المائدة ١١٠: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۲۶#link167 | آيات ۱۱۱ - ۱۱۰ ، سوره مائده]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۲۶#link167 | آيات ۱۱۱ - ۱۱۰ ، سوره مائده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۲۶#link168 | بيان و توضيح آيات مربوط به معجزات عيسى (ع )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۲۶#link168 | بيان و توضيح آيات مربوط به معجزات عيسى (ع )]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۲۶#link169 | (چند روايت درباره معجزات حضرت مسيح (ع ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۲۶#link169 | (چند روايت درباره معجزات حضرت مسيح (ع ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۲#link69 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۲#link69 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «110» | |||
زمانى كه خداوند فرمود: اى عيسى پسر مريم! نعمتم را بر تو و بر مادرت ياد كن. آنگاه كه تورا با «روحالقدس» (جبرئيل) تأييد كردم. در گهواره (به اعجاز) و در بزرگسالى (به وحى) با مردم سخن گفتى و آنگاه كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل به تو آموختم، و (فراموش مكن زمانى را كه) به اذن من از گِل (چيزى) به صورت پرنده ساختى و در آن دميدى، پس با اذن من پرندهاى شد، و با اذن من كور مادرزاد و پيسى گرفته را شفا مىدادى، و آنگاه كه به اذن من، مردگان را (زنده) از گور بيرون مىآوردى، و (به ياد آور) زمانى كه (دست ظلم) بنىاسرائيل را از تو كوتاه كردم، آنگاه كه تو دلايل روشن برايشان آوردى، پس كافران از ايشان (دربارهى معجزات تو) گفتند: اين، چيزى جز سحر آشكار نيست. | |||
===نکته ها=== | |||
از اين آيه تا آخر سوره، درباره حضرت عيسى عليه السلام است. | |||
در اين آيه، انواع لطف الهى و در آغاز همه، تأييد به روح القدس دربارهى حضرت مسيح بيان شده است. | |||
در آغاز آيه مىفرمايد: اى عيسى! ياد كن از نعمتهايى كه به تو و به مادرت دادم، ولى | |||
جلد 2 - صفحه 393 | |||
آنچه از نعمتها در آيه به چشم مىخورد همهى نعمتها مربوط به حضرت عيسى است (نه مادرش)، شايد به خاطر آن كه نعمت به فرزند در حقيقت نعمت به مادر است. | |||
شايد هم مراد آيه، نعمتهايى باشد كه در سورهى آل عمران دربارهى حضرت مريم آمده است. «1» | |||
شايد مراد از كتاب، كتب غير تورات و انجيل باشد و نام تورات و انجيل با آنكه آن دو نيز كتابند به خاطر اهميّت برده شده است. | |||
از حضرت على عليه السلام پرسيدند: آن حيوانى كه بدون قرار گرفتن در رحم (يا تخم) پيدا شد چيست؟ فرمود: پرندهاى كه حضرت عيسى با دميدن در مجسمه به وجود آورد. «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- ياد الطاف خدا به اوليايش، مايهى دلگرمى براى رهروان حقّ است. «إِذْ» | |||
2- زن به مقامى مىرسد كه دوش به دوش پيامبر مطرح مىشود. «عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ»، بلكه يك زن و فرزند پيامبرش، با هم يك آيه شمرده مىشوند. «وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً» «3» | |||
3- حضرت عيسى، با تكلّم در گهواره، هم نبوّت خويش و هم عفت و عصمت مادرش را ثابت كرد. «تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ» | |||
4- سخنان عيسى در گهواره نمايى از وحى بود. أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ ... | |||
5- ارادهى الهى، نياز به تجربه، قدرت و گذشت زمان را حل مىكند و حضرت عيسى، بدون تجربه و تمرين و صرف زمان، در كودكى همان حرفهاى صحيح را مىگويد كه در پيرى مىزند، نه حرف كودكانه. «فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا» | |||
