و جحود هم خود، دو جور است. سوم كفر به ترك دستورات الهى. چهارم كفر برائت. پنجم كفران نعمت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۴ </center> | ||
امّا قسم اوّل دو قسم جحود: يكى جحود و | امّا قسم اوّل دو قسم جحود: يكى جحود و «انكار ربوبيّت» خداست، و اين اعتقاد كسى است كه می گويد: نه ربّى هست ، و نه بهشتى و نه دوزخى. و صاحبان اين عقيده، دو صنف از زنادقه هستند، كه به ايشان «دهرى» هم مى گويند. همان هايند كه قرآن كلامشان را حكايت كرده كه گفته اند: «'''و ما يهلكنا إلّا الدّهر'''»: (جز روزگار، كسى ما را نمى ميراند)؛ و اين دينى است كه از طريق امتحان و دل بخواه براى خود درست كرده اند، و گفتارشان خالى از حقيقت و تحقيق است. همچنان كه خداى عزّوجلّ فرموده: «'''إن هم إلّا يظنّون'''»: (جز پندار، دليل ديگرى ندارند). و نيز فرموده: «'''أنّ الّذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون'''»: (كسانی كه كافر شدند، بر ايشان يكسان است، چه انذارشان كنى و چه نكنى، ايمان نمى آورند). يعنى به دين توحيد ايمان نمى آورند. اين يكى از وجوه كفر است. | ||
و امّا وجه دوّم از جحود، | و امّا وجه دوّم از جحود، «جحود بر معرفت» است. و آن، اين است كه: كسى با اين كه حق را شناخته و برايش ثابت شده، انكار كند، كه خداى عزّوجلّ درباره شان فرموده: «'''و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلما و علوّا'''»: (دين خدا را انكار كردند، با اين كه در دل به حقانيّت آن يقين داشتند، ولى چون ظالم و سركش بودند، زير بار آن نرفتند). و نيز فرموده: «'''و كانوا من قبل يستفتحون على الّذين كفروا، فلمّا جاءهم ما عرفوا، كفروا به فلعنة اللّه على الكافرين'''»: (پیش از آمدن اسلام، يهوديان به كفّار مى گفتند: به زودى پيامبر آخر الزمان مى آيد و ما را بر شما پيروزى مى بخشد؛ ولى همين كه اسلام آمد، بدان كافر شدند. پس لعنت خدا بر كافران باد). | ||
وجه سوم از كفر، «كفران نعمت» است، كه خداى سبحان درباره اش از سليمان حكايت كرده كه گفت: «'''هذا من فضل ربّى ليبلونى أشكر أم أكفر و من شكر، فإنّما يشكر لنفسه و من كفر، فإنّ ربّى غنىّ كريم'''»: (اين از فضل پروردگارم است تا مرا بيازمايد، آيا شكر مى گزارم يا كفران مى كنم؟ و كسی كه شكر گزارد، به نفع خود شكر كرده و كسی كه كفران كندريا، خدا بى نياز و كريم است). و نيز فرموده: «'''لئن شكرتم لأزيدنّكم، و لئن كفرتم إنّ عذابى لشديد'''»: (اگر شكر بگزاريد، نعمت را برايتان زياده كنم و اگر كفر بورزيد، به درستى عذابم شديد است). و نيز فرموده: «'''فاذكرونى أذكركم و اشكروا لى، و لا تكفرون'''»: (به ياد من افتيد تا به يادتان بيفتم و شكرم بگذاريد و كفرانم مكنيد). در اين چند آيه، كلمۀ «كفر» به معناى «كفران نعمت» است. | وجه سوم از كفر، «كفران نعمت» است، كه خداى سبحان درباره اش از سليمان حكايت كرده كه گفت: «'''هذا من فضل ربّى ليبلونى أشكر أم أكفر و من شكر، فإنّما يشكر لنفسه و من كفر، فإنّ ربّى غنىّ كريم'''»: (اين از فضل پروردگارم است تا مرا بيازمايد، آيا شكر مى گزارم يا كفران مى كنم؟ و كسی كه شكر گزارد، به نفع خود شكر كرده و كسی كه كفران كندريا، خدا بى نياز و كريم است). و نيز فرموده: «'''لئن شكرتم لأزيدنّكم، و لئن كفرتم إنّ عذابى لشديد'''»: (اگر شكر بگزاريد، نعمت را برايتان زياده كنم و اگر كفر بورزيد، به درستى عذابم شديد است). و نيز فرموده: «'''فاذكرونى أذكركم و اشكروا لى، و لا تكفرون'''»: (به ياد من افتيد تا به يادتان بيفتم و شكرم بگذاريد و كفرانم مكنيد). در اين چند آيه، كلمۀ «كفر» به معناى «كفران نعمت» است. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۶: | ||
پس در اين آيه، منظور از «كفر»، ترك دستورات خداى عزّوجلّ می باشد، چون نسبت ايمان هم به ايشان داده، هرچند كه اين ايمان را از ايشان قبول نكرده، و به حالشان سودمند ندانسته و فرموده: «'''فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدّنيا و يوم القيامة يردّون إلى أشدّ العذاب، و ما اللّه بغافل عمّا تعملون'''»: (پس چيست جزاى هر كه از شما چنين كند، بجز خوارى در زندگى دنيا و روز قيامت، به سوى شديدترين عذاب بر مى گردند و خدا از آنچه مى كنيد، غافل نيست). | پس در اين آيه، منظور از «كفر»، ترك دستورات خداى عزّوجلّ می باشد، چون نسبت ايمان هم به ايشان داده، هرچند كه اين ايمان را از ايشان قبول نكرده، و به حالشان سودمند ندانسته و فرموده: «'''فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدّنيا و يوم القيامة يردّون إلى أشدّ العذاب، و ما اللّه بغافل عمّا تعملون'''»: (پس چيست جزاى هر كه از شما چنين كند، بجز خوارى در زندگى دنيا و روز قيامت، به سوى شديدترين عذاب بر مى گردند و خدا از آنچه مى كنيد، غافل نيست). | ||
وجه پنجم از كفر، «كفر برائت» است ، كه خداى عزّوجلّ درباره اش از ابراهيم خليل عليه السلام حكايت كرده كه گفت: «'''كفرنا بكم، و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء أبدا حتى تؤمنوا باللّه وحده '''»: (از شما بيزاريم، و ميان ما و شما دشمنى و خشم آغاز شد، و دست از دشمنى بر نمی داريم تا آن كه به خداى يگانه ايمان بياوريد)؛ كه در اين آيه، كفر به معناى بيزارى آمده. | وجه پنجم از كفر، «كفر برائت» است ، كه خداى عزّوجلّ درباره اش از ابراهيم خليل عليه السلام حكايت كرده كه گفت: «'''كفرنا بكم، و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء أبدا حتى تؤمنوا باللّه وحده'''»: (از شما بيزاريم، و ميان ما و شما دشمنى و خشم آغاز شد، و دست از دشمنى بر نمی داريم تا آن كه به خداى يگانه ايمان بياوريد)؛ كه در اين آيه، كفر به معناى بيزارى آمده. | ||
و نيز: از ابليس حكايت مى كند كه از دوستان انسى خود در روز قيامت بيزارى جسته، می گويد: «'''إنّى كفرت بما أشركتمون من قبل'''»: (من از اين كه شما مرا در دنيا شريك قرار داديد، بيزارم). و نيز: از قول بت پرستان حكايت مى كند كه در قيامت از يكدگر بيزارى می جويند و فرموده: «'''إنّما اتّخذتم من دون اللّه اوثانا، موّدة بينكم فى الحيوة الدّنيا، ثمّ يوم القيامة يكفر بعضكم ببعض، و يلعن بعضكم بعضا'''»: (تنها علّت بت پرستى شما در دنيا رعايت دوستى با يكديگر بود، ولى روز قيامت از يكديگر بيزارى جسته، يكديگر را لعنت خواهيد كرد)، كه كفر در اين آيه نيز، به معناى بيزارى آمده. | و نيز: از ابليس حكايت مى كند كه از دوستان انسى خود در روز قيامت بيزارى جسته، می گويد: «'''إنّى كفرت بما أشركتمون من قبل'''»: (من از اين كه شما مرا در دنيا شريك قرار داديد، بيزارم). و نيز: از قول بت پرستان حكايت مى كند كه در قيامت از يكدگر بيزارى می جويند و فرموده: «'''إنّما اتّخذتم من دون اللّه اوثانا، موّدة بينكم فى الحيوة الدّنيا، ثمّ يوم القيامة يكفر بعضكم ببعض، و يلعن بعضكم بعضا'''»: (تنها علّت بت پرستى شما در دنيا رعايت دوستى با يكديگر بود، ولى روز قيامت از يكديگر بيزارى جسته، يكديگر را لعنت خواهيد كرد)، كه كفر در اين آيه نيز، به معناى بيزارى آمده. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۳: | ||
<span id='link105'><span> | <span id='link105'><span> | ||
==آيات ۸ ۲۰ بقره == | ==آيات ۸ - ۲۰ سوره بقره == | ||
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ(۸) | وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ(۸) | ||
يخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ مَا يخْدَعُونَ إِلا أَنفُسهُمْ وَ مَا يَشعُرُونَ(۹) | |||
فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمُ بِمَا كانُوا يَكْذِبُونَ(۱۰) | فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمُ بِمَا كانُوا يَكْذِبُونَ(۱۰) | ||
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فى الاَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نحْنُ مُصلِحُونَ(۱۱) | وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فى الاَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نحْنُ مُصلِحُونَ(۱۱) | ||
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِن لا يَشعُرُونَ(۱۲) | أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِن لا يَشعُرُونَ(۱۲) | ||
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا كَمَا ءَامَنَ النَّاس قَالُوا | |||
وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلى | وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا كَمَا ءَامَنَ النَّاس قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا ءَامَنَ السفَهَاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السفَهَاءُ وَ لَكِن لا يَعْلَمُونَ(۱۳) | ||
اللَّهُ يَستهْزِىُ بهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى | |||
أُولَئك الَّذِينَ اشترَوُا | وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلى شيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نحْنُ مُستهْزِءُونَ(۱۴) | ||
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى استَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضاءَت مَا حَوْلَهُ ذَهَب اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فى | |||
اللَّهُ يَستهْزِىُ بهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ(۱۵) | |||
أُولَئك الَّذِينَ اشترَوُا الضلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبحَت تجَارَتُهُمْ وَ مَا كانُوا مُهْتَدِينَ(۱۶) | |||
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى استَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضاءَت مَا حَوْلَهُ ذَهَب اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فى ظلُمَاتٍ لا يُبْصِرُونَ(۱۷) | |||
صمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ(۱۸) | صمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ(۱۸) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۷ </center> | ||
أَوْ كَصيِّبٍ مِّنَ السمَاءِ فِيهِ ظلُمَتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يجْعَلُونَ | أَوْ كَصيِّبٍ مِّنَ السمَاءِ فِيهِ ظلُمَتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فى ءَاذَانهِم مِّنَ الصوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ محِيط بِالْكَافِرِينَ(۱۹) | ||
يَكادُ الْبرْقُ يخْطف | |||
ترجمه | يَكادُ الْبرْقُ يخْطف أَبْصَارَهُمْ كلَّمَا أَضاءَ لَهُم مَّشوْا فِيهِ وَ إِذَا أَظلَمَ عَلَيهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَب بِسمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(۲۰) | ||
و بعضى از مردم | |||
با خدا و با | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
در | |||
و چون | و بعضى از مردم كسانی اند كه می گويند به خدا و به روز جزا ايمان آورده ايم ولكن (دروغ می گويند و) هرگز ايمان نياورده اند. (۸) | ||
تو آگاه باش ايشان | |||
و چون | با خدا و با كسانی كه ايمان آورده اند، نيرنگ مى كنند ولى نمی دانند كه جز به خود نيرنگ نمى كنند، اما نمی دانند. (۹) | ||
و چون | |||
خدا هم ايشان را مسخره | در دل هاشان مرضى است، پس خدا به كيفر نفاقشان آن بيمارى را زيادتر كرد، و ايشان به خاطر دروغ ها كه می گويند، عذابى دردناك دارند. (۱۰) | ||
همين ها هستند كه ضلالت را | |||
حكايت | و چون به ايشان گفته می شود در زمين فساد مكنيد، می گويند ما اصلاحگرانيم. (۱۱) | ||
يا چو بارانى سخت كه از آسمان بريزد، بارانى كه ظلمت ها و رعد و برق همراه داشته | تو آگاه باش ايشان مفسدانند، ولى خود نمی دانند. (۱۲) | ||
نزديك باشد كه برق ديدگانشان | |||
و چون به ايشان گفته می شود مانند مردم ايمان بياوريد، می گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ آگاه باش كه خود ايشان سفيه اند، ولكن نمی دانند. (۱۳) | |||
و چون مؤمنان را مى بينند، مى گويند: ما ايمان آورده ايم و چون با شيطان هاى خود خلوت مى كنند، مى گويند ما با شمایيم، ما ايشان را مسخره مى كنيم. (۱۴) | |||
خدا هم ايشان را مسخره می كند و همچنان وا مى گذارد تا در طغيان خود كور دل بمانند. (۱۵) | |||
همين ها هستند كه ضلالت را به هدايت خريدند و تجارتشان سود نكرد و هدايت نيافتند. (۱۶) | |||
حكايت آن ها چون سرگذشت كسى است كه آتشى بيفروخت تا پيش پايش روشن شود، همين كه اطرافش را روشن كرد، خدا نورشان بگرفت و در ظلمت هایى رهاشان كرد كه ديدن نتوانند. (۱۷) | |||
كر و لال و كورند و از ضلالت باز نيايند. (۱۸) | |||
