گمنام

هود ٤٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۸٬۳۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link228 | آيات ۴۹ - ۳۶، سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link228 | آيات ۴۹ - ۳۶، سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link229 | قطع اميد از ايمان آوردن قوم نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link229 | قطع اميد از ايمان آوردن قوم نوح (ع )]]
خط ۹۹: خط ۱۰۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link295 | فرق بين شرك و استشفاع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link295 | فرق بين شرك و استشفاع]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link61 | آيه ۴۰-۴۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link61 | آيه ۴۰-۴۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link62 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link62 | آيه و ترجمه]]
خط ۱۰۷: خط ۱۱۰:
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link66 | ۲ - آيا بعد از نزول عذاب توبه ممكن است ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link66 | ۲ - آيا بعد از نزول عذاب توبه ممكن است ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link67 | ۳ - درسهاى تربيتى در طوفان نوح]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۳#link67 | ۳ - درسهاى تربيتى در طوفان نوح]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ «42»
و آن (كشتى) آنها را از لابلاى امواجى همچون كوه پيش مى‌برد. (در اين هنگام) نوح، فرزندش را كه در گوشه‌اى قرار داشت صدا زد (وگفت:) اى پسرم! (ايمان بياور و) با ما سوار شو و با كافران مباش.
===نکته ها===
ظاهراً گفتگوى حضرت نوح با فرزندش قبل از حركت كشتى بوده است، زيرا بعد از حركت، آنهم در ميان امواجى همچون كوه، امكان سوار شدن وجود ندارد. «1»
سؤال: چرا نوح فقط فرزند خود را به سوار شدن دعوت كرد؟
پاسخ: اوّلًا: انسان نسبت به فرزند خود وظيفه‌ى سنگين‌ترى دارد. ثانياً: چون فرزند به كنارى رفته بود، نوح گمان كرد پشيمان شده و آمادگى پذيرش حقّ در او پديدار گشته است. و ممكن است هشدارى باشد به ديگران كه عذاب جدّى است، چون فرزندش را دعوت به رهايى مى‌كند.
حضرت نوح در روز ورودش به كشتى، روزه گرفت و به ياران خود نيز دستور روزه داد و فرمود: روزه گرفتن رمز نجات از خطرات است. «2»
عبور از امواجى همچون كوه، نشانه‌ى وسعت و بزرگى كشتى نوح و هنر و تخصّص پيامبر خدا نوح است.
===پیام ها===
1- نجات يافتگان نيز راهى پرتلاطم دارند، با سوار شدن بر كشتى و ناخدايى همچون نوح نيز كار تمام نمى‌شود. «فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ»
2- تا آخرين لحظه به فكر نجات ديگران باشيم، گرچه كافر باشند. «نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ»
3- والدين نسبت به سرنوشت فرزندان خود مسئولند. «يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا»
----
«1». تفسير روح‌المعانى.
«2». تفسير مجمع‌البيان.
جلد 4 - صفحه 62
4- همنشينى با كافران، حتّى پسر پيامبر را نيز از آئين حقّ جدا مى‌سازد. «لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ» سعدى در اين باره مى‌گويد:
پسر نوح با بدان بنشست‌
خاندان نبوّتش گم شد
5- سالم بودن خانواده به تنهايى كافى نيست، محيط كفرآلود مايه‌ى بسيارى از انحرافات مى‌شود. «لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ (42)
----
«1» سورة الصافات، آيات 79 تا 81.
«2» منهج الصادقين، جلد 4، صفحه 424.
