النساء ١٨: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۱۷#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۱۷#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۶#link240 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۶#link240 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «18» | |||
و پذيرش توبه، براى كسانى كه كارهاى زشت مىكنند تا وقتى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد، آنگاه مىگويد: همانا الآن توبه كردم، نيست. و نيز براى آنان كه كافر بميرند، بلكه براى آنان عذاب دردناك مهيّا كردهايم. | |||
===پیام ها=== | |||
1- توبه در حال اختيار و آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار يا مواجهه با خطر. «إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» | |||
2- اصرار بر گناه، توفيق توبه را از انسان مىگيرد. كلمهى «يَعْمَلُونَ» نشانه استمرار و كلمهى «سيئات» به معناى تعدّد و تكرار گناه است. | |||
3- توبه را نبايد به تأخير انداخت. چون زمان مرگ معلوم نيست و توبه هنگام معاينهى مرگ، پذيرفته نمىشود. إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ ... | |||
جلد 2 - صفحه 38 | |||
4- هنگام خطر ومرگ، فطرت خداشناسى انسان آشكار مىشود. «إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» | |||
5- كافر مردن و بد عاقبتى، همهى اعمال نيك و از جمله توبه را تباه و حبط مىكند. «يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «18» | |||
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ: و نيست توبه مقبول مر آن كسانى را كه به اصرار بجا مىآورند اعمال بد را، حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ: تا اينكه حاضر شود و در رسد مرگ. به اين معنى كه علامات مرگ را مشاهده كند و رجا از حيات خود منقطع سازد، در چنين حالى، قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ: گويد بدرستى كه من توبه مىكنم حالا. مراد تأخير توبه است از فساق اهل ايمان كه منهمك و منغمر در معاصى شود، تا حين علامات موت. فى الكافى عن الصّادق عليه السّلام اذا بلغت النّفس هيهنا- و اشار بيده الى حلقه- لم يكن للعالم توبة. ثمّ قرء هذه الاية. «2» و گويند اين راجع به توبه منافقان است، و توبه آنها اسلام باشد به حسب باطن، و اين صورت در وقت معاينه مرگ از ايشان قبول نيست، زيرا آن وقت الجا و اجبار است، نه اختيار، و توبه اضطرارى مثمر نخواهد بود، چنانچه توبه فرعون قبول نشد. وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ: و نيز توبه مقبول نيست از كسانى كه بميرند و حال آنكه كافر باشند. توبه عاصى، ندامت است از معاصى. و توبه كافر، ايمان است، يعنى | |||
---- | |||
«1» نهج البلاغه، حكمت 417. | |||
«2» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب فضل العلم، صفحه 47، حديث سوّم. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 380 | |||
در وقت شوق روح، از هيچ عاصى اهل اسلام، يا منافق، يا كافر، توبه قبول نيست، زيرا اين از قبيل ايمان حال يأس مىباشد، و آن فايدهاى ندارد، لقوله: | |||
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا. و عدم قبول توبه در حال يأس از آن، با آنكه از جمله حيات است، به جهت آنست كه بنده در اين وقت ملجأ شود به فعل حسنات و ترك قبايح. پس خارج باشد از حد تكليف، زيرا در اين حال مستحق مدح و ذم نيست. و هرگاه تكليف از او مرتفع باشد، توبه او صحيح نيست. و لهذا اهل آخرت مكلف نخواهند بود، و توبه آنها غير مقبول است. | |||
أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً: آن گروه عصاة كه در حين موت توبه كنند و كافران را، آماده ساختهايم براى آنها، در آخرت، به محض عدل، عذابى دردناك، يعنى خلق عذاب كردهايم براى ايشان. با نظر به عدل خود، واجب گردانيدهايم دخول آنها را به آتش جهنم. | |||
حقيقة التوبه: بدان كه حقيقت توبه رجوع است از گناه و پشيمانى از آنچه از او صادر شده از افعال قبيحه و معاصى، به شرط آنكه عازم باشد به ترك معاودت در زمان مستقبل، و مىبايد كه توبه از قبيح، بقبحه باشد. پس اگر كسى توبه كند از خمر به سبب آنكه موافق مزاج او نيست، اين توبه فى الحقيقه توبه نباشد؛ زيرا در اين صورت ترك شرب خمر براى صحت بدن است، نه براى آنكه شرب خمر قبيح است. و توبه از معاصى واجب است، زيرا دافع ضرر معصيت، و عقوبت الهى است. و دفع ضرر عقلا بر عاقل واجب باشد، و نيز آيه شريفه تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً دال است صريحا بر وجوب آن. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «18» | |||
ترجمه | |||
و نيست توبه از براى آنانكه بجا ميآورند گناهان را تا چون حاضر شود يكيشان را مرگ ميگويد همانا من توبه نمودم اكنون و نه آنانكه ميميرند با آنكه ايشان كافرانند آنگروه آماده كرديم برايشان عذابى دردناك. | |||
تفسير | |||
خداوند سبحان حكم فرموده بمساوات حال كسانيكه مسامحه در امر توبه مينمايند تا زمان حضور مرگ با كسانيكه بحال كفر ميميرند در نفى توبه براى مبالغه در عدم اعتناى بچنين توبه از آنها مانند آنكه بفرمايد وجود چنين توبه با عدم آن يكسان است و بنظر حقير مبالغه نيست و اين آيه هم مؤكد همان تحقيق است كه در آيه قبل شد كه خداوند فرموده توبه در آنجا محقق است و در اين دو جا محقق نيست و باز مؤيد حقير روايت فقيه است از حضرت صادق (ع) در اين آيه كه فرمود اين در وقتى است كه مشاهده نمايد امر آخرت را و بعضى گفتهاند مراد از عاملين سوء عصاة مؤمنين ميباشند و مراد از عاملين سيئات منافقين هستند كه حالشان از | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 34 | |||
كفار اشد است و قسم سوم كفار ظاهرى ميباشند كه در ذيل آيه تصريح شده و تحقيق همانستكه عرض شد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ وَ لا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً «18» | |||
و نيست قبولي توبه براي كساني که مرتكب معاصي و سيئات ميشوند تا زماني که مرگ حاضر شود او را بگويد من الان توبه كردم و نه بر كساني که كافر از دنيا ميروند | |||
جلد 5 - صفحه 38 | |||
اينها را ما مهيا كردهايم براي آنها عذاب دردناكي را. | |||
(مسئلة مشكلة) | |||
و آن اينست که مقتضاي بعضي از آيات و طوائف زيادي از اخبار که ما در مجلد سوم كلم الطيب در باب رجاء در تحت دوازده عنوان از صفحه 209 تا صفحه 231 بيان كردهايم بلكه مقتضاي ضرورت مذهب شيعه است که مؤمن و لو با معاصي كبيره و بدون توبه از دنيا برود قابل عفو و مغفرت و شفاعت هست بلكه مورد شفاعت و مغفرت آنها هستند و اينکه با ظاهر اينکه آيه شريفه و بعضي از آيات ديگر منافات دارد. | |||
حل اشكال- مبتني است اولا بر شرح مفاد آيه شريفه و ثانيا جمع بين آن ادله و اينکه آيه. | |||
اما مفاد آيه وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ نفي ميكند محليت توبه را بواسطه نفي تكليف چون تكليف تا ماداميست که آثار موت معاينه نشده و شخص محتضر قلم تكليف از او بر داشته ميشود و اينکه جمله دلالت ندارد بر اينكه خداوند او را نميآمرزد و عفو نميكند و شفاعت شامل حال او نميشود بلكه اينکه مثل كسي است که بيتوبه از دنيا برود، بلي استحقاق عقوبت را دارد بواسطه معاصي. | |||
(حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ) معني حضور موت را در بعض اخبار بمشاهده احوال آخرت و بمعاينه آثار مرگ و بيقين بموت تفسير كردهاند و اينها بمشاهده ملك الموت و ملائكه رحمت و عذاب و بشارت و انذار و برؤيت محل خود را در بهشت يا جهنم و آمدن پيغمبر اكرم و امير المؤمنين و ساير ائمه طاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين و امثال اينها است. | |||
(قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ) البته اينکه قول بزبان قلب است يعني پشيمان ميشود از اعمال خود و نظر به اينكه اينکه پشيماني در حال الجاء است البته سودي ندارد مثل | |||
جلد 5 - صفحه 39 | |||
اينکه آدم مثل كسيست که او را بواسطه جنايت پاي دار يا زير دست جلاد يا در حبس مغلول نمايند پشيمان شود از جنايت خود. | |||
وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ البته كافر پس از آنكه مرد و در عذاب گرفتار شد از كفر خود پشيمان ميشود لكن اينکه پشيماني سودي ندارد حتي ميگويد رَبِّ ارجِعُونِ لَعَلِّي أَعمَلُ صالِحاً و خداوند ميفرمايد كَلّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها مؤمنون آيه 100، و نيز ميفرمايد وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ انعام آيه 28. | |||
أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً ممكن است بگوئيم که مرجع (اولئك) خصوص كفار هستند و شامل مؤمن عاصي نميشود، بنا بر اينکه اشكالي نميماند تا احتياج بجواب داشته باشد، و اگر گفتيم هر دو جمله را شامل ميشود بايد تصرف در كلمه (اعتدنا) نمود که بنحو استحقاق است منافي با گذشت و عفو نيست و رفع اشكال ميشود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||