6- پيامبران، هم بايد علم داشته باشند «الْكِتابَ»، هم بينش «الْحِكْمَةَ»، هم گفتههاى پيشينيان را بدانند «التَّوْراةَ» و هم پيام جديد داشته باشند. «الْإِنْجِيلَ» | |||
---- | |||
«1». آلعمران، 42- 45. | |||
«2». تفسير نورالثقلين. | |||
«3». انبياء، 91. | |||
جلد 2 - صفحه 394 | |||
7- تعبير آفرينش وخلق، به غير خدا هم نسبت داده مىشود. «إِذْ تَخْلُقُ» | |||
8- اذن خداوند، مجوّز ساختن مجسّمه پرندگان بوده است. «تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي» | |||
9- اولياى خاص خدا، ولايت تكوينى دارند. (جملات «تَخْلُقُ، فَتَنْفُخُ، تُبْرِئُ تُخْرِجُ» به حضرت عيسى خطاب شده است). | |||
10- در اعجاز عيسى عليه السلام، هم نفس مسيحايى او و هم هنر مجسمه ساختن نقش داشته است. كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ ... فَتَنْفُخُ | |||
11- نفس مسيحايى، جماد را پرواز داد، ولى دلهاى بنىاسرائيل را نه. «فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً» | |||
12- آنجا كه خطر شرك زياد است، تكرار توحيد لازم است. (تكرار تَخْلُقُ ... بِإِذْنِي ... تُبْرِئُ ... بِإِذْنِي ... تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي | |||
13- وقتى خداوند، قدرت احياگرى و شفا دادن را به انبيا مىدهد، توسّل و استمداد مردم نيز بايد جايز باشد. تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ ... فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي (مگر مىشود خداوند به كسى قدرت بدهد، امّا مردم را از توجّه به آن منع كند؟!) | |||
14- زنده شدن مردگان و «رجعت»، در همين دنيا صورت گرفته است. «تُخْرِجُ الْمَوْتى» | |||
15- سوء قصد بنىاسرائيل به حضرت عيسى عليه السلام، از سوى خدا دفع شد. «كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 395 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (110) | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 200 | |||
چون حق تعالى تعريف نمود روز قيامت را به توصيف جمع رسل در آن روز و سؤال از ايشان، عطف فرمود به ذكر حضرت عيسى بن مريم: | |||
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ: و ياد بياور اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله زمانى را كه خداى متعال فرمايد اى عيسى پسر مريم اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ: ياد كن نعمت مرا كه افاضه كردم بر تو و مادر تو إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ: در حالتى كه مؤيد ساختم تو را به جبرئيل. يا به كلامى كه بدان احياى دين يا احياى نفس نمودى به حيات ابديه. و بنا به قولى مراد، كتاب انجيل است تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا: سخن مىگفتى با مردم در حالتى كه در گهواره بودى. و اين معجزه تو بود و ايضا در حال كهولت، يعنى كلام تو در كهوليت و طفوليت بر وجه فصاحت و بلاغت بود. غرض الحاق حال او است در طفوليت به حال كهولت در كمال عقل و تكلم. | |||
تبصره- به وسيله آيه شريفه استدلال كردهاند بر نزول عيسى عليه السّلام در زمان ظهور حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشريف زيرا به اتفاق علما، قبل از سن كهولت به آسمان رفته و به همان سن نازل و در زمين به كهولت خواهد رسيد، و اخبار متواتره دال است از جمله: 1- مجلسى رحمه اللّه در كتاب غيبت روايت نموده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كه فرمود: حال شما چگونه مىشود وقتى كه عيسى بن مريم فرود آيد در حالتى كه امام شما از شما باشد. «1» 2- در حيات القلوب به سند معتبر از امام محمّد باقر عليه السّلام كه فرمود: | |||
بر مردم زمانى خواهد آمد كه ندانند خدا چيست و توحيد الهى چه معنى دارد تا آنكه دجال خروج كند و عيسى عليه السّلام از آسمان فرود آيد و دجال را بكشد و پشت سر حضرت قائم عليه السّلام نماز كند. اگر ما بهتر از پيغمبران نبوديم عيسى عقب ما نماز نمىكرد. | |||
---- | |||
«1» بحار الانوار، جلد 51، صفحه 102، حديث 39- احقاق الحق، جلد 13، صفحه 195 تا 197 به ذكر منابع اين حديث در كتب اهل سنّت اختصاص يافته است. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 201 | |||
3- در حديث معتبر از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: | |||
«مهدى» از فرزندان من خواهد بود و چون او ظاهر شود عيسى از آسمان فرود آيد براى نصرت و يارى او، و او را مقدم دارد و پشت سر او نماز كند. «1» وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ: و نيز اى عيسى چون بياموختم تو را كتاب يا كتابت خط و علم شريعت وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ: و معانى و حقايق تورات و انجيل را. و شايد ذكر آن بعد از كتاب، به جهت مزيت فضل و شرف آنها باشد، يا تفصيل بعد از اجمال. وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي: و ياد كن زمانى را كه مىساختى از گل مانند شكل مرغى به اذن من فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي: پس مىدميدى در آن صورت از گل ساخته شده، پس مىشود مرغى زنده به فرمان و امر من. مشهور آنست كه مرغى كه آن حضرت زنده كرد شبپره بود. چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: شش جانورند از رحم مادر بيرون نيامدهاند، يكى از آنها شبپرهاى است كه عيسى عليه السّلام از گل ساخت و به اذن خدا زنده شد و پرواز كرد. «2» وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي: و روشن نمائى چشم كور مادرزاد را و بىعيب مىسازى ابرص را به اذن و امر من. وهب بن منبّه روايت نموده كه گاه بود پنجاه هزار بيمار در يك روز نزد آن حضرت جمع مىشدند. هر كدام مىتوانستند به نزد عيسى مىرفتند، و هر كه عاجز بود حضرت نزد او مىرفت و همه را به دعا دوا مىنمود به شرط آنكه ايمان بياورند. «3» وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي: و ياد آور زمانى را كه بيرون مىآورى مردگان را از قبور ايشان زنده به امر من. منقول است كه آن حضرت چهار مرده را زنده كرد: 1- دوست خود «عاذر» را، بعد از سه روز از مردنش نزديك قبر او آمد و گفت: اى آنكه پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانهاى، بدرستى كه مرا فرستادهاى بسوى بنى اسرائيل كه ايشان را | |||
---- | |||
«1» به احقاق الحق، جلد 13- منتخب الاثر- بحار الانوار، جلد 51 و 52 رجوع شود. | |||
«2» خصال صدوق، باب السّتة، صفحه 322، حديث 8. | |||
«3» بحار الانوار، جلد 14، صفحه 259- مجمع البيان، جلد 1، صفحه 445. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 202 | |||
بدين تو بخوانم، و خبر دهم من مرده را زنده مىكنم، پس زنده فرما عاذر را، فورا زنده و از قبر بيرون آمده فرزندان بهم رسانيد. 2- پسر پيرهزنى كه تابوت او را پيش حضرت گذرانيدند دعا نمود زنده شد. 3- دختر عاشر گفتند ديروز مرده است دعا كن زنده شود به دعاى آن حضرت زنده شد. 4- سام پسر نوح را به اسم اعظم الهى زنده و از قبر بيرون آمد. نصف موى سرش سفيد شده. گفت: | |||
مگر قيامت بر پا شده؟ حضرت عيسى فرمود: نه؛ من دعا نمودم تو را زنده نمود. | |||
سام پانصد سال زندگى كرده بود مويش سفيد نشده بود، در اين وقت از هول قيامت مويش سفيد گرديد. حضرت فرمود: بمير، سام گفت: به شرط آنكه خدا پناه دهد مرا از سكرات مرگ، دعا نمود و او به رحمت الهى واصل شد. «1» وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ: و ياد كن وقتى را كه باز داشتيم شرّ بنى اسرائيل يهود را از تو كه قصد قتل تو داشتند و شرّ آنها را از تو كفايت كردم. إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ: | |||
وقتى كه آمده بودى نزد ايشان با معجزههاى روشن مذكوره فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ: پس گفتند آنان كه كافر شدند از بنى اسرائيل إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ: | |||
نيست اين شفاى كور و ابرص و زنده نمودن مردگان و غير آن از خارق عادت مگر جادوئى و سحرى روشن، يعنى بر هيچكس مخفى نيست كه اين سحر است. و حال آنكه بين سحر و معجزه تفاوت بسيار باشد: 1- سحر نمود است، لكن معجزه بود و حقيقت ثابته دارد. 2- سحر با اسباب و آلات ظاهر گردد، و معجزه بدون اسباب و ادوات محقق شود. 3- معجزه از مدعى نبوت است در نزد خواستن معجزه، و لكن سحر را هر وقت كه ساحر بخواهد مىكند. 4- معجزه به محض اراده نبى يا ولى هويدا گردد، اما سحر به خلاف اينست. | |||
موعظه- اين مطلب مسلم گرديده كه حضرت عيسى عليه السّلام با وجود اين مرتبه عظيمه و درجه عاليهاى كه داشت جامه پشمينه پوشيدى و گياه زمين خوردى و هرگز چيزى را ذخيره ننمودى و خانه نداشتى كه در فكر ويرانى آن باشد، و نه فرزندى كه ترسيدى بميرد و هر كجا شب رسيدى بخفتى. علامه | |||
---- | |||
«1» مدرك پيشين. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 203 | |||
مجلسى رحمه اللّه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه: عيسى بن مريم سنگ در زير سر مىگذاشت وقت خوابيدن، و جامههاى كهنه مىپوشيد، و نان خورش او گرسنگى، و چراغش در شب مهتاب بود، و منزلش در زمستان هر جاى زمين كه آفتاب تابيدى، و ميوه و ريحانش گياههاى زمين، و زنى نداشت كه مفتون او گردد، و نه فرزندى كه اندوه او را خورد، و نه مالى كه او را از ياد خدا باز دارد، و طمعى به مردم نداشت كه او را ذليل كند، و مركبش دو پاى او بود، و خدمتكارش دستهاى او. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (110) | |||
ترجمه | |||
وقتى كه گفت خدا اى عيسى پسر مريم ياد كن نعمت مرا بر خود و بر مادرت وقتى كه تاييد نمودم تو را بروح القدس سخن مىگفتى با مردم در گهواره و در زمان كاملى و وقتى كه آموختم تو را كتاب و حكمت و تورية و انجيل و در وقتى كه ميساختى از گل مانند صورت مرغى برخصت من پس ميدميدى در آن پس ميشد مرغى باجازه من و خوب ميكردى كور مادر زاد و شخص پيس را بفرمان من و وقتى كه بيرون مىآوردى مردگان را بدستور من و آنگاه كه بازداشتم بنى اسرائيل را از تو وقتى كه آوردى براى آنها معجزات را پس گفتند آنانكه كافر شدند از آنها نيست اين مگر جادوئى آشكار. | |||
تفسير | |||
گفتهاند اذ قال بدل است از يوم يجمع در آيه سابقه يا متعلق است با ذكر كه محذوف است و بقرينه مقام و سياق ساير آيات ذكر نشده است و آنچه از اين آيه محتاج بتفسير است در سوره بقره ذيل آيه وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ* و در سوره آل عمران در ذيل آيه وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ و آيه وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ و آيه وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ كه متقارب با يكديگرند بتفصيل ذكر شده است و از مراجعه بآن آيات مراد از روح القدس و سن كهولت و تعليم كتاب و كيفيت معجزات و