يا چو بارانى سخت كه از آسمان بريزد، بارانى كه ظلمت ها و رعد و برق همراه داشته باشد، رعد و برقى كه از نهيب آن انگشتان در گوش ها كنند و خدا فراگير كافران است. (۱۹) | |||
نزديك باشد كه برق ديدگانشان ببرد، هرگاه روشن شود، راه روند و چون تاريك شود، باز ايستند. اگر خدا می خواست، از همان اوّل چشم ها و گوش شان را مى گرفت، كه خدا به هر چيز توانا است.(۲۰) | |||
<span id='link106'><span> | <span id='link106'><span> | ||
==دو | |||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | |||
در اين | ==دو مَثَل در شرح وضع و حال منافقان == | ||
كلمه «خدعه» به معناى نوعى نيرنگ است، و «شيطان»، به معناى موجودى سراپا شر است، و به همين جهت ابليس را شيطان ناميده اند. | |||
در اين آيات، وضع منافقان را بيان مى كند، كه إن شاء اللّه گفتار مفصل ما درباره آنان در سوره منافقين و مواردى ديگر خواهد آمد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۸ </center> | ||
در آيه : مثلهم كمثل | در آيه: مثلهم كمثل الّذى استوقد نارا... با آوردن مَثَلى، وضع منافقان را مجسم ساخته، مى فرمايد: منافقين مثل كسى می مانند كه در ظلمتى كور قرار گرفته، به طوری كه خير را از شر، و راه را از چاه و نافع را از مضر، تشخيص نمی دهد، و براى بر طرف شدن آن ظلمت، دست به اسباب روشنى مى زند، يا آتشى روشن كند كه با آن، اطراف خود را ببيند، يا وسيله اى ديگر. و چون آتش روشن می كند و پيرامونش روشن می شود، خدا به وسيله اى از وسائل كه دارد يا باد، يا باران ، يا امثال آن، آتشش را خاموش كند، و دوباره به همان ظلمت گرفتار شود، و بلكه اين بار ميان دو ظلمت قرار گيرد. يكى ظلمت تاريكى، و يكى هم ظلمت حيرت، و بى اثر شدن اسباب. | ||
اين حال منافقين است | |||
اين حال منافقين است كه به ظاهر، دَم از ايمان مى زنند، و از بعضى فوائد دين برخوردار می شوند. چون خود را مؤمن قلمداد كرده اند، از مؤمنين ارث مى برند، و با آنان ازدواج مى كنند، و از اين قبيل منافع برخوردار می شوند. اما همين كه مرگشان - يعنى آن موقعى كه هنگام برخوردارى از تمامى آثار ايمان است فرا مى رسد- خداى تعالى، نور خود را از ايشان مى گيرد، و آنچه به عنوان دين انجام داده اند، تا به اجتماع بقبولانند كه مسلمانيم، باطل نموده؛ در ظلمت قرارشان می دهد كه هيچ چيز را درك نكنند، و در ميان دو ظلمت قرار مى گيرند: يكى ظلمت اصلی شان، و يكى ظلمتى كه اعمالشان به بار آورده. | |||
اين | |||
اين حال و روز منافق است ، كه ايمان را دوست | أو كصيّب من السماء...: | ||
كلمۀ (صيّب)، به معناى باران پر پشت است، و معناى كلمۀ (برق) معروف است، و كلمۀ (رعد) به معناى صدایى است كه از ابر - وقتى برق مى زند - بر مى خيزد، و كلمۀ صاعقه عبارت است از تكّه اى برق آسمان كه به زمين مى افتد. | |||
اين آيه، مَثَل دومى است كه خداوند، حال منافقان را با آن مجسم مى كند، كه اظهار ايمان می كنند؛ ولى در دل كافرند. به اين بيان كه: ايشان به كسى می مانند كه دچار رگبار توأم با ظلمت شده است. ظلمتى كه پيش پايش را نمى بيند، و هيچ چيز را از ديگر چيزها تميز نمی دهد. ناگزير، شدت رگبار او را وادار به فرار می كند، ولى تاريكى نمی گذارد قدم از قدم بردارد. از سوى ديگر، رعد و صاعقه هول انگيز هم از هر سو دچار وحشتش كرده، قرارگاهى نمى يابد، جز اين كه از برق آسمان استفاده كند. اما برق آسمان هم يك لحظه است، دوام و بقاء ندارد. همين كه يك قدم بر داشت، برق خاموش گشته، دوباره در تاريكى فرو مى رود. | |||
اين حال و روز منافق است ، كه ايمان را دوست نمی دارد؛ اما از روى ناچارى بدان تظاهر مى كند. چون اگر نكند، به اصطلاح نانش آجر می شود، ولى چون دلش با زبانش يكسان نيست و دلش به نور ايمان روشن نگشته، لذا راه زندگيش آن طور كه بايد، روشن نمی باشد. و معلوم است كسى كه می خواهد به چيزى تظاهر كند كه ندارد، لايزال پته اش روى آب مى افتد و همواره دچار خطا و لغزش می شود. يك قدم با مسلمانان و به عنوان يك فرد مسلمان راه مى رود؛ اما خدا رسوايش نموده، دوباره مى ايستد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۹ </center> | ||
و اگر خدا بخواهد اين ايمان ظاهرى را هم از او مى گيرد، كه از همان روز | و اگر خدا بخواهد اين ايمان ظاهرى را هم از او مى گيرد، كه از همان روز اول، رسوا شود و مسلمانان فريبش را نخورند (اما خدا چنين چيزى را نخواسته است). | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۹۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۹۰ </center> | ||
<span id='link107'><span> | <span id='link107'><span> | ||
==آيات ۲۱ | |||
==آيات ۲۱ - ۲۵ سوره بقره == | |||
الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض | يَا أَيهَا النَّاس اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(۲۱) | ||
وَ إِن كنتُمْ فى رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُوا شهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ | |||
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا وَ لَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتى وَقُودُهَا النَّاس وَ الحِْجَارَةُ أُعِدَّت | الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض فِرَاشاً وَ السمَاءَ بِنَاءً وَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثّمرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلا تجْعَلُوا للَّهِ أَندَاداً وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ(۲۲) | ||
وَ بَشرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا | |||
ترجمه | وَ إِن كنتُمْ فى رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُوا شهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ(۲۳) | ||
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا وَ لَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتى وَقُودُهَا النَّاس وَ الحِْجَارَةُ أُعِدَّت لِلْكَافِرِينَ(۲۴) | |||
وَ بَشرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ جَنَّاتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَارُ كلَّمَا رُزِقُوا مِنهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (۲۵) | |||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۹۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۹۱ </center> | ||
هان اى مردم پروردگار خويش را كه شما و اسلافتان را | هان اى مردم! پروردگار خويش را كه شما و اسلافتان را آفريد، بپرستيد شايد پرهيزكارى كنيد. (۲۱) | ||
و اگر از آنچه ما بر بنده خويش نازل كرده | خدایی كه براى شما زمين را فرشى و آسمان را بنایى كرد و از آسمان آبى فرود آورده با آن ميوه ها براى روزى شما پديد كرد، پس شما با اين كه علم داريد، براى خدا همتا مگيريد. (۲۲) | ||
و اگر نكرديد و هرگز نخواهيد | |||
و اگر از آنچه ما بر بنده خويش نازل كرده ايم، به شك اندريد، سوره اى مانند آن بياوريد و اگر راست مى گویيد، غير خدا ياران خويش را بخوانيد. (۲۳) | |||
يا | و اگر نكرديد و هرگز نخواهيد كرد، پس از آتشى كه هيزمش مردم و سنگ است و براى كافران مهيا شده، بترسيد. (۲۴) | ||
كسانی كه ايمان آورده و كارهاى صالح كرده اند، نويدشان ده كه بهشت ها در پيش دارند كه جوی ها در آن روان است و چون ميوه اى از آن روزی شان شود، بگويند اين همان است كه قبلا روزى ما شده بود، و نظير آن به ايشان بدهند، و در آن جا همسران پاكيزه دارند و خود در آن جاودانند.(۲۵) | |||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | |||
«'''يا أيّهَا النّاسُ اعبُدُوا رَبّكُم الّذِى خَلَقَكُم ... '''»: | |||
بعد از آن كه خداى سبحان، حال فرقه هاى سه گانه، يعنى متقين و كفّار و منافقين را بيان نموده، فرمود: متقين بر هدايتى از پروردگار خويش اند، و قرآن مايه هدايت آنان است، و با آنان كار دارد، و كفّار، مُهر بر دلشان زده شده، و بر گوش و چشمشان پرده است، و منافقان خود بيمار دلند، و خدا هم به عنوان مجازات، بيمارى دل هاشان را بيشتر مى كند، به طوری كه كر و لال و كور شوند، (و اين بيانات در طول نوزده آيه آمده). | |||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۸}} | {{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۸}} | ||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش