الروم ٥٤: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link193 | آيات ۵۴ - ۶۰، سوره روم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link193 | آيات ۵۴ - ۶۰، سوره روم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link194 | يادآورى مراحل خلقت و حيات انسان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link194 | يادآورى مراحل خلقت و حيات انسان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link195 | وصف حال مجرمين در قيامت كه فاصله بين مرگ و بعث خود را ساعتى بيش نمى پندارند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link195 | وصف حال مجرمين در قيامت كه فاصله بين مرگ و بعث خود را ساعتى بيش نمى پندارند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۷۱#link209 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۷۱#link209 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ «54» | |||
خداست كه شما را از ناتوانى آفريد، سپس بعد از ناتوانى، قوّتى بخشيد، آنگاه بعد از توانايى و قوّت، ضعف و پيرى قرار داد؛ او هر چه بخواهد مىآفريند، و اوست داناى توانا. | |||
جلد 7 - صفحه 217 | |||
===پیام ها=== | |||
1- انسان در آغاز خلقت، سراسر ضعف است. «خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ» | |||
2- توجّه كردن به آغاز تولّد، مايهى تذكّر و تشكّر است. خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ... | |||
3- از ضعف و پيرى گلايه نكنيد كه برنامهى حكيمانهى خداوند است. اللَّهُ ... | |||
جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً | |||
4- مراحل ضعف و قدرت انسان، با يك برنامه ريزى حكيمانه طرّاحى شده است. (تكرار «جَعَلَ») | |||
5- آغاز و پايان انسان ضعف است، در چند روزى كه توان و قدرت داريم قدردانى كنيم. (يك قوّت ميان دو ضعف) «ضَعْفٍ- قُوَّةً- ضَعْفاً» ضعفِ دوران كودكى به قوّت تغيير مىكند، ولى ضعف دوم باقى مىماند، زيرا كلمهى «شَيْبَةً» در كنار «ضَعْفٍ»، نشان آن است كه اين ضعف همراه پيرى و ثابت است) | |||
6- كسى كه ميان دو ضعف قرار گرفته، نبايد به چند روز قوّت مغرور شود. | |||
«ضَعْفٍ- قُوَّةً- ضَعْفاً» | |||
7- اگر اهل نظر باشيم، همهى هستى كتاب مطالعه است. (باد و باران و حيات زمين، دوران كودكى و جوانى و پيرى انسان.) «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً» | |||
8- ضعفِ مخلوق، نشان ضعف خالق نيست. «وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ (54) | |||
بعد از آن به جهت تأكيد تكرار ادله مىفرمايد: | |||
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ: خداى به حق آن ذاتى است كه خلق فرمود شما را به | |||
جلد 10 - صفحه 320 | |||
قدرت تامه كامله خود، مِنْ ضَعْفٍ: از چيزى سست، يعنى در ابتداى آفرينش از اصلى ضعيف و سست كه نطفه باشد؛ يا حالت طفوليت باشد، چه اطفال متولده در نهايت ضعف و به هيچ چيز قادر نيستند. ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً: پس مقرر فرمود بعد از ناتوانى طفوليت يا نطفه، توانائى كه آن وقت جوانى يا تعلق روح به بدن باشد. ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ: پس مقرّر فرمود بعد از قوت جوانى، ضَعْفاً وَ شَيْبَةً: ناتوانى و پيرى و ناتوانى بر راه رفتن و ساير تصرفات. يَخْلُقُ ما يَشاءُ: مىآفريند خدا هر چه را مىخواهد از ضعف و قوت و جوانى و پيرى، وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ: و او است دانا به احوال بندگان و مصالح ايشان و توانا به تغيير هيئت ايشان. و طوارى صفات مختلفه از اول انعقاد نطفه و سير مراتب تكوينيه تا آخر عمر و ظهور كمال و نقص و قوت و ضعف در حالات انسانى، تمام دليل است بر علم و قدرت خلاق عالم و صانع بنى آدم. | |||
در كافى- حضرت صادق عليه السّلام ذيل حديثى در ردّ ابن ابى العوجاء مىفرمايد: چگونه محجوب باشد ذاتى كه مىبينى قدرت او را در نفس خود، ايجاد فرمود تو را و حال آنكه نبودى، و بزرگى تو بعد از كوچكى تو، و قوت تو بعد از ضعف تو، و ضعف تو بعد از قوت تو، و صحت تو بعد از مرض تو، و رضاى تو بعد از غضب تو، و غضب تو بعد از رضاى تو، و حزن تو بعد از فرح تو، و فرح تو بعد از حزن تو، و بغض تو بعد از دوستى تو، و دوستى تو بعد از دشمنى تو، و عزّت تو بعد از دورى تو، و دورى تو بعد از عزّت تو، و ميل تو بعد از كراهت تو، و كراهت تو بعد از ميل تو، و رغبت تو بعد از ترس تو، و ترس تو بعد از رغبت تو و اميد تو بعد از نااميدى تو، و نااميدى تو بعد از اميد تو، و بخاطر آمدن تو آنچه را كه نبوده در خيال تو، و مخفى شدن آنچه در ذهن معتقد بودى «1». آنقدر حضرت آثار قدرت الهى را از حالات انسانى شمرد كه زنديق متحير شود. | |||
---- | |||
«1» كافى (چ بيروت)، ج 1، كتاب التوحيد، ص 76- 75. | |||
جلد 10 - صفحه 321 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ (51) فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (52) وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ (54) | |||
ترجمه | |||
و هر آينه اگر بفرستيم بادى را پس به بينند آنرا زرد شده هر آينه پيوسته بعد از آن كفران ورزند | |||
پس همانا تو نميشنوانى مردگانرا و نميشنوانى بكران خواندن را چون بر گردند با آنكه هستند پشت كنندگان | |||
و نيستى تو راهنماى كوران از گمراهيشان نميشنوانى مگر آنرا كه ميگرود بآيتهاى ما پس ايشانند گردن نهندگان | |||
خدا است آنكه آفريد شما را از ناتوانى پس قرار داد بعد از ناتوانى توانائى پس قرار داد بعد از توانائى ناتوانى و پيرى ميآفريند آنچه را كه ميخواهد و او است داناى توانا. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال پس از آنكه بيان فرمود در آيات سابقه آثار رحمت خود را كه كشت و زرع و نبات باشد و نيز ذكر فرمود سحاب را كه ابر است ميفرمايد قسم بخدا اگر بفرستيم باد مسمومى را پس به بينند كشت و زرع خودشان زرد شد يا به بينند ابر را كه زرد باشد چون آن باران ندارد از صبح تا شام مشغول ناشكرى و كفران نعمت خدا گردند با آنكه وظيفه بنده در هر حال شكر و صبر و توجّه بخدا و توسّل باو در دفع بلا است و نبايد از وفور نعمت و دولت مغرور و مغمور در عيش و سرور گردد و از توجّه بلا و مشاهده آثار ابتلا مأيوس از رحمت و مبتلا بكفران نعمت شود مقصود بيان كم ظرفى و بىثباتى كفّار است كه باندك ثمرى شاد و بكمتر اثرى ناشاد شده و بيرون از صواب و سداد مشى مينمايند و پس از اين خطاب به پيغمبر اكرم فرموده كه تو نميتوانى مطالب حقّه را بكسانيكه در بىشعورى مانند مردگان و در ناشنوائى مانند كرانند بفهمانى و بشنوانى و بقبول آنها برسانى وقتى كه از قبول حق اعراض نموده و بحقيقت پشت كرده راه وادى ضلالت را در پيش گرفته باشند و مانند كوران در آنوادى حيران و سر گردان بگردند و تو نميتوانى آنها را از راه كج براه راست وادار كنى چون وظيفه تو ارشاد و راهنمائى و ارائه طريق است نه ايصال بسعادت كه شأن خدا | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 265 | |||
است خلاصه آنكه كسانيكه از فرط لجاج و عناد دلهاشان از درك حقائق مرده و گوش شنوا ندارند و از استماع مواعظ و نصائح گريزانند و در وادى جهالت چون كوران سر گردانند از قابليّت هدايت و ارشاد افتادهاند و نبايد از آنها انتظار شنوائى را داشت فقط اهل ايمان قابل هدايت و ارشاد و اتّعاظ بآيات الهى هستند كه در مقلم قبول حق و حقيقت تسليم و منقادند و گوش بحرف حساب ميدهند و راه انصاف را در پيش گرفته مىپيمايند و بنابر اين قول خداوند اذا ولّوا مدبرين براى بيان وجه بىفائده بودن دعوت پيغمبر است نسبت بآنها نه آنچه گفته شده كه براى آنستكه اصمّ اگر مقبل باشد ميشود باشاره باو چيزى فهماند ولى اگر مدبر باشد بهيچ وجه قابل نيست چون كر در هر حال نميشنود خواه مقبل باشد خواه مدبر و خداوند بندگانرا در بدو امر از نطفه ناتوان ضعيف خلق ميكند يا در حاليكه ضعيف و ناتوانند پرورش ميدهد تا بكمال توانائى و قوّت و رشد برسند و پس از آن بتدريج آنها را ضعيف و ناتوان و پير مىفرمايد و تمام اين احوال بر حسب حكمت و مصلحت الهى براى بندگان روى ميدهد و با علم و قدرت حق بانجام ميرسد و لا يسمع الصّمّ بياء مفتوحه و رفع صمّ و ضعف بفتح ضاد در هر سه مورد نيز قرائت شده و معلوم است از قوّتيكه بين دو ضعف است بايد استفاده نمود و براى تهيّه توشه سفر آخرت آنرا مغتنم شمرد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِن ضَعفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ ضَعفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ قُوَّةٍ ضَعفاً وَ شَيبَةً يَخلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ العَلِيمُ القَدِيرُ (54) | |||
در قرائت عاصم و حمزه ضعف بضم قرائت شده و قرائت حفص از عاصم مطابق سياهي قرآن است و بقيه قراء بفتح قرائت كردهاند و ما در مقدمه اينکه تفسير بيان كرديم که هر چه بر خلاف سياهي قرآن است اعتبار ندارد. | |||
خداوند آن خدائيست که شما را خلق فرموده از ضعف پس از آن مقرر فرمود از بعد ضعف قوه بشما عنايت كرد پس از آن جعل فرمود از بعد قوه ضعف و پيري را، خلق ميكند آنچه بخواهد و او است دانا و توانا. | |||
اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِن ضَعفٍ ممكنست مراد از خاك باشد که گفت: | |||
اي همه هستي ز تو پيدا شده || خاك ضعيف از تو توانا شده | |||
همچنين مراحل بعد از نطفه: علقه، مضغه تا مراحل طفوليت که قدرت و قوه نداشتيد. | |||
ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ ضَعفٍ قُوَّةً که مقام رشد و جواني و تحصيل علم و صنايع که بتوانيد | |||
جلد 14 - صفحه 406 | |||
تمام حيوانات بزرگ را تسخير كنيد مثل فيل و شير و امثال آنها و بتوانيد تا كره ماه برويد و در مدت چند ساعت در كره زمين گردش كنيد و از اينکه سر دنيا با آن سر دنيا صحبت كنيد و يكديگر را مشاهده كنيد و كارهاي ديگر. | |||
ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ قُوَّةٍ ضَعفاً وَ شَيبَةً چون پير شدي كاسته شدي حتي قدرت بر حركت هم نداري فراموشي، كري، نابينايي حتي از خوراك و خواب هم كاسته شديد. | |||
يَخلُقُ ما يَشاءُ همين مراحل دليل بر معاد است که دو مرتبه از خاك برميخيزيد و تمام از روي حكمت است. | |||
وَ هُوَ العَلِيمُ القَدِيرُ دو صفت که اعظم صفات است و برگشت جميع صفات ذاتيه و فعليه و سلبيه باين دو صفت است: علم و قدرت و منتزع از اينکه دو صفت، و اينکه دو صفت منتزع از ذات که صرف الوجود است غير متناهي ازلا و ابدا. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 54)- در این آیه به یکی دیگر از دلائل توحید که دلیل فقر و غنا است اشاره میکند و بحثهایی را که در سر تا سر این سوره، پیرامون توحید آمده تکمیل مینماید، میگوید: «خداوند همان کسی است که شما را (در حالی که ضعیف و ناتوان بودید) آفرید، سپس بعد از ناتوانی، سپس بعد از ناتوانی، قوت بخشید (و دوران جوانی و شکوفایی نیروها آمد) و باز بعد از قدرت ضعف و پیری قرار داد» (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً). | |||
آری «او هر چه بخواهد میآفریند و دانا و تواناست» (یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ). | |||
در آغاز آن چنان ضعیف و ناتوان بودید که حتی قدرت نداشتید مگسی را از خود دور کنید یا آب دهان خویش را نگه دارید، این از نظر جسمانی، و از نظر فکری به مصداق «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً هیچ چیز نمیدانستید» حتی پدر و مادر مهربانی را که دائما مراقب شما بودند نمیشناختید. | |||
ولی کم کم دارای رشد و قدرت شدید، اندامی نیرومند و فکری قوی و عقلی توانا و درکی وسیع پیدا کردید. | |||
و با این حال نمیتوانستید این قدرت را نگه دارید و درست همانند انسانی که از دامنه کوه بلندی به فراز قلّه رسیده از طرف دیگر سراشیبی را شروع کردید، و باز به قعر درّه ضعف و ناتوانی جسمی و روحی رسیدید. | |||
این دگرگونیها و فراز و نشیبها، بهترین دلیل بر این حقیقت است که نه آن قوت از شما بود، و نه آن ضعف، بلکه هر دو از ناحیه دیگری بود. | |||
آخرین جمله آیه که اشاره به علم و قدرت خداست، هم بشارت است و هم انذار که خدا از همه اعمال و نیّات شما آگاه است و نیز توانایی بر پاداش و کیفر شما دارد. | |||
ج3، ص546 | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||