القمر ٤٩: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[العنكبوت ٥٥ | يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ...]] (۰) [[الأعلى ١ | ]] (۰) [[الأعلى ٢ | الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى]] (۱) | [[العنكبوت ٥٥ | يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ...]] (۰) [[الأعلى ١ | ]] (۰) [[الأعلى ٢ | الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى]] (۱) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۴۷ تا ۴۹:''' | |||
ابوهریرة گوید: مشرکین قریش با رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره خلقت خداوند از روى مصلحت و حکمت به مخاصمت و دشمنى برخاسته و منکر آن شده بودند سپس این آیات نازل گردید.<ref> صحیح ترمذى و صحیح مسلم و تفسیر کشف الاسرار.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link96 | آيات ۴۳ - ۵۵، سوره قمر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link96 | آيات ۴۳ - ۵۵، سوره قمر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۱#link97 | مقصود از خطاب در ((اكفاركم خير...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۱#link97 | مقصود از خطاب در ((اكفاركم خير...))]] | ||
خط ۴۴: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۱#link105 | قدر غير قضائى است كه قطعى و غير قابل برگشت مى باشد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۱#link105 | قدر غير قضائى است كه قطعى و غير قابل برگشت مى باشد]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link31 | آيه ۴۷-۵۵]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link31 | آيه ۴۷-۵۵]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link32 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link32 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۳: | خط ۶۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link37 | ۳ - فرمان خداوند فقط يك كلمه است !]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link37 | ۳ - فرمان خداوند فقط يك كلمه است !]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link38 | ۴ - آغاز و پايان سوره قمر]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۴#link38 | ۴ - آغاز و پايان سوره قمر]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «47» يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ «48» إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ «49» | |||
همانا مجرمان در گمراهى و (آتش و) جنونند. روزى كه به رو در آتش كشيده شوند (و به آنان گفته شود:) تماس جهنم (و آتش دوزخ) را بچشيد. | |||
همانا ما هر چيز را به اندازهى معيّنى آفريدهايم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (49) | |||
آنگاه بيان عدل ذات يگانه خود را فرمايد: | |||
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ: بدرستى كه هر چيز را، خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ: آفريديم آن را در دنيا و آخرت به اندازه خود، يعنى به مقدار و مرتبهاى كه لايق باشد او به حسب مقتضى حكمت و بر وفق مصلحت بدون نقص و مزيت در آن مرتبه تا موجب | |||
جلد 12 - صفحه 391 | |||
خلاف حكمت نشود. بنابراين خلق عذاب و تقدير آن براى مشركان و اهل عصيان نيز بر قدر استحقاق ايشان خواهد بود تا از دائره حكمت و مقتضاى عدل خارج نشود. | |||
2- هر چيز را خلق فرموديم بر طريقى كه مقدر بود در لوح محفوظ، و حكم ازلى به آن تعلق يافته بود بدون زياده و كم. | |||
3- «قدر» به معنى اجل، يعنى هر چيزى را آفريدهايم به اجل معين مقرر كه تقديم و تأخير نيابد. | |||
4- ابن عباس گفته قرار داديم براى هر جنسى و صورتى و هيئتى كه موافق و لايق اوست مانند خلق زنان براى مردان، لباس مرد را براى مرد، و لباس زن را براى زن «1»، بنابراين تلبس هر يك خاصه ديگرى خلاف و حرام است و غيره. | |||
5- هر چيزى را آفريديم بر قدر معلوم مانند زبان براى تكلم و دست براى لمس و پا براى رفتن و چشم براى ديدن و گوش براى شنيدن و معده براى طعام و غيره، كه اگر از اين زياده و كم باشد غرضى كه به آن متعلق است تمام نشود. | |||
تبصره: عدهاى احاديث وارد شده در مذمت قدريه از جمله: | |||
1- القدريّة مجوس امّتى «2» 2- لا يدخل الجنّة قدرىّ. | |||
3- لعن اللّه القدريّة على لسان سبعين نبيّا «3». | |||
و لذا اختلاف شد بين مجبّره كه اشاعره باشند و بين مفوضه كه معتزله باشند در مسمى بودن به قدريه، و هر يك از اين دو طايفه نسبت مىدهند قدريه را به ديگرى، و هر دو مخالف مذهب حق و استدلال هر يك به اين آيه از درجه اعتبار ساقط است. | |||
---- | |||
«1» مجمع البيان ج 5 ص 194. | |||
«2» سفينة البحار ج 2 (ذيل قدر) ص 409 (از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله). و براى تحقيق بيشتر و رواياتى كه دلالت دارند بر عذاب قدريه، به بحار الانوار ج 5 باب 3 مراجعه شود. | |||
«3» سفينة البحار ج 2 ص 409. | |||
جلد 12 - صفحه 392 | |||
و شيخ صدوق رحمه اله فرمايد: اعتقاد ما اماميه در مسئله جبر و تفويض، فرمايش حضرت صادق عليه السّلام است: «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين». «1» بيان: شيخ مفيد رحمه الله فرمايد: واسطه بين جبر و تفويض آنست كه حق تعالى اقدار فرمود خلق را بر افعال، و متمكن ساخت ايشان را بر اعمال، و بيان فرمود براى ايشان حدود و رسوم را، و نهى فرمود ايشان را از قبايح بزجر و تخويف و وعد و وعيد؛ پس نه آنست كه خدا چون متمكن ساخت بندگان را به افعال جبر نموده باشد ايشان را به افعال، و تفويض هم ننمود امور را به ايشان، زيرا بيان فرمود براى آنها حدود و رسوم را از امور معاصى و منكرات و نهى فرمود آنها را از شنايع و مقبحات و امر فرمود به محسنات امور، و بندگان مختارند در افعال؛ اينست فصل بين جبر و تفويض «2». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ (43) أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44) سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ (46) إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ (47) | |||
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (48) إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (49) وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51) وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52) | |||
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53) إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ (54) فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55) | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 107 | |||
ترجمه | |||
آيا كافران شما بهترند از آن اقوام نامبرده يا براى شما امان نامهايست در كتابها | |||
يا مىگويند ما جماعت انتقام كشندهايم | |||
زود باشد كه فرارى شوند آن جماعت و برگردانند پشتهاى خودشان را | |||
بلكه قيامت وعدهگاه آنها است و قيامت ابتلائش شديدتر و تلختر است | |||
همانا گناهكاران در گمراهى و زبانههاى آتش سوزانند | |||
روز كه كشيده ميشوند در آتش بر رويهاشان بچشيد برخورد دوزخ را | |||
همانا ما همه چيز را آفريديم باندازه | |||
و نيست فرمان ما مگر يكبار مانند يكبار توجّه نمودن بچيزى با شتاب بچشم | |||
و بتحقيق هلاك كرديم امثال شما را پس آيا پند گيرندهاى هست | |||
و هر چه بجا آوردهاند آنرا در كتابها است | |||
و هر كوچك و بزرگى نوشته شده است | |||
همانا پرهيزكاران در بهشتها و كنار نهرهايند | |||
در جايگاه راستى و درستى و صفا نزد پادشاه با اقتدار. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از نقل قضاياى سابقه خطاب باهالى مكّه فرموده ميفرمايد آيا كفّار شما برتر و بالاتر و قوى و نيرومندترند از اقوام سابقه كه احوالشان و نتيجه اعمالشان مكرّر ذكر شد يا شما سند امان خود را از عذاب الهى در كتب سماوى گرفتهايد و در آنها خدا يادداشت فرموده كه اهالى مكّه را عذاب نفرمايد يا ميگويند ما جماعتى هستيم كه متّفق و متّحد با يكديگريم و ميتوانيم انتقام خودمان را از دشمنانمان بكشيم و كسى نميتواند بر ما غالب شود و افراد منتصر بملاحظه لفظ جميع است و قمّى ره فرموده قريش گفتند ما اجتماع نموديم كه انتقام خودمان را بقتل تو اى محمّد بكشيم پس اين آيه نازل شد و يكى از اخبار غيبيّه قرآن كه مثبت اعجاز آن و رسول خاتم است اين است كه خداوند خبر داده كه در آتيه نزديكى كه جنگ بدر باشد اجتماع آنها مبدّل بهزيمت و فرار و اقبالشان منجرّ به ادبار خواهد شد و واقع شد و آن اوّلين فتح بزرگ اسلام بود بعد از هجرت ولى خدا ميفرمايد موعد اصلى و عذاب كامل آنها در قيامت است و داهيه آنروز أدهى و أشدّ و طعم عذابش تلختر و استمرارش بيشتر است و اين هزيمت و فرار و قتل و اسارت و ادبار طليعهاى است از آن خفّت و انكسار و مشتى است نمونه از خروار گناهكاران در دنيا بضلالت و در گمراهى از حق و حقيقت بسر ميبرند و در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 108 | |||