نگهدارى خداوند او را از مكر يهود مشهود خواهد گرديد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذ قالَ اللّهُ يا عِيسَي ابنَ مَريَمَ اذكُر نِعمَتِي عَلَيكَ وَ عَلي والِدَتِكَ إِذ أَيَّدتُكَ بِرُوحِ القُدُسِ تُكَلِّمُ النّاسَ فِي المَهدِ وَ كَهلاً وَ إِذ عَلَّمتُكَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ التَّوراةَ وَ الإِنجِيلَ وَ إِذ تَخلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ بِإِذنِي فَتَنفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيراً بِإِذنِي وَ تُبرِئُ الأَكمَهَ وَ الأَبرَصَ بِإِذنِي وَ إِذ تُخرِجُ المَوتي بِإِذنِي وَ إِذ كَفَفتُ بَنِي إِسرائِيلَ عَنكَ إِذ جِئتَهُم بِالبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنهُم إِن هذا إِلاّ سِحرٌ مُبِينٌ (110) | |||
زماني که فرمود خداوند اي عيسي پسر مريم ياد كن نعمت مرا که بتو و مادرت عنايت كردم زماني که تو را تأييد كردم بروح القدس (جبرئيل) تكلم ميكردي در گهواره همان نحوي که در كهولت و بزرگي تكلم ميكردي و زماني که تعليم كردم بتو كتاب و حكمت و تورات و انجيل را و زماني که از گل صورت حيوان ميساختي باذن من و در او ميدميدي پس پرنده ميشد باذن من و كور را بينا ميكردي و صاحب برص را شفا ميدادي باذن من و مرده را بيرون ميآوردي (زنده ميكردي) باذن من و زماني که جلوگيري كردم بني اسرائيل را از اذيت بتو زماني که آمدي آنها را با معجزات و براهين واضحه پس گفتند كفار آنها اينکه نيست مگر سحر آشكارا. | |||
إِذ قالَ اللّهُ بعض مفسرين براي ارتباط آيات بيكديگر گفتند اينکه كلام در روز قيامت صادر ميشود بعد از جمع رسل و سؤال از آنها در موضوع اجابت امم و لكن اينکه كلام از جهات بسياري باطل است اولا احتياج بتمحلات زيادي دارد در متعلق اذ و ثانيا محتاج بحرف عاطفه است و ثالثا بايد بفعل مضارع باشد مثل يجمع نه فعل ماضي و رابعا تذكر نعم الهي در قيامت چه اثري دارد و خامسا ارتباط آيات و سور ممنوع است مگر موارد ظاهره پس اينکه فرمايش در موقعي بوده که | |||
جلد 6 - صفحه 496 | |||
ميخواستند عيسي را بدار زنند و خداوند امر را بر آنها مشتبه نمود که ميفرمايد وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِن شُبِّهَ لَهُم نساء آيه 157، بنا بر اينکه متعلق اذ فعل محذوف است مثل اذكر که در بسياري از آيات ذكر شده. | |||
يا عِيسَي ابنَ مَريَمَ مكرر حضرت مسيح را باين عنوان در قرآن ياد فرموده براي اينكه بفهماند که عيسي پدر ندارد براي رد نصاري که او را مسيح إبن اللّه گفتند و رد يهود که نسبت زنا العياذ باللّه بمريم دادند. | |||
اذكُر نِعمَتِي بنده بايد هميشه متذكر نعم الهي باشد لكن اينکه نعمتهايي که بحضرت عيسي عليه السلام عنايت شده بر خلاف عادت و طبيعت بسيار مورد اهميت است عَلَيكَ وَ عَلي والِدَتِكَ و اما نعمتهايي که بمريم (ع) عنايت شده خداوند در سوره آل عمران در آيات بسياري بيان فرموده و در سوره مريم و موارد ديگر از ولادتش و نزول مائده بر او و كفالت زكريا و حملش بعيسي و نفخ جبرئيل و تساقط رطب جني و اصطفاء او بر نساء عالمين و تطهير او از معاصي که مقام عصمت باشد و غير اينها از معجزات باهرات و افاضه علوم که بيان ميفرمايد. | |||
إِذ أَيَّدتُكَ بِرُوحِ القُدُسِ که جبرئيل مأمور شد در كفالت حضرت عيسي از شر يهود تُكَلِّمُ النّاسَ فِي المَهدِ اشاره بآنجائيست که يهود بحضرت مريم گفتند يا مَريَمُ لَقَد جِئتِ شَيئاً فَرِيًّا يا أُختَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امرَأَ سَوءٍ وَ ما كانَت أُمُّكِ بَغِيًّا فَأَشارَت إِلَيهِ قالُوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِي المَهدِ صَبِيًّا قالَ إِنِّي عَبدُ اللّهِ آتانِيَ الكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَينَ ما كُنتُ، الي قوله: وَ يَومَ أُبعَثُ حَيًّا) سوره مريم آيه 27- 32 و كهلا يعني همان نحوي که در كهولت و كبر سن تكلم ميكردي در مهد هم تكلم كردي. | |||
وَ إِذ عَلَّمتُكَ الكِتابَ بعضي مفسرين گفتند مراد تعليم كتابت است و لكن ظاهر كتب آسماني است که بر انبياء نازل شده و الحكمة معرفت بمعارف الهيه | |||
جلد 6 - صفحه 497 | |||
و احكام شرعيه و مصالح و مفاسد امور و التورية که بر موسي نازل شده و الانجيل که بر خود عيسي عليه السلام نازل فرمود اشاره بهمان جمله است که فرمود آتانِيَ الكِتابَ. | |||
وَ إِذ تَخلُقُ يعني تصوير صورت (من الطين كهيئة الطير) شبيه طيور از گل (باذني) بدستور من (فتنفخ فيها) پس در آن صورت دميدي بقدرت كامله الهيه فَتَكُونُ طَيراً بِإِذنِي که گفتيم معجزه فعل الهي است بدست انبياء صادر ميشود که نشاني و دليل بر نبوت آنها باشد چنانچه ميفرمايد در حق پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فَلَم تَقتُلُوهُم وَ لكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُم وَ ما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمي انفال آيه 17 وَ تُبرِئُ الأَكمَهَ كور مادر زاد (و الأبرص) پيسي (باذني) حضرت عيسي دست ميكشيد بچشم كور خداوند او را بينا ميكرد، ببدن ابرص خداوند شفا ميداد وَ إِذ تُخرِجُ المَوتي بِإِذنِي بالاي سر قبر ميآمد ميفرمود قم باذن اللّه زنده ميشد قبر شكاف بر ميداشت از قبر خارج شد و اينکه يكي از ادله است بر امكان رجعت و وقوع آن چنانچه قوم موسي هفتاد نفر هلاك شدند سپس زنده شدند وَ إِذ قُلتُم يا مُوسي لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً فَأَخَذَتكُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنتُم تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثناكُم مِن بَعدِ مَوتِكُم لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ بقره آيه 55 و 56، و همچنين قضيه عزيز أَو كَالَّذِي مَرَّ عَلي قَريَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلي عُرُوشِها قالَ أَنّي يُحيِي هذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ، الي قوله تعالي: قالَ أَعلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ بقره آيه 259، و غير اينها. | |||
وَ إِذ كَفَفتُ بَنِي إِسرائِيلَ عَنكَ كف جلوگيري است و از اينکه باب است كف نفس از معاصي، بني اسرائيل حضرت عيسي را گرفتند حبس كردند تصميم داشتند که او را بدار زنند که الان هم عقيده يهود و نصاري اينست که او را بدار زدند لكن خداوند او را حفظ فرمود وَ قَولِهِم إِنّا قَتَلنَا المَسِيحَ عِيسَي ابنَ مَريَمَ رَسُولَ اللّهِ | |||
جلد 6 - صفحه 498 | |||
وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِن شُبِّهَ لَهُم نساء آيه 157. | |||
إِذ جِئتَهُم بِالبَيِّناتِ همين معجزات باهرات که دليل روشن و برهان محكم بر رسالت او بود فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنهُم كفار بني اسرائيل بسيار بودند از يهود و قساوت قلب آنها از تمام كفار بيشتر و عناد و عصبيت آنها زيادتر بود گفتند إِن هذا إِلّا سِحرٌ مُبِينٌ اگر مرجع هذا اشاره بعيسي باشد چنانچه بعض مفسرين گفتند سحر بايد بمعني ساحر باشد و اينکه بر خلاف ظاهر است و اگر بينات باشد چنانچه بعض ديگر گفتند بايد هذه باشد اينکه هم درست نيست بلكه مرجع عمل عيسي (ع) است و همين ظاهر است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||