جلد 6 - صفحه 70
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ‌: و كشتى مى‌برد ايشان را در ميان موجها كه از غايت عظمت مانند كوهها بودند، يعنى در حين طوفان كه عبارت است از ارتفاع و اضطراب آن، هر موج از آن مانند كوهى بود در تراكم و ارتفاع. و تشبيه به كوهها دلالت دارد بر اينكه يك موج نبوده بلكه امواج زيادى بوده. از حسن نقل شده‌ «1» كه آب روى هم متراكم و مرتفع به اندازه سى ذراع و ابتداى سير، يازدهم رجب و تا ششماه سير، و در اين مدت هيچ مستقر نشد تا آنكه به زمين حرم رسيد و در مكان كعبه هفت مرتبه طواف و حق تعالى خانه كعبه را به آسمان برد، تمام زمين را سير تا به كوه جودى كه در شام است در روز دهم محرم قرار گرفت. «2» و اصحاب ما از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده‌ «3» كه نوح عليه السّلام اول رجب به كشتى سوار و روزه داشت و هر كه با او بود امر به روزه، و فرمود: هر كه امروز روزه دارد آتش از او دور و او را مس ننمايد. و تا يك سال كشتى به روى آب سيار بود.
وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ‌: و آواز داد نوح عليه السّلام پسر خود كنعان يا يام را.
وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ‌: در حالى كه بود در كرانه از كشتى و دور ايستاده و پدر او را مسلمان مى‌دانست، پس نوح در اول طوفان از فرط شفقت فرمود:- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: نوح عليه السّلام نظر نمود به پسر، افتان و خيزان بود گفت:- يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا: اى پسرك من سوار شو در كشتى با ما. وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ‌:
----
«1» مجمع البيان ج 3 ص 164.
«2» محدث خيبر، مرحوم حاج شيخ عباس قمى در كتاب مفاتيح الجنان در اعمال روز عاشوراء در ضمن بيان احاديثى كه به عنوان مبارك بودن روز عاشوراء از جانب بنى اميه و ديگران وضع شده، خبر مفصلى راى از ميثم تمّار نقل مى‌كند كه خلاصه آن بدين مضمون است: ميثم فرمود و اللّه مى‌كشند اين امت پسر پيغمبر خود را در محرّم در روز دهم و هرآينه اعداء حق سبحانه و تعالى اين روز راى روز بركات قرار دهند تا آنكه گويد و گمان مى‌كنند كه او روزى است كه سفينه نوح بر جودى قرار گرفت با اينكه استواء سفينه در روز هيجدهم ذى حجّه بوده- الخ.
«3» بحار الانوار، ج 11، ص 318 و ص 304- تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 360.
جلد 6 - صفحه 71
و مباش با كافران تا غرق نشوى. حسن گويد: آن پسر منافق و با پدر اظهار اسلام نمودى و با كافران در كيش متفق بودى، و نوح عليه السّلام مى‌دانست او كافر است، از راه نصح گفت: اى پسر، اسلام آور و با ما در كشتى نشين و مباش در كيش كافران تا غرق نشوى.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ (42) قالَ سَآوِي إِلى‌ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (43)
ترجمه‌
و آن ميبرد ايشانرا در ميان موجهائى مانند كوهها و آواز داد نوح پسرش را و بود در كنارى كه اى پسرك من سوار شو با ما و مباش با كافران‌
گفت زود باشد پناه برم بكوهى كه نگهدارد مرا از آب گفت نيست نگهدارنده‌اى امروز از فرمان خدا مگر آنكس كه رحم كرد و حائل شد ميان آن دو موج پس بود از غرق شدگان.
تفسير
موج جمع موجه است كه هر يك مانند كوهى بود از جهت ارتفاع و تراكم و در خصال از امام كاظم عليه السّلام و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح چون سوار بر كشتى شد به او وحى رسيد كه اگر از غرق ترسيدى هزار مرتبه لا اله الا اللّه بگو پس از من بخواه نجات را نجات ميدهم تو را از غرق و كسانيرا كه ايمان آوردند با تو و چون او و همراهانش در كشتى نشستند گردابى پديدار گشت و باد تندى وزيدن گرفت و نوح مشوّش شد و مجال نيافت و نتوانست كه هزار مرتبه لا اله الا اللّه بگويد ناچار بزبان سريانى گفت هيلوليا الفا الفا يا ماريا اتقن پس گرداب ساكن شد و كشتى براه افتاد و حضرت نوح فرمود كلاميكه مرا از غرق نجات داد سزاوار است كه هميشه با من باشد و در انگشترى خود نقش نمود لا اله الا اللّه الف مرّة رب اصلح و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه چون نوح عليه السّلام در كشتى نشست و از غرق شدن ترسيد متوسل شد به محمّد و آل او پس نجات داد او را خدا و با روايت اولى منافات ندارد زيرا ممكن است براى توسل به‌
----
جلد 3 صفحه 83
آن ذوات مقدّسه بدون اتمام ذكر نجات يافته باشد و قمّى ره و عيّاشى نيز از آنحضرت نقل نموده كه كنعان پسر حضرت نوح نبود بلكه پسر زن او بود و اين لغت طى است كه پسر زن را ابنه گويند يعنى بفتح هاء و در مجمع از امير المؤمنين و صادقين عليهم السلام نقل نموده كه ايشان به اين نحو قرائت نموده‌اند و ابنها نيز قرائت شده است و بنابراين مرجع ضمير واعله زوجه آنحضرت است كه مستفاد از اهل است و در قرائت ائمّه عليهم السلام الف براى تخفيف حذف شده است و مراد از معزل كناره‌اى از زمين است كه كنعان براى عزل خود از اصحاب پدر اختيار نموده بود و بعضى گفته‌اند او با پدر خود بنفاق زيست ميكرد و حضرت نوح نميدانست او كافر است لذا او را ندا فرمود و بعضى گفته‌اند ميدانست ولى در اينموقع او را طلبيد براى آنكه شايد قبول ايمان كند و داخل در كشتى شود در هر حال سعادت نصيب او نشد و بعذاب الهى گرفتار گرديد و مراد از من رحم ظاهرا خداوند است كه رحم كرد آنروز بر اهل ايمان و نجات داد ايشانرا از غرق يعنى نيست نگهدارنده‌اى از عذاب خدا امروز مگر خود او و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه نيست مانعى از عذاب خدا امروز مگر رحمت او كه شامل حال كسى شود يا نيست ممنوعى از عذاب خدا مگر كسيكه مشمول رحمت او شده است. و لطف و دقت و سلامت از تقدير و ظهور معناى اول بر اهل ادب مخفى نخواهد بود.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ هِي‌َ تَجرِي‌ بِهِم‌ فِي‌ مَوج‌ٍ كَالجِبال‌ِ وَ نادي‌ نُوح‌ٌ ابنَه‌ُ وَ كان‌َ فِي‌ مَعزِل‌ٍ يا بُنَي‌َّ اركَب‌ مَعَنا وَ لا تَكُن‌ مَع‌َ الكافِرِين‌َ (42)
و ‌آن‌ كشتي‌ روي‌ آب‌ حركت‌ ميكرد ‌در‌ موج‌ دريا ‌که‌ باندازه‌ كوه‌ها موج‌ ميزد و ندا داد نوح‌ پسر ‌خود‌ كنعان‌ ‌را‌ ‌که‌ اي‌ پسرك‌ ‌من‌ و ‌در‌ كنار كشتي‌ ‌بود‌ سوار شو ‌با‌ ‌ما و نباش‌ ‌با‌ كافرين‌.