آخرت بشعلههاى آتش سوزان جهنم معذّبند و قمّى ره فرموده سعير وادى بزرگى است در جهنّم و روز كه بعنف و جبر كشيده ميشوند بسوى آتش و برو در آن افكنده ميشوند بآنها گفته شود بچشيد طعم اصابت و مساس با آتش جهنّم را و سقر نام جهنم است و براى تعريف و تأنيث ممنوع از صرف شده و در بعضى از روايات بوادى مخصوصى در جهنّم براى اهل تكبّر كه آتش آن سوزانتر است معرّفى شده و خداوند هر چه را خلق فرموده بر طبق حكمت و مصلحت و بمقدار موافق با آن دو كه مكتوب در لوح محفوظ است خلق فرموده از جهت ذات و مقدار، عبث و جزاف نيست مقدّرى كه بگل نكهت و بگل جان داد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد عذاب كفّار هم از اين قبيل است كه بمقدار استحقاق آنها خواهد بود و قمى ره نقل فرموده كه از براى آن وقت و اجل و مدّت است و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه اين آيات از انّ المجرمين تا اينجا در شأن طايفه قدريّه كه مجوس اين امّتند و خواستند خدا را بعدل توصيف نمايند از سلطنت اخراج نمودهاند نازل شده و ظاهرا آنها كسانى هستند كه ميگويند امور خلق بتدبير آنها است نه تقدير خدا و نيست فرمان حق مگر يك امر كن يعنى يك اراده وجود كه فورا موجود ميشود و براى تصوير سهولت و فوريّت آن در ذهن فرموده مانند يك نظر افكندن بچيزى با سرعت و الّا امر از آن بالاتر است چون بصرف اراده وجود پيدا ميكند و چيز ديگرى لازم ندارد و لذا در جاى ديگر فرموده و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب يعنى نيست كار قيامت مگر مانند يك چشم بهم زدن بلكه آن كمتر است اگر بخواهد خداوند برپا نمايد آنرا و بعضى از مفسّرين اينجا هم گفتهاند مراد امر قيامت است و باز خداوند بكفّار مكّه فرموده كه ما بتحقيق هلاك نموديم پيروان و امثال شما را در كفر و شرك پس هنوز شما متذكّر نشديد كه پيرامون اين اعمال نگرديد و بدانيد كه آنچه را سابقين شما بجا آوردند از كفر و شرك و الحاد و لجاج و عناد در نامههاى اعمال آنها مكتوب و محفوظ است و هر كار خوب و بدى كوچك باشد يا بزرگ از هر كس صادر شده باشد از اولين و آخرين مضبوط و محصى و مسطور شده براى مجازات در دار جزا و اهل | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 109 | |||
تقوى و پرهيزكارى در بهشتها كنار نهرهاى جارى در جايگاهيكه جز راستى و درستى و صدق و صفا در آن نباشد در جوار رحمت پادشاه صاحب اقتدارى كه عقول از معرفت آن عاجزند شادكام و مقضى المرام ميباشند و افراد نهر بملاحظه دلالت آن بر جنس و عدم احتياج آن بجمع و مراعات فواصل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره اقتربت الساعه را بخواند خداوند او را از قبرش بيرون ميآورد و بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى سوار ميفرمايد و لابد ببهشت ميرود و الحمد للّه رب العالمين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 110 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ (49) | |||
محققا ما آنچه خلق نموديم موافق حكمت و مصلحت بمقدار معلوم معيّن نه زيادهروي كرديم و نه كوتاهي، اشاره به اينكه تمام مخلوقات روي اندازه است چيزي بيهوده و بيفائده خلق نكردهايم و چيزي که حكمت و مصلحت داشته باشد ترك نكرديم عذاب جهنّم هم بقدر استحقاق است زيادهروي نشده، چنانچه از اعمال صالحه هم در مثوباتش كوتاهي نكردهايم، و هم چنين در دنيا در اجزاء بدن و در امور تكويني و تشريعي بيجا خلق نشده و فروگذار هم نشده. | |||
إِنّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 49)- و از آنجا که ممکن است خیال شود که این عذابها با آن معاصی هماهنگ نیست، در این آیه میافزاید: «ما هر چیز را به اندازه آفریدیم» (إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ). | |||
آری! هم عذابهای دردناک آنها در این دنیا روی حساب است، و هم | |||
ج5، ص42 | |||
مجازاتهای شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها که هر چیزی را خدا آفریده روی حساب و نظام حسابشدهای است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||