هود ٥٦: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link296 | آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link296 | آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link297 | سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link297 | سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)]] | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۷#link308 | گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۷#link308 | گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۵#link91 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۵#link91 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «56» | |||
---- | |||
«1». يونس، 71. | |||
«2». اعراف، 195. | |||
جلد 4 - صفحه 77 | |||
همانا من بر خداوندى كه پروردگار من و شماست توكّل كردهام، (زيرا) هيچ جنبندهاى نيست، مگر آنكه او مهارش را گرفته (و بر او تسلّط دارد، امّا سلطهاى عادلانه و حقجويانه) بدرستى كه پروردگار من بر صراط مستقيم است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- توجّه به ربوبيّت همهجانبه خدا، زمينه توكّل براوست. تَوَكَّلْتُ ... رَبِّي وَ رَبِّكُمْ | |||
2- توكّل، زمينهى شجاعت است. فَكِيدُونِي جَمِيعاً ... إِنِّي تَوَكَّلْتُ (با تكيه و اتكال بر خداوند، مىتوان در برابر جهانى ايستاد) | |||
3- هيچ جنبندهاى بدون ارادهى خداوند، قادر بر ضرررسانى به ديگرى نيست. | |||
فَكِيدُونِي جَمِيعاً ... ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها | |||
4- خداوند، هم بر همه چيز سلطهى كامل دارد و هم عادل است. «آخِذٌ بِناصِيَتِها، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» | |||
5- بر كسى تكيه كنيم كه علاوه بر قدرت، عدالت نيز داشته باشد. «تَوَكَّلْتُ، آخِذٌ، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» | |||
6- در مقابل عناد و لجاجت كفّار، بايد از قهر و عدل الهى سخن گفت. «آخِذٌ بِناصِيَتِها، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) | |||
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ: فرمود بدرستى كه من توكل نمودم بر خدا. رَبِّي وَ رَبِّكُمْ: كه پروردگار من و پروردگار شماست و من هم خود را به او واگذاشتم. | |||
ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها: نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه حق تعالى مالك و قادر است به تصرف در آنها بهر وجه كه خواهد. | |||
نكته: ناصيه موى پيشانى است، و تمثيل باشد بر اذلال و قهر جميع حيوانات، زيرا آن را كه ناصيه او بگرفتند، به غايت مغلوب و مقهور باشد. حاصل آنكه تمام در تحت سلطنت قاهره قادر متعالند. | |||
إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: بتحقيق پروردگار من بر طريق حق و عدل است، هيچ معتصمى نزد او ضايع نمىشود و هيچ ظالمى از او فوت نگردد. | |||
تبصره: آيه شريفه كنايه از عدل الهى است، يعنى با آنكه ذات احديتش قاهر و غالب و قادر است، با وجود بر اين در نهايت عدل و داد باشد كه بقدر ذرهاى به بندگان ظلم ننمايد، بلكه بر وفق قسط و عدل معامله فرمايد. | |||
در تفسير صافى به نقل از عيّاشى از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام يعنى: انّه حقّ يجزى بالاحسان احسانا و بالسّيئ سيّئا و يعفو عمّن يشاء و يغفر سبحانه و تعالى. «2» يعنى خداى تعالى بر حق است، جزا دهد نيكى را نيكى و بدى را بدى، و عفو فرمايد | |||
---- | |||
«1» بحار الانوار ج 11 ص 361 به نقل از قصص الانبياء راوندى مخطوط. | |||
«2» تفسير صافى ذيل آيه 56 ص 261 (طبع كتابفروشى محمودى)، تفسير عياشى ج 2 ص 151. | |||
جلد 6 - صفحه 89 | |||
از هركه بخواهد و مستحق عفو باشد، و بيامرزد آنكه سزاوار آمرزش باشد. | |||
و آيه كريمه دلالت دارد بر عدل سبحانى در دنيا و سراى باقى. اما در دنيا اگر به ديده بصيرت سر تا پاى عالم را بنگرى و بدقت نظر تدبر نمائى، هر آينه هرچيز را به محل خود يابى كه غير آن را خلل راه يافتى: | |||
جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است | |||
كه هر چيزى بجاى خويش نيكو است | |||
اگر هر ذره بردارى تو از جاى | |||
خلل يابد همه عالم سراپاى | |||
اما در آخرت جزاى اعمال را بر وفق عدل مترتب سازد بدون نقص ثواب يا مزيد عقاب. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54) | |||
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57) | |||
ترجمه | |||
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان | |||
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد | |||
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران | |||
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان | |||
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد | |||
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا | |||
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است | |||
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 90 | |||
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است. | |||
تفسير | |||
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 91 | |||
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنِّي تَوَكَّلتُ عَلَي اللّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُم ما مِن دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ (56) | |||
محققا من ايكال امر خود را بر خدا ميكنم که پروردگار من و شما است. | |||
بالاترين مقامات براي بنده مقام توكل است پس از اينكه ميداندکهبه لا أَملِكُ | |||
جلد 11 - صفحه 71 | |||
لِنَفسِي نَفعاً وَ لا ضَرًّا و تمام امور تحت مشيّت الهي است بايد خوديت خود را كنار بگذارد و تمام امور را واگذار بخدا كند فقط او را كافيست احتياج بديگري و بچيزي نيست وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمرِهِ طلاق آيه 3، البته هر عسري يسري دارد، هر مشكلي حليّ دارد، هر سختي راحتي دارد. | |||
تو با خداي خود انداز كار و دل خوشدار || که رحم اگر نكند مدعي خدا بكند | |||
فَإِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً انشراح آيه 5 و 6 | |||
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند || در اثر صبر نوبت ظفر آيد | |||
لذا ميفرمايد إِنِّي تَوَكَّلتُ عَلَي اللّهِ بايمان آوردن شما و نياوردن و اذيت كردن و نكردن هيچگونه نظري ندارم نگهبان من خدا است. | |||
گر نگهبان من آنست که من ميدانم || شيشه را در بغل سنگ نگه ميدارد | |||
رَبِّي وَ رَبِّكُم مربي من و شما او است از كتم عدم بعرصه وجود آورد، از نطفه علقه، مضغه، صورت، ماده، جسم، روح، خلق و رزق، اماته و احياء، عزت و ذات، صحت و مرض، غني و فقر، نعمت و بلاء حدوثا و بقاء تمام تحت قدرت او است و او است مربّي عالم الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ. | |||
ما مِن دَابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ نيست هيچ جنبندهاي مگر آنكه پروردگار من و شما گرفته است ناصيه و كاكل آن را يعني در تحت قدرت او است محققا پروردگار من بر راه راست است ما مِن دَابَّةٍ از طيور و وحوش و حشرات و انعام و جن و انس و ملك تماما نيستند إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ناصيه موهاي جلو سر را ميگويند که اگر كسي با دست گرفت ديگر طرف هيچگونه قدرتي نميتواند بخرج دهد، امير المؤمنين عليه السّلام در دعاي كميل عرض ميكند | |||
( يا من بيده ناصيتي) | |||
كنايه از اينكه در مقابل | |||
جلد 11 - صفحه 72 | |||
قدرت او احدي نميتواند عرض اندام كند تمام مقهور تحت اراده او هستند مثل اينكه ناصيه آنها در دست او است اشاره به اينكه اگر عذابي بر شما نازل فرمود شما قدرت بر دفع آن نداريد بترسيد از قهر و غضب او. | |||
إِنَّ رَبِّي عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ هيچ يك از كارهاي او گزاف و جزاف نيست تمام موافق حكمت و صلاح و درست و بجا و بموقع است ثوابش و عقابش، رحمتش و غضبش، نعمتش و بلايش، اعطائش و منعش تماما صحيح و مستقيم است و همچنين تشريعاتش از امر و نهي و حكم و قضايش تمام بجا است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 56)- چرا من انبوه جمعیت را به هیچ میشمرم؟ و چرا کمترین اعتنایی به قوت و قدرت شما ندارم؟ شمایی که تشنه خون من هستید و همه گونه قدرت دارید. برای این که من پشتیبانی دارم که قدرتش فوق قدرتها است «من توکل بر خدایی کردم که پروردگار من و شماست» (إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ). | |||
و بعد ادامه داد نه تنها شما، «هیچ جنبندهای در جهان نیست مگر این که در قبضه قدرت و فرمان خداست» و تا او نخواهد کاری از آنان ساخته نیست (ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها). | |||
ولی این را نیز بدانید خدای من از آن قدرتمندانی نیست که قدرتش موجب خودکامگی و هوسبازی گردد و آن را در غیر حق به کار برد، بلکه «پروردگار من همواره بر صراط مستقیم و جاده عدل و داد میباشد» و کاری بر خلاف حکمت و صواب انجام نمیدهد (إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||