وَ هِي‌َ تَجرِي‌ بِهِم‌ فِي‌ مَوج‌ٍ كَالجِبال‌ِ امواج‌ دريا بخصوص‌ ‌در‌ موقع‌ جوشيدن‌ آب‌ ‌از‌ زير دريا و باريدن‌ باران‌ ‌از‌ فوق‌ ‌آن‌ و وزيدن‌ باد ‌از‌ اطراف‌ آب‌ حركت‌ انيف‌ دارد و امواجش‌ بقدر كوه‌ بلند ميشود و كشتي‌ بحركت‌ بالا و پائين‌ ميآيد
جلد 11 - صفحه 55
و خوف‌ شديدي‌ ‌بر‌ اهلش‌ متوجه‌ ميشود ‌که‌ حقير يك‌ قسمت‌ ‌آن‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌ام‌ ‌که‌ ‌حتي‌ كشتيبانان‌ كشتي‌ مهياي‌ غرق‌ شدند، دارد ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ موقع‌ جبرئيل‌ نازل‌ شد و پنج‌ ميخ‌ ‌براي‌ نوح‌ آورد ‌که‌ چهار ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ چهار طرف‌ كشتي‌ بكوبد و يكي‌ ‌را‌ ‌در‌ وسط ‌تا‌ كشتي‌ قرار گيرد، اول‌ بنام‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌، دوم‌ بنام‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌، سوم‌ بنام‌ فاطمه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها، چهارم‌ بنام‌ حسن‌ ‌عليه‌ السّلام‌، پنجم‌ ‌که‌ وسط كوفته‌ شود بنام‌ حسين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و چون‌ پنجم‌ ‌را‌ ‌در‌ وسط كوبيد خون‌ جوشش‌ كرد سببش‌ ‌را‌ پرسيد جبرئيل‌ مصائب‌ حسين‌ [ع‌] ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ بيان‌ كرد و بهمين‌ مناسبت‌ حضرت‌ حسين‌ ‌را‌ سفينة النجات‌ امت‌ خوانده‌ و باين‌ پنجمي‌ كشتي‌ قرار گرفت‌.
وَ نادي‌ نُوح‌ٌ ابنَه‌ُ ‌اينکه‌ ندا قبل‌ ‌از‌ حركت‌ كشتي‌ و روي‌ آب‌ افتادن‌ ‌آن‌ ‌بود‌ وَ كان‌َ فِي‌ مَعزِل‌ٍ معزل‌ كنار كشتي‌ خارج‌ ‌از‌ ‌آن‌ پسرش‌ ايستاده‌ ‌بود‌ تماشا ميكرد يا بُنَي‌َّ اركَب‌ مَعَنا حضرت‌ نوح‌ نظر بامري‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌شده‌ ‌بود‌ ‌که‌ اهلت‌ ‌را‌ سوار كن‌ و پسر ‌خود‌ ‌را‌ جزو اهل‌ ‌خود‌ ميدانست‌ فرمود سوار شو غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ ‌او‌ جزو مستثناء ‌است‌ إِلّا مَن‌ سَبَق‌َ عَلَيه‌ِ القَول‌ُ ‌است‌ وَ لا تَكُن‌ مَع‌َ الكافِرِين‌َ ‌که‌ بايد امروز غرق‌ شوند و ‌از‌ ‌بين‌ روند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 42)- سر انجام لحظه نهایی فرا رسید و فرمان مجازات این قوم سرکش
ج2، ص345
صادر شد، ابرهای تیره و تار همچون پاره‌های شب ظلمانی سراسر آسمان را فرا گرفت، و آنچنان روی هم متراکم گردید که نظیرش هیچ گاه دیده نشده بود، صدای غرش رعد و پرتو خیره کننده برق پی‌درپی در فضای آسمان پخش می‌شد و خبر از حادثه بسیار عظیم و وحشتناکی می‌داد.
باران شروع شد، قطره‌ها درشت و درشت‌تر شد. از سوی دیگر سطح آب زیر زمینی آنقدر بالا آمد که از هر گوشه‌ای چشمه خروشانی جوشیدن گرفت.
و به زودی سطح زمین به صورت اقیانوسی در آمد، وزش بادها امواج کوه پیکری روی این اقیانوس ترسیم می‌کرد و این امواج از سر و دوش هم بالا می‌رفتند و روی یکدیگر می‌غلتیدند.
«و کشتی نوح با سرنشینانش سینه امواج کوه پیکر را می‌شکافت و همچنان پیش می‌رفت» (وَ هِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبالِ).
«نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد فرزندم! با ما سوار شو و با کافران مباش» که فنا و نابودی دامنت را خواهد گرفت (وَ نادی نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ).
اما متأسفانه تأثیر همنشین بد بیش از آن بود که گفتار این پدر دلسوز تأثیر مطلوب خود را ببخشد.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس